۱۴۷۴۵۵۴
۲۱ نظر
۵۸۶۴
۲۱ نظر
۵۸۶۴
پ

زن متاهل مشروب خورد، فیلم گرفتند و بی‌آبرو شد!

اگر چه با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده (رئیس کلانتری رسالت) جلسات مشاوره در دایره مددکاری اجتماعی برگزار شد اما تاثیری در ماجرای طلاق نداشت و این زوج جوان از یکدیگر جدا شدند.

روزنامه خراسان: هیچ گاه دردوران مجردی زندگی‌ام به یک مهمانی مختلط نرفته بودم به همین دلیل وقتی دوستان همکلاسی‌ام،جشن تولد مختلط در سوئیت اجاره‌ای برگزار کردند، خیلی کنجکاو بودم تا این که بساط مشروب‌خوری پهن شد و ...

زن۲۴ ساله در حالی که آخرین مراحل قانونی «طلاق»را انجام می داد، درباره ماجرای تلخی که زندگی‌اش را نابود کرد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گفت: ۱۹ سال داشتم که با دوران مجردی خود خداحافظی کردم و به ازدواج سنتی با «متین» که پسر همسایه قدیمی ما بود، جواب مثبت دادم. آن قدر درگیری های خانوادگی و اقتصادی داشتیم که درسم را ترک کرده بودم. وضع مالی متین هم متوسط بود وما بعد از ۲سال که تلاش کردیم لوازم جهیزیه را جور کنیم، زندگی مشترک خودمان را آغاز کردیم. «متین» خودش تحصیلات آنچنانی نداشت و دیپلم ردی بود اما تفکر روشنفکرانه ای داشت و به من گفت: اگر دوست داری حمایتت می کنم تا درست را ادامه بدهی .خلاصه ۲سالی را خواندم تا درکنکور دانشگاه دولتی غرب کشور قبول شدم. همسرم گفت: چون هنوز فرزندی نداریم می توانم به شهر دیگری بروم و درسم را بخوانم. خلاصه خانه و همسرم را در مشهد رها کردم و راهی غرب کشور شدم. اوایل برایم خیلی سخت می گذشت اما کم کم عادت کردم. با ۳دختر دیگر یک سوئیت را اجاره کردیم و کلی باهم صمیمی بودیم و ساعت کلاس هایمان را هم تقریبا باهم یکی کردیم. بین آن ها فقط من متاهل بودم. ۲ ترم گذشت، یکی از بچه ها مهمانی برای تولدش گرفت و همه دختر و پسرهای کلاس و آشناها را دعوت کرد. من هم که در شهر خودم نبودم و از طرفی از همسرم دور بودم دیگر ترسی نداشتم کسی مرا در مهمانی مختلط ببیند و تقریبادر همه دوران مجردی ام چنین مهمانی مختلطی که خیلی از دوستانم می رفتند، برای من آرزو بود.

متهم+زن+تنها

عکس تزئینی است

خلاصه شب مهمانی رسید و من به پارتی دوستم رفتم. متاسفانه وقتی درمهمانی بساط مشروب خوری پهن شد به من هم تعارف کردند و من بر اثرکنجکاوی و یک بار تجربه مقداری نوشیدم تا از حالت معمولی خودم خارج شدم. یکی از همکلاسی های پسرم که از همان اول ترم سعی داشت به من نزدیک شود، به آرامی درکنارم نشست. قصد داشتم ازمهمانی بیرون بروم که یکباره سرم گیج رفت. آرش ازموقعیت سوء استفاده کرد و دستم را گرفت. او گفت: کمی بخواب و استراحت کن، خوب می شوی. آن شب مهمانی گذشت، دوسه روز بعد آرش آمد و گفت: امشب به خانه من بیا و پیشنهاد کثیفی به من داد. من درحالی که عصبانی بودم به او ناسزا گفتم و قبول نکردم. اما ۲ساعت بعد درگروه درسی فضای مجازی که بیشتر بچه های کلاس بودند ،فیلمی بارگذاری شد. من متوجه نشده بودم تا این که یکی از همکلاسی هایم تماس گرفت و گفت: نازنین «آرش» فیلم خودتونو گذاشته توی گروه، چی کارکردی تو دختر؟مگه نگفتی تو متاهلی؟تا فیلم را باز کردم چشمانم سیاهی رفت و دیگر چیزی نفهمیدم. چشمانم را که باز کردم خودم را روی تخت درمانگاه و زیر سرم دیدم .دوباره که یادم آمد چه برسرم آمده، دنیا روی سرم خراب شد. یاد آن کلیپ لعنتی افتادم  که بعد از نوشیدن مشروب چه رفتارهای غیر اخلاقی شرم آوری با آرش انجام داده بودم. اوهم که از این حال من سوء استفاده کرده بود،از آن روز به بعد تصمیم به اخاذی و رابطه با من داشت. من هم چاره ای نداشتم چون اگر آن فیلم را برای همسرم می فرستاد و خانواده ام متوجه می شدند، دیگر جایی درمشهد نداشتم. پول بیشتری از همسرم می گرفتم و تقریبا شهریه ترم های اورا هم من می پرداختم. از سوی دیگر هم ناچار بودم به خواسته های کثیف او نیز تن بدهم و سکوت کنم. او هربارکلی فیلم و عکس از من می گرفت و تهدیدم می کرد. دیگر این شرایط برایم غیر قابل تحمل شده بود تا این که تصمیم گرفتم با خوردن قرص به زندگی ام پایان دهم. یک روز که در خانه تنها بودم در را از پشت قفل کردم و  هرچه قرص دم دستم بود، خوردم اما دوستانم مرا از مرگ نجات دادند.

 پدر و همسرم درپی تماس کارکنان بیمارستان با نگرانی خودشان را به آن جا رساندند و زمانی که همسرم دلیل این کار را از من پرسید با چشمانی پر از اشک تمام ماجرا را برایش تعریف کردم. «متین» که از شنیدن حرف هایم کمرش خمیده بود،به گریه افتاد و اتاق را ترک کرد. ولی زمانی که ما به مشهد بازگشتیم آن قدر دل مهربانی داشت که دلش نیامد مرا از زندگی اش  بیرون بیندازد و سکوت کرد. اما من خودم را که در چشمانش می دیدم، هربار می مردم و عذاب وجدان روزی صدبار مرا می کشت. بالاخره تصمیم گرفتم که از او جدا شوم، من لیاقت محبت ها و عشق پاک او را نداشتم و به همین دلیل طلاق توافقی گرفتم و «متین» هم موافقت کرد اما ای کاش...

اگر چه با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده (رئیس کلانتری رسالت) جلسات مشاوره در دایره مددکاری اجتماعی برگزار شد اما تاثیری در ماجرای طلاق نداشت و این زوج جوان از یکدیگر جدا شدند.

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 11/5 ميليون

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ناشناس

    حیف واقعا
    چه مرد خوبی بوده دمش گرم

  • جوان

    همش دروغ بود

  • ناشناس

    وقتی خداوند مشروب الکلی را حرام می کنه و اشخاص نادان توجه نمی کنند ......

  • ناشناس

    ربطی به مشروب نداره زندگی های داغونتون

  • ناشناس

    لعنت براین زن های بدرد نخور.

  • امید

    الهی امین وقتی خودش تعریف کرده دیگه قضاوت نمیخواد

  • مهربان

    برای همه این بساط پهنه! کسی ک وفاداره و میدونه تعهد داره،توی هر مجلسی شرکت نباید کنه اونم تنها!

  • پرگل

    دانشگاه جای کثیفی است. باید مثل دبستان ودییرستان،دختر،وپسرا،جدا،باشن،،،،چون،دختروپسرا. ظرفیت ندارن

  • پاپیون

    ایکاش سرنوشت شوم این خانم را نخوانده بودم.چون نمیدانستم که یک خانم میتواند اینقدر خام باشد.من دلم برای این خانم نمیسوزد.دلم برای پدر و مادر او میسوزد.

  • دلسوز

    اینها به بهانه درس خواندن میروند درشهر دیگر ولی همه گندی میزنند به غیر از درس خواندن بعضی از دختران به دانشگاه نروند سنگین تر هستند

  • بدون نام

    خوشی زیر دل کسی بز نه اینجوری میشه

  • امید

    بعدشم تو سرویسشون کنن هر کسی را درخانه هاشون پیاده کنن 😂😭

  • ناشناس

    چه داستان مزحکی! مشروب خورد و از خود بیخورد شد و نفهمید!!!!! از خودتون داستان در میارین شیطونا ؟

  • ۳۴۳۱۲

    مقصر دولت که خانم ها می فرسته شهرهای دیگه اگه تو شهر خودش بود اینکار جرئت نم کرد

  • بدون نام

    واقعا شوهرش آدم درستی بوده وگرنه هر کی جای او بود اصلا با این زن روبرو نمی شد زن و دختر هر مجلسی نباید بروند از چنین دورهمی دوری می کرد چه معنی داره زن و دختر بره چنین دور همی مختلطی

  • بی نام

    من به عنوان یه زن میگم وقتی مردی سواد زیادی نداره هیچ وقت تاکید می کنم هیچ وقت نباید زنش رو تشویق بکنه بره دانشگاه یا سر کار در ۹۰ درصد موارد آخرش جداییه چون خیلی از زنها جنبه استقلال‌ رو ندارن متاسفانه.

  • بی نام

    اگر قراره به خاطر ترس یا آبرو وفادار بمونه همون بهتر بره گمشه

  • manii

    از اون یارو شکایت میکردی ....تا سرجاش بشینه و از بقیه سو استفاده نکنه

  • IRAN


    چرت و پرت نگو ربطی به تحصیلات نداره
    هرچند تحصیلات دانشگاهی در ایران همچین آش دهن سوزی نیست

  • سیبو

    خدا لعنت کنه اول شیطان بعد اون پسر بیشرف آرش الهی بیاد تو راهش

  • آرمان

    اون پسره فکرنکنه زرنگه.قبرخودشوبادست خودش کنده.زنی گیرش میاد.همین بلاروسرش میاره.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج