مطرح ترین اشک های ورزشی ها (۱)

مجله تماشاگر: ورزش ایران و جهان در طول تاریخ صحنه های خاطره انگیز زیادی را به خودت دیده است. اشک ریختن ورزشکاران چه بعد از کسب یک موفقیت بزرگ و چه پس از یک ناکامی تاریخی از آن دست صحنه هایی است که همیشه مورد توجه علاقمندان به ورزش بوده است. در این مطلب به تعدادی از اتفاقات ورزشی اشاره شده که در نهایت منجر به جاری شدن اشک یک ورزشکار سرشناس شده است.

زدن گل در بازی قرن

بازی دوم ایران در جام جهانی 1998 فرانسه. سانتر مواج جواد زرینچه از جناح راست روی سر حمید استیلی نشست تا او زننده نخستین گل بازی قرن باشد. ایران در نهایت برنده بازی با آمریکا شدو صحنه اشک های غریزی استیلی هنگام دویدنش به سمت خط طولی هنوز در حافظه تک تک فوتبالدوستان ایرانی باقی مانده است.


گریه های ویسی بابت نرفتن به آمریکا

پس از جام جهانی فرانسه، آمریکایی ها بارها برای انجام یک بازی دوستانه به طرف ایرانی پیغام دادند تا چه بسا بتوانند انتقام شکست تلخ خود در جام جهانی را بگیرند. سرانجام مسئولان فوتبال کشورمان پذیرفتند راهی آمریکا شوند تا ضمن رویارویی تدارکاتی با اکوادور و مکزیک، با کشور میزبان هم مصاف بدهند. تا آخرین لحظاتی که لیست مسافران سفر به آمریکا تنظیم می شد، نام عبدالله ویسی بازیکن اسبق فولاد هم در فهرست گنجانده شده بود اما با از قلم افتادن نام وی از این اردو، دوربین نود سراغ او رفت و مصاحبه جالبی از ویسی گرفت. این بازیکن بااخلاق که هنوز هم نمی تواند حذف دیرهنگام خود را باور کند در مقابل دوربین اختیارش را از کف داد و ناگهان بغضش را با گریه خالی کرد: «حتی بچه محل ها برایم جشن گرفته بودند اما نمی دانم چطور قلم خوردم...!»

بالاخره اشک پروین هم درآمد

در جریان بازی های گروهی جام باشگاه های آسیا در اسفند ۷۹، پرسپولیس در یک نبرد فوق العاده حساس به مصاف الهلال عربستان رفت. سرخپوشان دو دیدار نخست را برابر ایرتیش پاولدار قزاقستان و الاتحاد عربستان با تساوی به پایان رسانده بودند و چاره ای غیر از غلبه بر الهلال برایشان باقی نبود. با این وجود گل اول را حریف عربستانی زد. در واپسین لحظات نیمه اول، علی کریمی روی یک استارت انفجاری و دیدنی کار را به تساوی کشاند و در اواسط نیمه دوم نیز علی انصاریان پرسپولیس را جلو انداخت.

با این همه، تیر خلاص بر شقیقه پرافتخارترین تیم آسیا زمانی لیک شد که حامد کاویانپور از ۴۰ متری دروازه دعایه را هدف گرفت و گل بسیار زیبایی را به ثمر رساند که تا مدت ها بخشی از لوگوی برنامه جنگ فوتبال آسیا را تشکیل می داد. بعد از این گل علی پروین که از شدت خوشحالی و هیجان بغض کرده بود، نتوانست خودش را کنترل کند و اشک ریخت.

تماشاگران اشک حلالی را درآوردند

در جریان دیدار پرسپولیس و پاس در جام آزادگان سال ۷۹، سرخپوشان یکی از بدترین بازی های خود را به نمایش گذاشتند. مدافع عنوان قهرمانی که بازی هایش هیچ نشانی از یک تیم پویا و سرپنجه نداشت، در مقابل دیدگان بیش از ۵۰ هزار هوادار دو آتشه بازی را به سبزجامگان پاس واگذار کرد.

این در شرایطی بود که اسماعیل حلالی در پست بال راست مشغول ارائه بازی ضعیفی بود. این مسئله از چشم هواداران پنهان نماند تا نهایتا کاسه و کوزه کم کاری همه بازیکن ها روی سر حلالی شکسته شود. دقیقه ای طول نکشید تا شعار «حلالی حیا کن، پرسپولیس رو رها کن» در آزادی همه گیر شد. هافبک آذری سرخوپان اما پس از پایان بازی نتوانست خودش را کنترل کند و آنقدر اشک ریخت که همه برای تسلی دادن او گردش جمع شدند.

گریه های فرهاد برای حجازی

پس از بازی استقلال و پیکان، هیئت مدیره استقلال تهران حکم به برکناری ناصر حجازی داد. در روزهایی که سعید نفریه نفوذ زیادر در هیئت مدیره استقلال داشت، بازیکنان استقلال پیش از بازی حساس برابر پیکان می دانستند در صورت پذیرفتن شکست، ناصر حجازی را از دست خواهند داد. در آن بازی حساس استقلال با نتیجه ۳-۲ شکست خورد و فرهاد مجیدی که به تازگی از امارات به ایران بازگشته بود، در وسط زمین اشک هایش جاری شد.


ناصر جازی وقتی این صحنه را دید به بالای سر او رفت و فرهاد را از زمین بلند کرد. بسیاری از عکاسان حاضر در ورزشگاه آزادی این صحنه را شکار کردند تا تبدیل به یکی از تصاویر خاطره انگیز باشگاه استقلال تهران شود.

گل بی اثر یحیی گل محمدی

پس از آنکه تیم ملی کشورمان در دیدار رفت پلی آف راهیابی به جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن، با دو گل در دوبلین مغلوب ایرلند جنوبی شد، در جدال برگشت کار ایران برای صعود گره خورد. با اینحال حضور بیش از یکصد هزار هوادار در ورزشگاه آزادی نشان می داد که مردم هنوز صعود به جام جهانی را در سر می پرورانند. اتفاقا در این مسابقه یکی از زیباترین بازی های تیم بلاژویچ به معرض نمایش گذاشته شد. تیم سراسر هجومی ایران اما در مسیر رساندن توپ به دروازه حریف اروپایی اش ناکام ماند.

بازی به همین منوال تا دقایق آخر سپری می شد که سرانجام یحیی گل محمدی با پروازی بلندت ایرلند را مقهور کرد. بعد از سوت پایان بازی و حذف قطعی ایران، یحیی در عزای گل پرپر شده اش گریه کرد و استادیوم آزادی را تحت تاثیر قرار داد.

لطفی با دو دست به سرش می کوبید

در پایان دیدار برگشت استقلال تهران و داماش گیلان از سری رقابت های جام حذفی فصل ۸۷-۸۶، وقتی استقلالی ها با سه گل حریف شمالی را شکست داده و به عنوان قهرمانی دست پیدا کردند، جشن نسبتا باشکوهی در ورزشگاه برپا شد. در این میان هر کس به نوعی به شادی می پرداخت اما شاید بتوان از نوع خوشحالی کردن سعید لطفی به عنوان عجیب ترین نمونه یاد کرد! مدافع - هافبکسابق استقلالی ها بدون توجه به سایر هم تیمی های خود به گوشه ای رفته بودو ضمن جاری کردن سیل اشک، مرتبا با دو دست بر سرش می کوبید!

خداداد هم به گریه افتاد

خداداد عزیزی در پی مداخله در ضرب و شتم یک خبرنگار، به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رقت و مقابل دیدگاه قاضی شریفی و چندین خبرنگار و شاهد، ناگهان شروع به اشک ریختن کرد. او که سخت مدعی بود در حقش اجحاف شده و به ویژه از اظهارنظر کیومرث هاشمی که «خداداد باید از صحنه ورزش حذف شود» دلگیر نشان می داد، با گریه اش حاضرین در جلسه محاکمه خود را متاثر کرد؛ هر چند که در نهایت چیزی عوض نشد و او به یک سال محرومیت از حضور در فوتبال محکوم شد. ناگفته نماند در جلسه مزبور صلاحی - مدیرعامل پیام - نیز همپای خداداد اشک می ریخت.


وقتی نیکبخت در آغوش افشین آرام گرفت

در تمام روزهای برگزاری لیگ هفتم باشگاه های کشور، شایعه اختلاف بین نیکبخت واحدی و افشین قطبی، نقل محافل ورزشی بود. روزی نبود که خبر اختلاف یا درگیر این دو در رسانه ها مطرح نشود. با این همه در اتفاقی به یادماندنی پس از قهرمانی پرسپولیس در رقابت های یاد شده، نیکبخت واحدی در رختکن پرسپولیس در آغوش افشین قطبی قرار گرفت و تا آنجا که جا داشت گریه کرد! این تصویر جالب توجه، حتی تبدیل به یکی از فرازهای مستند مردان پرسپولیس هم شد.

در یک اتفاق دیگر و در خلال درگیری بازیکنان قرمز و آبی در دربی دی ماه ۷۹، تصاویری از نیکبخت ضبط شده که هنگام زد و خورد نوازی، استیلی و سایرین در حال اشک ریختن بوده است؛ از آن اشک هایی که نمی توان آن را اشک شوق نامید!

اشک ریخت و غش کرد

در یکی از جنجالی ترین دربی های تاریخ فوتبال ایران، روز نهم دی ماه ۱۳۷۹، پرسپولیس و استقلال در شرایطی به مصاف یکدیگر رفتند که مهدی هاشمی نسب به تازگی از تیم قرمز به تیم آبی نقل مکان کرده بود و حساسیت های فراوانی پیرامون وی وجود داشت. دست بر قضا ضلع شمالی ورزشگاه آزادی، از همان ساعات اولیه صبح علیه مهدی می خروشید و گاهی رکیک ترین الفاظ را نثار او می کرد.

منصور پورحیدری نیز در اقدامی جالب توجه هاشمی نسب را در پست مهاجم به کار گرفته بود تا انگیزه های او به فریاد استقلال برسد. هاشمی نسب سرانجام در واپسین دقایق مسابقه به آرزوی خود رسید و با استفاده از لیز خوردن عابدزاده، توپ را از بالای سر او وارد دروازه حریف کرد. پس از این گل، هاشمی نسب آنقدر خوشحالی کرد و اشک ریخت تا از حال رفت!

اشک های سعید در سالن اکسل

سعید عبدولی فرنگی کار وزن ۶۶ کیلوگرم ایران که در مرحله یک چهارم نهایی بازی های المپیک ۲۰۱۲ لندن به مصاف «استیو گینوی» فرانسوی رفته بود، از ابتدای مسابقه با تذکرات پی در پی داور بلاروسی مواجه شد. بعد از رد و بدل نشدن امتیاز در یک دقیقه و ۳۰ ثانیه وقت اول مسابقه، عبدولی باید در خاک، مقابل اجرای فن حریف فرانسوی مقاومت می کرد. حریف نمی توانست او را بارانداز کند اما داور یک امتیاز به گینو داد زیرا اعتقاد داشت که عبدولی برای جلوگیری از اجرای فن، از پاهای خود استفاده می کند.


با این امتیاز وقت اول با پیروزی حریف فرانسوی به پایان رسیده و در وقت دوم ماجرا کاملا برعکس شد. این بار عبدولی، حریف در خاک نشسته را بارانداز می کند و دو امتیاز هم می گیرد اما پس از اعتراض کادر فنی فرانسوی ها و بازبینی فیلم، داوران امتیاز فرنگی کار ایرانی را پس می گیرند زیرا معتقدند که او فن خود را از روی پاهای حریف انجام داده است، در نتیجه وقت دوم هم با پیروزی گینو پایان می یابد.

نیتجه این فعل و انفعالات منجر به حذف سعید عبدولی از المپیک لندن و ریختن اشک های او بر روی دایره طلایی سالن اکسل شد. ایرانی ها پس از دیدن عکس های سعید عبدولی تندترین انتقادات را متوجه فیلا و شخص مارتینتی کردند.

رکودی که به ثبت نرسید

قرار بود الهام اصغری رکورددار شنای آزاد دریای ایران، رکوردش را بهبود ببخشد که با مخالفت های عجیب و غریبی روبرو شد. با اینحال برای الهام اصغری روز ۲۱ خرداد امسال اتفاق پیچیده تری هم افتاد. او رکوردش در دریای آزاد
را شکست ولی به او خبر دادند رکوردش قابل ثبت نیست، دلیل این خبر هم نه تنها برای او بلکه برای همه اهالی ورزش شوکه کننده بود: «چیزی به نام لباس شنای آزاد بانوان» نداریم!

معاونت ورزش بانوان در آن برهه از لباس اصغری انتقاد کرد و همین مورد را بهانه ای قرار داد تا اصغری نتواند رکوردش را ثبت کند. گریه های این شناگر جوان هم راه به جایی نبرد و پیگیری هایش در راهروی وزارت ورزش بی نتیجه ماند.

داور ایرانی گریه کاتاکاران را درآورد

تیم ملی کاتای بانوان ایرانی در مرحله نیمه نهایی مسابقات کاراته سومین دوره بازی های همبستگی کشورهای اسلامی مقابل مصر برنده شده بود که پس از گذشته 30 دقیقه رأی این پیکار برگشته و تیم ملی ایران بازنده اعلام شد.

جالب اینکه مردانی که یک داور ایرانی بود، باعث حذف بانوان از مسابقات کاتای تیمی شد! پس از حذف تیم کاتای بانوان عکس های متاثرکننده ای از گریه ورزشکاران ایرانی در این مسابقات مخابره شد.

مهدوی کیا برای بار دوم گریه کرد

در پایان دیدار تیم های فوتبال پیشکسوتان پرسپولیس و ستارگان میلان، مهدی مهدوی کیا کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران و پرسپولیس که در کنار پیشکسوتان پرسپولیس از جمله حمید استیلی، مجتبی محرمی، فرشاد پیوس و ... قرار داشت، به صورت رسمی از میادین فوتبال خداحافظی کرد.


وی در حالی که اشک می ریخت و مورد تشویق شدید هواداران پرسپولیس قرار داشت، دور ورزشگاه را چرخید و به ابراز احساسات هواداران پاسخ داد و در نهایت راهی رختکنشد. مهدوی کیا پیش از این در برنامه پربیننده ۹۰ نیز اشک هایش مقابل فردوسی پور جاری شد تا جایی که یحیی گل محمدی مربی وقت پرسپولیس روی خط آمد و اعلام کرد با توجه به آنکه مهدوی کیا وی را عامل خداحافظی اش از فوتبال اعلام کرده، از سرمربیگری پرسپولیس کناره گیری می کند.

فوتسالی ها هق هق شمس را دیدند

تیم ملی فوتسال ایران در جریان رقابت های جام جهانی ۲۰۰۸ برزیل حضور درخشانی داشت. شاگردان حسین شمس چنان دلاورانه به مصاف رقبا رفتندن که حتی در برهه ای از زمان، برزیلی های تماشاچی هم به تشویق بچه های فوتسالیست ما پرداختند. پذیرفتن تنها یک گل از برزیل و نیز متوقف کردن ابرقدرتی همچون اسپانیا حقیقتا کار دشواری بود و البته بازی های خیره کننده ما، از دید فیفا و سایر نهادهای رسمی و رسانه ای پنهان نماند.

در این میان حسین شمس علاوه بر تدابیر فنی، از نقطه نظر روحی روانی نیز تاثیر مثبت زیادی روی بچه ها داشت. در یک تصویر به یادماندنی، پس از آخرین بازی گروهی و بعد از مسجل شدن صعود ایران به مرحله حذفی، حسین شمس را دیدیم که از شدت شادی، شانه هایش را به شکل بامزه ای بالا می انداخت و هق هق گریه می کرد.