مایک رستمپور: نصف ایرانی و نصف آمریکاییام؛ اما آبادان برزیلته!
مایک رستمپور همانطور که از اسمش پیداست، فقط یک رگ ایرانی دارد و خودش در آمریکا متولد شده است. این بازیکن جنگنده که حالا نزدیک به یک سالی است برای تیم ملی بسکتبال ایران بازی میکند، مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده، اما از اینکه بعد از ۲۷ سال توانسته سرزمین پدری اش را از نزدیک ببیند، خوشحال است.
وبسایت ورزشسه - حسین جمشیدی: مایک رستمپور همانطور که از اسمش پیداست، فقط یک رگ ایرانی دارد و خودش در آمریکا متولد شده است. این بازیکن جنگنده که حالا نزدیک به یک سالی است برای تیم ملی بسکتبال ایران بازی میکند، مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرده، اما از اینکه بعد از ۲۷ سال توانسته سرزمین پدری اش را از نزدیک ببیند، خوشحال است.
او رویاهای بزرگی در سر دارد و خیلی به خودش و هم تیمی هایش در تیم ملی بسکتبال ایران مطمئن است. قبل از شروع لیگ برتر بسکتبال فرصتی دست داد تا دقایقی را با مایک رستمپور که هنوز نمیتواند فارسی صحبت کند، همکلام شویم.
در ادامه مشروح گفتگو با مایک رستمپور که در استودیوی آنتن انجام شده را میخوانید.
ابتدا از اینجا شروع کنیم که کجا متولد شدی و پدر و مادر تو اهل کجا هستند؟
من اهل سنت پاول مینه سوتا هستم. مادر من آمریکایی است، اما پدرم اصالتا اهل آبادان است. وقتی جنگ ایران و عراق شروع شد، خانواده پدرم از آبادان به اصفهان رفتند و الان هم در اصفهان زندگی میکنند. آنها خانواده دوست داشتنیای هستند و از من خیلی حمایت کردند. من همیشه قدردان آنها هستم. بعد از آن پدر من به آمریکا رفت و ازدواج کرد. ما ۴ فرزند هستیم؛ من و ۳ خواهر.
چه زمانی برای اولین بار به ایران آمدی؟
ماه فوریه ۲۰۱۹ بود که برای اولین بار به ایران آمدم. من به تیم ملی دعوت شدم و این برای من باعث افتخار است. تقریبا ۷، ۸ ماه قبل بود که وارد ایران شدم.
چرا قبل از اینکه به تیم ملی دعوت شوی، به ایران نیامده بودی تا سرزمین پدری ات را ببینی؟
بعد از اینکه دانشگاه را تمام کردم، چند مسئول از فدراسیون ایران با من تماس گرفتند. تقریبا ۴ سال قبل بود. بعد از آن پاسپورت ایرانی گرفتم، چون وقتی بچه بودم، این کار را نکرده بودم. این کار برای یک آمریکایی زمان زیادی میبرد. باعث مُصر باشی که بخواهی یک شهروند ایرانی شوی که البته من هستم. این پروسه خیلی طولانی بود و استرس زیادی داشت. خیلی خوشحالم که انجامش دادم و الان اینجا هستم.
قبل از اینکه به ایران بیایی، شناختت از این کشور چقدر بود؟
از آنجایی که پدر من ایرانی بود، من خیلی چیزها را درباره ایران میدانستم. از وقتی من بچه بودم، پدرم در خانه موسیقی ایرانی میگذاشت و پای تلفن با دوستانش فارسی صحبت میکرد. من فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را اطراف خودم داشتم. من در خانه خودم وسایل و دکور ایرانی دارم که از طرف خانواده پدرم به من داده شده.
پدرم برای من غذاهای ایرانی مثل قورمه سبزی درست میکرد؛ غذاهایی که معمولا مادران ایرانی درست میکنند، اما پدرم برای من این کار را انجام میداد. از وقتی کوچک بودم، ارتباط خوبی با ایران داشتم و به همین دلیل اینجا اینقدر خوشحالم.
بعد از حضورت با دیدن چه چیزهایی سورپرایز شدی؟
همیشه دلم میخواست به ایران بیایم و حالا اینجا هستم. وقتی میخواستم به ایران بیایم، انتظار هیچ چیز خوب یا بدی را نداشتم. فقط میخواستم به ایران بیایم و درباره اینجا، فرهنگ و مردم ایران یاد بگیرم. نمیدانم خیلیها این موضوع را میدانند یا نه، اما من ۴ سالی است که یک بسکتبالیست حرفهای هستم.
من در ۲۰ کشور مختلف بازی کردم و سفر برای من خیلی آسان است. همیشه دوست دارم وارد یک فرهنگ جدید شوم، غذای جدید بخورم و زبان جدید یاد بگیرم. حالا مردم خونگرمی را در ایران میبینم که به نظرم این مهمترین تفاوت ایران با کشورهای دیگر است. این اتفاقات به من نیمه دیگری از وجودم را نشان میدهد. برای همین پدرم اینقدر آدم خوبی است، چون یک ایرانی است.
الان که مدتی است در ایران هستی، بیشتر خودت را ایرانی میدانی یا آمریکایی. شاید خیلی از مردم به خاطر بازی در تیم ملی بسکتبال تو را به عنوان یک ایرانی قبول کردند؟
من در آمریکا متولد شدم، مادرم آمریکایی است و پدرم ایرانی. برای من فرقی نمیکند که به من بگویید آمریکایی یا ایرانی. مردم ایران فکر میکنند من آمریکایی هستم. در آمریکا هم مردم فکر میکنند من برای کشور دیگری هستم، اما نمیدانند من ایرانی ام. فکر میکنند شاید مکزیکی هستم و یا شاید هم سرخپوست هستم!
خیلیها در این باره صحبت کردند، اما برای من شخصا اهمیتی ندارد. من برای هر ۲ کشور اهمیت یکسانی قائلم. من چه در ایران باشم و چه در آمریکا، به هر ۲ کشور تعلق دارم. من همیشه با خودم صادق هستم، پس میتوانم بگویم به همان اندازهای که خانواده آمریکایی ام را دوست دارم، خانواده ایرانی ام را هم دوست دارم.
برای من افتخار است که نماینده هر ۲ کشور باشم و برای تیم ملی ایران بازی کنم؛ برای سرزمین پدری ام. این بزرگترین افتخار زندگی من است.
مایک! چه زمانی فارسی یاد میگیری تا بتوانیم با هم فارسی صحبت کنیم؟
یادگیری فارسی هدف بعدی من است، به همین خاطر تصمیم گرفتم در ایران بازی کنم. من میخواهم همه چیز را درباره ایران یاد بگیرم. هر روز هم تیمی هایم چیزهای کوچکی را به من یاد میدهند.
میدانم شاید خنده دار باشد، اما فارسی من الان افتضاح است. هر روز بیشتر یاد میگیرم و شاید ۵ سال یا ۱۰ سال دیگر نتیجه اش را همه بینند. ایران خانه من است، مثل آمریکا. من دوست دارم در هر ۲ کشور بازی کنم.
شاید این هم از خوش شانسی تو هست که بسکتبال یک رشته دانشگاهی است و خیلی از بازیکنان بسکتبال در ایران میتوانند انگلیسی صحبت کنند.
بله، کاملا درست است. بازیکنان تیم ملی افراد تحصیلکرده و باهوشی هستند. فکر میکنم خیلی از آنها حتی به بیش از ۲ زبان میتوانند صحبت کنند. از وقتی در ایران هستم، خیلی از افراد را دیدم که میتوانند به چند زبان حرف بزنند که این خیلی عجیب است. من در دبیرستان سعی کردم اسپانیایی یاد بگیرم، اما نتوانستم.
فکر میکنم سطح تحصیلات در ایران نسبت به دنیا خیلی بالاست و این به شدت مرا تحت تاثیر قرار میدهد. من بازیکنان تیم ملی را تحسین میکنم، چون آنها فقط بسکتبال بازی نمیکنند و به موارد دیگر هم اهمیت میدهند.
در این مدتی که در ایران بودی، با کدام یکی از بازیکنان بیشتر رفیق شدی و ارتباط نزدیکی داری؟
با بازیکنان نفت آبادان خیلی رفیق هستیم، چون با آنها قهرمان ایران شدیم. من در طول ۲ ماه به آنها خیلی نزدیک شدم. با میثم میرزایی در جام جهانی هم اتاقی بودم و خیلی با هم رفیق شدیم.
الان در تیم ملی بسکتبال ایران بازی میکنی، بیرون از سالن بسکتبال و در خیابان مردم چقدر تو را میشناسند؟
در ایران مردم و هواداران با من رفتار فوق العادهای داشتند. وقتی خارج از زمین بسکتبال آنها را میبینم، واکنششان نسبت به من باورنکردنی است. من در حدی نیستم که کسی بخواهد از من الگوبرداری کند. وقتی به صورتشان نگاه میکنم، چهره شان باورنکردنی است. باید از آنها تشکر کنم.
از وقتی اینجا هستم، حمایت آنها در اینستاگرام و وقتی مرا در شهرهای مختلف میبینند، فوق العاده بوده. وقتی مرا میبینند و با من دست میدهند یا عکس میاندازند، این اتفاقات به من انرژی میدهد. دلم میخواهد تا جایی که میتوانم دل این طرفداران را شاد کنم.
خیلیها وقتی اینطور واکنشها و تعریف و تمجیدها را میبینند، مغرور میشوند، اما من هرگز مغرور نمیشوم و متواضع هستم. از خانوادهای میآیم که پدر و مادرم برای زندگی شان سخت تلاش کردند. پدرم به من تواضع را یاد داد. من از واکنش مردم واقعا خوشحالم.
قبل از این گفته بودی که در آمریکا دیدن یک فرد قدبلند چیز عجیبی نیست، اما در ایران فقط بسکتبالیستها و تعداد معدودی از مردم قد بلندی به اندازه آنها دارند؟
در آمریکا مردم هم قد من کاملا عادی هستند، اما در ایران مردم خیلی به من نگاه میکنند؛ اول به خاطر قدم، دوم به خاطر عضله هایم و سوم به خاطر اینکه خیلی خالکوبی دارم.
برویم سراغ بسکتبال. اول بگو که چه شد بسکتبالیست شدی؟
من از بچگی بسکتبال را شروع نکردم. وقتی بچه بودم، قدم داشت بلند میشد و مردم از من میپرسیدند که بسکتبال بازی میکنی؟ اما من میگفتم نه. من در ۱۳ سالگی بسکتبال را شروع کردم که خیلی دیر بود. خیلیها از ۵ یا ۶ سالگی بسکتبال را شروع میکنند.
من از پایینترین سطح بازی خودم را آغاز کردم؛ در آمریکا به آن میگوییم سطح هشتم. اوایل خیلی خوب نبودم و بعدا بهتر شدم و تا سطح ۱۲ رسیدم. در دبیرستان مربی خیلی خوبی داشتم و او به من یاد داد که چگونه یک بسکتبالیست خوب و یک انسان خوب باشم.
من خیلی چیزها را در بسکتبال از مربی دبیرستانم یاد گرفتم و خیلی از او ممنونم. من در بچگی ورزشهای دیگر مثل بیسبال یا فوتبال آمریکایی را دوست داشتم. بسکتبال آخرین ورزشی بود که همیشه انتخاب میکردم!
گفتی که اول از همه به فوتبال آمریکایی علاقه داشتی، پس چرا آن ورزش را دنبال نکردی؟
من فوتبال آمریکایی را دوست دارم و طرفدار تیم شهرم یعنی مینه سوتا وایکینز هستم. دلیل اینکه فوتبال آمریکایی بازی نکردم این بود که پدر و مادرم نمیخواستند من آسیب ببینم.
میدانید که فوتبال آمریکایی شاید خشنترین ورزش دنیا باشد، مثل راگبی. کمی خنده دار است. اگر مرا در زمین بسکتبال ببینید، جزو خشنترین بازیکنان هستم. نگذاشتند من فوتبال آمریکایی بازی کنم، بعد بسکتبال را اینقدر خشن بازی میکنم.
بعد از اینکه بسکتبال در مسیر زندگی تو قرار گرفت، قطعا به عنوان بازیکنی که در آمریکا بودی، هدفت این بوده که در NBA بازی کنی. برای اینکه یک بازیکن جوان بتواند به NBA راه پیدا کند، چه مسیری را باید طی کند؟
ورود به NBA هدف هر بسکتبالیستی است. من الان ۲۷ سال دارم و فکر میکنم میتوانم بهتر شوم. فکر میکنم دیر یا زود میتوانم در NBA بازی کنم. نمیدانم چه زمانی، اما همیشه باور دارم که میشود. سال ۲۰۱۷ خیلی نزدیک بود که وارد NBA شوم. دالاس ماوریکس مرا به اردوی کوچک دعوت کرد.
من به آنجا رفتم و ۳ روز با بهترین بازیکنان دنیا تمرین کردم. آنها از تمام دنیا میخواستند فقط ۴۰ بازیکن را انتخاب کنند. از چین، کره جنوبی و حتی بازیکنان سابق NBA آنجا حضور داشتند. من تنها بازیکنی بودم که قبلا در NBA حضور نداشتم و به آنجا دعوت شدم. ۳ روز اردو بود و آخر مرا برای لیگ تابستانی انتخاب نکردند.
به نظرم اگر به تلاش ادامه دهم، هر چیزی ممکن است. من در دفاع شماره یک هستم. من باور دارم که یکی از بهترین مدافعان دنیا هستم. همانطور که در جام جهانی دیدید، همه بازیها را جلوی بهترین بازیکنان دفاع میکردم. من تمام زمین را پرس میکردم و نباید اجازه میدادم حریف گل بزند. فکر میکنم خیلی خوب هم ۳ امتیازی میزنم.
اگر بخواهم در NBA بازی کنم، یک بازیکن "۳ and D" هستم؛ یعنی هم خوب دفاع میکنم و هم خوب ۳ امتیازی میزنم. تا زمان مرگم باور دارم که میتوانم در NBA بازی کنم.
حتما میدانی که تا الان فقط حامد حدادی از ایران توانسته در NBA بازی کند و ارسلان کاظمی هم با وجود تلاش زیاد موفق نشد. بازیکنان ایرانی چه چیزی از نظر تو کم دارند که نمیتوانند به NBA برسند؟
به نظرم ایران باید در پرورش استعدادهای جوان بهتر عمل کند. بازیکنان جوان آینده هر کشوری هستند. حدادی هم روی آکادمی خودش کار میکند. وقتی بازیکنان جوان هستند، وقت یاد دادن مبانی بسکتبال به آن هاست. اگر این اتفاق در ایران بیفتد، آینده روشنی در انتظار آنها خواهد بود.
بازیکن جوانی مثل یخچالی امسال در لیگ چین بازی میکند. ایران ۸۰ میلیون جمعیت دارد، پس به اندازه کافی استعداد هست. مربیان ایرانی هم باید از کشور خارج شوند و از مربیان کشورهای دیگر مثل صربستان، کرواسی و... یاد بگیرند. به نظرم این اتفاق باعث میشود تا بسکتبال ایران افراد بیشتری مانند حامد حدادی که یک بازیکن خاص است را داشته باشد.
قطعا NBA را هم دنبال میکنی. بازیکن مورد علاقه ات در حال حاضر و یا در تمام ادوار NBA کیست؟
تیم مورد علاقه من مینه سوتا تیمبرولز است، هر چند آنها هیچ وقت قهرمان نشدند. بازیکن مورد علاقه من راسل وستبروک است. او در همه بازیها سخت تلاش میکند و من عاشق این طور بازیکنان هستم. با این حال باید بگویم همیشه در زندگی ام کوین گارنت را دوست داشتم.
قدرتش، شهرتش و تقریبا تمام دوران بازی اش با تیم مورد علاقه من بود. البته او در نهایت با بوستون سلتیکس قهرمان شد. هر کسی که بسکتبال را دوست دارد، باید ویدیوی بازیهای کوین گارنت را ببیند.
او در هر بازی پرهیجان و پرتلاش است و به همین خاطر هم طرفداران زیادی دارد. هر کسی باید بداند اگر چیزی در زندگی میخواهد، باید سخت تلاش کند. گوین گارنت قهرمان من بود و میخواستم مثل او شوم.
یک سوال دیگر درباره NBA. از نظر تو پسر بد NBA کیست؟
بازیکنان زیادی در NBA حضور دارند. یکی از بهترین بازیکنانی که دوست داشتم، بازی اش را ۲۰ سال قبل ببینم، دنیس رادمن است. او از هر بازیکن دیگری تندتر میدوید و در هر بازی ۲۰ ریباند میزد، اما امتیاز نمیگرفت. رادمن در خدمت تیم بود، اما الان خیلی از بازیکنان میخواهند خودشان امتیاز بگیرند.
بسکتبالیست کسی نیست که بیشترین امتیاز را بگیرد، کسی است که در خدمت تیم باشد. دنیس رادمن با مایکل جردن در شیکاگو بازی میکرد. نمیدانم چند قهرمانی دارد. بچهها باید از او یاد بگیرند. همه نمیتوانند ۴۰، ۵۰ امتیاز بگیرند. گاهی اوقات باید بروید برای ریباند یا سد کردن حریف. دنیس رادمن پسر بدی بود و کارهای بدی میکرد که بقیه نمیتوانستند انجام دهند.
یک بازیکن دیگر کریس اندرسون است. او بازیکن دانکری بود که میپرید. اندرسون برای میامی بازی میکرد و با لبران جیمز هم تیمی بود. او کارهای کوچکی انجام میداد، اما وقتی در تیمهای کوچک، کارهای کوچک انجام دهی، قهرمان میشوی.
این بازیکنان نفراتی بودند که دوست داشتم بازی هایشان را ببینم. برای همین است که من الان راسل وستبروک را دوست دارم. با اینکه او هم امتیاز میگیرد و هم ریباند میکند، اما بازیکنی است که برای گرفتن توپ روی زمین شیرجه میزند.
از نظر تو چه اتفاقی NBA را سال هاست از لیگهای دیگر متمایز کرده؟
تفاوت این است که NBA چهارصد نفر از بهترین بازیکنان دنیا را دارد. وقتی با خیلی از آنها تک به تک میشوی، نمیتوانی جلویشان بایستی؛ مثل یانیس آنتتوکومپو که در یونان جلوی او بازی کردم یا جیمز هاردن و لبران جیمز. اینها نیازی نیست پاس بدهند و میتوانند خودشان ۳۰ امتیاز بگیرند.
در لیگهای دیگر مثل یورو لیگ، بسکتبال کاملا تیمی است. باید پاس بدهی و سد کنی، اما در NBA داستان فرق میکند، چون بازیکنان خیلی بهتر هستند. این مقایسه مثل مقایسه بین فوتبال آمریکا با لیگ فوتبال انگلیس است. فوتبال انگلستان خیلی بهتر از لیگ آمریکاست، چون بازیکنان بهتری را در خودش جای داده.
از چند روز دیگر فصل جدید NBA شروع میشود. امسال تعدادی از تیمها ستارههای بزرگی را جذب کردند و زوج سازی کردند. پیش بینی تو از این فصل NBA چیست؟
آخرین باری که در تلویزیون پیش بینی کردم، کاملا غلط از آب درآمد. گفتم که آمریکا قهرمان جام جهانی میشود، اما اسپانیا قهرمان شد. کمی میترسم بگویم، اما لبران جیمز و آنتونی دیویس در لیکرز با اختلاف بهترین هستند. لبران بهترین بازیکن NBA است، این یک حقیقت است. آنتونی دیویس هم یک بازیکن جوان و با مهارت بالاست.
مهارت او به عنوان یک بازیکن قدبلند باورنکردنی است. هیچ وقت فکر نکنید که تیم لبران جیمز میبازد، چون او قبلا نشان داده با هر بازیکنی در تیمش میتواند قهرمان شود. پس از نظر من تیم لبران قهرمان است، مگر زمانی که دیگر در NBA بازی نکند.
از بحث NBA هم بگذریم و به تیم ملی بسکتبال ایران برسیم. اخیرا در جام جهانی شرکت کردید و توانستید سهمیه المپیک را هم به دست بیاورید.
جام جهانی تجربه فوق العادهای برای من بود. هیچ وقت در سطح جهانی بازی نکرده بودم. فراز و نشیبهای آن جام باورنکردنی بود. باخت با آن شکل به پورتوریکو و بعد از آن هم که به تونس باختیم. جلوی اسپانیا خیلی خوب بازی کردیم، اما باختیم. ۳ امتیازی شدیم و حس خوبی نداشتیم.
مربیان ما سرمان را بالا نگه داشتند و ما بازیکنان کنار هم بودیم. ۲ بازی بعدی را بردیم و بازی با فیلیپین را باید با اختلاف ۲۰ گل میبردیم. فیلیپین تیم خوبی دارد و یک کشور بسکتبالی است. نمایش ما به نظرم باورنکردنی بود. من خیلی خوشحالم که عضوی از تیم ملی ایران هستم.
خیلی برای حامد حدادی خوشحالم، چون از وقتی بچه بودم، حدادی را میدیدم که رهبر تیم ملی بود. نمیخواهم بگویم پیر شده، اما دارد این اتفاق برایش میافتد. فکر میکنم ۳۴ ساله است و در این سن تیم را هدایت میکند.
آن هم به عنوان یک بازیکن بلندقامت. تیمهای زیادی این کار را نمیکنند. مثلا مارک گسول در اسپانیا هست، اما تنها نیست و چند نفر کنارش هستند. حدادی در کار خودش فوق العاده است. خوشحالم که این بازیکنان به المپیک رسیدند.
حالا که این سهمیه المپیک به دست آمده و خودت هم عضوی از تیم هستی. به نظرت این نسل قدرت کسب یک نتیجه تاریخی در المپیک را دارد؟
بله، قطعا. من به این تیم باور دارم. ما میتوانیم در المپیک خودی نشان دهیم، چون اگر به بازیهای نگاه کنیم، بزرگترین بازیای که بردیم، در جام جهانی نبود؛ بلکه بازی در مسکو مقابل روسیه بود که شکستشان دادیم. نمیدانم مردم میدانند این کار چقدر سخت است یا خیر. وقتی این بازی را بردیم، به من و سایر بازیکنان اعتماد به نفس بالایی داد.
خیلیها شاید ندانند ما نیجریه را در یک بازی دوستانه قبل از جام جهانی بردیم، تیمی که الان به المپیک رسیده است. ایران میتواند هر تیمی را شکست دهد. مهم نیست روی پیراهن حریف اسم چه کشوری نوشته شده، ما میتوانیم آنها را ببریم، چون ذهنیت برد را داریم.
بازی تو به شکلی است که شاید خیلی امتیاز به دست نیاوری، اما قطعا بینندگان تخصصی بسکتبال میدانند که چقدر جنگنده و تاثیرگذار بازی میکنی؟
در تیم ملی من هر کاری برای پیروزی میکنم. شما میخواهید بازی کنید تا برنده شوید. به خاطر همین من هر موقع وارد زمین میشوم، سخت تلاش میکنم. برای من اول دفاع مهم است. به مربیان میگویم میخواهم جلوی بهترین مهاجم تیم حریف را بگیرم، چون میتوانم متوقفش کنم.
در بازی با اسپانیا دیدید که میتوانم تا ۱۵ امتیاز هم به دست بیاورم؛ فقط فرصت میخواهم. اگر به بازیها نگاه کنید، من خیلی شوت نمیزنم. البته هر زمان که موقعیتش باشد، این کار را میکنم. میخواهم بهترین پرتاب کننده ۳ امتیازی نه تنها در ایران، بلکه در دنیا باشم. فکر میکنم خیلی خوب ۳ امتیازی میزنم. باز هم میگویم برای من مهم است که بازی کنم و در خدمت تیم باشم.
بعد از اینکه سال قبل چند بازی برای تیم ملی انجام دادی، وارد لیگ ایران شدی و به نفت آبادان رفتی؛ جایی که زادگاه پدرت است. آبادان با طرفداران پرشور خودش یک شهر خاص در ایران محسوب میشود.
آبادان با اختلاف شهر مورد علاقه من است، چون مردم آنجا خیلی گرم و پرهیجان هستند و از زندگی لذت میبرند. شاید خنده دار باشد، اما میخواهم بگویم نصف ایرانی و نصف آمریکایی هستم که بخش ایرانی من صد درصد آبادانی است! انرژی زیادی آنجا است و مردمش عاشق برزیل هستند و میگویند «آبادان برزیلته».
به من در آن چند ماه خیلی خوش گذشت. آبادان شهر کوچکی است، اما این شهر پر از انرژی است. مردم از ۶، ۷ صبح بیدار هستند و مغازهها تا ۲ شب باز هستند. خانوادهها در رستورانها و خیابانها هستند. شاید خیلی هم پول خرج نکنند، اما با دوستانشان صحبت میکنند. آبادان شبیه هیچ جایی در ایران و حتی هیچ جایی در دنیا نیست.
من خودم را آبادانی میدانم. به دوستانم هم گفتم که حتما دوباره در آبادان بازی میکنم. با اینکه هوا خیلی گرم است، اما مردم هوا را لذتبخش کردهاند. من میتوانم در آن هوا زندگی کنم، چون از مینه سوتا آمدم که آنجا هم هوا گرم است. من هوای آبادان را دوست دارم.
در آخر هم هر صحبتی که با مردم ایران داری، بگو.
میخواهم به ایرانیها بگویم که خیلی از شما ممنونم، به خاطر اینکه مرا به این کشور آوردید و با من گرم برخورد کردید. به خاطر حمایتتان از من در اینستاگرام، در خیابانهای آبادان، تهران، زنجان، شیراز، اصفهان و... تشکر میکنم. لطفا به حمایتتان ادامه دهید، چون موفقیت من موفقیت شماست.
نظر کاربران
پدرهرجایی باش فرزندهمونجایی حستب چندهزارساله همینجورتوایران وهمچنین سرزمین پدری همیشه میگفتن ومیگن دولت چرابه دروغ میگه سرزمین مادری زبان مادری میگن
پاسخ ها
تازه بهشت هم زیر پای مادرانه:))
تا کور شود آنکس که نتواند دید
خیلیم عالی
خیلی جالبه که هر کی میاد ایران می گه سطح تحصیلات تو ایران نسبت به دنیا خیلی بالاست ولی متاسفانه باید اذعان کنیم که سطح شعور خیلی پایین تر از بقیه نقاط دنیاست. همین جنگل های شمال رو ببین شما. بعد از تعطیلات ملت یه جوری می رینن بهشون که تا یکسال دیگه هم نمی شه گند و کثافاتشونو جمع کرد. یا ترافیک. که همه حاضرن هر روز ماشین بیارن بیرون و کلی تو ترافیک بمونن ولی با مترو نرن سر کار
پاسخ ها
آموزش از خانواده و بعد در مدرسه شروع میشه و بیشترین نقش رو خانواده داره این موضوع بارها ثابت شده اگر بچه ای خانواده ش خوب تربیتش کنند حتی اگر بدترین مدرسه هم بره تحت تاثیر قرار نمیگیره. دانشگاه محلی برای تربیت نیست، جاش توی خانواده ست
تحصیلات بالاس ولی سطح شعور اجتماعی و استفاده از علم و تحصیل پایینه متاسفانه
زنده باشی هموطن عزیز و خدا حفظت کنه
فقط محض رضای خدا جز برای سر زدن به وطن پدریت نیا شما خارج کشور بزرگ شدی و شیله پیله و ریاکاری نداری کلا صاف و صادقید اینجا بعضی افراد خاص اذیتت میکنن از سادگی شما سواستفاده میکنن اونوقت با دل خون برمیگردی خارج و کلی از ایران و ایرانی بدت میاد پس بذار این تصویر قشنگی که از اینجا داری رو از دور تماشا کنی
از همینجا میگم خاک....
پاسخ ها
خاااک بر سر خودت خودباخته
خدا حفظت کنه،آفرین به تو
موفق باشی هموطن
از وقتی بچه بودم و سریال اوشین رو دیدم و بدجنسی های خانواده شوهرش و بخصوص اون دوست بدبختش که مثل کلفت بود برای خانواده شوهرش ، فهمیدم ذات و فطرت انسانها یکی است ،همه مثل هم اند ، شما متروی کشورهای دیگه رو دیدید ؟
بعضی هاشون از ما بدترند !
ما واقعا مهمانواز بودیم ،با فرهنگ غرب پاک سردرگم شدیم ، نمی دونیم کدوم وری بریم ،برای همین با دیدن مهمونوازی عراقی ها تو اربعین ذوق زده میشیم ،وگرنه قبلا خودمونم همینجوری بودیم .