هشت دلاور سینمای ایران
فیلمسازانی که موج نوی سینمای ایران را به وجود آوردند هنوز هم در سینما تاثیرگذارند. از میان آنها مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی در فیلمساز فعالترند ...
روزنامه هفت صبح: فیلمسازانی که موج نوی سینمای ایران را به وجود آوردند هنوز هم در سینما تاثیرگذارند. از میان آنها مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و عباس کیارستمی در فیلمساز فعالترند ...
اگر از هر مخاطب سینما که چند فیلم دیده باشد درباره سینمای موج نوی فرانسه سوال کنید، حداقل نام تروفو را به زبان می آورند اما سینمای موج نوی بقیه کشورها، از جمله کشور خودمان ایران چندان شنامته شده نیست. فیلمسازانی مانند ابراهیم گلستان و فرخ غفاری راه را برای تولد سینمایی متفاوت در ایران هموار کردند و بعد از آنها هشت مرد به سینمای ایران جهت جدیدی دادند. مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی، امیر نادری، علی حاتمی و سهراب شهید ثالث کسانی بودند که از اواخر دهه 40 و 50 در میان موج رایج فیلمفارسی های آن زمان، زبان سینمایی جدید خودشان را داشتند. سینمایی که بعدها فیلمسازان جوانتر هم از آنها تاثیر گرفتند. بعد از انقلاب هم همچنان این فیلمسازان پیشرو بودند.
با گذشت چند دهه از شروع موج نوی سینمای ایران هنوز هم فیلمسازان آن دوره تاثیرگذارترین سینماگران سینمای ایران هستند. مسعود کیمیایی وداریوش مهرجویی که همچنان فیلم می سازند. کیمیایی با آخرین فیلمش «متروپل» در جشنواره فجر حضوردارد و مهرجویی هم این روزها فیلمبرداری «اشباح» را به پایان رسانده که احتمال زیادی وجود دارد فیلم او هم به سی ودومین جشنواره فجر برسد. بهرام بیضایی تا چند سال پیش و قبل از رفتن به آمریکا برای تدریس در دانشگاه استانفورد با وقفه های زیاد در سینما هم فعال بود. چندی پیش تولد بیضایی بود و به همین مناسبت او خطاب به هوادارانش نامه ای نوشت و با آنها صحبت کرد و دوباره نام بیضایی بر سر زبان ها افتاد.
کیارستمی با فیلم هایش از مرزهای ایران هم فراتر رفته است و روز به روز به شهرتش نه فقط در ایران که در دنیا افزوده می شود. فیلم «مثل یک عاشق» او که در ژاپن ساخته شده اخیرا در چند فهرست منتشر شده از مجله های معتبر سینمایی به عنوان یکی از فیلم های برتر سال 2013 لقب گرفت.
ناصر تقوایی این وسط دیگر فیلمسازی نمی کند و بیشتر به آموزش فیلمسازان جوانتر مشغولاست؛ با این وجود هنوز نامش وزنه ای برای سینمای ایران است، آنقدر که در جشنواره فیلم مستند (سینما حقیقت) امسال که ماه گذشته برگزار شد از ناصر تقوایی به عنوان یکی از مستندسازان تاثیرگذاری که درباره جنوب ایران و آداب و رسوم شان مهمترین مستندهای سینمای ایران را ساخته است، تقدیر شد. علی حاتمی هم که ماه پیش سالگردش بود و برایش بزرگداشت برگزار کردند و یادش را گرامی داشتند. می ماند امیر نادری که چند سالی است جلای وطن کرده و سهراب شهید ثالث که خیلی زود از میان ما رفت. پرونده هفت صبح درباره این هشت مرد تاتثیرگذار سینمای ایران را بخوانید.
مسعود کیمیایی
متولد/ 8 مرداد 1320
مسعود کیمیایی بود و دوستانش در محله های جنوب شهر. اسفندیار منفردزاده و احمدرضا احمدی. از همان نوجوانی عشق فیلم بود و با رفقا به سینما می رفتند و ژانر محبوبش هم وسترن بود. سال 1345 اولین کار حرفه ایش در سینمای ایران را انجام داد: دستیاری ساموئل خاچیکیان در فیلم «خداحافظ تهران». خاچیکیان هم در زمان خودش فیلمساز متفاوتی محسوب می شد. در ژانر وحشت تجربه هایی داشت و کحلا کارگردانی منحصر به فرد خودش را داشت. همان یک تجربه دستیاری برای کیمیایی کافی بود تا دو سال بعد با کمک دوستانش اولین فیلم بلند خودش «بیگانه بیا» را بسازد. فیلم با شکست تجاری بدی روبرو شد و منتقدان هم فیلم را نادیده گرفتند.
وثوقی قبل از بازی در فیلم های کیمیایی ستاره ملودرام های سطحی عامه پسند بود تا اینکه سال 1348 کیمیایی توانست عباس شباویز را راضی به سرمایه گذاری در فیلمی کند که با فیلم های رایج آن دوره کاملا متفاوت بود. «قیصر» را آغازگر موج نوی سینمای ایران می دانند. فیلمی که پیونددهنده سینمای تجاری و سینمای هنری بود. قهرمانی کاملا متفاوت با قهرمان فیلمفراسی ها که برخلاف پایان خوش آن فیلم ها دست آخر کشته می شود.
منتقدانی مانند پرویز دوایی از فیلم حمایت کردند و به این ترتیب «قیصر» نقطه عطفی در سینمای ایران شد. کیا رستمی که آن زمان در کانون پرورش فکری کودکان فعالیت می کرد و بیشتر سلیقه روشنفکرانه داشت و به همین دلیل هم هنوز فیلم بلندی نساخته بود، تیتراژ فیلم قیصر را ساخت. این اولین فیلمی بود که برای آن تیتراژ و موسیقی تیتراژ به صورت جداگانه طراحی و ساخته شده بود. سینمای مورد علاقه کیمیایی قبل از انقلاب با موفقیت «گوزن ها» و «رضا موتوری» ادامه پیبدا کرد.
یک سال قبل از انقلاب «سفر سنگ» را ساخت که با فیلم های دیگرش متفاوت بود. تب انقلاب باعث شد کیمیایی از روی نمایشنامه ای از محمد دولت آبادی فیلمی درباره ستمگری اربابان روستایی و مظلومیت رعایا ساخت. سه سال بعد از انقلاب کیمیایی فعالیتش را با «خط قرمز» دوباره شروع کرد. از نوع فیلم های دهه شصتی درباره ساواک که هواداران کیمیایی را ناامید کرد.
«سرب» نقطه بازگشت کیمیایی بعد از انقلاب برای هوادارانش بود. خیلی ها سینمای کیمیایی بعد از انقلاب را دوست ندارند. فکر می کنندکه او در گذشته گیر افتاده است. خیلی ها متوجه نیستند که نقدشان بر سینمای کیمیایی از اساس بر پایه غلطی استوار شده است. برای نقد سینمای کیمیایی باید او را در چارچوب زبان سینمایی خودش بررسی کرد. زبانی که نشانه هایش مانند چاقو و رفاقت ممکن است در گذشته مانده باشد ولی به هر حال این نشانه های سینمای کارگردان مولف است.
کیمیایی در سال های اخیر آموزشگاهی هم تاسیس کرده و در کارگاه آزاد کارگردانی و بازیگری درس می دهد. برخی از فارغ التحصیلان کارگاه آزاد کیمیایی در فیلم های او بازی کرده اند و کم کم وارد دنیای بازیگری شده اند. نکته جالب توجه دیگر در مورد کیمیایی دستیارانش هستند که بسیاری از آنها، از جمله حمید نعمت الله و سامان مقدم تبدیل به فیلمسازان مطرح این روزها شده اند. کیمیایی امسال «متروپل» را در جشنواره فجر دارد و برای اولین بار گویا قهرمانش یک زن است. در «متروپل» پولاد کیمیایی و محمدرضا فروتن و مهناز افشار بازی می کنند.
آثار برجسته: قیصر، گوزن ها، دندان مار، رد پای گرگ و جرم
داریوش مهرجویی
متولد/ ۷ آذر سال ۱۳۱۸
از خانواده روشنفکری بود، آنقدر که فرزندشان را برای تحصیل به آمریکا بفرستند و او در دانشگاه UCLA فلسفه بخواند. از آمریکا که برگشت به فیلمسازی علاقمند شده بود. سال ۱۳۴۶ اولین فیلم بلندش «الماس ۳۳» را ساخت. فیلم ضعیفی بود اما تجربه جدیدی در سینمای ایران که فیلم هایش اکثرا یک شکل و شمایل داشتند، یک فیلم پلیسی به سبک جیمز باندها، شکست تجاری سختی خورد و منتقدان هم به تندی به آن حمله کردند.
دو سال بعد مهرجویی با برگ برنده اش به سینما برگشت: «گاو» براساس یکی از بخش های کتاب عزاداران بیل غلامحسین ساعدی ساخته شده بود. قصه سر و شکل داری داشت و بازیگرانش بیشتر تئاتری های آن زمان بودند. از طرف دیگر برای منتقدان هم فیلم محبوبی شد هم در وجه سطحی ترش که یک فیلم انتقادی روستایی بود و هم در وجه عمیق ترش که به مسئله ای مثل الیناسیون و مسخ شدن می پرداخت.
علی نصیریان و انتظامی شدن بازیگران مورد علاقه مهرجویی که در فیلم های بعدی اش هم با آنها همکاری کرد. سال انقلاب مهرجویی «دایره مینا» را ساخت. فیلمی با بازی سعید کنگرانی که غلامحسین ساعدی هم در نوشتن فیلمنامه اش با مهرجویی همکاری کرده بود. دو سال بعد از آن فیلمی اجتماعی - انتقادی ساخت که حال و هوای اعتراضی فیلم های اول انقلاب را داشت.
مهرجویی مدتی از ایرانبه خارج سفر کرد و در بازگشت دستش پر بود. سال ۱۳۶۵ یکی از بهترین کمدی های تاریخ سینمای ایران را ساخت. «اجاره نشین ها» فیلمی که بعد از این همه سال هنوز هم دیدنش دلپذیر است. ۱۳۶۸ سالی بود که مهرجویی محبوب منتقدان سینمای ایران و قشر روشنفکر سینمادوست شد. «هامون» قصه زندگی یک خانواده متوسط روشنفکر و درگیری هایشان بود. فیلم یک ستاره و بازیگر توانمند هم به سینمای ایران معرفی کرد: خسرو شکیبایی.
منتقدان کارهای مهرجویی را ستایش می کردند تا زمانی که «میکس» را ساخت. طعنه ظریفی حکه در فیلم به منتقدان زده بود باعث شد آنا فیلم را که کمی هم ساختار شلخته ای داشت، به باد انتقاد بگیرند. بعد از آن مهرجویی «بمانی» را ساخت که باعث شد طرفدارانش به او اعتراض کنند. با این وجود هر فیلم مهرجویی ویژگی های خوبی هم دارد. آنقدر که سطح توقع از داریوش مهرجویی همیشه بالاست. خیلی ها به فیلم های این ۱۰ سال اخیر مهرجویی اعتراض کرده اند. طنز ظریف و دورهمی «مهمان مامان» را به سخره گرفته اند و از سرخوشی بی حد و اندازه «طهران: روزهای آشنایی» عصبانی شده اند.
یکی از مهمترین فیلم های مهرجویی در این دهه هم که هیچ گاه دیده نشد. مهرجویی سال ۱۳۸۵ «سنتوری» را ساخت. فیلمی که با پافشاری غریب وزیر فرهنگ و ارشاد وقت برای همیشه توقیف شد و هیچ گاه رنگ پرده سینما را ندید تا سرانجام معاونت سینمایی بعدی آن را وارد شبکه نمایش خانگی کند. هیچ وقت هم معلوم نشد که مشکل فیلم «سنتوری» چه بود. «سنتوری» را همه دیدند. چه آنها که مهرجویی فیلمساز مورد علاقه شان بود و چه آنهایی که فقط روی جو پیش آمده فیلم را دیدند. منتقدان به شلختگی صحنه های کنسرت اعتراض کردند. البته نکته ای که باید به آن دقت کرد این است که شلختگی همیشه جزیی از کارگردانی مهرجویی بوده است حتی در یکی از بهترین فیلم هایش «هامون» هم این شلختگی که احتمالا برآمده از یک جور بی نظمی ذهنی است، وجود دارد فقط دُزش در فیلم ها کم و زیاد می شود.
آثار برجسته: گاو، دایره مینا، هامون و لیلا
بهرام بیضایی
متولد/ ۵ دی ماه ۱۳۱۷
در دانشگاه تهران ادبیات می خواند که نیمه کاره رهایش کرد اما امروز یکی از بزرگترین اهالی سینما و تئاتر است که به زبان فارسی احاطه کامل دارد. بیشتر کار تئاتر انجام می داد و در فیلم هایش هم از نوع بازی گرفتنش از بازیگران و میزانسن هایش معلوم است که بیشتر تئاتری است. فیلمسازی را از سال ۱۳۴۹ با فیلم کوتاه «عمو سیبیلو» شروع کرد.
سال ۱۳۵۱ اولین فیلم بلندش را ساخت. «رگبار» با بازی مرحوم فنی زاده به خاطر نگاه انتقادی اش و سابقه بیضایی با استقبال زیاد روشنفکران روبرو شد. بیضایی از زبان خاص خودش در سینما استفاده می کند که ممکن است از نظر تماشاگران کمی ثقیل به نظر برسد. در طول چهار دهه فیلمسازی فقط ۱۰ فیلم ساخته است. بعد از انقلاب فیلم های معروف ترش را ساخت. ۱۳۶۱ «مرگ یزدگرد» را در ژانر تاریخی ساخت.
چهار سال بعد از آن یکی از مشهورترین فیلم هایش «باشو غریبه کوچک» را با نقش آفرینی تحسین برانگیز سوسن تسلیمی جلوی دوربین برد. یکی از بهترین فیلم هایی که در حاشیه جنگ ساخته شده است. بعد از مهاجرت تسلیمی جلوی دوربین برد. یکی از بهترین فیلم هایی که در حاشیه جنگ ساخته شده است. بعد از مهاجرت تسلیمی از ایران، فیلم هایش یک بازیگر ثابت دیگر پیدا کردند؛ مژده شمسایی، همسرش. اولین بار در فیلم «مسافران» ظاهر شد. بیضایی مدتی طولانی بعد از «مسافران» از سینما دور بود و وقتی سال ۱۳۷۹ «سگ کشی» را ساخت و در جشنواره فجر شرکت داد، صف های طولانی جلوی در سینما تشکیل شدند و فیلمش به شدت مورد توجه مردم قرار گرفت. بعد از فیلم نه چندان خوب «وقتی هم خوابیم» در سال ۱۳۸۸ به آمریکا رفت تا در دانشگاه مشهور استانفورد تدریس کند. او تات شهریور سال آینده با دانشگاه استانفورد قرار داردو بعد از آن احتمالا با تغییر وضعیت سینما و درخواست های طرفدارانش به ایران بازخواهد گشت.
آثار برجسته: رگبار، باشو غریبه کوچک و مسافران
عباس کیارستمی
متولد/ اول تیر ۱۳۱۹
کیارستمی فارغ التحصیل نقاشی از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. کارش را با فیلمسازی در کانون پرورش فکری کودکان و ساخت فیلم های کوتاه آغاز کرد و اولین تجربه اش در سینمای حرفه ای ایران ساخت تیتراژ فیلم «قیصر» مسعود کیمیایی بود. اولین فیلم بلندش «گزارش» را سال ۱۳۵۶ ساخت. فیلمی در ژانر اجتماعی. اما اولین فیلمی را که باعث شهرت جهانی کیارستمی شد، بعد از انقلاب ساخت.
سال ۱۳۶۶ توانست با فیلم «خانه دوست کجاست؟» جایزه جشنواره لوکارنو را از آن خودش کند. بعد از آن دیگر ستاره اقبال کیارستمی شروع به درخشیدن کرد. برای فیلم «طعم گیلاس» در سال ۱۳۷۶ توانست برای اولین بار نخل طلای کن را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. از آن به بعد کیارستمی تبدیل به یک فیلمساز جهانی شد.
یک فیلمساز بین المللی، فیلم هایش را طوری می سازد که انگار کارگردانی پشت دوربین نیست. بازیگران را جلوی دوربین راحت می گذارد و از خود زندگی طبیعی شان فیلم می گیرد. سال ۱۳۷۹ به سفارش سازمان ملل اولین فیلم خارج از کشورش را سخت. مستند «ای بی سی آفریقا» که فیلم چندان خوبی هم نبود. بعد نوبت به «بلیت» رسید که در کنار او مانو واولمی و کن لوچ یکی از اپیزودهای آن را کارگردانی کرد.
«شیرین» یکی از متفاوت ترین کارهای کیارستمی است. بازیگران زنی که روبروی دوربین می نشینند و تمام مدت دوربین روی صورتشان است تا واکنش شان نسبت بهفیلمی که روی پرده پخش می شود و ما آن را نمی بینیم، شکار کند. همین فیلم راه را باز کرد تا ستاره مشهور سینمای جهان، ژولیت بینوش در فیلم بعدی کیارستمی «کپی برابر اصل» که در ایتالیا فیلمبرداری شده بود، بازی کند. «مثل یک عاشق» را هم در ژاپن ساخت. فیلم های اخیرش هیچ کدام در ایران پخش نشدند اما او همچنان مهمترین فیلمساز سینمای ایران است.
آثار برجسته: خانه دوست کجاست؟ و طعم گیلاس
ناصر تقوایی
متولد/ ۲۲ تیر سال ۱۳۲۰
سال ۱۳۵۰ با ساختن «صادق کرده» وارد سینمای ایران شد. یک سال بعد از آن سراغ کتابی از غلامحسین ساعدی رفت و به اتفاق فیلمنامه «آرامش در حضور دیگران» را نوشتند. فیلمی کاملا متفاوت و متعلق به سینمای روشنفکرانه اما شهرت تقوایی میان مردم به حضور در تلویزیون و اقتباس موفقش از رمان ایرج پزشکزاد، «دایی جان ناپلئون» برمی گردد. سریال حتی از متن اصلی هم موفق تر بود.
تقوایی در ادبیات آدم پخته ای است به همین دلیل هم نکته مهم فیلم هایش شخصیت پردازی ها و فضاسازی های قوی است. شاید به دلیل همین علاقه به ادبیات باشد که بهترین فیلم های تقوایی اقتباس از رمان های معروف است. همانطور که بعد از انقلاب فیلمنامه سریال مشهور «کوچک جنگلی» را نوشت که البته بعدها با تغییراتی توسط افخمی جلوی دوربین رفت.
اولین فیلمش بعد از انقلاب اقتباسی از رمان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی بود که نسخه خارجی آن به همین نام ساخته شد و تقوایی آن را ایرانیزه کرد و شخصیت «ناخدا خورشید» را خلق کرد. تقوایی با وسواسی که در کارگردانی دارد کارهای زیادی را شروع کرد و بعد معمولا به دلایل مالی و اینکه هزینه فیلم تامین نمی شد آنها را ناتمام رها کرد.
در مستندسازی ثابت قدم تر است. مستندهای مهم سینمای ایران مانند «باد جن» در مورد آداب و رسوم جنوب از کارهای شاخص اش است. آخرین فیلمش «کاغذ بی خط» را در سال ۱۳۸۰ ساخت و بعد تصمیم به ساخت «چای تلخ» داشت که بارها پیش تولید آن آغاز شد ولی هر بار به دلیل مشکلات تهیه کننده ها به نتیجه نرسید. تقوایی این روزها بیشتر به عکاسی و تدریس مشغول است.
آثار برجسته: دایی جان ناپلئون، آرامش در حضور دیگران و ناخدا خورشید
علی حاتمی
متولد/ ۲۳ مرداد ۱۳۲۲، مرگ/ ۱۵ آذر ۱۳۷۵
حاتمی فارغ التحصیل از دانشکده هنرهای دراماتیکبود. او فعالیت های هنری اش را از تئاتر و با نوشتن نمایشنامه و کراگردانی تئاتر آغاز کرد. از سال ۱۳۴۱، با نوشتن فیلمنامه فیلم های کوتاه تلویزیونی، در تلویزیون مشغول به کار شد. اولین تجربه سینمایی حاتمی، فیلم «حسن کچل» (۱۳۴۹) بود. حاتمی این فیلم را پس از موفقیت نمایشنامه «حسن کچل» و استقبال خوب مردم از آن، ساخت. پس از موفقیت این فیلم، حاتمی از تئاتر فاصله گرفت و توانایی های خود را معطوف به سینما کرد.
حاتمی فیلم «سوته دلان» را در سال ۱۳۵۶ ساخت که به اعتقاد بسیاری از منتقدان مهمترین فیلم پیش از انقلاب اوست. آثار حاتمی بعد از انقلاب از انسجام روایی بهتر و همچنین از مضامین و مفاهیم عمیق تری بهره مند است. فیلم «کمال الملک» را در سال ۱۳۶۲ بر مبنای زندگی نقاش بزرگ ایرانی و رابطه اش با شاه و دربار قاجار ساخت.
دیگر فیلم مهم حاتمی «ماذر» است که داستان روزهای آخر زندگی مادری است که فرزندانش را پس از مدت ها دور هم جمع می کند تا در لحظات آخر کنار او باشند، آخرین تمهیدی که مادر برای بهبود روابط بین فرزندانش می اندیشد. حاتمی پس از «کمال الملک» که در بستر هنر نقاشی شکل می گیرد «دلشدگان» را در فضای موسیقی اصیل ایرانی می سازد.
حاتمی مدتی پس از آغاز ساخت «جهان پهلوان تختی» به دلیل ابتلا به سرطان درگذشت و فیلم نیمه کاره اش را بهروز افخمی به پایان رساند. فیلم های علی حاتمی دارای زبانی تغزلی و شاعرانه و دارای فضایی اصیل و ایرانی است. او معمولا طراحی صحنه و لباس فیلم هایش را خودش انجام می داد و آنقدر در این کار ماهر بود که گویی در همان فضاها زندگی کرده است.
آثار برجسته: سوته دلان، مادر
امیر نادری
متولد/ ۷ خرداد سال ۱۳۲۴
امیر نادری کارش را در سینما با عکاسی شروع کرد. عکاس فیلم «حسن کچل» علی حاتمی و «قیصر» مسعود کیمیایی بود، از دیگر فیلمسازان موج نوی سینمای ایران. سال ۱۳۵۰ اولین فیلم بلندش «]خداحافظ رفیق» را ساخت. ژانر فیلم های خیابانی را در سینمای ایران جا انداخت. فیلم مهم دیگرش قبل از انقلاب «تنگنا» است اما واقعیت این است که استعداد نادری با فیلم های بعد از انقلابش شناخته شد.
«آب، باد، خاک» و «دونده» فیلام هایی بودندکه توجه جشنواره های خارجی را به نتدری جلب کردند.از آن فیلمسازانی بود که وسواس زیادش باعث می شد برای ساخت هر فیلمش واقعا عذاب بکشد. از اواسط دهه ۶۰ از ایران رفت و بقیه فیلم هایش را خارج از ایران ساخت. فیلم هایی که در این مدت خارج از کشور ساخته نتوانسته اند موفقیت های فیلم های ایرانی اش را تکرار کنند؛ با اینحال هنوز هم با فیلم هایی مانند «دونده» یا «سازدهنی» در سینمای ایران اثرگذاری اش را باقی گذاشته است. فیلم بعدی امیر نادری «ماه» نام دارد. نادری گفته که بیست سال درباره موضوع این فیلم کار کرده و یک دلیل مهاجرت او از ایران به آمریکا، ساختن فیلم «ماه» بوده است. آخرین فیلمش «کات» محصول ۲۰۱۱ است.
آثار برجسته: تنگنا و دونده
سهراب شهید ثالث
متولد/ ۷ تیر ۱۳۲۲، مرگ/ ۱۰ تیر ۱۳۷۷
سهراب شهید ثالث پس از گذراندن دوره تحصیلات مقدماتی اش و دریافت مدرک دیپلم در تهران رهسپار وین شد. او پس از گذراندن دوره ای کوتاه در مدرسه سینمایی پروفسور کراوس وین راهی فرانسه شد و در رشته سینما تحصیل خود را به پایان رساند.
شهید ثالث پس از اتمام کردن دوره آموزش فیلمسازی به ایران بازگشت و در سال های پایانی دهه ۴۰ برای وزارت فرهنگ و هنر به مستندسازی پرداخت. شهید ثالث فیلم کوتاه «سیاه و سفید» (۱۳۵۱) را مقابل دوربین برد که از آثار قابل اعتنای آن سال های کانون پرورش فکری به شمار می رفت. سهراب شهید ثالث با نخستین فیلم خود، «یک اتفاق ساده» (۱۳۵۲)، تمام نگاه ها را در محفل های سینمایی و روشنفکری ایران ودنیا به خود جلب کرد.
«یک اتفاق ساده» در دومین دوره جشنواره جهانی فیلم تهران جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرد و در جشنواره های فیلم برلین و لندن نیز به نمایش درآمد و مورد تقدیر و تحسین فراوان قرار گرفت. دو سال بعد شهید ثالث فیلم همیشه ماندگار خود «طبیعت بی جان» را ساخت که روایتگر داستان زندگی یک سوزن بان پیر و همسرش بود که در مکان دورافتاده ای زندگی ساده و بی فراز و نشیبی داشتند. این فیلم توانست خرس نقره ای جشنواره فیلم برلین را در سال ۱۹۷۳ از آن خود کند.
به دنبال فشارها و محدودیت های بسیاری که از سوی نهادهای نظارتی دولتی بر او وارد شد، جلای وطن کرد و در سال ۱۳۵۴ در آلمان «در غربت» را ساخت که توانست جایزه جشنواره برلین را کسب کند. شهید ثالث با اینکه تنها دو فیلم بلند در ایران ساخت اما سبک ویژه و منحصر به فرد خود را داشت که از مولفه های سینمای تجاری آن روزها فاصله داشت و از خط روایی متداول پیروی نمی کرد و سبک روایتش به سینمای مستند نزدیک بود.
آثار برجسته: یک اتفاق ساده و طبیعت بی جان
نظر کاربران
مسعود ده نمكي رو يادتون رفت!!!!!!!!!!!!!!
پاسخ ها
نخسوزن ده نمکی!
همچین زدین هشت دلاور گفتم انگاری میخوان قویترین مردان جهان رو نشون بده!!ارزش ساییتتون رو با این مزخرفات پایین نیارین.
پاسخ ها
کسانی که بزرگان فرهنگ و هنر سرزمینشون رو نمیشناسن و به مطلبی درباره اونها میگن "مزخرف"، همون آدمهایی هستند که تو جامعه ازشون بی فرهنگیهای فراوون میبینیم