ما با تماشای دیروزِ آزادی اشک ریختیم!
روز گذشته استادیوم آزادی پس از ماهها انتظار بازگشایی شد.
برترینها: روز گذشته استادیوم آزادی پس از ماهها انتظار بازگشایی شد. یک طرف صندلیهای سبز و سکوهای نونوار شده و سمت دیگر همان صندلیهای رنگپریده و سکوهای مستهلک. به هر حال برای افتتاح مجدد آزادی رپورتاژ زیاد دیدیم. بارها هم گفتیم که سعودیها در کمتر از سه ماه یکی از مدرنترین استادیومهای خود یعنی کینگدام آرنا را افتتاح کردند و ما حالا برای آزادی جشن میگیریم! به هر حال همین که حالا آزادی یک چمن مطلوب دارد هم خود غنیمتیست.
اما آزادی تنها استادیوم باشکوه ایران نیست. هستند ورزشگاههایی که پتانسیل بالایی دارند اما شاید در میان تصمیمگیریها به مشکل برمیخورند. به هر حال مصاحبه جنجالی یک پیشکسوت و بعد ارجاع برنامه میثاقی به معماری استادیوم آزادی، بهانهای شد تا در این مطلب به سراغ چند استادیوم مشهور ایران برویم. با ما همراه باشید.
استادیوم تختی
استادیوم تختی یکی از برجستهترین آثار معماری ورزشی ایران است. این استادیوم که در شرق تهران ساخته شد، روزی نماد مدرنسازی و پیشرفت در ورزش کشور بود، اما امروز حال و روز دیگری دارد. داستان این استادیوم، همچون تهران، فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و گوشهای از تاریخ معماری، ورزش و حتی سیاست ایران را در خود جای داده است.
طرح ساخت استادیوم فرحآباد در سال ۱۳۴۵ به جهانگیر درویش، معمار برجسته ایرانی، سپرده شد. درویش که تحصیلات خود را در دانشگاه پلیتکنیک تورین ایتالیا به پایان رسانده بود، در آن زمان به دلیل طراحیهای خلاقانه و توانایی در اجرای پروژههای پیچیده شناخته میشد. جهانگیر درویش در مصاحبهای درباره پروژه ساخت استادیوم فرحآباد، آن را یکی از چالشبرانگیزترین پروژههای خود دانسته بود. او بیان کرده بود که در ابتدا بسیاری از مهندسان اروپایی این پروژه را غیرممکن میدانستند. با این حال، او با استفاده از فناوریهای نوین و ایدههای خلاقانه، موفق شد این سازه را به یکی از برجستهترین ورزشگاههای آن دوران تبدیل کند.
استادیوم شیرودی (امجدیه)
۶ سال از قرن جدید گذشته بود که برای نخستین بار در تاریخ، یک تیم فوتبال ایرانی تیم انگلیسیهای مقیم ایران را شکست داد. ایرانیها برای نخستین بار طعم غرور ورزشی را چشیدند. پس از این مسابقه دستور ساخت ورزشگاه صادر شد. زیرنظر علیاصغر حکمت، کار ساخت ورزشگاه شروع شد. مجلس خرید زمینهای امجدالسلطنه را که آن زمان بیرون از محدوده شهری بود تصویب کرد و راه آمدن مالکان برای فروش زمین، تکلیف نام ورزشگاه را مشخص کرد. کار ساخت استادیوم در سال۱۳۱۷ به پایان رسید و یک سال بعد، در شهریور رسماً افتتاح شد.
امجدیه قبله ورزش ایران شد. معبد فراخی شد که نسل به نسل جوانان را زایر و مجاور خود میکرد. مخاطب هر آنچه که در امجدیه روی میداد، تمام ایران بود. در قهرمانی جامملتهای آسیا در تهران در سال۱۳۴۷، پیروزی تیم ملی برابر اسرائیل و نخستین قهرمانی ایران در آسیا، امجدیه را به صحنه دیگری از نگارش تاریخ بدل کرد. امجدیه حالا در کماست. کسی به روزهای درخشانش نمیاندیشد. کسی برای بازگشتش برنامهای ندارد. هیچ وقت امجدیه را دوست نداشتند!
استادیوم آزادی
در حالی که هنوز فازهای چندم و چندم بازسازی آزادی به اتمام نرسیده شاید یک مرور یک قصه قدیمی جالب بنظر برسد. استادیوم آزادی از استارت اولیه پروژه با تکنولوژی 55 سال قبل در 17 ماه آماده شد، عکسهای استارت اولیه پروژه در سال 47 و پایان آن در سال 49 نشان از این واقعیت دارد.
استادیوم آزادی در زمینی ساخته شد که در عکس اول ملاحظه میکنید، در عکس دوم مراحل بتون ریزی سالن 12 هزار نفری را میبینیم و در عکس سوم پایان پروژه در اسفند 1349 دیده میشود.
در سال 81 برای تعویض خاک چمن زمین ورزشگاه و تعبیه چمن تازه آن استادیوم حدود 13 ماه تعطیل شد و بازی پرسپولیس و استقلال در ورزشگاه تختی انجام شد و دربی این سال در استادیوم تبریز برگزار شد، مدت زمان مورد اشاره تنها 4 ماه کمتر از کل پروژه بود.
باز هم جالب است بدانید که امجدیه هم در سالهای دهه 10 یعنی 86 سال قبل در 2 سال ساخته شد، البته این ورزشگاه در ابتدا سقف داشت اما بعدها سقف این ورزشگاه برداشته شد و تغییراتی در فرم آن ایجاد شد و ظرفیت آن افزایش پیدا کرد.
استادیوم نقش جهان
درست سال ۶۷ تعریف و کلنگ آن زده شد. اما درنهایت این ورزشگاه چندمنظوره به نقشجهان تغییر نام داد. ورزشگاهی که ساخت و معماری آن به سننیکولا شهر باری ایتالیا شباهت دارد. ورزشگاهی که شبیه گلی با ۲۶ گلبرگ طراحی شده و ساخت آن تنها سه سال زمان برده است. درست برخلاف ورزشگاه ۷۵ هزارنفری نقشجهان که کلنگ آن سال ۶۷ زده شده، فعالیتهای اولیه ساخت سال ۷۲ انجام شد و خاکبرداری آن سال ۷۴ و عملیات اجرایی آن رسماً از سال ۷۵ آغاز شد. درست هشتسال بعد از کلنگ خوردن!
اما ساختوساز ورزشگاه در تمام دنیا تا این اندازه زمانبر نیست و برخلاف کشور ما که برای بهرهبرداری از ورزشگاه نقش جهان دو تا سه نسل طول کشید یا چند سال زمان برد که چمن مصنوعی ورزشگاه وطنی قائمشهر بشود طبیعی، معماران کشورهای دیگر قدر فرصتها را میدانند و ورزشگاههای تر و تمیزی که از طریق تلویزیون میبینیم حاصل تلاشهای عدهای کاربلد در کوتاهترین زمان ممکن است. یکی از علتهای طولانی شدن پروژه ساخت یا بازسازی ورزشگاهها انجام کار همزمان با برگزاری مسابقات است که در بقیه کشورها هم شرایط مشابه میباشد اما از ارکان بازدارنده نیست! علت اصلی جای دیگریست. نقش جهان تازه در سالا 1403 به یک استاندارد کلی رسیده. اگر از سال 67 که تصمیم به ساخت گرفته شد حساب کنیم در واقع پس از 36 سال! عجب تدبیری!
استادیوم یادگار امام تبریز
زمستان 1403 هستیم؛ ورزشگاه یادگار امام یک مشکل اساسی در چمن دارد که در فصل بارندگی به دلیل زیرساخت خاک رسی که دارد و جذب آب خوبی ندارد، دچار مشکل میشود. برای برطرف شدن این مشکل باید در یک مقطع زمانی مناسبی تعمیرات انجام شود تا هواداران تراکتور بتوانند در طول فصل به استادیوم بیایند و از تیمشان حمایت کنند.
جالب اینجاست که طراحی ورزشگاه یادگار امام در سال ۱۳۶۴ صورت گرفته و کلنگزنی و مراحل اجرائی آن از سال ۱۳۶۷ آغاز شد. این استادیوم 40 سال پیش طرح ساختش ریخته شده. یادگار از استادیومهای خوب ماست ولی خب 40 سال کجا و 17 ماهِ آزادی کجا؟ 40 سال کجا و دو سال امجدیه کجا؟ کمی دلسوز باشیم!
استادیوم فولاد آرنا
شاید استادیوم اهواز، بهترین سازه ورزشی بعد انمقلاب باشد. خوشحالیم که آن را در اهواز ساختندو. لیاقت خوزستان البته بیش از این چیزهاست. در یک نظرسنجی معتبر از میان ۲۷ ورزشگاه نامزد کسب عنوان زیباترین ورزشگاه های فوتبال جهان در سال ۲۰۱۸، در ردیف ششم این فهرست قرار گرفت.
اما شاید مهمتر از ساخت، حفظ و نگهداری آن باارزشتر و مهمتر است. فولاد آرنا کیفیت چمن مطلوبی ندارد. حیف که چنین سازهای را اینقدر بیارزش میشمارند که در واقع نمونه بارز حیف و میل کردن منابع است. کاش دلسوزانهتر با این استادیوم باارزش برخورد شود. مگر ما چند استادیوم اصلا داریم که استاندارد باشد؟ آزادی که فخر ورزش ایران است را به این روز انداختند و حالا با هزاران هزار بوق و کرنا بازگشایی تنها یک فاز از آن را به ملت نشان میدهند. حرف دیگری نیست.
نظر کاربران
ناکارآمدی که شاخ و دم نداره
استادیوم پارس شیراز یادتون رفت
دلم برای دلم سوخت چقدر خوشحال شدم حسابی ذوق کرده بودم
مطلب بسیارجالبی بود. باارزش وغنی.
ساخت چنین پروژه هایی آن هم درآن زمان که تکنولوژی پیشرفت چندانی نداشت ساخته شده واقعا دم اون مدیرا گرم بله ساخت هرپروژ ه ای با حرف یا پشت میز نشستن نمیشه انجام داد جَنَم می خواد