دلباختههای جهانی حافظ شیرازی؛ از گوته تا آندره ژید
حافظ شاعر دوران هاست. او میدان دار شعر و غزل فارسی است. آن قدر که گوش آدمهای ۷۰۰ سال بعد از حافظ، هنوز بدهکارِ خوش رقصی خیال و کلام اوست.
روزنامه خراسان - اکرم انتصاری: حافظ شاعر دوران هاست. او میدان دار شعر و غزل فارسی است. آن قدر که گوش آدم های ۷۰۰ سال بعد از حافظ، هنوز بدهکارِ خوش رقصی خیال و کلام اوست. دیوان غزلیاتش جزئی از سنت سفره نوروز و یلدای ما ایرانی ها شده و به واسطه همین سنت است که به دیوان شاعر «زده ام فالی و فریادرسی می آید»، تفال می زنیم اما حافظ تنها شاعرِ زبان فارسی نبوده است.
نفوذ سخن و کلام او به فراسوی مرزها و به غرب و شرق رسیده است و شاعران زیادی با درک نگاه و بیان حافظ، از او الگو گرفته اند. بیستم مهر ماه، بزرگداشت حافظ است و همین بهانه ای شد تا بخشی از نفوذپذیری شعر حافظ را در جهان شعر و شاعرها مرور کنیم. به هر حال تعداد کسانی که در شعر پیرو حافظ اند، کم نیست و هرکس روزی خورِ ظرفیت خود از اشعار حافظ است.
در آلمان- گوته و نیچه
گوته یکی از تاثیر پذیرفته ترین شاعران آلمانی از حافظ است. دیوان غربی-شرقی، مفصل ترین دفتر شعر گوته و یکی از سه اثر سال های پیری اوست. گوته آشنایی اش را با حافظ مدیونِ یک مترجم اتریشی به نام ژوف هامر پورگشتال است که خود یکی از پیشگامان ترجمه آثار فارسی به شمار می آید.
او در سال 1814 اولین برگردانِ اشعار حافظ را به آلمانی برای گوته ارسال کرد. گوته آشنایی اش با حافظ را تولدی دوباره برای خود خوانده است و از رجوعش به مشرق زمین در شعر سرآغاز دیوان خود، با عنوان هجرت یاد می کند و این هجرت معنوی اوست.
گوته تنها دلباخته آلمانیِ حافظ نیست. رد پای علاقه مندی به حافظ در فردریش نیچه، فیلسوف پر قصه آلمانی نیز دیده می شود. او با مطالعه آثار بازمانده از ایران باستان، دلبسته فرهنگ ایران باستان شد و البته علاقه مندی گوته به حافظ در دقیق شدن او به این شاعر تاثیر داشته است.
نیچه در مجموعه آثار خود ۱۰ بار نام حافظ را آورده و اغلب نام گوته را با او همراه کرده . نیچه در میان پاره نوشت های خود شعری خطاب به حافظ دارد: میخانهای که تو برای خویش پیافکندهای/ فراختر از هر خانهای است/ جهان از سر کشیدن می ای که تو در اندرون آن میاندازی ناتوان است./ پرندهای که روزگاری ققنوس بود/ در ضیافت توست/ موشی که کوهی را بزاد/ خود گویا تویی.
در آمریکا- رادولف امرسون
رادولف امرسون، یکی از بزرگترین شاعران آمریکایی است که فارسی نمیداند اما در جایی اعلام میکند که همچنان هفت استاد ایرانی یعنی حافظ، فردوسی، انوری، نظامی، مولوی، سعدی و جامی مورد استقبال و احترام اند. او در سال ۱۸۴۴ به اروپا آمد و با تفکر حافظ آشنا شد و این اندیشه را با خود به آمریکا برد.
او در آمریکا با الهام از تفکرات حافظ، مکتبی به نام تعالیگری یا Trancendentalism را پایه گذاری کرد که این مکتب موجب آشنایی شاعرانی چون والت ویتمن و امیلی دیکنسون با ادبیات ایران شد.
در فرانسه-آندره ژید و ویکتور هوگو
نفوذ سخن حافظ در فرانسه با مرور آثار آندره ژید و ویکتور هوگو هویداست. ویکتور هوگو، حافظ را شاعر دلها مینامد و در کتاب اشعار خود غزل حافظ را با مطلع «حال دل با تو گفتنم هوس است/ خبر دل شنفتنم هوس است» آورده است.
هوگو خطاب به خودش در این کتاب میگوید: «شاعر کاش در سرزمین خسروها، در سرزمین نور و آفتاب و در میان عنبر و عود چشم به جهان گشوده بودی.» کتاب مائدههای زمینی آندره ژید اثری کلاسیک و شعری منثور است و او به جز حافظ از سعدی نیز در این کتاب اقتباس میکند.
در ازبکستان- نوایی، حافظ خوارزمی و دیگران
حافظ فقط شاعر موثر بر غرب نبود. در شرق نیز شاعران زیادی از او الهام گرفته اند. نوایی، یکی از شاعران بنام ازبکستان و صاحب کتاب «محاکمة اللغتین» به فارسی است. استقبال و تاثیر پذیری او از شعر حافظ در دیوان اشعارش پیداست آن چنان که پانصد غزل خود را به تقلید از شعر حافظ سروده است و در دیوان فارسی اش می گوید:«به راه عشق اگر مشکل فتد فانی/ ز روح حافظ و معنی جامی اش مدد جویم».
حافظ خوارزمی شاعر ازبکی دیگری است که به سبب شیفتگی اش به حافظ به شیراز آمد تا در شهر مراد خود نفس بکشد. او حافظ شیرازی را استاد خود خوانده و حافظ ازبکی ها بودن یکی از آرزوهایش بوده است.
در تاجیکستان- بیشتر شاعران قدیم و جدید
درباره اهمیت حافظ در تاجیکستان می توان از مردم شروع کرد. تاجیکی ها نام حافظ را با عزت و اکرام به زبان می آورند و قبل از خواندن دیوان او «بسم ا...» می گویند. به عقیده دکتر عبدا... جان غفاروف دانشمند تاجیک، عصمت بخارایی، اسیری خجندی و عبدالرحمن مشفقی بخارایی همه تحت تاثیر حافظ بوده اند و حتی چهارپایه گذار ادبیات جدید تاجیک از علامه صدرالدین عینی تا جوان ترین شاعران امروز تاجیک همه در غزل ، حافظ را استاد بر حق خود می دانند.
در هندوستان- غالب و اقبال و ناصر علی سرهندی
غالب و اقبال دو شاعری هستند که تابع اسلوب بیان و شیوایی غزل های حافظ بودند. شیرینی کلام حافظ دهان شاعران مشهور دیگر هندی مانند ناصر علی سرهندی، میر افضل ثابت و واقف لاهوری را شکر شکن کرده است.
آن ها طرز شاعری « حافظ» را سرمشق خود قرار داده اند، به عنوان مثال ناصر علی غزلی دارد که تحت تاثیر حافظ گفته و وزن، قافیه و ردیف شعری حافظ را تقلید کرده و در مقطع همان غزل، لب به اعتراف می گشاید که سبوی خود را از می خواجه شیراز پر کرده است: «علی امشب می شیراز در جام و سبو دارد/ الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها.»
نظر کاربران
چه افتخاربزرگ ایران وایرانی بهترین بزرگترین باشکوهترین ومعروفترین تاریخ امپراتورتمدن جهان بودارزوی هرکشوروملتی واین خودش بزرگترین گنج اعتبار...
تو بزرگ بودن و شناخته بودن حافظ و سعدی هیچ شکی نیستش.ولی مولوی و خیام هم دست کمی از این دو بزرگوار ندارن این دونفر جهانی هستن
سالها دل طلب جام جم از مامیکرد ،،،،وانچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
به نظرمن حافظ نابغه بوده،دیوانش دنیای زیبایی ومعناست، عاشقشم
خوشحالم سالها تو شهر حافظ زندگی کردم و هر وقت دلم گرفت رفتم حافظیه و سبک شدم هیچ شاعر دیگه ای مثل حافظ نیست