با مجرد ازدواج کنیم یا مطلقه؟
شاید تا یکی، دو دهه پیش ازدواج با افرادی که تجربه تلخ طلاق را پشتسر گذاشته بودند، آنقدرها رایج نبود بهخصوص اگر یک طرف ماجرا دختر یا پسری قرار داشت که تا به حال تجربه ازدواج نداشت اما این روزها با تغییر فرهنگ عمومی جامعه چندان دور از ذهن نبوده.
اگر خواستگاری دارید که قبلا یک بار بر سر سفره عقد رفته یا قصد دارید با خانمی مطلقه ازدواج کنید، حتما به نکات زير توجه کرده و آنها را رعایت كنيد.
توجه به تمام معیارها و ملاکهای مورد نظر:
اولین نکته آن است که این ازدواج را مانند بقیه ازدواجها بدانید و فرد مقابل را به دقت با معیارها و ملاکهایی که برای همسر آیندهتان در نظر گرفتهاید، بسنجید. اگر فرد مقابل (فرد طلاق گرفته) معیارها و ملاکهای شما را داشت، در مرحله بعد در مورد ازدواج با او فکر کنید و جدیتر باشید. پر واضح است شخصی که با ملاکها و معیارهای اساسی و اصلی ذهن شما که همیشه در رابطه با انتخاب شریک زندگیتان داشتهاید، متفاوت است، نمیتواند فرد مورد نظر شما باشد.
تحقیق در مورد فرد مقابل: در تمامی ازدواجها لازم است که افراد در رابطه با شخص موردنظرشان برای ازدواج تحقیقات لازم را انجام دهند و از تمامی جوانب خانوادگی، شغلی، اجتماعی و رفتاری طرف مقابل آگاهی یابند. تحقیقات در رابطه با افرادی که یک بار جدا شدهاند نیز مانند سایر ازدواجها باید انجام شود، البته با دقت و ریزبینی بیشتر.
اجتناب از ترحم و دلسوزی: هرگز به دلیل ترحم و دلسوزی یا کمک به فرد مقابل تصمیم به ازدواج با وی نگیرید. چنین ازدواجهایی شاید به شما حس خوشایندی بدهد ولی کمکم و پس از برخورد با مشکلات زندگی، این حس دلسوزی یا کمک در شما از بین رفته و جای خود را به احساسهای منفی دیگر میدهد و همین احساسهای منفی پایهگذار اختلافات و درگیریهای آینده خواهد بود. به یاد داشته باشید که فرد مقابل را فقط و فقط به خاطر خودش و خصوصیات و ویژگیهایی که دارد برگزینید نه چیز دیگری.
اجتناب از سرکوب و سرزنش: اگر قصد انجام چنین ازدواجی را داشتید، فراموش نکنید هرگز نباید چه در دوران نامزدی و چه پس از آن در زندگی مشترک با دیدن کوچکترین عیب و ایراد و نقطه ضعفی از فرد مقابل او را سرزنش و تحقیر كنيد و مدام گوشزد كنيد که «حتما همسر قبلیات هم تو را به خاطر همین رفتارها رها کرده. خب، بنده خدا حق داشته»، «منم لطف کردم یا خامی کردم تو رو به عنوان همسر قبول کردم» و... . استفاده زن و مرد از مفاهیمی چون «سرزنش»، «سرکوب»، »منت» و... در همه زندگیها ممنوع است ولی در چنین ازدواجهایی نه تنها ممنوع است، بلکه جزء خطوط قرمز خطرناک نیز محسوب میشود.
سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت فرد مقابل: گاهی برخی تنها به دلیل سوءاستفاده از جایگاه و موقعیت فرد مقابل حاضر به ازدواج با وی میشوند. مثلا آقا پسری به خواستگاری دخترخانمی میرود که تازه مطلقه شده است و از نظر مال و ثروت توانمند است یا میداند چون این دختر قبلا طلاق گرفته، خیلی راحت میتواند با وی ازدواج کند زیرا این دختر مانند دخترهای دیگر نیست و توقعش از زندگی و همسرش کمتر است.
زمانی که زن مطلقه و مرد مجرد باشد، قضیه را میتوان از ۲ دیدگاه خوشبینانه و بدبینانه مورد بررسی قرار داد. اول به نگاه بدبینانه در این زمینه میپردازیم.
بخش بدبینانه ماجرا!
زمانیکه یک مرد مجرد خواهان ازدواج با یک زن مطلقه میشود، شاید تفکرات زیر را در ذهنش بپروراند:
2- زنان مطلقه انتظار مالی پایینتری دارند و در شرایطی که مهریه، هزینههای مراسم ازدواج، هزینههای تامین مسکن و درآمد برای پسرها یک دغدغه جدی است، زنان مطلقه با انتظارات پایینتر میتوانند گزینه خوبی باشند.
3- زنان مطلقه حامی ندارند. خانواده آنها به دلیل موقعیت فرزندشان تمایل دارند زندگی دوم دخترشان را حفظ کنند، پس در امور زندگیشان دخالت نمیکنند.
4- زنی که یک بار از همسرش جدا شده، بار دیگر هم ممکن است از همسرش جدا شود، پس اگر زندگی با او به بنبست رسید، دردسرهای کمتری برای طلاق خواهند داشت.
۵- زنان مطلقه مهریه و حق و حقوق مالیشان را از همسر سابقشان دریافت کرده و تمکن مالی بیشتری دارند و میتوانند منبع حمایتی خوبی برای یک پسر مجرد باشند.
چه تصمیمی باید بگیریم؟
درباره این بخش بدبینانه و آسیبزای ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه باید بگوییم بهترین راهکار این است که قبل از ازدواج، زن سعی کند انگیزههای اصلی خواستگارش را دریابد. ازدواجی که صرفا به دلیل برخورداری از حمایت یک مرد صورت بگیرد، میتواند خطرناک باشد و چالشهای زندگی قبلی را برای یک زن تکرار کند بنابراین بهتر است کار را به کاردان بسپارید و با مشاورههای روانشناسی تکنفره و دونفره تصمیم نهایی خود را بگیرید.
بخش خوشبینانه ماجرا!
اما این ازدواجها بخش خوشبینانهای هم دارد.
۱ - زنان مطلقه به واسطه تجربههایی که در زندگی اول خود کسب کردهاند، توانایی مدیریت بهتری در روابط دارند. به همین دلیل نظر پسران مجرد را بیشتر جلب میکنند. این زنان مهارتهای خانهداری، ارتباط با اقوام، برخورد با همسر را دارند و دیگر نیازی نیست با شروع زندگی مشترک، به آزمون و خطا بپردازند.
۲ - زنان مطلقه زنانی هستند که در صورت داشتن یک زندگی آرام، قدر موقعیت را میدانند و برای بهتر شدن زندگی تلاش میکنند. آنها وضعیت بدتری را چشیدهاند و حاضر نیستند زندگی خوب امروزیشان را به سادگی از دست بدهند.
۳ - در کنار همه اینها به یاد داشته باشید، مطلقه بودن دلیلی برای انتخاب نشدن برای ازدواج نیست چرا که امروزه زنان جوان زیادی را میبینیم که شاید در دهه دوم یا اوایل دهه سوم زندگی خود باشند و با قابلیتهای برجسته و شان خانوادگی و اجتماعی بالا سابقه شکست را داشته باشند بنابراین از نگاه سنتی و قضاوت نادرست درباره این زنان فاصله بگیرید و بر اساس واقعیات موجود انتخاب کنید.
فاطمه عبادی مشاور خانواده:
با همسر سابق صحبت نکنید
در میان خواستگاران یک دختر مخصوصا کسانی که به نوعی وارد سن تاخیر ازدواج یا نزدیک به تجرد قطعی هستند، حضور مردانی که طلاق گرفتهاند یا همسر خود را از دست دادهاند، بیشتر به چشم میخورد. بیشتر این دختران در رابطه با انتخاب چنین مردانی دچار اضطراب و ترس بوده و از عواقب آن میترسند. آنها مدام نگران این موضوع هستند که نکند فرد مورد نظرشان برخلاف ظاهرش، مشکل خاصی داشته که همسر قبلی خود را طلاق داده و شاید سرنوشت مشابهی در ازدواج با این مردان برای آنها رقم بخورد. توجه به نکات زیر میتواند راهکارهای مناسبی را جلوی پای این دختران قرار دهد.
علت طلاق را دریابید
دانستن آنکه علت طلاق فرد چه بوده و چرا از همسر خود جدا شده تا حد زیادی نشان دهنده بسیاری از مسائل است که ممکن است برای آن دختر مهم باشد. بسیاری از این عوامل برای شما که به عنوان فرد انتخابی بعدی هستید، ممكن است صدق نکند، در نتیجه میتوان با دانستن این مسائل انتخاب درستی را انجام داد.
با همسر سابق وی صحبت نکنید!
اکثر اختلافات بین زوجین طلاق گرفته، حالت دعوا دارد و در دعوا منصفانه نظر دادن بسیار سخت است بنابراین برخلاف توصیههای رایج، صحبت با زن سابق مرد، راهحل مناسبی نیست و برای ایجاد شرایط یک انتخاب صحیح به دختران توصیه میشود که به مشاور مراجعه کنند تا بر اساس شرایطی که فرد داشته دست به انتخاب صحیح بزنند.
مطلقهها با هم، مجردها با هم؟
بررسی را در قالب ۲گروه ( گروه اول: یک طرف مجرد - یک طرف مطلقه / گروه دوم: هر دو طرف مطلقه) انجام داده و در هر بخش به بیان محاسن و معایب میپردازد:
یک طرف مجرد - یک طرف مطلقه
محاسن ازدواج زمانی که یک طرف ماجرا مجرد و طرف دیگر مطلقه است ( فارغ از جنسیت) میتواند شامل موارد زیر باشد:
- وجود کسب تجربه در زندگی مشترک (مثلا مرد به واسطه تجربه از زندگی مشترک قبلی میتواند اکنون به ایفای نقش بهتری بپردازد.)
- آشنایی بیشتر افراد با خواستههای عاطفی- روانی طرف مقابل و بهتر برطرف کردن نیازهای روانی او.
- کسب تجربه و آشنایی بیشتر نسبت به انجام مراسم و مناسکهای موجود در فرهنگ ایرانی (که در صورت بیاطلاعی خود میتواند زمينهساز اختلاف بین زوجهای جوان و بیتجربه باشد.)
- تلاش بیشتر فرد برای جلوگیری از برخوردها و پیشگیری از تکرار تجربه تلخ گذشته
این ازدواجها میتواند معایبی هم داشته باشد:
- احتمال وجود توقع بالای خودآگاه یاناخوآگاه از همسر فعلی به دلیل تجربیات گذشته
- احتمال قیاس کردن همسر قبلی با همسر فعلی به شکل منفی
- احتمال عدم قطع ارتباط با همسر قبلی و ادامه آن. گاهی این ارتباط میتواند در قالب ارتباط ذهنی و فکری باشد نه حتی به صورت واقعی اما گاهی هنوز هم ارتباط به صورت واقعی وجود دارد که قطعا مورد پسند همسر فعلی نیست.
- امکان عدم تسویه حساب حسی و عاطفی با همسر قبلی ( اگر این تسویهحساب اتفاق نیفتاده باشد ممکن است فرد با یادآوری خاطرات گذشته سبب آزار خود و طرف مقابل شود.)
- آسان شدن موضوع طلاق برای فرد و خارج شدن از ذهن فرد به عنوان یک تابو. در این ازدواجها معمولا فرد در صورت برخورد و بروز مشکلات جدی با فرد جدید، احتمالا راحتتر به جدایی فکر میکند.
محاسن ازدواج زمانی که هر دو فرد مطلقه هستند:
- وجود تجربه زندگی مشترک و عدم ناپختگی در این زمینه و درک بهتر از شرایط زندگی مشترک و همسر فعلی
- شناخت نسبی بیشتر از جنسیت روانی و نیازهای جنس مخالف
- تلاش برای پیشگیری از تکرار اشتباههاي گذشته
- تعهد و تلاش بیشتر برای حفظ و مراقبت از رابطه و پیشگیری از جدایی
- تمایل بیشتر خانوادهها برای آشنایی بیشتر این دو فرد با یکدیگر و ایجاد زمینه مناسب برای انتخابی دقیقتر (چون هر دو فرد یک تجربه ناموفق را پشت سر گذاشتهاند بنابراین خانوادهها برای جلوگیری از تکرار آن، معمولا کمی راحتتر با موضوع آشنایی قبل از ازدواج برخورد میکنند تا فرد با شخص مورد نظرش ارتباطی معقول و مناسب داشته باشد و بتواند به این شناخت برسد که آیا این شخص فرد مناسب زندگی اوست یا خیر!)
و اما معایب این ازدواجها
- وجود توقع بالا و شاید انتظارات زیاد از همسر فعلی
- قیاس با رابطه قبلی در ابعاد مختلف و رسیدن به یأس و ناامیدی و بن بست در صورت برآورده نشدن خواستههای مهم
- ادامه ارتباط ذهنی- فکری یا واقعی با همسر قبلی یا خانواده وی که از جانب همسر فعلی قابل پذیرش نبوده و موجبات اختلاف را فراهم میکند.
چه باید کرد؟!
ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که به واسطه وجود تفاوتهای فردی میان انسانها و تفاوت در دیدگاهها و باورهای آنها محاسن و معایب مذکور در رابطه با همه ارتباطات مصداق ندارد و هر رابطهای برای خودش مختصاتی دارد که نیاز به بررسی را حتمی میکند. مجموعه آنچه که در این مطلب آورده شده، از موارد عمومی چنین ازدواجهایی است، اما آنچه در این میان حائز اهمیت بوده و باید اصلاح شود، وجود یک دیدگاه قالبی در جامعه است. بر اساس این دیدگاه ،ازدواج فرد مطلقه با فرد مجرد درست نبوده و حتما همسر بعدی وی باید یک مطلقه باشد. این دیدگاه نادرست است چرا که در مقوله ازدواج، فاکتورهای متعددی دخیل هستند و صرفا نمیتوان به دلیل آنکه فرد، سابقه ازدواج قبلی دارد از تمام گزینههای مثبت او چشمپوشی کرد و وی را گزینه نامناسبی دانست. در این زمینه نظر و دیدگاه شخص مجرد در انتخاب فرد مطلقه مهم است و وی باید به دنبال کشف تفاوتها و شباهتها باشد.محمود هندی پور مراجعه به یک مشاور باتجربه و متبحر در زمینه ازدواج را برای تمامی این افراد امری ضروری و مهم میداند ،چرا که با انجام مصاحبه تخصصی و گرفتن تست سازگاری و شخصیت از این افراد، بسیاری از نکات در زمینه کیفیت رابطه و شکل تداوم آن برای آنها روشن میشود. همچنین وی معتقد است ازدواجی که بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، فارغ از مجرد یا مطلقه بودن میتواند سرانجام خوشایندی را برای هر دو نفر به ارمغان آورد.
نظر کاربران
گذشته از مطلقه و مجرد بودن طرفین
اول از همه محبت دو طرفه
دوم از همه نقط مشترک فکری
سوم منطقی بودن دربرابر مشکلات بدون تعصبهای خانوادگی و جنسیتی
چهارم حفظ احترام وحرمتها
و پنجم از همه و مهمتر ازهمه گذشت و ایثار و نیم من شدن دوطرفه در خلال جریانات مشکلات که لازمه این مورد آخر داشتن چهار مورد قبلیه
و دهها موارد دیگه
اما چیزی که مهمه اینه
آدم کامل و بی عیب و زندگی بی مشکل و همیشه آروم فقط تو قصه هاست باید برای حفظ زندگی مشترک دوطرف تلاش کنند
یادمون باشه در زندگی مشترک واژه ای به نام خوشبختی مطلق وجود نداره ولی میشه با انتخاب شریک زندگی مناسب و مراقبت کافی و درست ازحریم خانواده به خوشبختی نسبی دست پیدا کرد
با تشکر...
ازدواح نکنیم همین
پاسخ ها
سلام
چند روز دیگه که بوی ترشی شدندت را می شنوی از خودت بدت میاد
کاربر!
دقت داری این کلمه ترشیدگی چقدر مسخره است!!!!
خوب دختر نمی خواد ازدواج کنه تا آخر عمرش مگه چی میشه؟؟؟!!
هیچی!!!
حالا پسر اگه ازدواج نکنه یه چیزیش میشه،اما دختر نه!!!!
این فرهنگ ما ایرانی هاست که حتما باید شخص ازدواج کنه،در صورتی هم که اگه ازدواج نکنه اشکالی نداره...راحت به باقی زندگیش ادامه میده...
فقط با شوهردار ازدواج نکنید :|
پاسخ ها
سلام مگه میشه با زن شوهردار ازدواج کرد!!!!؟
ببخشید دین شما چیه؟؟
بله میشه
دیدم که میگم
هی اقا محمد کجایی تو این دورو زمونه همه چی میشه مردم دین دیگه سرشون نمیشه غیرت و حیا یادشون رفته
Zan faghat motaleghe
آقایون عزیز، دقت کنین که اگه با زن مطلقه ازدواج میکنین، احتمال بسیار زیاد، اون زن مزه پول مهریه و نفقه و هزار تا پول مفتی که گرفته زیر زبونش رفته و ممکنه از شما هم بتیغه. فقط زیر بار مهریه نرین.
پاسخ ها
باز با این اسم نظر گذاشتی ؟
نوکرتم قبلا هم ازت خواهش کردم اگه میشه اسمت رو تغییر بده
الان اکثر زنای مطلقه، هم با شوهر قبلیشون ارتباط دارن هم با چند نفر دیگه. دقت کنین.
سلام باسمه تعالی کسانیکه ازدواج نمی کنند در سنین میان سالی افسرده وغمگین می شوند ولی برای انتقام گرفتن وعقده گشائی تبلیغ می کنند که ماراحت هستیم پیامبر اسلام می فرماید ازدواج از سنت من است برای حفظ دین خود بکوشید وقتی ازداوج می کنید شیطان به فرباد می افتد . قرآن کریم دستور می دهد که زنان بدون شوهر ومردان بدون همسر را راهنمائی کنید تا بهم برسند واز فقر نترسید من ضامن روزی شما هستم پدر ومادر ها بیدار شوند امر ازدواج را سخت نگیرند تا زندنها خلوت شود از کودک آزاری درامان باشید خودکشی ها وتصادفات پایان می یابد اعتیاد به مواد مخدر کمتر می گردد . کشور اندلس فریب دشمن راخورد وسقوط کرد. بیائید عبرت بگیریم وفریب کافران رانخوریم .یاعلی مدد.
با عرض سلام و خسته نباشید من یک مشکلی دارم و احساس میکنم آینده ام نابود میشه خواهشن با راهنمایی هاتون کمکم کنید حدود یکساله با دختری تو دانشگاه آشنا شدم ارتباط ما تو کلاس اول در حد سلام و علیک بود بعد مدتی تو فیسبوک به طور اتفاقی آیدیشو پیدا کردم و بهش درخواست دوستی دادم و در اونجا ارتباط ما کم کم صمیمانه تر شد من همیشه به چشم خواهر بهش نگاه میکردم و اونم به چشم برادر هنوز هیچ حسی بینمون نبود تا این که روزی ازم خواست از زندگی خودم یا شغلم براش صحبت کنم من مجرد بودم و برای این که از پس مخارج دانشگاه بربیام تو یک فروشگاه مشغول به فروشندگی بودم تا این که ازش سوال کردم از زندگی خودش برام صحبت کنه اون گفت: من خیلی آدم بدبختیم منم از روی دلسوزی ازش سوال میکردم گفتم: چه مشکلی داری شاید من بتونم کاری برات انجام بدم و اون گفت بعداً سر فرصت برات توضیح میدم تا این که چند وقت گذشت دوباره تو فیسبوک با هم چت میکردم البته تو دانشگاه هم با هم سلام و علیک داشتیم تا این که یه روز تحت فشار گذاشتمش گفتم:آخر نگفتی مشکلت تو زندگی چی بود و اونم موضوع رو مطرح کرد گفت: من یک بار ازدواج ناموفق داشتم و الانم 3 ساله از شوهرم جدا شدم ضربه ی سنگینی تو زندگی بهم وارد شد مریض شدم و روحیه ام داغون شد و افسده شدم ولی حالا با مشکلات کنار اومدم کار میکنم و ادامه تحصیل میدم منم که این حرفارو شنیدم خیلی دلم براش سوخت ناراحت شدم پیش خودم میگفتم چرا دختر به این خوبی باید این بلا به سرش بیاد زندگیش نابود شد من همیشه باهاش همدردی میکردم یادم رفت بگم بعد از این که این جریانو بهم گفت ازم پرسید تو چند سالته منم گفتم: من حمید 23 سالم بود و اون دختر 29 ساله من از اول فکر میکردم اون دختر هم سن و سال خودمه ولی به چهره اون دختر نمیخورد 29 سالش باشه به 24 یا 25 میخورد حالا از این قضایا چند ماه گذشت منم یه مدت دیدم انگار یه حسی به اون دختر پیدا کردم ارتباط ما تو دانشگاه خیلی کم بود تا این که یه شب تو فیسبوک بودم اونم به طور اتفاقی اون دختر بهم سلام کرد و با هم مشغول چت کردن بودم اونشب خیلی ناراحت بود مدام میگفت میخوام بمیرم از این زندگی خسته شدم منم دلداریش میدادم بهم گفت وقتی 15 سالم بود پدر و مادرم شوهرم دادن اونا مقصر بودن زندگیم نابود شد من میخواستم درس بخونم کار بگیرم بعد ازدواج کنم منم دلداریش میدادم میگفتم به زندگی امیدوار باش گذشته تلختو فراموش کن به زندگی ادامه بده انشاالله مشکلاتت حل میشه بعد یک هفته گذشت دوباره اتفاقی همو تو فیسبوک ملاقات کردیم البته من خودم میدونستم چه روزایی و چه ساعتی تو فیسبوک میومد و منتظرش میموندم و اومد اونشب بازم ناراحت و افسرده بود ازش سوال کردم چی شده مشکلتو به من بگو شاید کمکی از دستم بربیاد اون گفت: از بس گریه ام میگیره نمیتونم برات تو چت چیزی بنویسم گفتم تو مثل خواهرم میمونی بهم بگو چی شده بعد بهم گفت: دیگه بهم نگو خواهر من خواهر تو نیستم من تعجب کردم پرسیدم منظورت چیه مگه غیر از اینه اون دختر به طور غیر منتظره ای بهم گفت: هنوز متوجه نشدی بهت علاقه مند شدم تا اینو گفت من سرجای خودم خشک شدم و اون لحظه قدرت تکلم نداشتم و باورش برای هر پسری سخته و اینو میدونستم که از نظر اسلام هیچ وقت دختر نباید به پسر پیشنهاد بده دختر احتمالا مشکل داره یا میخواد منو فریب بده ولی من از اون جایی که این دختر میشناختم نمیتونستم باور کنم اون یه همچین دختری باشه و حرفشو باور کردم منم یه حسی بهش داشتم ولی خجالت میکشیدم باهاش درمیان بگذارم تا این که منم احساسمو بهش گفتم که منم به تو علاقه دارم ولی نه سن و سالمون بهم میخورده و نه شرایطمون تو مطلقه هستی من مجرد من حمید 23 سالمه و تو 29 سال خیلی با هم اختلاف داریم و خانواده دو طرف با ازدواجمون هیچ وقت موافقت نمیکنن تا این که بهش پیشنهاد دادم که این پیشنهادم واقعاً احمقانه بود بهش گفتم بیا یه مدت با هم باشیم صحبت کنیم خودمون و خصوصیاتمونو بیشتر بشناسیم شاید یه راحی برای وصلت ما دوتا پیدا بشه و به هم بخوریم بهش گفتم سن و سال مهم نیست مهم تفاهم بین ماست و به این ارتباط ادامه دادم شمارمو بهش دادم و از اون به بعد مسج و زنگ زدن ما شروع شد تا این که چند وقت گذشت من دوباره به خودم اومدم گفتم ازدواج من با این دختر غیر ممکنه و خانوادمون شدیداً مخالف این وصلت هستن بهش گفتم بیا تموم کنیم ما بدرد هم نمیخوریم با این که دوسش داشتم ولی نمیتونستم به خاطر یه دختر به خانواده و اطرافیانم پشت کنم و یک عمر با پشیمونی زندگی کنم گفتم تموم کنیم و تو برو پی زندگیت امیدوارم با یک مردی ازدواج کنی دردتو بفهمه لیاقتتو داشته باشه برات آرزو خوشبختی میکنم و اونم قبول کرد اون دختر همیشه بهم میگفت تو لیاقتت بیشتر از ایناست منو میخوای چیکار من مطلقه هستم بدبختم من بدر تو نمیخورم امیدوارم تو زندگیت خوشبخت بشی برات آرزوی موفقیت میکنم و ارتباط ما همونجا قطع شد تا این تو کلاس خجالت میکشیدیم تو چشم هم نگاه کنیم ما به هم علاقه داشتیم و به هم وابسته شدیم خیلی برامون سخت بود همو فراموش کنیم دو هفته همینطور گذشت تا یه شب دوباره اتفاقی من اتفاقی تو فیسبوک بودم و انتظارشو نداشتم دیدم چراغ وبش روشن شد و آنلاین شد من اصلا به هیچ وجه باهاش سلام و علیک نکردم تا این که بعد نیم ساعت اون بهم پیام داد دیگه دوسم نداری منم دل نداشتم جوابشو ندم گفتم:منم دوست دارم عزیزم ولی باید احساسات بین خودمون فراموش کنیم و به چشم همکلاسی به هم نگاه کنیم و به هم قول دادیم تا زمانی که هم کلاسیم با هم بمونیم و بعد پایان تحصیل از هم جدا بشیم و تو این مدت اون دختر ازم میخواد همراهش باشم و حتی دوست نداره جز خودش با هیچ دختری صحبت کنم و منم همینطور احساس علاقه بین ما هنوز پابرجاست روز به روز با هم صمیمیتر میشیم میترسم بعد پایان تحصیل هم نتونیم از هم جدا بشیم ما به هم عادت کردیم و به هم وابسته شدیم به نظر شما من تو این شرایط چطور باهاش تموم کنم خواهشنن منو راهنمایی کنید:
پاسخ ها
یه دل سیر نوشتیا
با جزئیاتم نوشتی
نظر من نظر علی مشهد هست
رابطه ی شما جالب نیست چون ایشون جدا شدن به کنار اختلاف سن زیادی هم دارین
بگرد یه دختر خوب پیدا کن
کم کم فراموش میشه
واسه اینکار میتونی از دوستات کمک بگیری
موفق باشی
دوست من این خانوم اسیب دیدست و تحمل نداره یه شکست عشقی دوباررو بس طفا تمومش کن خیلی زود از خودت ناامیدش کن گناه داره نزار بیشتر وابسته بشه
فقط یک دختر خونه خوب هم سن و سال خودت پیدا کن باهاش دوست شو تا هم تو فراموشش کنی هم اون از تو بدش،بیاد ادامه نده بدبخت میشی من مشکل تو داشتم،جدی باش،
ازدواج بادخترمطلقه باشخصیت خوب یابد؟
سلام به نظرمن خوبه چه عیبی داره مگه سالار جون اتفاقا موفق هم میشی چون اون دخترتورو بیشترهم درکت میکنه هم دوست داره اگه دوسش داری بروپیشنهادتو بکن اگه هم نه با احساسات اون دختر بازی نکن گناهه به خدا
من قبلا یک دختر را دوست داشتم خانوادش مجبورش کردن ازدواج کنه الان طلاق گرفته و من دوستش دارم اونم دوستم داره به نظرتون چیکار کنم
من ب شخصه با ازدواج با خانم مطلقه مخالفم.اینجوری این فرهنگ غلط جا می افته که دختر یبار ازدواج کنن و وقتی مهریه و و...از پسره تیغیدن،برن حالا با نفر بعدی ازدواج وفادارانه! !داشته باشن.وقتی ازشونم میپرسی چرا طلاق گرفتی میگن طرف معتاد!!! یا دخترباز!!!بوده.
سلام به نظرم .هیچ مشکلی نیست .دوس داشتن و تفاهم احساسات و اخلاق مهم.اگه واقعا دوسش داری و مشکلی نداری برو پیشش...
سلام. من یه دختر مطلقه ام که فقط یکماه عقد بودم. خودم جایگاه اجتماعی بالایی دارم ولی خانوادم متسط هساتن. من از شوهر قبلیم یک ریال هم مهریه نگرفتم. با این که سه سال منو تاب داد تا بتونم طلاق بگیرم ولی بازم بدون یک ریال مهریه ازش جدا شدم و از اول هم قصدم همین بود ولی اون نمیومد منو طلاق بده. تا حدی از نظر جایگاه علمی و اخلاقی بالا هستم که همه استادام حاضرن رو اسمم قسم بخورن. ولی مشکلی که دارم اینه که پسرهای مجرد وقتی میان خواستگاری همشون میگن دختر خیلی عالی ای هستی ولی خانوادشون اجازه نمیدن با من ازدواج کنن. با این که تا پای مصاحبه دکترا هم رفتم ولی انصراف دادم چون بدلیل این که نمیتونم ازدواج کنم کاملا افسرده شدم و دارم با دنیای درس و علم خداحافظی میکنم. گناه من چیه که همسر سابقم انسان نبود. حتی یکبار هم بعد از قطع رابطمون سراغمو نگرفت که من بتونم برگردم به زندگی مشترکم. گناه من چیه که با تموم مهربونی و درک و شعور بالا و توقع بسیار کمم باید از ازدواج مجدد منع بشم. مگه خودشون فکر نمیکنن که ممکنه این اتفاق تو یه چشم بهم زدن این بلا سر هر دختری بیاد. من که فقط یکماه عقد بودم و همش چشمام پر اشک بود. چون همسرم توی ماشی حتی تو صورت من نگاه هم نمیکرد. من بسیار زیبا هستم اما قربانی خودخواهی فرد دیگه ای شدم. بهم بگید آیا من حق ندارم دوباره ازدواج کنم و بتونم حس مادر شدنو تجربه کنم. من فقط شخصی رو میخوام که منو بخاطر خودم بخواد و فقط بخاطر تجربه ی تلخی که داشتم سرزنشم نکنه. من فقط میخوام خانم خونه ی کسی اشم که با تمام وجود باورم داشته باشه. آیا بنظرتون انتظار بالایی هست. در مقابل انتظاراتی که دختران مجرد از حلقه برلیان گرفته تا قصر طلا و عروسی شاهانه و بعد هم بچه بازی های بی مورد قهر و آشتی های مسخره و بی اساس، آیا انتظار داشتن یه زندگی آروم و عشق ورزیدن به یه نفر انتظار بالایی هست؟؟؟ بعنوان یک دختر مطلقه احساساتم رو بیان کردم در پاسخ به آقایونی که میگن با مطلقه ازدواج نکنید.
خدا بهتون کمک کنه که تجربه ی بی گناه سوختن من رو نداشته باشید. شاد باشید همیشه، مواظب باشید با زندگی کسی بازی نکنید.
پاسخ ها
کاملا موافقم و احساس همدردی دارم به خداوند توکل کنید
سلام من بیست وسه سالمه شش ساله جدا شدم کلی هم خواستگار دارم همه ام پسرن نصفشونم از خودم کوچیکترن ولی با اینکه مطلقه ام محل سگم بهشون نمیزارم چون فکرمیکنم ارزشم بیشتر از اینهاست نظر هیچ کسم واسم مهم نیست خودمو عشقه درضمن واسه ندونم کار خونوادم من که نباید تاوان بدم اخه یه دختر یازده ساله چه به ازدواج من یه روزم باشوهرم زندگی نکردم یه عمر باید تاوان بدم بسوزم و بسازم اخه این حقه
پاسخ ها
11 ساله؟
ای بابا
خدایی حق نیست
دمت گرم مجردی رو عشقه
ایول
ازمن میشنوید افراد مجرد باا افراد مطلقه ازدواج نکنند. این بزرگترین اشتباه است. چون دایما در مقام مقایسه بر میآیند و شما و شخصیت شما را برای همیشه زیر پا له می کنند
من 28 سالمه و مجردم. عاشق خانمی 26 ساله شدم بسیار زیبا تحصیل کرده شاغل با خانواده ای اصیل و سرشناس. متاسفانه ایشون قبلا یکبار طلاق گرفتن و بخاطر طلاق گرفتن کل مهریه و نفقشونو بخشیدن. حالا میخوام راهنماییم کنید
پاسخ ها
شرایط که به نظر بد نیست
ببین واسه چی جدا شده
بیشتر تحقیق کن به صحبتای خودشو خانواده ش اکتفا نکن
برو سراغ دوستا و اطرافیانش
اگه خودش خوبه و مشکل از شوهرش بوده به نظرم بد نیست
مبارک باشه
سلام، من 26 سالمه، عاشق خانم مطلقه با36 سال سن شدم، دوتا پسر هم داره. چکار کنم????
پاسخ ها
ده سال اختلاف و مطلقه با دوپسر.... نکن به خدا خودت و اونو بدبخت می کنی
داداش بی خیال 10 سال اختلاف دارین 2 تا بچه داره
حتما پولداره رفتی سراغش
برو پی زندگیت
بچسب به کار و زندگی
با کار خودتو مشغول کن که کم کم از یادت بره
موفق باشی
زن مطلقه یا مجرد
اخلاق حرف اول و آخر رو میزنه ...
مهم نیست مجرد باشه دختر یا زن مطلقه باشه
این حرف. با توجه به اینکه من یبار شکست داشتم و توان شکست دوباره رو ندارم. لطفا راهنماییم کنین. ممنون
انتها|Iran, Islamic Republic of|۰۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۶00 پاسخ
سلام بنده تک پسرم26 و با دختر 17 ازدواج کردم 8ماه باهم خوب بودیم و چون تک عروس بود خانوادم تا حد توان واسش بریز به پاش کردن من بخاطرش رو خانوادم دادزدم به خاطرش با ابجیم دعوا کردم نا گفته نمونه من تو خاستگاری پسندش نکردم بعد عقد تو نامزدی عاشقش شدم ولی نامرد شب مجلس که کارت پخش کردم و قرار بود مهمانا فرداش بیان تالار بهم خیانت کرد عموهاش شب مجلس منو دزدیدن بردن بیابان ولی من از دستشون فرار کردم در اخر خانمم پشت سرم گفته من گرسنگی کشیدم بی شارژی کشیدم باباش گفت پسر دوست دختر داره قذص میخوره خلاصه با اوج تهمت و بی ابرویی از من جدا شد منی که خودمو واسش کشته بودم. واسش ظرف میشستم میبردمش شمال حتی از خواب بیدار میشد من کلیپسشو میدادم اجازه نمیدادم دست به سیاه سفید بزنه بهش میگفتم بخور بخواب از زندگیت لذت ببر غمهای روزگار بامن اخرشم گفته من مردونگی ندارم و مثل زنا کار میکنم نماز نیست که من نفرینش نکنم امیدوارم خدا انتقام خیانتی که بهم کردو ازش بگیره خانمهاناراحت نشین اما بجاش که برسه زیاد رو ببینید بی جنبه میشیمن الان به همه دخترای دنیا بدبین شدم . من مطمئنم خدا نشونش میده
من اين،قضيه بزامپیش اومده بود بیشتر حرفایی که زدی انگار قصه ی خودم بود ولی من باهاش دوست شدم بعد دو سال فهمیدم این فیلمو برای داداش من هم بازی میکرده میخاستم بکشمش چون بد جور منو مسخره کرده بود
اون دختر سر پناهی نداره و دنبال اینه که ی مرد واسه خودش پیدا کنه و اگه بهتر از شما پیدا کنه حتمن شمارو ول میکنه
منم یه زن جوان هستم که زیباهم هستم که شوهرم مردزندگی نبودایااین گناه منه که بااینکه من حاظربه زندگی بودم اون منوترک کرد چراانقدیه ادم میتونه پست باشه
من دختری 26ساله هستم ک 4 ماه بامردی 27ساله اشناشدم 4ساله ازدواج کرده بچه ی دومشو دوماه پیش از دست داد بخاطر مشکل ژنتیکیش باهمسرش ک میشه دختر عمش..چون ازدواجشون فامیلیه ژن مشترک دارن بچه هاشون سالم نمیمونه حالا میخواد طلاق بگیره منو میخواد من باید چیکار کنم بنظرتون ب پاش بمونم؟؟؟؟؟اخلاقشو موقعیتش خوبه همو درک میکنیم دلیل اصلیه طلاقش بد رفتاریه زنشه توروخداکمکم کنید
سلام من یکی از دخترای فامیلامونادوست داشتم ولی نتونستم به خودش یاحتی خانواده بگوییم وبعدازچندوقت فهمیدم که عقدکرده وچندروزدیگه عروسیشه وکاری ازدستم دیگه برنمیومد الان بعداز۶ماهازعروسیشون الان طلاق گرفته ومشکل ازشوهرش بودومن دوباره به فکرش افتادم والان موندم چیکارکنم میخواستم راهنماییم کنید.ایادرسته من باهاش ازدواج کنم؟؟حرف مردماچیکارکنم
ای کاش زنهاقدرشوهرانشوبدونن
اي كاش اينقدر حرف مردم واسمون مهم نبود بخدا اگه حرف مردم رو تو زندگيمون راه نديم زندگيمون بهشت ميشه
من الان 30 سالمه،زمان دانشجویی که 21سالم بود با یه دخترجنوبی آشنا که بعدا خیلی بهم علاقه مند شدیم وقرار ازدواج گذاشتیم چون من شمالی بودم و تفاوتهای فرهنگی و قومی زیادی داشتیم از طرف خانواده من نمیپذیرفتن وتا زمانی که من سربازی نرفته بودم وفاداری شو حفظ کرد تا اینکه من میرم سربازی تو همون زمان بهم گفت خواستگار داره ولی من شکه شدم که این اگه عاشقم بود چرا حرف از خواستگار میزنه منم اولش گفتم برو ولی بعد چند روز ازش خواهش کردم که این کارو نکنه وتویه دوران نامزدیش بود که حرفمو پذیرفت و میخواست برگرده ولی به اسرار خانواداش مجبور شدبا کسی دیگه ازدواج کنه تا اینکه یه مدت اشفته و سرگردان بودم ولی نتونستم فراموشش کنم بعد از اتمام دوران سربازی دو سالی بود میگذشت که خودش با من تماس گرفت در شرف طلاق هستش ولی من نتونستم دوباره بپذیرمش چون او غیر از طلاق یه بچه ام داشت اشفتگی ام بیشتر شدبعد از یه مدتی تلفنی دوباره ارتباطمو باهاش ادامه دادم تا اینکه ملاقاتش کردم از انجا که من تا حالا بخاطرش موندم و ازدواج نکردم الان تمایل دارم و اینکه دوباره از دستش ندم ولی از طرفی خانواده ام هنوز مخالف و از طرفی تحت تاثیر اطرافیان و دوستان که اون مطلقه هستش ......ولی قبلا بخاطر خانواده هامون از خودمون گذشتیم الان واقعا نمیدونم چکار کنم خواهش میکنم کمک ام کنید. سپاسگذار
سلام به همه
من نمیگم همه دخترای مجرد بد هستن و نمیگم همه پسرای مجرد بد هستن اما بیشترشون چه دختر و چه پسر مجرداشون بد هستن بویژه پسرا که کمی بدتر از دخترا هستن البته دخترا هم دسته کمی از پسرا ندارن تو بد بودن
متاسفانه دخترای این دوره زمونه بیشترشون از پسرای هرزه و بی ادب خوششون میاد و به پسرای خوب محل نمیذارن باز زندگیشون که میپاشه میندازن گردن دیگران یا اگرم باهم زندگیشون ادامه پیدا کنه کنار هم بد هستن و با هم خوب و راحت نیستن
من خودم از یه دختر خانم خواسگاری کردم تو دانشگاه گفتم همه سختی ها رو دوش من نگران پول و خانه و......... نباش همه با من تا هر موقه ای بخوایی منتظرت هستم اما به زور جوابمو داد همش سرش تو گوشیش بود و بزور با سرش اشاره کرد نه
منم معزرت خواستم ازش و رفتم بیرون
همون دختر از جایی شنیدم که قبلان میخواست با یکی ازدواج کنه نشد و شایدم پسره قالش گذاشت البته اینو شنیدم دروغ و راستشو نمیدانم اما بعد از خواسگاری من دیدم با یه پسره خیلی صمیمی هست من اون پسره رو میشناسم زن داره اما اون دختره باهش صمیمی شد چرا صمیمی شد حالا من فکر میکنم بخاطر اینه که اون پسره پولداره یعنی باباش پولداره خودش پسره هیچی نیست البته باباشم از راه کاملان حرام پولدار شده یعنی باباشم هیچی نیست من آدمایی مثل اون پسره رو به نوکری دره خونمون قبول نمیکنم اما اون دختره احمق باهش همچین صمیمی شد متاسفانه عقل خیلی ها به چشمشونه که حالم بهم میخورد تازه پسره زنم داره بعیدم میدانم اون دختره اهل کارهای بد باشه اما بعد از اون صمیمی شدن هی پشت سرش حرف میزنن هم پشت سره اون هم پسره
تورو خدا پسرا اینقدر بی غیرت نباشین تو رو خدا دخترا اینقدر سبک نباشین خدا شما رو بیشتر از مرد ها دوست داشت که بهترین نعمتش که زیبایی بود رو به شما داد چیتون کمه که اینقدر بعضی هاتون بد هستین
من نمیگم همه دخترای مجرد بد هستن بلکه خوب هم هست اما دیگه دارم به این باور میرسم که خانمای مطلقه و بیوه خیلی بهتر از دخترای مجرد افاده ای هستن سگشون به دخترای مجرد افاده ای شرف داره مخصوصان که اگه اون مطلقه یا بیوه بچه هم نداشته باشه
در ضمن الان آماری منتشر شده که آمار ازدواج با مطلقه ها و بیوه ها از سوی پسران داره بالامیره یعنی زیاد میشه
و..................
سهیل جان چقدر ساده و بی پیرایه نوشتی داداش. علی یارو. برو دنبال دختر نجیب
اصلا این کارو نکنید خواهشآ این همه دختر چرابامطلقه ازدواج کنیم من کشیدم ک میگم تا آخرعمرباید بکشم
من با هزار امید آرزو و نیت خالصانه رفتم برای ازدواج دائم با دختری مجرد که بهش علاقمند بودم جهزیه کامل خریدم خونه اجاره بهترینجا و... اما ببین دختر مجرد با من چه کرد به دو هفته نکشید رفت دنبال دادگاه و مهریه و... قبل ازدواج داشت برای طلاق برنامه ریزی میکرد و موقع طلاق اموال منو معرفی میکرد تا مال خودش کنه اصلا یکی دیگه شده بود واقعا میگم نشناختمش!
در این جامعه تمایل به طلاق گرفتن نزد دخترها زیاد شده چون میتونن با یه طلاق راه چندین ساله رو یک شبه طی کنن و به جایگاهی که میخوان برسن حسادت و چشم هم چشمی دارن در طلاق از یکدیگه سبقت میگیرن! پس خیلی مراقب باشید در ازدواج زیاد احتیاط کنید یا اصلا تا اطلاع ثانوی ازدواج نکنین! دیگه گذشت اون زمون که زن و شوهر از جون دل واسه هم میزاشتن و هدفتشون یکی بود فقط میگم که از این شرایط متاسفم
یادبگیریم اگه کسی با کسی ازدواج کرد هر مدلی مطلقه باشه با مجرد بزرگ تر از پیر باشه یا نباشه یاد بگیریم اولا احترام به انتخاب طرف مقابل بگزاریم وثانیا نسخه زندگی هیچ کسی رو برا هیچ کسی ننویسید در خاتمه خداوند قضاوت کنه بهتره تا ما ادما
سلام. من سه ساله که خاطر خواه یه خانم که همکارم بود شدم. ولی میدونستم سنش ازم بیشتره. من مجردم. از روی کم رویی هم نتونستم بهش بگم و سر یه اتفاق فهمیدم که مطلقه هست و یه دختر 7 یا 8 ساله داره و حدود هفت سال از من بزرگتره.
هر کاری کردم نتونستم با این قضیه کنار بیام و نتونستمم فراموشش کنم. اصلا یه لحظه هم از جلو چشمم کنار نمیره.
هیچ کسم باهام همکاری نمیکنه که باهاش صحبت کنم و این رو هم میدونم که اگه بهش نرسم نمیتونم به هیچ دختری فکر کنم... اگه میشه راهنماییم کنید من بیشتر از سه ساله که توی عذابم. از روی فکر و خیالش هزار جور مریضی گرفتم. حتی به خودکشی هم فکر کردم...
پاسخ ها
یک حموم برو بعد که برگشتی نظرت عوض میشه،ه
آخی الهی
سلام دوستان
۱۹سالمه
۷ماهه با دختری دوستم
هر دوتامونم مشهدیم
کلی قرار گذاشتیم
رابطه جنسی داشتیم و...
ماهه۵رابطمون فهمیدم که توی ۱۵سالگی
به اجبار پدرش(بخاطر پولدار بودن پسره)،با یک پسره۳۰ساله ازدواج کرده و بعد از یکسال زیر یک سقف بودن،از هم طلاق گرفتن...
رابطه جنسی که طبیعتا تو این یک سال داشتن
ولی بچه نداره خدا رو شکر
اصلا هم از پسره خوشش نمیومده و به زور یک سال تحملش کرده
هردوتامون،واقعا همدیگه رو دوست داریم
خیلی دختره مهربون و خوبیه
از همه نظر بهش علاقه دارم
با اینکه سنم کمه باسه ازدواج و صحبت مردن راجبش زوده
ولی خواستم ببینم
به نظرتون اگه در اینده باهاش ازدواج کنم
خوبه یا نه؟
لطفا با دلیل بگین
مرسی
نه. به خاطر سن خیلی کمت با همه چی احساسی برخورد میکنی. اگه ازدواج کنی هم خودت و هم اون دختر رو بدبخت میکنی.
پاسخ ها
حتی یه مرد مطلقه با دوتا بچه هم نباید با دختر مطلقه ازداج کنه ازدواج بادختر مطلقه مثل این میمونه که آدماس جویده شده یه نفر دیگه رو بزاری تو دهنت و بخوری بلکم بدتر
سلام
تقریبآ بالای 90درصد طلاق ها از جانب دختر هاست مخصوصآ طلاق هایی که تو دوران عقد اتفاق میفته من خودم قربانی یکی از همین دختر ها شدم .بیشترین دلیلی که یک دختر جرعت میکنه بی دلیل قانع کننده و بی ارزش تقاضای طلاق کنه اینه که ما پسرا با دخترای مطلقه ازدواج میکنیم تو رو خدا این کارو نکنید نزارید بیش تر از این باب بشه لیاقت اکثر این دخترای طلاقی (البته خوبشم هست ما ندیدیم فقط)یک نفر چندین سال از خودش بزرگتر با 4تا بچه است.
قبل از این که شروع کنم از همه دختر های نجیب و زندگی کن و با معرفت و خانواده دار عذر خواهی میکنم منظورم اصلا به شما ها نیس به نظر من زندگی مشترک رو باید دو طرف با هم بسازن و باید گذشت تو زندگی داشته باشند دختر خانوم ها هم باید قبل بعله گفتن خوب فکراشونو بکنند که با کوچک ترین مشکلی نخوان جدا بشن و فکر کنند دوباره یکی بهتر میاد میگیرتشون
بخدا ازدواج کردن با دختر مطلقه خیانت به هم نوع و بشریته دخترا باید بدونند که آخرین گزینه جداییه منظورم اینه که تلاششونو بکنند برای ساختن زندگی باید یه جوری بشه که شانس ازدواج دومشون با یه پسر خوب به حد اقل برسه شاید که این امار طلاق بیاد پایین و نگاه نکنند به فلان کسک که از شوهرش جدا شد و یکی بهتر اومد سراغشون و اونا هم همین بازی رو بخوان سر یه پسر دیگه پیاده کنند.
با سلام خدمت دوستان ،طرف صحبتم با آقايوني هست كه نظرشون اينه با دخترهاي مطلقه ازدواج نكنين ،خواستم بگم كه اگر روزي دخترش يا خواهرش از همسرش جدا ميشد آيا به خواستگاري كه براي اونها مي اومد هم همين نظرو ميداد ، لطفا كمي بيشتر فكر كنيد كوته فكري و تفكرات بدبينانه رو كنار بزارين ،مشكل فقط اين نيست ،با اين نظر شما نه تنها چيزي حل نميشه بلكه بدتر هم ميشه ،مشكل ما توي اين جامعه خيلي چيزهاي ديگس ،جووناي مملكت ما آمورش درستي نديدن ، خودشونو هنوز نشناختن ولي ميخان دنبال نيمه ي گمشدشون بگردن ،زود ازدواج ميكنن چه دختر مجرد چه با دختر مطلقه با سن كم وقتي تصميم به ازدواج ميگيري بدون اينكه به مشاوره مراجعه كني مطمعنا با مشكلات زيادي مواجه ميشي كه هيچكدوم از پسش برنمياين ،ونتيجش همون طلاق ميشه ،پس لطفا نظر نده شما ميتوني با دخترهاي متعدد دوست بشي ارتباط برقرار كني بدون اينكه ازدواج كني بد نيس تجربه كني و شناخت بيشتري پيدا كني نسبت به خانومها و نوع رفتاري كه بايد باهاشون داشته باشي وبعد يكي رو انتخاب كني مطمعنا نميتوني الان حتي حدسشو بزني كه با كدوم به اين نتيجه ميرسي كه ازدواج كني پس باز هم ميگم لطفا براي ديگران نسخه نپيچ ،خدا تمام شرايط رو فراهم ميكنه تا تو اون جايگاه قرار بگيري ، پس بيشتر تحقيق كن بيشتر مطالعه كن بيشتر ارتباط برقرار كن تا نظر درست تري رو بدي، درضمن مقصر افكاري هست كه تو ذهن يسري از پسرا ديكته شده و خونواده ها مخالف ازدواج پسر مجرد با دختر مطلقه بودن ،ولي بدونين كه زمانه تغيير كرده ذهنها بازتر شده مردم داناتر شدن ديگه از اين حرفا گذشته اين تفكرات غلط خداروشكر ديگه دغدغه ي فكري نيست شما هم بهتره فكرتونو باز كنيد ، بدونيد كه ما واقعا يه نسل از كشورهاي متمدن تر عقبيم جايي كه خيلي كمتر از كشور ما در ازدواجهاشون خيانت هست ،بدليل ذهن باز و بدون تعصباتشون زندگي زناشويي بهتري دارن ،بدليل اينكه آدمها رو درست و بدون تعصبات غلطانتخاب ميكنن ،بدليل اينكه از سن پايين تر ارتباطاتشون برقرار ميشه حالا از هرلحاظ،بدليل اينكه انتخاب بيشتري دارن ، و بدليل اينكه قبل از ازدواج خيليها باهم زندگي ميكنن زير يك سقف تا مطمعن بشن ميتونن در كنار هم به آرامش دلخوا برسن ، باز هم ميگم بيشتر فكر كنين و بعد حرف بزنيد شايد نظر شما براي حتي يك زندگي مهم باشه ، و مطمعن باشين لااقل بعدا پشيمون نميشين از نظرتون ،با تشكر و آرزوي تامل بيشتر براي همه .
پاسخ ها
خیلی ببخشید تقریبا تمام حرفاتون اشتباهه اولیش این که میگی زود ازدواج میکنند سن ازدواج اگه بالا بره چطوری میخوان نیازشونو برطرف کنند !میدونی که نیاز جنسی و عاطفی که تو ازدواج کردن هست مثل نیاز به غذا خوردنه و راه درستشم ازدواجه
دوم این که تو کشور های پیشرفته به قول شما خانواده از اهمیت پایینی برخورداره و اتفاقآ خیانت توش بیشتره در ضمن خواهر و هر کس منم اگه بخوادسر هیچ و پوچ با آبرویه یه خانواده دیگه و احساسات یه پسر دیگه بازی کنه حقش همینه مشگل اکثر دختر خانوم ها اینه که توقع دارند همه چی آماده باشه و تحمل هیچ مشکلی رو ندارند در کل زندگی کن نیستن
حالا دیگه اگه مامانشم مثل خودش باشه و بجای این که زندگی کردن یادش بده دست تو پشتش بزنه و از کاه کوه بسازه دیگه
طلاق و مهریه اجرا گذاشتن حتمی تورو خدا این افکار مثلآ روشن فکرانه رو نمیخواد یاد مردم بدی ی
مشگل زندگیای ما اینه که اونجاش که به نفع خودمونه طبق اسلام عمل میکنیم مثل مهریه گرفتن و نفقه و ...ولی اونجاش که باید به حرف شوهر گوش بده ومحرم اسرار خونه شوهر باشه و از او اجازه بگیره و.. روشن فکر میشیم .
از معصوم حدیث داریم که میگه با دختر باکره ازدواج کنید بهتره حالا شما حتما بیشتر سرت میشه
البته اینم بگم که خیلی از دخترا هم واقعآ حق دارند و مقصر صد درصد پسره ولی اکثرآ این طور نیست
یه چیزی میپرسم ازتون لطفا جوابمو بدین؟ من توی تمام این متنها میبینم که مثلا اشخاصی چندین سال یکیو دوست دارن و عاشقش هستن بدون اینکه حتی باهاش هیچ گونه تماس یا حرفی داشته باشن و با نگاه کردن مثلا عاشق طرف شدن و این احساس ادامه داشته......
سوال من اینه؟ من چرا هیچوقت با نگاه عاشق کسی نمیشم که بخام چندین سال هم بهش فکر کنم؟!!!! من مشکل دارم یعنی؟ باور کنین من اصلا و ابدا با دیدن کسی عاشقش نمیشم. فقط یکبار در زندگیم اینجوری عاشق شدم که یک نفرو جایی دیدم و یک دل نه صد دل دیوونش بودم اونم مال زمانی بود که من 15 سالم بود!!!!! و چندین سال این عشق منو عذاب داد... و بهش هم نرسیدم... ولی دیگه بعد از اون تا حالا با نگاه عاشق کسی نشدم و فکر هم نمیکنم بشم.... با دونفر دوست بودم و عاشقشون شدم ولی این عشق مال بعد از این بود که باهاش ادامه دادم... یعنی اول از شخصیتش خوشم اومده و خاستم که کنارش باشم و وقتی کنارش بودم عاشقش شدم!!! و بعد از عاشقی و بهم نرسیدن خیلی هم عذاب کشیدما.... شاید یک سال دوسال خودمو عذاب دادم... ولی منظورمه که با نگاه عاشق نمیشم....
ولی من از تمام این متنها میبینم که افراد با سن بالا شبیه 15 سالگی من عاشق میشن... پس چرا من دیگه اینجوری نیستم؟ در ضمن من الان 30 سالمه...
سلام، من 29 سالمه و با يه خانم 24 ساله آشنا شدم که قبلا جدا شده و يه دختر کوچک داره که خانواده شوهرش ازش گرفتنش، من خیلی این خانم رو دوست دارم اخیرا راجب ازدواج دایم با هم حرف ميزنيم،ميشه با نظراتون کمکم کنید؟
سلام من ۳۲ سالمه تو نامزدی جدا شدم یک خانمیو دوس دارم ۲۳ سالشه اونم تو نامزدی جدا شده همکار هسیم توسط آشنایی تحقیقات کردم همه تعریف کردن منم ک تقریبا خصوصیاتم مشابه اونه میخوام ازتون راهنمایی بگیرم برام مهمه نظر تونو بدونم .ممنون
من معلول فلج مغزی دارم بیکار هستم که خیلی دلم می خواهد و دوست داشتم دو تا زن سفید و سفید پوست و سالم با مدرک دیپلم هفده ساله جوان قد بلند هرکسی در توانش باشد تا پایان عمرم با من بماند سازگاری کنند بگیرم اما بهزیستی مراجعه کردم و اما بهزیستی به طور بیگانه رفتار می کند خسته شدم ای کاش من در ایران متولد نمی شدم
فقط با پیامک ۰۹۱۳۵۵۶۲۸۴۹ منتظر پاسخ هستم
من معلول فلج مغزی دارم بیکار هستم که خیلی دلم می خواهد و دوست داشتم دو تا زن سفید و سفید پوست و سالم با مدرک دیپلم هفده ساله جوان قد بلند هرکسی در توانش باشد تا پایان عمرم با من بماند سازگاری کنند بگیرم اما بهزیستی مراجعه کردم و اما بهزیستی به طور بیگانه رفتار می کند خسته شدم ای کاش من در ایران متولد نمی شدم
فقط با پیامک ۰۹۱۳۵۵۶۲۸۴۹ منتظر پاسخ هستم
پاسخ ها
گ
دوستانه میگم ، یا ازدواج نکنید یا اگر ازدواج میکنید سعی کنید روی نقاط مشترکتون تاکید کنید و سعی کنید طرف مقابل را تحمل کنید .... به همه ی کتب آسمانی سوگند تو روایات فضیلت ها و ثواب های زیادی برای تحمل فرد مقابل است که کمترینش اینه که با تحمل طرف مقابل خدا زندگیتونو شیرین میکنه و .اما اگر جدا شدید زود با شخص جدیدی ازدواج نکنید، به قرآن بعد از طلاق اول باید کمی آرامش پیدا کنید و بعد به فکر رجوع به همسر سابقتون باشید . نباید به بدیهاش فکر کنید.
پاسخ ها
من یه خواستگار دارم 1سال نیم با هم صحبت میکنیم در حد تلفنی. چند باری هم منزلمون اومده. از نظر شغلی خیلی بالا هستن و تو زندگی کم کسری ندارن. یه مسئله ای که هست ایشون 2سال جدا شدن وعلتش خواستم چیز خاصی نگفتن و خواستن تحقیق کنیم که با تحقیق متوجه شدم زنش خیانت کرده وازش خواستم که خودش کل زندگی سابقش توضیح بده که با سند و مدرک واسم گفت و همینطور قسمم داد که جایی بازگو نکنم گفتن ما که جدا شدیم سپردمش به خدا ولی نمیخوام آبرو کسی ببرم.اوایل کل خانواده راضی بودن. ولی الان 1روز راضی 1روز ناراضی. حالا که من تصمیم گرفتم واقعا شرایط و معیاری که واسه ازدواج میخواستم این آقا داره و باهاشون صحبت کردم هیچ مشکلی ندیدم ازشون. خانواده من خیلی وسواس فکری دارن و سختگیر. کسی هم نیست کمکم بده الان 28 سالمه. همه خواستگارانم رد کردم و میکنم چون هیچکسی مث این نه شرایط عالی داشته نه به دلم نشستن. به این آقا علاقه مند شدم نمیدونم چکار کنم میترسم با شکست مواجه شم. الان کسی راضی نیست همش میگن میترسیم. تو رو به خدا من چکار کنم. نمیتونم قیدشم بزنم میگم از کجا معلوم با پسر مجردی ازدواج کنم خوشبختم. ولی حسم به این اصلا بد نیست فقط از نارضایتی خانواده میترسم که 1روز میگن آره خوبه با فرداش منصرف میشن. تورو خدا شما راهنماییم کنید چکار کنم؟
بعضي ازخانماي مطلقه مثل گل پاكن و وفادار