محسن تنابنده، مردي كه در محبوبيت «پايتخت» نقش زيادي داشت
كي گفته يك شبه معروف شدم؟
هيچ كدام آن ها مازندراني نبوده اند اما لهجهاي كه به كار گرفتند و تكه ديالوگ هايي كه گفتند در ايام نوروز حسابي گل كرد محسن تنابنده مي گويد چگونه پايتخت محبوب ترين سريال ايام عيد نوروز بود.
ميتوانم ادعا كنم مجموعه تلويزيوني پايتخت شاهگل كارهاي من به شمار ميآيد. اين مجموعه توانست به واسطه ساخت، سادگي و شيوه جذب مخاطب چهره جديدي در اين گونه سريالهاي طنز نوروزي ايجاد كند و در طول ايام نوروز 90 به عنوان پرمخاطبترين سريال از نگاه مردمي شناخته شود. پايتخت يك ايده كوچك يا شايد بتوان گفت يك ايده نيمخطي از دوست خوبم تورج اصلاني بود كه در ابتدا قرار بود تبديل به كار سينمايي شود. اما ايده را مناسب ساخت سريال ديدم و با پرورش آن فيلمنامه پايتخت را نوشتم. فيلمنامهاي كه از ديد آقاي سيروس مقدم هم فرصتي مناسب براي ساخت يك سريال جذاب به حساب ميآمد.
برخلاف برخي شايعات كه اين كار به لحاظ تغيير لهجه از سوي برخي مردم شمال مورد انتقاد قرار گرفته، بايد بگويم بيشترين رضايت را از مردم شمال داشتيم. نشانه اين ادعا هم اين است كه در اكثر لوكيشنها مردم شمال دوروبر ما جمع ميشدند. حتي افرادي از دورترين مناطق مازندران مانند عليآباد كتول براي ديدن اجراي كار ميآمدند. علاوه بر اين، تماسهاي مردم با ما و اينكه چقدر توانسته بوديم لهجه را خوب اجرا كنيم، دلايل خوبي براي جذب مخاطبان شمالي بود. فقط يك مورد شكايت از مسئولان شوراي شهر مازندران داشتيم كه آن را حل و فصل كرديم. براي بسياري از مخاطبان تسلط من به گويش محلي مردم مازندران و حتي اجراي خوب آن توسط ساير بازيگران جالب بود. در اين مورد بايد بگويم من بچه تهرانم و بزرگ شده تهرانم، اما خاله عزيزي در استان گلستان، شهرستان بندر گز داشتم كه تا قبل از فوت ايشان زياد به منزلشان سرميزديم. اين رفتوآمدها موجب شده بود گويش مازندراني را در همين شرايط ياد بگيرم. به همين دليل هم عمده اجراي لهجه بر دوش من و احمد مهرانفر بود. او دوران خدمت خود را در استان مازندران گذرانده بود و با لهجه مازندراني آشنا بود. لوكيشن محلي ما، براساس قصه ابتدا در شهرستان سنگده مازندران بود و سعي كرديم سادگي و روستايي بودن را خوب نشان دهيم. بقيه كار را در خانهاي كه بايد كنار اتوبان ميبود اجرا كرديم و براي اين كار خانهاي را در كنار بزرگراه صيادشيرازي پيدا كرديم و بقيه كار را در كوچه و خيابانهاي سطح شهر فيلمبرداري كرديم.
به نظر من مجموعه پايتخت از لحاظ كارگرداني، جنس بازي و فيلمنامه و ساير نيازهاي مخاطبان ويژگيهاي خاص جسارت و پيشرو بودن را دارد. نتيجه، كاري متفاوت شد از آنجاكه شكلهاي ديگر كاري منسوخ شده و براي تماشاگر جذابيتي ندارد، به نظر من پايتخت توانست در قالبي ساده اما مخاطبپسند وظيفه خودش را انجام دهد و به همين دليل ما نتيجه خوبي گرفتيم. ما دست به دست هم داديم تا بازيگراني پيدا كنيم كه براساس تواناييهايشان نقش بازي كنند و افرادي كه در اين سريال همكاري كردند براساس تواناييهاي فرديشان جذب شدند و تصميم به عهده من، سيروس مقدم و الهام غفوري بود؛ چون سريال حساس نوروزي شبكه يك را داشتيم به دنبال گروهي گشتيم كه اين جسارت را داشته باشند مثل احمد مهرانفر، خمسه و ريما رامينفر.
براي كارگرداني عجله ندارم
الان كار آقاي كمال تبريزي را دارم كه از سال پيش شروع شده و امسال فاز دوم كار را فيلمبرداري ميكنند. به نظرم يك فصل مانده و حداقل يك سال كار خواهد داشت. نام اين مجموعه «سرزمين كهن» است و قصه با ويژگيهاي تاريخي خود روزگار سالهاي ۱۳۳۰ به بعد را روايت ميكند. در حال حاضر چند پيشنهاد كارگرداني از سينما دارم ولي خيلي اصرار ندارم كه كارگرداني كنم تا اين كه به يك متن خوب و موردپسند برسم.
كلا آدم هولي نيستم و بيگدار به آب نميزنم و شايد اين مهمترين رمز موفقيت من در طول سالهاي اخير باشد كه موجب شده موفقيتهاي زيادي كسب كنم. يك فيلمنامه نيمهكاره به نام «شيشه» دارم كه احتمال دارد حدود خردادماه با آقاي سيروس مقدم شروع به ساخت آن كنيم. ارتباط نزديك و اعتماد سيروس مقدم به من از چندسال پيش در مجموعه «پيامك از ديار باقي» شروع شد و پيوسته در حال افزايش است. به همين دليل قصد دارم مسير را به همين صورت ادامه دهم.
از آنجايي كه خيليها از دور به ماجرا و موفقيت من نگاه ميكنند، بر اين تصورند كه محسن تنابنده چقدر در سالهاي اخير گل كرده و شاخص شده. در پاسخ به اين افراد بايد بگويم كه من سالهاي زيادي را در تئاتر گذراندم، به شدت كار كردم و ذره ذره وارد اجزاي كار شدم. من در اين سالها چند فيلم سطح بالا كار كردم مثل «دانههاي ريز برف» عليرضا اميني و «استشهادي براي خدا» و سيمرغ نقش دوم گرفتم و همين كارهاي مختلف و متفاوت بود كه به من اعتبار داد. اين موضوع دقيقا مثل رفتن به مطب يك پزشك ماهر و باتجربه است. اگرچه وقت گرفتن از يك پزشك باتجربه و معروف دشوار است و حتي ممكن است حق ويزيت بالايي را دريافت كند اما بايد گفت اين پزشك سالها تلاش و زندگي را صرف كسب دانش كرده و همهچيز را يك شبه به دست نياورده. به همين دليل من هم يك شبه محسن تنابنده نشدم و سالها تلاش كردم. اولين كارهاي من مربوط به سالهاي كودكيام بود، ماجرايي كه براي من كودكانه، مفرح و شادي آورد، ولي آگاهانه نبود. در آن سالها در شهرك پيكانشهر زندگي ميكرديم. علاقهام باعث شد وارد آمفيتئاتر ايران خودرو بشوم. اولين تجربه كاري من در كلاس چهارم ابتدايي بود. ۱۰ ساله بودم كه نقش «كرم دندان» را در مدرسه پيكانشهر بازي كردم. بعد به دبيرستان كانون حر رفتم و همچنان علاقهام به بازيگري ادامه داشت و همينطور ادامه دادم تا در دانشگاه هم رشته بازيگري را خواندم. طبيعتا پدرومادرم در مسير تحصيلي و كاريام تاثير دارند، ولي لطف خدا را در كنار علاقه و پشتكارم موثرترين عامل در پيشرفت و موفقيتم ميدانم. ديدن فيلمها، تئاترها، تمام آدمهاي كوچه و خيابان، افرادي كه در اقوام ديدم، اتفاقات و داستانهاي زندگي و رخدادهاي پيرامونم همه و همه به عنوان معلم من بودند و از آنها درس گرفتم.
باتوجه به اينكه براي پايتخت زحمت بسيار زيادي كشيدم فعلا خيلي خستهام و بايد يك استراحت طولانيبكنم. بيشتر براي استراحت جزيره كيش را انتخاب ميكنم. ما در آنجا يك جاي كوچك خانوادگي داريم كه به من آرامش ميدهد. جزيره كيش را خيلي دوست دارم و اميدوارم بعد از اين استراحت بتوانم مجددا كارهايم را با يك انرژي فراتر از سر بگيرم.
منبع : مجله زندگی ایده آل
ارسال نظر