بئاتریس ویلیامز؛ عامهپسندی که طعم جوجو مویز ندارد
بئاتریس ویلیامز، نویسندهای است که کتابهایش در زمره آثار پرفروش نیویورک تایمز قرار دارد. اخیراً یکی از آثار تحسینشده او به نام «همسران تابستانی» با ترجمه ندا لهردی توسط انتشارات سنگ به چاپ رسیده است.
روزنامه همشهری - آرش نهاوندی: بئاتریس ویلیامز، نویسندهای است که کتابهایش در زمره آثار پرفروش نیویورک تایمز قرار دارد. اخیراً یکی از آثار تحسینشده او به نام «همسران تابستانی» با ترجمه ندا لهردی توسط انتشارات سنگ به چاپ رسیده است.
همسران تابستانی کتابی است که در آن بئاتریس ویلیامز، داستانهایی از عشق، قدرت، جنایت و پشیمانی را در سالهای اولیه پس از جنگ جهانی دوم روایت میکند. این کتاب در سایت گودریدز با نظر ۲ هزار و ۶۷۰ نفر از کاربران و منتقدان امتیاز ۳/۷۳ از ۵ را کسب کرده است. این کتاب همچنین در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفت و نامزد نهایی دریافت جایزه گودریدز در سال ۲۰۱۸ بود.
اتفاقات این کتاب میان ساکنان جزیرهای در نزدیکی ساحل نیوانگلند رخ میدهد. این کتاب را میتوان به نوعی روایتی پرزرق و برق از زندگی عاشقانه و اشرافی ستارگان سینما و روایتی از تاریخ آمریکا در سالهای اولیه پس از جنگ جهانی دوم نیز دانست. نویسنده برای آنکه خواننده داستان بتواند با شخصیتهای کتاب همسران تابستانی احساس نزدیکی بیشتری داشته باشد و زمان وقوع حوادث داستان را بهطور ملموستری درک کند، به بازیگران مشهور و قدیمی و درگذشته سینما که از نظر زمانی سنشان به سالهای وقوع حوادث این کتاب میخورد در داستانش شخصیت بخشیده و آنها را نیز در زمره نقشآفرینان در داستان همسران تابستانی آورده است.
لارنس اولیویه و همسرش ویوین لی که از قضا لارنس اولیویه خود از بزرگان تئاتر شکسپیری و سینما بود نیز ازجمله شخصیتهای واقعی هستند که در این کتاب در قالب شخصیتهای داستانی حضور دارند. در این کتاب همچنین به فرانک سیناترا، خواننده مشهور و بازیگر قدیمی سینما بهعنوان یکی از شخصیتهای داستان جان تازهای بخشیده شده است.
همسران تابستانی در یک نگاه
خلاصه داستان همسران تابستانی از این قرار است: در تابستان ۱۹۵۱ میراندا شویلر، دانشآموز دبیرستانی که در خانوادهای از نظر اجتماعی میانهبهبالا متولد شده پا به جزیره نه چندان شناختهشده وینتروپ میگذارد. او هنوز نتوانسته مرگ پدر خود در جریان جنگ جهانی دوم را هضم کند. در همین اوضاع و احوال است که مادر زیبای میراندا دوباره با فردی به نام هیو فیشر ازدواج میکند و با همسر جدیدش به خانه خود در جزیره وینتروپ که مشرف به فانوس دریایی این جزیره است نقل مکان میکند.
اینجاست که یکباره میراندا خود را در دنیا و اجتماع جدیدی میبیند؛ دنیایی از مهمانیهای آنچنانی و زندگیهای پرزرق و برق خاندانهای اشرافی ساکن در جزیره. ایزوبل فیشر، خواهرخوانده جدید میراندا که از زندگی روزمره خسته و بیزار است و با فرزند یکی از خانوادههای پولدار جزیره نامزد کرده، میخواهد میراندا را نیز جذب عادتهای غریب و پنهانی سکنه جزیره کند.
اما واقعیت تنها محدود به خاندان اشرافی ساکن در جزیره نمیشود و آنها تنها پوسته ظاهری سکنه جزیره را تشکیل میدهند. در این جزیره در واقع ۲ گروه از مردمان ساکن هستند؛ خانوادههایی که تعطیلات تابستانی خود را همراه با علایق تغییرناپذیر و روزمره خود سپری میکنند و یک طبقه کارگر از ماهیگیران پرتغالی و کارکنان جزیره که برای تامین مخارج خود وابسته به منابع آبی و دریا و نظافت منزل و شستن لباس اشراف مقیم تابستانهای جزیره هستند.
میراندا که از همراهی با رفقای سطح بالای ایزوبل لذت نمیبرد، با ژوزف وارگاس که پدرش نگهبان فانوس دریایی است و با همسر رازآلود و اسرارآمیزش زندگی میکند طرح دوستی میریزد. ژوزف در تابستانها به جزیره میآید و به پدرش در صید لابستر (نوعی خرچنگ که یکی از غذاهای اصلی طبقات بالای اجتماع است) کمک میکند و در پاییز نیز رهسپار دانشگاه براون میشود. وارگاس بلندپرواز است و میخواهد با تحصیل در دانشگاه سری از میان سرها درآورد. او از دوران کودکی دوست ایزوبل، خواهر خوانده میراندا بوده و دوستی عمیق و پیچیدهای میان ایندو برقرار بوده است.
میراندا غافل از این گذشته، خود را در میان فاجعهای مییابد که باعث از بینرفتن آرامش در جزیره وینتروپ و در نهایت نیز ناگزیر به ترک جزیره میشود. میراندا پس از قریب به ۲۰ سال زندگی خارج از جزیره دوباره به جزیره برمیگردد، اما این بار در هیأت یک بازیگر شناختهشده نمایشنامه شکسپیر.
ولی یک چیز در میراندا تغییر کرده او این بار با قلبی شکسته و غرق در غمی شدید به جزیره بازگشته است. وضعیت جزیره، اما در ظاهر همان گونه است که ۲۰ سال پیش نیز بود؛ سکنه جزیره همچنان تلاش دارند از ورود اغیار به جزیره جلوگیری کنند و همچنان با شدت خود را نسبت به سکنه اشرافی جزیره وفادار نشان دهند. اما از خانواده فیشر چیزی جز سایهای کمرنگ باقی نمانده، ژوزف وارگاس که ۱۸ سال قبل به اتهام قتل پدرخوانده میراندا زندانی شده بود به تازگی از حبس گریخته است.
اما میراندا دیگر آن دختر ضعیف و رنجوری نیست که خود را تسلیم تند باد حوادث کند. او بازگشته تا با جدیت هرچه تمامتر از دادگاه درخواست کند علیه مردی که زمانی عاشقش بود عدالت را اجرا کند؛ حتی اگر این مسئله به قیمت برملاشدن اسرار خانوادههای ساکن در جزیره وینتروپ شود.
تعلیقهای رمانتیک
پتی رول درباره کتاب همسران تابستانی مینویسد: هر جا تابستان خود را بگذرانید فرقی نمیکند، کتاب همسران تابستانی یک کتاب قابلقبول درباره مسائل خواهران ناتنی، عشق و قتل در جزیره دورافتاده و پرزرق و برق وینتروپ است. این کتاب را میتوان به نوعی نسخه داستانی درباره زندگی ماهیگیران جزیره لانگایلند (جزیرهای در نزدیکی سواحل نیویورک) ارزیابی کرد.
بئاتریس ویلیامز، نویسنده کتاب «یک عصر خاص»، به خوبی در آخرین کتابش همسران تابستانی، زندگی اشرافی در یک جزیره به ظاهر آرام و ساکت، جزیرهای که خوانندگانش را با کشتی از هاوایی به آنجا میآورند به تصویر میکشد. این داستان غنی رمانتیک، اما پیچشها و تعلیقهایی نیز دارد که شما را بهطور کامل و مشتاقانه به صندلی خود تا خواندن آخرین صفحه این کتاب میخکوب میکند.
کتابی برای تعطیلات
کریستینا بازول، در سانفرانسیسکو بوک ریویو، همسران تابستانی را داستانی کلاسیک از عشق ممنوعه میخواند و مینویسد: این کتاب عواقب عشق یک فرد از طبقات بالا با یک شهروند عادی از اهالی محلی را شرح میدهد. این داستان بهطور کامل عاشقانه است. داستان درباره عشقی است که در گذشته اتفاق افتاده بنابراین میتوان آن را داستانی تاریخی نیز دانست. بهنظرم زندگی و حالات و ذهنیات مردم سالهای دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ در این کتاب به خوبی توصیف شده است. شخصیتهای این داستان جالب هستند.
میراندا و برادرش هیو از نظر من جذابترین شخصیتهای این داستان هستند. میراندا شخصیتی پیچیده و عمیق دارد و عشق و روابط احساسی به سادگی او را تحتتأثیر قرار نمیدهد. او به وضوح شخصیت اصلی و شخصیت مثبت داستان است. من همیشه به داستانهایی که شخصیت اصلی آنها زن هستند علاقهمندم. خواندن این کتاب به خوانندگانی که به داستانهای تاریخی علاقه دارند، توصیه میشود. این کتاب بسیار روان و سلیس نوشته شده و انتخاب خوبی است برای اینکه هر مخاطبی آن را با خود به تعطیلات تابستانی ببرد و مطالعه کند.
سفر در زمان
هیلاری دنی هرش نیز در هیستوریکال نوول سواسیتی مینویسد: بئاتریس ویلیامز در همسران تابستانی، به طبقات اجتماع و مسائل رازآلود یک جزیره دور افتاده در ساحل و قتلی مرموز میپردازد. این کتاب مدام کنجکاوی خواننده را برمیانگیزاند و سپس دوباره با روشنشدن یکسری از مسائل او را آرام میکند و دوباره با وقوع مسائل تازه وی را به فکر کنجکاوی وامیدارد. نویسنده، خط داستانی مستقیمی را دنبال نمیکند. او مدام خواننده را برای روشنشدن وقایع به زمان گذشته، حال و آینده میبرد. با این تکنیک، بئاتریس ویلیامز، خواننده را قادر میکند که به فهم بهتری از روحیات و ذهنیات شخصیتهای داستان خود برسد.
از برخی از جنبهها میتوانیم بگوییم که خود جزیره را میتوان به نوعی از شخصیتهای داستان بهحساب آورد. این جزیره در واقع پشت پرده زندگیهایی را که ما کمتر با آن آشنا هستیم به خواننده مینمایاند؛ در واقع به ما برخی از زوایای سبک زندگی و مسائل طبقات ثروتمند جامعه را نشان میدهد که تقریبا مانند موضوع داستان، کنجکاوی خواننده را بر میانگیزاند. این کتاب را میتوان از همه جهات کتابی مناسب برای خواندن در فصل تابستان توصیف کرد.
عشق و پول
الین هیلدربراند، نویسنده کتاب «زوج بینقص» مینویسد: کتاب همسران تابستانی، رمانی غنی است که به ۲ موضوعی که من به آن علاقه دارم بهطور ویژه میپردازد: عشق و پول. لوکیشنهای توصیف شده در این کتاب بسیار زیبا هستند و خود داستان نیز با امضای ویلیامز غنا یافته است. این حتما یکی از کتابهایی است که من میخواهم با خود زیر آفتاب تابستان در ساحل دریا بخوانم. این یک داستان هیجانبرانگیز درباره زندگی طبقات خاص اجتماع و وقایعی است که برای آنها در سالهای پس از جنگ جهانی دوم رخ میدهند.
حسرتهای زنانه
مائورین لی لنکر در اینترتینمنت اشاره میکند بئاتریس ویلیامز نامی برای خود بهعنوان یک رماننویس سبک تاریخی دست و پا کرده است. او همچنین استعداد خود را در رساندن صدای نجواها و حسرتهای زنانه به دیگر بخشهای جامعه نشان داده است. ویلیامز در این رمان به خوبی آسیبهای منحصر به فرد ناشی از عشق شکست خورده دوره جوانی و دوره بزرگسالی را توصیف کرده و نشان داده که درد ناشی از این جراحت چقدر عمیق است.
کریستینا بازول: کتاب همسرانتابستانی عواقب عشق یک فرد از طبقات بالا با یک شهروند عادی از اهالی محلی را شرح میدهد. این داستان بهطور کامل عاشقانه است. داستان درباره عشقی است که در گذشته اتفاق افتاده بنابراین میتوان آن را داستانی تاریخی نیز دانست.
نظر کاربران
کتابهای جوجومویز که به درد نخور هستند امیدوارم کار این خانم بهتر باشه
پاسخ ها
هی درست حرف بزن
حیف که داستان رو لو دادید .اینطوری برای اون مترجم بیچاره هم بد میشه .لازم نبود اینهمه توضیح بدید اینجوری کسی ترغیب نمیشه بخونتش
پاسخ ها
دقیقا کل کتاب رو توضیح داده انگار نه انگار که نباید اسپویل کرد