پسر ترامپ مدعی ژن خوب
توهم بهرهمندی از ژن برتر یا «ژن خوب» از دیرباز در میان برخی از هنرپیشگان، هنرمندان، دولتمردان و افراد مشهور جهان وجود داشته است. گویی این بخشی از پیامدهای شهرت و قدرت است. امروز هم بسیاری از «آقازاده»های دنیا فکر میکنند که از این «ژن خوب» برخوردارند و همین مساله باعث قدرتشان شده است.
او در مواجهه با چالشهای زندگی که اغلب مردم عادی به خوبی با آنها آشنایی دارند، مورد حمایت قرار گرفت و در فضایی زندگی کرد که همچون حبابی پلاستیکی او را احاطه کرده بود. او در مدارس خصوصی درس خواند و از ثروت زیادی برخوردار بود. او با سبک زندگی افراد مرفه رشد کرد و همیشه نگهبانان مسلحی در اطرافش بودند که جهان او را از جهان واقعی جدا میکردند. تردیدی نبود که هر آنچه ارزش داشت میتوانست در امپراتوری ترامپ جای گیرد. در چنین فضایی توهم «نژاد اصلاح شده» جای خود را پیدا میکند.
این همان داستانی است که در فیلم «پسری داخل حباب پلاستیکی» تولید سال 1976 با شرکت جان تراولتا به تصویر کشیده شد. پسر بچه نقصی در سیستم ایمنی بدن خود داشت و برای پیشگیری از عفونت بدنش باید همه عمر خود را در یک حباب پلاستیکی زندگی میکرد. همه آنچه او درباره جهان خارج میدانست از طریق تلویزیون به او منتقل شده بود. حالا روانشناسان بر این باورند که دونالد ترامپ هم همه طول عمر خود در چنین شرایطی قرار داشته و از این انزوا رنج میبرده است.
این تافته جدابافته شدن موجب شد او تصور کند از «ژن خوب» برخوردار است و به دلیل اعتقاد به «ژن خوب»، رئیسجمهوری آمریکا دلیلی برای مطالعه مسائل یا بهطور کلی جهان واقعی نمیبیند. او بر این باور است که از زمان تولد، نسبت به افرادی که عقاید و تجربیاتشان موجب ناراحتی وی میشود، برتر بوده است. پس چه دلیلی وجود دارد که بخواهد چیز بیشتری بداند؟ حالا که او رئیسجمهوری آمریکا شده است واکنشها به این موضوع تازه رخ نمودهاند. او رهبری یک کشور وسیع و متنوع را بهدست گرفته است که مشکلاتش بسیار پیچیدهتر از حد تصور هستند اما با توجه به پیشینه طولانی انزوای او از واقعیات زندگی مردم در آمریکا، هیچیک از مسائل بر خود او روشن نیست.
بیوگرافی رئیسجمهوری آمریکا سراسر داستان انزوای مطلق از دنیای افرادی است که در پیادهروها راه میروند، خودروی خود را میرانند و ظرفهایشان را خودشان میشویند. همه اینها توضیحی است برای درک جهانبینی متحیرکننده او و واکنشی که وی به تظاهرات هفته گذشته نژادپرستان در شارلوتزویل نشان داد، رویدادی خشونتبار که به بهانه برداشته شدن یک مجسمه شکل گرفت و او همچنان با توییتهای عجیبش بر آتش آن دامن میزند. در این درگیری خشونتبار که بین طرفداران برتری نژاد سفیدپوستان و مخالفان نژادپرستی رخ داد، یک نفر بهنام هیثر هیر جان خود را از دست داد و بسیاری دیگر مجروح شدند. در پی این حادثه، ترامپ بهخاطر قربانیان خشونت، با جامعه آمریکایی ابراز همدردی نکرد یا بر لزوم اتحاد در جامعه تاکید نداشت بلکه پیامش تنها نشاندهنده علاقه او به حفظ روابط با عوامل افراطی مرتبط با پایگاه خودش بود.
در نهایت او پس از دو پیام غلط که در آنها تلویحا از نژادپرستان حمایت کرده بود، سرانجام نصایح را پذیرفت و در حضوری پرمجادله بین خبرنگاران، هر دو طرف درگیری را مورد سرزنش قرار داد اما در عین حال تلویحا اطرافیان خود را که با افراطیون در ارتباط هستند از این سرزنش مستثنی کرد. ترامپ گفت: «در هر دو طرف درگیری افراد خیلی خوبی هم وجود دارند.» سخنان او نشان میداد او طوطیوار خط فکری خبرگزاری فاکسنیوز را بیان میکند، یکی از معدود شبکههای خبری که ترامپ در حباب پلاستیکی خود به آن راه داده است.
او با تکرار سخنان گفته شده در فاکسنیوز گفت: «آیا هفته بعد نوبت مجسمه جورج واشنگتن و هفته پس از آن نوبت مجسمه توماس جفرسون است؟ باید یک جایی از خودتان بپرسید که این داستان چه زمانی به پایان میرسد؟» درست یک شب پیش از این سخنان ترامپ، مک کالوم، مجری شبکه فاکسنیوز همین موضوع را مطرح کرده و گفته بود: «همین بحثها را در مورد توماس جفرسون و جورج واشنگتن هم میتوانید مطرح کنید.» وی ادامه داده بود: «آیا میخواهید نام بنای یادبود واشنگتن را هم تغییر دهید؟» ارتباط سخنان ترامپ و نظرات مطرح شده در شبکه خبری فاکسنیوز نشان میدهد ترامپ در تلاش است تا ورود عوامل به درون فضای پرانزوای خود را محدود کند تا به این ترتیب موفق شود تایید و ستایش بیشتری دریافت کند. او تصور میکند هنوز یک تاجر جوان است و میتواند با معدودی از روزنامههایی که دستیارانش جمعآوری کردهاند و در آنها دور اسم ترامپ خط کشیدهاند، روز خود را شروع کند.
دآنتونیو میگوید ترامپ به وی گفته که هرگز کتابخوان نبوده است و روش مورد علاقهاش برای جمعآوری اطلاعات آزمودن افرادی است که طی روز ممکن است با آنها ملاقات کند. طی اغلب سالهای عمر ترامپ، همه این افراد بهواسطه حقوق و دستمزدشان یا بهخاطر قراردادی که با او منعقد کرده بودند، به وی وابستگی داشتند. به این ترتیب میتوان بازخوردهایی را که او از تصمیمات و نظراتش دریافت میکرد، متصور شد. در کاخ سفید ترامپ همان عادتهای سابق خود در تماشای برنامههای تلویزیونی را ادامه داد و همان منابعی را دستچین کرد که در زمان نامزدی پست ریاستجمهوری از وی حمایت میکردند و گاهی هم حرفهای آنها را از طریق توییتر تقریبا بلافاصله تکرار کرد. رئیسجمهوری آمریکا نسبت به دردی که دیگران احساس میکنند بیتوجه است چون بیشتر وقت خود را به دور از نظرات مختلف سپری میکند، نظراتی که حتی شاید او از وجودشان هم بیاطلاع باشد.
نظر کاربران
مردمی که به بابات رای بدن معلومه که بابای شارلاتان شما شاید ژن بهتری داشته باشه