انیمیشن کوتاه «پایپِر»
بهترین انیمیشنهای کوتاه تاریخ (۶)
در ساحل یک دریای زیبا و آرام، پرندگان دریایی برای خود زندگی خوب و خوشی دارند. در این بین، مادرِ یک پرنده کوچک قصد دارد به جوجهی خود نحوۀ یافتن غذا را یاد دهد. جوجه از رفتار مادر تقلید میکند و یافتن غذا را میآموزد اما یک اتفاق اوضاع را برای او به کلی دگرگون میسازد.
- نام انگلیسی: Piper
- کشور تولیدکننده: آمریکا
- شرکت تولیدکننده: پیکسار انیمیشن استودیوز (Pixar Animation Studios)
- کارگردان: آلن باریلارو (Alan Barillaro)
- سال تولید: 2016 میلادی
- مدت زمان : 6 دقیقه
- ژانر: خانوادگی، ماجرایی
جوایز و افتخارات شاخص
- برندهی جایزه از «جشنوارهی اسکار» (Academy Awards) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال ۲۰۱۷ میلادی
- برندهی «جایزهی آنی» (Annie Award) در بخش «بهترین انیمیشن کوتاه» / سال 2017 میلادی
- نامزد کسب «جایزهی اِمپایر» (Empire Awards) در بخش «بهترین فیلم کوتاه» / سال 2017 میلادی
دربارهی اثر
انیمیشن کوتاه «پایپر» (Piper)، اثری است که در سال ۲۰۱۶ میلادی به کارگردانی «آلن باریلارو» (Alan Barillaro) ساخته شد. دو غول برتر انیمیشنسازی دنیا یعنی «پیکسار» و «دیزنی» در تولید و انتشار این اثر مشارکت داشتهاند (پیکسار تولیدکنندهی اثر بوده است و دیزنی ناشر آن). پایپر پس از اکران و نمایش عمومی، به قدری در جلب مخاطب و برانگیختن تحسین منتقدان موفق عمل کرد که سرانجام نائل به کسب جایزهی اسکار در بخش برترین انیمیشن کوتاه گردید (هشتاد و نهمین دورهی جشنوارهی اسکار، سال ۲۰۱۷).
احتمالاً متوجه شدید که در پاراگراف بالا از واژهی «اکران» برای انیمیشن پایپر استفاده کردیم. شاید برای برخی از شما این سؤال پیش آید که مگر انیمیشنهای کوتاه هم اکران سینمایی دارند؟ در ادامه، مختصراً به این پرسش، پاسخ خواهیم داد.
در سالیان دور، معمولاً قبل از اکران یک فیلم بلند در سینما، یک یا چند انیمیشن کوتاه نیز بر روی پردهی نقرهای به نمایش در میآمد. این مسئله رفته رفته به یک سنت ثابت تبدیل شد و برخی از کمپانیهای فیلمسازیِ مطرح، از جمله کمپانی «دیزنی»، تولید چنین انیمیشنهای کوتاهی را با جدیت دنبال نمودند. در آن زمان، دیزنی که یکی از پیشگامان پخش آثار انیمیشنی در سینما بود، پیش از اکران فیلمها و انیمیشنهای بلندِ تولید شده توسط شرکت خود، از انیمیشنهای کوتاهی بهره میبُرد که در بسیاری از آنها، شخصیت های شاخصی از قبیل «میکی ماوس»، «دانلد داک»، «گوفی» و «پلوتو» حضور داشتند.
اکران انیمیشنهای کوتاه پیش از شروع نمایش آثار اصلی، چند حُسن داشت: ۱) تماشاگرانی که کمی دیرتر وارد سالن سینما میشدند، چیزی از اثر اصلی را از دست نمیدادند؛ ۲) کارگردانان و هنرمندان مستعدی که در زمینهی تولید انیمیشنهای کوتاه فعالیت داشتند، مجالی برای نمایشِ سینمایی آثار خود مییافتند؛ ۳) با نمایش انیمیشنهای کوتاه، تماشاچیان حاضر در سالن، با یک سِیرِ تدریجی، آمادهی تماشای اثر اصلی میشدند و در عین حال، با یک بلیط، چند اثر تماشا میکردند؛ ۴) گاه نیز انیمیشنهای کوتاه، لابِلای پیامهای بازرگانی و تبلیغاتیِ ابتدای فیلم پخش میشدند که این امر، از سر رفتنِ حوصلهی تماشاچیان جلوگیری میکرد.
با گذشت زمان، سنت حَسنهی نمایش انیمیشنهای کوتاه پیش از پخش آثار سینمایی کماکان پابرجاست و امروزه، بسیاری از انیمیشنهای سینمایی، با مقدمهای از انیمیشنهای کوتاه بر روی پردهی سینماها ظاهر میشوند. تمام توضیحات بالا را گفتیم تا به این نکته اشاره کنیم: در زمان اکرانِ سینماییِ انیمیشن «در جستجوی دوری» (Finding Dory)، انیمیشن کوتاه «پایپر» به عنوان یک انیمیشن فرعی، پیش از نمایشِ اثر اصلی به نمایش در آمد. مسئلهای که پس از نمایش این دو انیمیشن بسیار جلبِ توجه نمود این بود که در زمینهی جلبِ رضایتِ تماشاچیان و منتقدان، انیمیشن کوتاه «پایپر» حتی از انیمیشن اصلی پیشی گرفت.
حال که با چگونگی اکران پایپر آشنا شدیم، بهتر است سراغِ خودِ اثر برویم. ابتدا از نام این انیمیشن شروع میکنیم. واژهی «پایپر» (Piper) بر گرفته شده از واژهی «سَندپایپر» (Sandpiper) است. سندپایپر یا «آبچیلَک» نام پرندهای است با جثهای نسبتاً کوچک، پاهای بلند، و یک منقار تقریباً دراز و باریک. آبچیلکها، همان طور که از نامشان هم پیداست، معمولاً در کنار مناطق آبی زندگی کرده و غذای خود را از فرآوردههای دریایی یا رودخانهای تهیه میکنند. این پرندگان، بر خلاف بسیاری دیگر از همکیشان خود، معمولاً بر روی زمین آشیانه میسازند. جوجههای آبچیلکها پوشیده از کُرکپَر هستند و اندکی بعد از خروج از تخم، قادر به فعالیت و جنب و جوش میباشند. خُب، حالا کافیست توصیفات ارائه شده در اینجا را با شخصیتها و فضاسازیهای انیمیشن پایپر تطبیق دهید تا متوجهِ دقت حیرتانگیز سازندگان به جزییات شوید.
همانطور که اشاره کردیم، توجه به جزییات، بارزترین ویژگی انیمیشن پایپر است. اثر از لحاظ گرافیکی واقعاً بینظیر است و تماشاچیان را متعجب و انگشت به دهان میگرداند. اگر قصد غافلگیر کردن کسی را دارید، کافیست انیمیشن پایپر را برای آن شخص پخش کنید و به او نگویید که این اثر یک انیمیشن است؛ قطعاً چند لحظهای طول میکشد تا او متوجه شود با یک فضای کاملاً انیمیشنی روبروست؛ تازه، فهمیدن این نکته، از روی ادا و اطوارهای بامزه و فراواقعیِ شخصیت اصلی داستان محقق میگردد نه از روی کمرنگ شدن جنبههای رئال یا واقعی انیمیشن. به قدری فضاسازیها و شخصیتها ظاهرِ واقعی دارند که چیزی جز تحسین سازندگان بر زبان جاری نمیشود.
اما باید اذعان کنیم که جنبههای گرافیکی تنها بخشی از ماجرا هستند. پایپر علاوه بر جذابیتهای بصری، از داستانی زیبا نیز برخوردار است. جوجه پرندهای که در ابتدایِ مسیرِ پرتلاطمِ زندگی است، در همان عُنفوان حیات، با چالشی بزرگ مواجه میشود: ترس از امواج خروشان دریا. موضوع وقتی بیشتر حائز اهمیت میگردد که بدانیم، تنها راه ارتزاق این پرنده، از طریق بستر همان دریا میسر میشود.
آلن باریلارو که علاوه بر کارگردانی، فیلمنامهنویسی اثر را عهدهدار بوده است، با شیبی ملایم و دلنشین، ابتدا طرح مسئله میکند و سپس در پی حل معضل بر میآید. او یگانه راهِ غلبه بر ترس را، مواجههی مستقیم با عامل ترس معرفی میکند. بد نیست بدانید که حتی از دیدگاه روانشناسی، این راهحل در اکثر مواقع کارگشاست و نتایج حیرتانگیز در پی دارد. به عنوان مثال، برخی از روانشناسان، برای کسی که از عنکبوت به صورت غیرمتعارف میترسد، راهکاری جالب ارائه میدهند. آنها فرد مذکور را به طور تدریجی و کنترل شده، در تماس مستقیم با یک یا چند عنکبوتِ بیآزار قرار میدهند تا به مرور زمان، ترسش از این جانور بریزد؛ این همان راهکاری است که باریلارو برای آبچیلکِ داستان تجویز کرده است.
در مواجههی نخست، آبچیلکِ کوچک از برخورد با یک موجِ خروشان چنان وحشتزده میشود که تا مدتی حتی از مشاهدهی آب، هراس به دل راه میدهد. بعد، بر حسب یک پیشامد، یک بار دیگر درون موج فرو میرود و متوجه میشود که به زیرِ آب رفتن، نه تنها آن قدر ترسناک نیست، بلکه میتواند فواید فراوان داشته باشد. این گونه میشود که شخصیت ترسوی داستان، بر وحشت خود غلبه کرده و دست به کاری میزند که حتی پرندگان بزرگتر از انجام آن عاجزند.
دیگر نکتهی دلنشین انیمیشن پایپر، به موسیقی متنِ ملایم اثر باز میگردد که همراه و همگام با داستانِ پیش میرود. «آدرین بِلو» (Adrian Belew)، آهنگساز انیمیشن پایپر، تناسب خوبی بین لحظههای داستانی و ضرباهنگ موسیقی برقرار کرده است. موسیقی به موقع آرام است، به موقع اوج میگیرد و به موقع در مخاطب ایجاد اطمینان میکند. همهی اینها در شرایطی پیش میرود که آهنگساز اصلاً تلاش ندارد موسیقی را به رخ مخاطب بکشد؛ به عبارت دیگر، موسیقی کاملاً در خدمت داستان است و نقشی برجستهتر از خود انیمیشن ندارد. جدای از بحثِ موسیقی، از صداگذاریهای بینظیر انیمیشن پایپر نیز نمیتوان به راحتی گذر کرد. جیکجیکهای دوستداشتنیِ شخصیت اصلی داستان، آواهای مربوط به امواج دریا و سایر اصوات محیطی، همگی به نحوی بسیار طبیعی و باورپذیر انتخاب و اجرا شدهاند.
نظر کاربران
وای خیلی بامزه و زیبا بود:))