یک استقلالی، متخصص خریدهای بنجل خارجی در ایران
علی خطیر چگونه و بر اساس چه رزومهای این همه فرصت مدیریتی در فوتبال ایران به دست آورده است؟
همشهری آنلاین: دوران مدیریت علی خطیر در نساجی تنها حدود ۶ ماه به طول انجامید، اما همین دوره کوتاه برای برهم زدن توازن و آرامش یک باشگاه کافی بود. او با انبوهی از تصمیمهای اشتباه، خریدهای بی اثر، انتخاب نادرست سرمربی و حذف ستارههای تیم، نساجی را به پرتگاه سقوط کشاند! او حالا تیم را رها کرده و رفته است؛ در حالی که تنها چیزی که برای مردم قائمشهر بهجا گذاشته، زمین سوختهای است که برای بازسازی آن زمان و هزینه زیادی لازم است.
این در حالی است که همه این دستاوردها فقط به امسال ختم نشده و در فصل گذشته هم استقلال با این چهره کم آسیب ندید. حمید رجبی، مربی فصل گذشته استقلال به تازگی در گفتوگویی صریح، از دلایل ناکامی این تیم در دوران سرمربیگری جواد نکونام پرده برداشت؛ دلایلی که نقش علی خطیر در آن پررنگ بود. رجبی بدون نام بردن مستقیم از خطیر، به فضای ناهمگون مدیریتی، خریدهای ناکارآمد و ناهماهنگی بین کادر فنی و مدیریت اشاره کرد. او اشاره کرده که یکی از مهمترین عواملی که استقلال را در فصل گذشته از مسیر موفقیت دور کرد، سیاستهای علی خطیر در نقل و انتقالات بوده؛ سیاستهایی که در نهایت منجر به جدایی نکونام و نابسامانی درونی تیم شد.
خرید پر سر و صدایی که آرامش ۳ تیم را از بین برد!
در همان دوران، یکی از خریدهای عجیب استقلال، بازیکنی عراقی به نام منتظر محمد بود. بازیکنی با سابقه رفتاری نه چندان مثبت که در رسانهها از بیانضباطیهایش بارها سخن گفته شد. خطیر در جذب این بازیکن نقش اصلی را داشت و او را با تبلیغات فراوان به استقلال آورد، اما این خرید نه تنها کمکی به تیم نکرد، بلکه مشکلات حاشیهای و فنی او، دستاوردی جز حاشیهسازی برای تیمی که به صورت قرضی راهی آن شده بود یعنی مس رفسنجان به همراه نداشت. جالب آنکه خطیر پس از پایان کارش در استقلال، همین بازیکن را امسال با خود به نساجی برد، اما در آن جا هم نتیجهای حاصل نشد. منتظر محمد آقای نیمکت در نساجی، در ۱۸ بازی این تیم که نامش در لیست بود، فقط ۲ بار در ترکیب اصلی قرار گرفت و تنها یک پاس گل به نام خود ثبت کرد!
سرمربی خارجی و آمار فاجعهبار
با حضور خطیر در نساجی، دور جدیدی از آزمون و خطاها آغاز شد. او ساوو میلوشوویچ، سرمربی صربستانی را در بهمنماه به تیم اضافه کرد. مربی که در ۸ بازی فقط یک برد به دست آورده و چهار شکست و میانگین ۷۵ صدم امتیاز در هر بازی همه دستاوردی است که نساجی در این فصل با این سرمربی کسب کرده است؛ آماری که فقط از عملکرد هموطنش در استقلال بهتر بوده و در باقی معیارها، این سرمربی هیچ اثر مثبتی بر جای نگذاشته است. نساجی با این مربی در همان قعر جدول مانده و بعد از هوادار، حالا یکی از نامزدهای اصلی سقوط است.
بدترین خط حمله لیگ؛ ثمره بیتدبیری مدیریتی
در فصل جاری، نساجی با تنها ۱۲ گلزده از ۲۵ بازی، بدترین خط حمله لیگ را دارد. تیمی که نه نمایندهای در بخش برترین گلزنان دارد، نه در پاس گل و تنها در کارت قرمزها با ۹ اخراجی در بین خشنترین تیمها پیشتاز است. آماری که نشانهای از بیانضباطی فنی و رفتاری بازیکنان است. خروج مهرههایی چون محمد عباسزاده و جایگزینی آن با خریدهای عجیب و بیتأثیر، شرایط این تیم را از بد به بدتر رسانده است.
خریدهایی پر ابهام و بیثمر!
الکساندر مرکل، بازیکن قزاقستانی- آلمانی، تنها یک روز پیش از ورود رسمی خطیر به نساجی جذب شد تا مشخص شود که ردپایی از حضور مدیر جدید وقت در این انتقال دیده میشود، این در حالی است که بازیکن قزاق در ۱۶ بازی فقط یک گل زده و حتی یک پاس گل هم نداده است. محمد عیسی، مهاجم سودانی هم طی ۱۰ بازی در لیگ گلی نزده و فقط یک پاس گل در جام حذفی ثبت کرده است. این بازیکن از ۱۶ بازی که نامش در لیست تیم بود، تنها ۴ بازی فیکس بوده و نتوانسته حتی ذرهای از بحران خط حمله بکاهد. هر دوی این خریدها به همراه چند خرید داخلی بیثمر دیگر با تصمیم و تأیید علی خطیر جذب شدند و عملکرد آنها نمادی از بیثمر بودن سیاستهای نقل و انتقالاتی او است.
البته در آن زمان نیز چند رسانه به این مهم پرداخته و به این موضوع اشاره کردند که در ادامه سیاستهای بحث برانگیز علی خطیر در جذب بازیکنان خارجی، محمد مامون عیسی، معروف به مو عیسی، مهاجم ۳۰ ساله سودانی- انگلیسی، به نساجی مازندران پیوسته است. این بازیکن که تجربه بازی در لیگهای پایینتر انگلیس را داشت، با امید تقویت خط حمله نساجی به خدمت گرفته شد. با این حال، عملکرد امروز او به هیچ وجه انتظارات را برآورده نکرد؛ چراکه آمار عیسی نشاندهنده ناکارآمدی کامل این خرید است.
جذب بازیکنی با چنین عملکرد ضعیفی، آن هم در شرایطی که نساجی به شدت نیازمند تقویت بود، حاکی از عدم دقت و بررسی کافی در فرایند جذب بازیکنان توسط مدیریت وقت است. این تصمیمات نسنجیده نه تنها به بهبود وضعیت تیم کمکی نکرد، بلکه منابع مالی باشگاه را نیز هدر داد و فرصتهای بهتری را از تیم گرفت.
رد پای اشتباهها
وقتی کارنامه علی خطیر در سالهای اخیر بررسی میشود، به ندرت میتوان نقطه مثبتی در آن یافت. او با خریدهای عجیب، حمایت از افراد ناکارآمد و تصمیمات غیرحرفهای چه در دوران حضورش در استقلال در دو دوره و چه در نساجی، باعث ایجاد حواشی گسترده و سقوط فنی تیمها شده است. این در شرایطی است که هنوز به خوبی رد پای خطیر در ناکامی استقلال در فصل هجدهم لیگ برتر نمایان است که چطور تیمی که با شفر در آستانه قهرمانی بود توسط معاون وقت به حاشیه کشیده شده و از این مهم بازماند. بعداً نیز خطیر در این خصوص دست به اعتراف زده و مسائلی را عنوان کرده بود. البته که نساجی هم امروز با توجه به وضعیت اخیر هوادار، حالا دیگر یکی از شانسهای اصلی سقوط است.
علی خطیر امروز در حالی از نساجی کنار رفته که این تیم با بحرانی عمیق دست و پنجه نرم میکند و افق روشنی را نمیتوان در این باشگاه دید، اما حالا خطیر به هیئترئیسه فدراسیون فوتبال رسیده و به نظر میرسد اگر نظارتی روی روند حرکتی وی و تصمیماتش در جمع تصمیمسازان در فوتبال کشور نباشد، این اشتباهها اینبار فراتر از افول یک باشگاه لیگ برتری خواهد بود.
زمین سوختهای برای مردم قائمشهر
البته که فاجعه مدیریتی علی خطیر در نساجی فقط در عملکرد فنی خلاصه نمیشود. رأی کمیته استیناف فدراسیون فوتبال علیه او، بابت پرونده انتقال مهدی طارمی، نشان داد که مسائل حقوقی او هم نکات مهمی دارد. براساس این حکم، او باید ۱۷۵۰۰ دلار از محل انتقال طارمی را به باشگاه شاهین بوشهر بازگرداند. این رأی، نقطه پایانی بود بر دورهای که با حاشیه شروع شد، با عدم نتیجهگیری ادامه یافت و با بدهی و اشتباههای زیاد مدیریتی به پایان رسید.
سؤال اصلی این است که علی خطیر چگونه و بر اساس چه رزومهای این همه فرصت مدیریتی در فوتبال ایران به دست آورده است؟ مدیری که نه در استقلال، نه در نساجی و نه حتی در ماجرای انتقال بازیکن چه از خارج به داخل و چه برعکس، گامی در جهت موفقیت برنداشت و معمولاً جز هزینه، ناکامی و بحران از خود بهجای نگذاشته است.
اکنون پس از استعفا از نساجی، خطیر در سکوتی سنگین فرو رفته است. اما آیا مردم فوتبالدوست قائمشهر فراموش خواهند کرد که چگونه با تصمیمات غلط، بازیکنان کم اثر، مربی ناکارآمد و حذف استعدادها، خطیر تیم را به زمین سوخته تبدیل کرد؟ یا آیا استقلالیها فراموش میکنند که در فصل گذشته، با همان تصمیمهای اشتباه چه ضربههایی خوردند؟
خطیر رفت، اما رد پایش در بحران باقی ماند. در هر صورت فوتبال ایران هم باید بپذیرد که دوران مدیریت پرزرق و برق اما بیبرنامه، به پایان رسیده است. وقت آن است که بهجای چهرههایی که با روابط، فرصت مدیریت میگیرند، میدان به مدیرانی داده شود که علم، برنامه، صداقت و تجربه را با هم دارند. علی خطیر نه تنها نماد ناکارآمدی در فوتبال ایران است، بلکه یادآور این واقعیت تلخ است که وقتی فوتبال به دست افراد ناآشنا به اصول اداره حرفهای سپرده میشود، نتیجه چیزی جز سقوط نخواهد بود.
ارسال نظر