بابی فیشر؛ نابغه شوریده سر، خداوندگار شطرنج
دوران نوجوانی و جوانی بابیفیشر سرشار از دستاوردهای فوقالعادهای است که پس از وی هرگز تکرار نشده است. او که متولد ۹ مارس ۱۹۴۳ بود و در ۶۵ سالگی از این دنیا رفت، در ۱۵ سالگی به جوانترین فردی تبدیل شد که در عرصه این ورزش فکری بهعنوان استادبزرگی رسیده است.
روزنامه ایران - وصال روحانی: این تصویر ماندگار در جریان سری مسابقههای فینال شطرنج قهرمانی جهان ۱۹۷۲ در شهر ریکیاویک پایتخت ایسلند از بابی فیشر بسیار معروف گرفته شد. وی که بر سر این عنوان با بوریس اسپاسکی مسابقه داشت، وی را در مجموع ۱۲ دیدار از میدان به در کرد و به هفتمین قهرمانی دنیا در تاریخ برپایی این مسابقات و نخستین امریکایی صاحب این مقام تبدیل شد. اما این نقطه اوج فنی فیشر در یک زندگی سراسر تنش و سرشار از توقفهای روحی و روانی و دشواریهای سیاسی بود که او را هم به عرصه عزلت کشاند و هم به دفعات روبهروی دولت زیادهخواه امریکا قرار داد.
دوران نوجوانی و جوانی بابیفیشر سرشار از دستاوردهای فوقالعادهای است که پس از وی هرگز تکرار نشده است. او که متولد 9 مارس 1943 بود و در 65 سالگی از این دنیا رفت، در 15سالگی به جوانترین فردی تبدیل شد که در عرصه این ورزش فکری بهعنوان استادبزرگی رسیده است. کارهای او در عین سن و سال کمش در دهه 1960 از او چهرهای ساخت که هم نقل محافل شد و هم توجه را در جامعه غرب که برخلاف بلوک شرق معمولاً دل در گرو شطرنج نداشته، به شکل وسیعی به سمت این بازی گاه مفرح و گاه سیاسی کشاند. بابی در 14 سالگی قهرمان شطرنج بزرگسالان امریکا شد و وقتی در سری رقابتهای انتخابی قهرمانی جهان در اوایل دهه 1970 رقبایش را درو کرد، زمینه چینی فوقالعادهای را برای رویارویی با اسپاسکی در سال 1972 فراهم آورد.
اتحاد جماهیر شوروی حاکم سنتی و همیشگی شطرنج عادت به واگذاری هیچ عنوانی در این رشته نداشت اما فیشر ناآرام و شوریدهسر با گذاشتن یک سری شروط برای رقابت با اسپاسکی و تحمیل آن به فدراسیون بینالمللی شطرنج (فیده) و البته استعداد نابی که فقط در نوابغ یافت میشود، این حریف توانمند را در نبرد قرن به قبول شکستی بس خبرساز واداشت. چه چیزی مهمتر و جالبتر از این برای رسانههای جنجالطلب عالم که آن دوئل در اوج جنگ سرد بین شوروی، رئیس همه کشورهای کمونیستی و امریکا سرکرده امپریالیستها برگزار و توسط همین رسانهها به پیروزی سرمایهداری بر سوسیالیسم تعبیر شد. اما حقیقت امر چیزی بجز این بود و فیشر از درون عقاید و محیطی بیرون میآمد که ناقض سرمایهداری بود و مردی بود که زخمهای روحی تنها ماندگان را حس میکرد و هرگز با ثروتهای موجه بوالهوسیهای غربگرایانه میانه خوبی نداشت.
. فیشر که شرط گذاشته بود دیدارهایش با اسپاسکی در سالنی با نوری دلخواه وی- ملایم و نه زیاد و نه کم- و بدون حضور خبرنگاران و فقط با دوربینهای از راه دور برگزار شود- و عکس پیش رو محصول کار یکی از همان دوربینها است- در سال 1975 نیز در راه دفاع از عنوانش مقابل پدیده جوانتر روسها یعنی آناتولی کارپوف شروط تازه ای را مطرح کرد ولی فیده این بار کوتاه نیامد و چون فیشر در موعد مقرر در صحنه حاضر نشد، وی را از عنوانش خلع و کارپوف را صاحب عنوان جهانی کرد. مقامی که سالها در ید اختیار این مرد روسی آرام و با حساب و کتاب اما فاقد سمت و سوگیریهای غریب فیشر ماند.
فیشر بعد از این رویداد عزلت طلب شد و نه فقط از صحنه شطرنج بلکه از همه عرصههای اجتماعی محو شد و هیچکس نمیدانست او کجاست و چه میکند تا اینکه در سال ۱۹۹۲ در سری مسابقههایی غیررسمی که با عنوان دیدار انتقامی بین او و اسپاسکی در خاک یوگسلاوی برگزار شد، از نو پدیدار شد و یک بار دیگر اسپاسکی را شکست داد اما اینبار هم دیپلماسیهای پیچیده او را رها نکرد و او به سبب زیر پا گذاشتن لایحه تحریم یوگسلاوی در شروع عصر تهاجم مرگبار صربها به ایالات مختلف این کشور مثل کرواسی و بوسنی و اسلوونی (که بعداً همگی کشورهای مستقلی شدند) توسط دولت امریکا سردمدار این تحریم محکوم و حکم جلب وی صادر شد و فیشر ناچار گشت از آن پس بهصورت یک مهاجر غیرقانونی و پنهانی در اینجا و آنجا زندگی کند. در سال ۲۰۰۴ وی را به اتهام استفاده از یک پاسپورت فسخ اعتبار شده امریکایی در خاک ژاپن بازداشت کرده و به مدت چند ماه در این حالت نگه داشتند ولی وی با کسب یک پاسپورت ایسلندی و پناه بردن مجدد به ریکیاویک شهر اوجگیری طوفانیاش در سال ۱۹۷۲ مقابل اسپاسکی از این مخمصه هم گریخت و تا زمان مرگش (سال ۲۰۰۸) همانجا و بهحالت پنهانی و در آدرسی نامشخص زیست.
«فوبیاهای متعدد و زندگی در حالت تعلیق و ناتوانی در تبدیل استعداد بیهمانند فردیاش به یک همکاری فراگیر و پروسهای اجتماعی هرگز تا آخر عمر فیشر را رها نکرد اما او را ساخته بودند تا متفاوت با همگان و «بابی فیشر» باشد. مردی که شهر زادگاهش شیکاگو مرکز گانگسترزده ایالت ایلینویز امریکا بود ولی محل زندگیاش قلب و روح میلیونها شطرنجدوستی که سالها کوشیدهاند مثل فیشر شطرنج بازی کنند و سیستمها و خلاقیتها و کتابها و روشهایی همچون «فیشر اندوم» را که او در دهه 1990 باب کرد، به اجرا دربیاورند یا مثل او خالق یک سیستم تایمینگ تازه در این بازی بس پیچیده باشند اما طبعاً به این موفقیتها نرسیدهاند. او هنوز پیچیدهترین و رمزناگشودهترین کتاب شطرنج تاریخ است.
ارسال نظر