سياوش خيرابي از «سه، پنج، دو » می گوید
هنوز «ترانه مادري» را دوست دارم
يكي از جوانهايي كه در سالهاي اخير توسط تلويزيون به تماشاگران معرفي شده سياوش خيرابي است كه با مجموعه «ترانه مادري» به كارگرداني حسين سهيليزاده چهره شد. او در مجموعه سه، پنج، دو مجددا با اين كارگردان همكار بود.
در اين مدت هم هركس پيشنهاد كار طنز به من داده قبول نكردم اما خب در مورد آقاي سهيليزاده قضيه فرق ميكرد چون كارشان را ميشناختم و ميدانستم كار طنز را سخيف نميكنند. «سه، پنج، دو» از طنز موقعيت براي خنداندن مخاطب استفاده ميكند و داستان شيريني دارد كه خستهكننده نيست. من يك فيلم سينمايي هم با امير جعفري داشتم به نام «لج و لجبازي» كه كمدي بود اما تا آنجا كه ميتوانستم آن را طنز بازي نكردم. نميخواهم تبديل به يك بازيگر طنز بشوم، منظورم اين نيست كه بازيگر طنزشدن بد است نه اما در ايران شرايط به شكلي است كه كارگردانان وقتي ميبينند بازيگري در يك نقش خوب ظاهر ميشود، ديگر تا آخر عمر آن فرد، فقط براي نقشهايي سراغش ميروند كه شبيه آن نقش است. من طنز را دوست دارم اما نه طنز سخيف را. قصد توهين به كساني كه كار طنز ميكنند، ندارم اما وقتي ميبينم در كنار كارهاي بسياري كه در اين ژانر ساخته ميشوند، فيلمي مثل «سن پطرزبورگ» ميآيد كه فيلم آبرومندي است و بسيار هم مورداستقبال قرار ميگيرد، برايم مهم ميشود كه چهجور كار طنزي انجام ميدهم.
شانسي كه هميشه در كارهاي آقاي سهيليزاده داشتهام اين بوده كه توانستهام با افراد حرفهاي در ارتباط باشم و سعي كردهام چيزهاي زيادي از آنها ياد بگيرم. در اين سريال هم بودن در كنار آقاي آئيش و خانم لرستاني برايم مفيد بود، همينطور آقاي رويگري كه بايد بگويم رابطه خوب و صميمانهاي با هم پيدا كرديم و خيلي رفيق شديم. در بين كارهايي كه با آقاي سهيليزاده كردم هنوز «ترانه مادري» را از همه كارهاي ديگرم بيشتر دوست دارم چون نخستين كارم بود و ذوق و شوق زيادي برايش داشتم و نميدانستم در نهايت چه اتفاقي ميافتد. با اينكه نخستين كار قاعدتا بايد سختتر باشد اما براي من اتفاقا راحتتر بود. شايد 3-2 روز اول كار برايم مشكل بود چون از يك طرف كار با من كليد خورده بود و از سويي ديگر روبهروي خانم روستا بازي داشتم اما با صحبتهاي زيادي كه كارگردان و خانم روستا با من كردند، خيلي زود با هم اخت شديم و توانستم كارم را راحت پيش ببرم
ارسال نظر