یک هفته و چند چهره؛ ماساژ شیری و فرماندار عصبانی
ویدئو صحبتهای یک کارشناس تلویزیون در سیمای مرکز استان یزد جنجال زیادی ایجاد کرده است.
ملاحظه می کنید که صحبت های خانم کارشناس چقدر تحقیر آمیز است. این حجم تحقیر وقتی در رسانه ملی باشد و وقتی از زبان یک همجنس بیان می شود دردش برای زنان بیشتر هم هست، اما نباید فراموش کنیم که این صدای بی صدای عدهای است که زن را این گونه میخواهند و تعدادشان هم قابل توجه است. وقتی تمام روایت ها در یک جامعه مردانه باشد و وقتی که حتی محصولات فرهنگی و هنری با غلبهی نگاه مردانه تولید شود، مساله ی تبعیض علیه زنان خیلی ظریفتر و پیچیدهتر می شود تا جایی که زنان علیه زنان بپا میخیزند و این وضعیتی است که در ایران دچارش شده ایم؛ زنان علیه زنان...
![یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی](https://static3.bartarinha.ir/servev2/TRmYjcxZjc5Z/5Uwvb7W7Zm0,/file.png)
چرا زنان علیه زنان بر می خیزند؟
حس بد اقلیت بودگی
بخشی از پاسخ به این پرسش در سطور بالا آمد، سیطره نگاه مردانه در همهی عرصه ها از کوچه و بازار تا محصولات فرهنگی و حتی ساختار خانوادگی. در خانه پدر راس خانواده تلقی می شود.
در کوچه و بازار هم این قول مردانه است که قول معتبری است. اصولا مرد پای حرفش ایستاده! اصلا مرد است و قولش. برای کسب اعتبار هم البته سیبیل گرو می گذراند، چون سیبیل هم از نشانه های مردانگی است و اصلا همین لفظ مردانگی هم خودش معادل جوانمردی تلقی میشود و بارها شده است که میگوییم: «مردانگی کن» و فلان قول را وفا کن.
در محصولات فرهنگی هم همین رویه وجود دارد. این محصولات اهمیت دارند چون به تصورات و باورها عمق می دهند. بیشمار نمونههایی داریم که جهان را مردانه قضاوت کردهاند، حتی زنانه ترین آثار هم مثل کارهای زویا پیرزاد در ادبیات یا تهمینه میلانی در سینما، بیشتر واکنشی است به دنیای مردانه، پس در واقع به تعمیق نگاه غالب مردانه دامن زدهاند.
امنیت اکثریت
به مرور و با شرح حالی که رفت، جنس زن که از پس سه گانه «برخی باورهای تحریف شده مذهبی و عرف و سنت» بر نمیآید و خودش را در تنگنا می بیند، تصمیم دیگری اتخاذ میکند. او دریافته باید اجتماعی شود تا حد ممکن اجتماعی هم میشود؛ رانندگی میکند و...از هر دریچه ای استفاده میکند، اما این حضور همه جانبه و ایجابی نیست. زنان به مرور به دامان امنیت اکثریت میافتند و تلاش میکنند از همان الگوهای غالب یا مردانه استفاده کنند. این الگو پذیری میتواند از جزئیات کم اهمیتی مثل چگونگی فرمان گرفتن ماشین باشد تا چگونگی رفتار در محیط کاری. برای همین هم هست که اگر توجه کرده باشید نوعی از لَختی رفتاری در میان نسل جدید دختران فراگیر شده است. چون احساسی از قدرت نمایی و غلبه میدهد.
به عبارتی زنان و دختران در وضعیت عجیبی قرار دارند و غالبا از تعادل خارجند. یا مدل مردانه را تقلید میکنند و یا دلبر مردانه میشوند! این ور ماجرا شامل همان به اصطلاح داف هایی میشود که عمل های رنگ و وارنگ انجام میدهند و سعی میکنند دلبر باشند. هر دوی این مدلهای رفتاری محصول یک جامعه پدر سالار یا مردسالار و... است.
جای خالی زن
همهی این ها یعنی این که جامعه از «زن» خالی شده است.
«زنان علیه زنان» میشوند و از پس این تضعیف ناخواسته، فرصت طلبان گلواژه گو هم جولان خواهند داد. می گویند هیچ سپاهی شکست نمی خورد، مگر این که اختلاف داخلی داشته باشد. مثل تیم های فوتبالی که اسیر باندبازی میشوند و راحتتر میبازند. مهملات خانم کارشناس برای جامعه زنان شکست است. کسی از خودشان این گونه تحقیرشان میکند! آن ها ضعیف شدهاند و خیلی حرف ها البته که گفتنی نیست و این بار البته که چقدر این ستون کم آمد برای این سوژه.
نجفی یا (مدیریت بحران هفته)
برف تهران یک بار دیگر احساس «به حال خود رهاشدگی» را ایجاد کرد. انگار که کسی قرار نیست از رنج های ما کم کند و همه چیز دست قضا و قدر است. بیست و چهارساعت بارش برف چنان کرد که عملا خیلی از جاده ها قفل بودند، رفت و آمد غیر ممکن بود. مدارس تعطیل شد، ناوگان ریلی لنگ زد، پروازها لغو شد و به طور خاص وضع تهران اسفناک شد.
شاید آن هایی که تابستان گذشته تحولات شورای شهر و شهردار تهران را دنبال میکردند، امیدوار بودند، اتفاقات تازه ای در تهران بیفتد. به هر حال طبقه متوسط با هزار امید و آرزو به لیستی رای داده بود که هوای مدیریتی تهران عوض بشود. اما اگر منصف باشیم اوضاع خیلی تغییری نکرده! این که نجفی دست به افشاگری میزند و بی انضباطیهای مالی شهردار و شورای گذشته را رو میکند، البته که خوب است، اما کافی نیست. حتی بررسی حسابهای موسسه همشهری و تمام تلاشهایی که در جهت منضبط کردن این موسسه شده هم شایان توجه است، اما باز هم کافی نیست.
اصولا این گونه مسائل ذهن مردم عادی را درگیر نمی کند. آنها از شهردار توقعات دیگری دارند. حل یهویی مشکلات شهری البته که توقع زیادی است، اما توقع کمرنگتر کردن بحرانها همان امیدی است که مردم بسته بودند و حالا میبینند که ظاهرا واهی است.
اینها اما شاید درس بوروکراسی (دیوان سالاری) سنگین و فرسوده نظام اداری ایران است که به جناح های سیاسی نشان می دهد نهادهایی که قدرت کافی برای اعمال قانون ندارند و دائما تضعیف می شوند، عملا با غلبهی هر نگاهی ناکارآمد هستند. همین می شود که فرقی نمی کند شهردار تهران اصولگرا یا اصلاح طلب باشد نجفی در راس باشد یا قالیباف. در هر صورت با شهر و شهرداری طرف هستیم که انرژی اش خیلی جاها هرز میرود.
![یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی](https://static1.bartarinha.ir/servev2/WIzYzc0N2E0Y/5Uwvb7W7Zm0,/file.png)
در واقع اسمها نمیتوانند و نباید بالاتر از ساختارها قرار بگیرند. برای رسیدن به دموکراسی و پاسخگویی باید در ابتدا نهادها تقویت بشوند. اتفاقی که در میان منازعات سیاسی تمام این چهل ساله فراموش شده(بعضا همین اصلاح طلبان هم راه را اشتباه رفتهاند و روند دموکراسی خواهی را سرعت دادهاند. وقتی نهاد قدرتمندی نیست، شتاب به سمت دموکراسی، نوعی حامی پروری به وجود میآورد)
یعنی وقتی نهاد قدرتمندی سر کار نیست، اساس وجود نهادهای موازی مداخلهگر و غیر پاسخگو عرصه را بر نهادی چون شهرداری تنگ می کند و عملا چرخه حاکمیت قانون ضعیف می شود و وقتی چرخه حاکمیت قانون ضعیف شد، امکان پاسخگویی از بین میرود در چنین روندی شورای اصلاح طلب به همان اندازه شورای اصولگرا موثر ناکارآمد است و شهردار تکنوکرات هم فرقی با شهردار ارزشی ندارد.
به عبارتی شاید وقت آن رسیده که فارغ از مجادلات جناحی، فکری به حال تقویت نهادهای قدرت شود. گام اول به رسمیت شناختن نهادها حتی در غیاب هم حزبی و هم گروهی از سوی جناحهای سیاسی است است. گام دوم اصلاح بوروکراسی فرسوده است و گام سوم ایجاد ساز و کار پاسخگویی است.
حجت السلام دانشمند یا (ممنوعه هفته)
ظاهرا حجتالسلام دانشمند به دلیل آن چه که توهین به مداحان تلقی شده است، از سوی دادستانی شهر کاشان ممنوع المنبر شدهاند. از کم و کیف ماجرا مطلع نیستیم و اظهارنظر در چنین شرایطی منطقی نیست. اما به این بهانه می شود از مداحان نوشت و از تغییر وضعیت برخی جایگاههای سنتی در جامعه ایرانی، جایگاههایی که بیش از هر چیز آبرو از خودانگیختگیشان می گرفتند و صمیمیت ذاتی آنها موجب نفوذشان در میان جماعت بوده است.
مراد از جایگاههای سنتی چیزهایی مثل: نوحهخوانها، روضهخوان یا مداحان است و در شکل مدرن و شاید بی ربط حتی لیدرهای فوتبالی! اتفاقی که به تازگی و طی چند سال اخیر در جامعه ایرانی افتاده تغییرات تدریجی این جایگاههاست، یعنی اگر مثلا صد سال پیش و در زمان قاجار نوحه خوانی بیشتر امری مردمی و خودجوش بود، حالا گاها حالت دلی و خودجوش را ندارد.
![یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی](https://static2.bartarinha.ir/servev2/zc2NDViM2MwM/5Uwvb7W7Zm0,/file.png)
در چنین شرایطی بلندگوی مداح، از سوی برخی دم دست ترین ابزار برای تعمیق ایدئولوژی مورد نظرشان میتوانست باشد و خب آن خاصیت بکر و معتمد و اطلاع رسان مداح در نظام جامعه قدیمی ایرانی برای عدهی قلیلی تبدیل به جایگاهی از پیش تعریف شده شد. این تغییرات تدریجی را اما جامعه نه دفعتی، بلکه به تدریج درک خواهد کرد و این دوران گذار تبعاتی خواهد شد.
خلاصه این که عده کمی از مداحان طی این سالها، بعضا با افراطیگری حتی به نوعی خودزنی کردهاند و پایگاه مردمی خودشان را هم تضعیف کردهاند.
نمونهی فارغ از این فضا، لیدرهای تماشاچی هستند. روزگاری در استادیومها افرادی بودند که به عشق تیمهای رنگی پایتخت بوقچی نامگذاری شده بودند و تماشاچیان را تهییج می کردند. امروز اما همانها حقوق بگیر شدهاند! در استادیومها فضا آن قدر که باید دلی نیست. البته این ها فقط برخی هستند و تمام ماجرا آلوده نیست. اما همین میزان آلودگی هم. خطر بزرگی است؛ یک تهدید حسابی برای همبستگی اجتماعی.
فرماندار گلپایگان یا (برکناری هفته)
به یمن شیوع شبکههای مجازی حالا کمتر چیزی پنهان میماند، ویدئوی برخورد تند فرماندار گلپایگان با خبرنگار یک نشریه محلی حرف و حدیث های بسیاری داشت. نکتهای که در این ویدئو بیشتر از هر چیز آزاردهنده است، تکبر و در موضع قدرت بودن آقای فرماندار است.
لحن و شیوه بیان او را بارها در موقعیتهای مشابه دیدهایم. اگر روزگاری کارتان گیر ادارهای و سازمانی افتاده باشد و معطل یک امضا شده باشید، حتما رفتارهایی مشابه این را دیده اید. آن وقتهایی که برای راه افتادن یک کاغذ بازی مرسوم باید گردن خم کنیم و با پادشاه پشت میز به خضوع و خشوع رفتار کنیم، این رفتار چکیده و گرته ای از همه آن رفتارهایی است که همگان تقریبا تجربهاش کردهایم.
فرماندار گلپایگان میگوید، چون پوشش رسمی نداشته از خبرنگار درخواست کرده که تصویر برداری نکند و خبرنگار به رغم اصرار فرماندار به کارش ادامه داده است، توضیح جناب فرماندار را شاید می شود پذیرفت، به هر حال شاید معذوریتی داشته و البته خونسردی عجیب و تنظیم شده خبرنگار هم به چشم می آید، اما همه اینها دلیل کافی نیست که یک صاحب منصب بیمسئولیت و فارغ و از دریچه قدرت فریاد بزند و جو را متشنج کند.
![یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی یک هفته و چند چهره؛ عشق شیری و فرماندار عصبانی](https://static0.bartarinha.ir/servev2/TdmYTgxZWMwY/5Uwvb7W7Zm0,/file.png)
بدتر این جاست که این فرماندار و افرادی نظیر او در سیستمی جا خوش کردهاند که از مردم و مستضعفین مشروعیت می گیرد. ساده زیستی و کنار مردم بودن از شعارهای اساسی انقلاب اسلامی ایران است. مگر می شود کشش مردم به شخصیتهایی چون رجایی را به همین زودی فراموش کرد؟ اصلا مگر می شود یادمان برود که انقلاب پابرهنهها در تقابل با طاغوت شکل گرفت؟ این تناقضها آزار میدهد، این احساس شکست یک فرایندی که انگار از دلِ خواهش مستضعفین دوباره نگاه از بالا مسئولین به مردم را زایمان کرده است.
و چقدر بد که این اتفاقات در تقابل با یک خبرنگار رخ داده، نماد آگاهی بخشی و اطلاع رسانی، انقلاب اسلامی ایران از همان ابتدا علاوه بر مستضعفین، قرار بوده تشنه کامان تنوع سلایق و مخالفان را با طعم تحمل پذیری سیراب کند، از امام (ره) و از مقام معظم رهبری صدها سخنرانی و نقل قول هست که تاکید داشتهاند بر آزادی اطلاع رسانی، مگر غیر این است؟
نظر کاربران
پس چرا از طوسی ننوشتین؟
نمیدونم چی بگم که توهین به اون کارشناس مثلا کارشناس نباشه فقط خواستم بگم تا وقتی اینجور زنها باشن چه جوری توقع کنیم مردان حقوق مساوی ما زنان رو بپذیرن کلا جامعه کلی امتیاز مردان داده امتیاز داشتن حق طلاق ،حضانت فرزند ،ارث بیشتر و... بعد جالبه همه این مردان دنبال زنی هستن خودش کار کنه خرج خونه رو در بیاره و کارهای خونه ام بر عهده اون باشه تا وقتی زنان احترام به همجنس رو یاد نگیرن تا وقتی زنی یاد نگیره به خاطره خودش زندگی همجنس خودش رو نابود نکنه وضع همینه من با احترام به مرد و تشکر از زحماتش تو بیرون خونه مخالف نیستم ولی اینکه پاهاش ببوسی با این کار احمقانه مخالفم مگه مردها پاهای زنش رو که هم بیرون خونه کار میکنه هم داخل خونه بوس میکنن که زن اینکار رو بکنه
دست مریزاد
صحبت های خانم کارشناس اشتباه بود درست، اما یک طرفه به قاضی نرویم. مردانی که شب و روز به عشق همسرشون کار میکنند، مردی که توی سرما و گرما برای آسایش و آرامش خانواده و همسرش زحمت می کشد و... آیا اینها وجود ندارد و نباید دیده شود؟
پاسخ ها
چه ربطی داشت؟
وقتي صدا و سيما دولتي و ميلي باشه همين ميشه ديگه!
در جامعه اي كه مديريت با مردها هست و زن حتي حق نامزدي در انتخابات رياست جمهوري ندارد، جاي تعجبي نداره كه به امثال اين خانم تريبون داده ميشه چون مطابق ميل مردها حرف ميزنه اگه فانتزي هاي مردانه ي مديران رو ارضا نمي كرد كه بهش فرصت صحبت نمي دادند در تلويزيون.
شما هم نمي خواد از حقوق زنان دفاع كني چون خودت هم زن رو جنس دوم مي دوني طوري كه معتقدي عليرغم قبولي بالاشون ، خودشون هم مي دونن كه سهم زيادي در بازار كار نخواهند داشت!
یکی از دلایلی که مطالبه حقوق زنان جامعه ما به جایی نمیرسه،همین زنان زن ستیز هستن.متاسفانه بیشتر از اینکه از سوی مردان به ما ظلم بشه بیشتر زنان ضد زن هستن.من به عنوان یه خانم در محل کارم شاهدم که بیشتر آقایون به ما احترام میزارن ولی خانمها زیرآب همدیگه رو میزنن.!!!
این نادان با این حرفش آبروی ایرانو در عرصه جهانی هم خراب کرد ، تیتر رسانه های غربی رو تحویل بگیرید:
Iran State TV: 'Even If He Beats You, Kiss His Feet'
تلویزیون ایران : حتی اگر کتکت می زند ، پاهایش را ببوس.
عکس فرماندارو دیدم یاد شعر فروغ افتاد
پیشانی ار زداغ گنهی سیاه شود
بهتر زداغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که پیش خلق
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا
ببخشید خانوم کارشناس .میخاستم بپرسم اگه پاهاش بو میداد چی کارکنیم؟اخه فرموده بودید پا باید بوس بشه رو میگم.نمیشه از این قسمت بگذرید!!!
هروقت مردها یاد گرفتن زن ها هم زحمت میکشن و باید قدردانشون باشن هیچ ایرادی نداره زنشون بخاد به شوهرش ابراز علاقه بکنه.به هر حال میشه روابط متقابل.اما وقتی امروزه زنها سر کار میرن و بچه تربیت میکنن و کارهای خونه رو هم انجام میدن خب نوکری و پاچه خواری مردهارو هم بکنن؟!! آره دیگه مردها دیگه چی بخان از این بهتر.چرا تو یه برنامه نمیان نحوه رفتار مردها با زن ها رو بگن.چرا این کارشناس نمیگه یه روزم مردها این کاررو برای زن ها بکنن؟واقعا بس کنید دیگه.اسلام اونطور نیست که شما میگید.دین اسلام هم انعطاف پذیر هم منطقی.شما دوست داری این کارو برا شوهرت بکن ولی این یه توصیه عمومی منطقی اونم تو رسانه ملی نمیتونه باشه خانوم کارشناس چون یه طرفه داری میری!!
یه دور همین متن راجع به زنان رو تو یه مقاله مستقل منتشر کردی یه بارم اینجا؟! لااقل برای این ستون یه چیز دیگه مینوشتی.اون کارشناس مشکل روانی داشت.آقایی بیا جادوی عشقت کنم یَه تا بوسَم بزنم شومام تریاکتو دود کن آ منو بزن خدا سایه نحستو از سرم کم نکنه!تو بدونِ شوهر میمیری یا کسی میمیره که بخواد با اینهمه حقارت نگهش داره.مرد اگه مرد باشه اول به زنش احترام میذاره و ازش توقع این کارای سطح پایین رو نداره چرا باید یه خانم تحصیل کرده و مستقل بیاد بره ازدواج کنه بعد بخواد پابوسی کنه که یه تحفرو نگه داره مگه مرد موجود برتره؟والا اگه به برتریه زنها خیلی برترن
اقای عبدلی عزیز من به عنوان ی خانم ی زن ی همسر ی شاغل ی خانه دار هیج توهینی تو ای کار ندیدم درسته زن دشمن زنه ادم همیشه ضربه رو از هم جنسش میخوره که خصوصا با این شبکه های مجازی که اوج خیانت چندین هزار برار افزایش پیدا کرده .تو کشورهای عربی اقا این پا شستن رو برای خانم تو شب اول عروسی انجام میده وی قانونه و قابل احترام.ی عرف شده.حالا اگر ما هم تو مادرامون پدارموناین حرکت رو میدیدیم برای ما هم قابل فهم بود.خدمت به همسر نه توهینه نه تحقیر پس باید فداکاریهای ی خانم برای همسر جانبازش یا ی مادر برای فرزندش هم غیر قابل درک باشه .والا به مولا قسم به جون همسرم اگه همسر من بخواد من با کمال میل این کار رو براش انجام میدم نه ی بوسه صد بوسه به پاش میزنم که شبا ازدرد پاش نمیتونه یخوابه از بس سر پاس.البته اقایون و خانومایی هم هستن که ارزش ی میکرون خوبی رو هم ندارن.طرف صحبتم با ادماییه که ادم به تمام معنان.ممنون.ولی تحلیتون رو در مورد این که توهین بود این حرکت قبول ندارم.
يه عده نابغه هم توو اين جامعه هست كه اصلا معني حرفاي ديگران رو نمي فهمند و الكي تاييد و تكذيب مي كنن
اگر استاد دانشمند ممنوع المنبر هستند چرا چهارشنبه در شهرستان محلات در یکی از مساجد منبر میروند؟
برا بعضی از خانوم ها
حقوق مساوی نهایت آرزوی منه
چرا من چندروز دیگه بعنوان سرباز برم لب مرز تو سربازی نداشته باشی؟
چرا تو دانشگاه به حکم خانوم بودن به تو نمره بده به من نده؟
چرا دیدن فوتبال مردان حق تو دیدن فوتبال زنان حق من نیست
چرا تو صف من یه ساعت وایستم تو به حکم زن بودن زودتر بری؟
چراحقوق کار تو مال خودته ولی حقوق کارمن مال من نیست
واقعا فکر میکنی حق شما ضایع شده یا ما؟
چرا کارای سخت مال من باشه کارای آسون مال تو مگه همه چی برابر نیست؟و ...
انضباط و منضبط درست است آقای عبدلی. لطفا اصلاح فرمایید
کاربر ۱۳.۵۰ من نظرتو خوندم چقدر خندیدم.خخخ
واقعا متاسفم برای این کارشناسی و این فکر و اونی که بهشون دکترا داده.آره زنه باید به مرده بگه هرچقدرم کتکم میزنی بازم تشت و میارم تا پاهات رو ماساژ بدم و یه بوسه به پاهات بزنم اَه حالم بدشد
البته کار بدی نیستا ولی این یه نظر شخصیه .نباید تو رسانه ملی گفته بشه.مثلا اگه میگفت مرد بیاد محبتش رو ابراز کنه زنم همین طور مثلا با شاخه گلی با کادویی با غذای مورد علاقش رو درست کردن ،با دوست دارم گفتن به همدیگه بهتر بود.واقعا خوش به حال آقایون .
درضمن کسی که زنش رو کتک میزنه و کلا دست بزن داره واقعا ارزش این رو داره که خانوم بره پاهاشو بشوره!!اصلا این مرده یا ....
جالب بود
قضیه ی سعید طوسی رو آقای نقویان و بقیه میفرمایند که آبروی دیگران رو نباید بازی کرد و در مملکت مسائل مهمتر داریم .ببخشید میشه بگید چه مساله ای از این مهمتر که زندگی چند نوجوان تباه شد و معلوم نیست که در روحیه شون چی پیش بیاد؟چرا اگه یه فرد معمولی این کارو میکرد پیگیری میشد و حکم اعدام و زندان داده میشد ولی ایشون بعد از این همه سال چگونه تبرئه شد؟در ضمن مساله مهمترتون گیر دادن به حجابه.یا گرون کردنه یا رسیدگی به اختلاس و دزدی هاست.واقعا متاسفم اصلا تابلو نیست که دارید حمایت میکنید.از خدا نمیترسید
اینا کار کنیزکای عرب بوده
ما آریایی هستیم ،زنده باد کوروش
به نظرم این خانومه کاملا آگاهانه این حرفارو زده
میخواسته تحریفهای دینیو در قالب عشق به خورد خانوما بده
ولی نقشش نگرفت
دم فرماندار گرم کاش یکی پیدا میشد با برترینها این کار را میکرد
"ببخشید خانوم کارشناس .میخاستم بپرسم اگه پاهاش بو میداد چی کارکنیم؟اخه فرموده بودید پا باید بوس بشه رو میگم.نمیشه از این قسمت بگذرید!!!"
چرا به حرفاي كارشناس توجه نمي كني؟ واسه همين گفت پاهاشو بشوريد و گلاب توو آب بريزيد بعد وسطاي ماساژ دادن يه تا بوسه به پاش بزنين!
//
دم نگار گرم! كامنتش خيلي باحال بود:)))))
اینو برای چاپ نمیزارم آقای عبدلی
بحران فروپاشی خانواده ها( که شما به طور نامرتب به آن اشاره میکنید) به گواهی اکثر روانشناسان تنها با مردسالاری در جامعه قابل کاهش است. نه اینکه وجود مردسالاری همه چیز را گل و بلبل میکند (قطعا نه ) اما از آشفتگی های خانواده ها قطعا کم میکند.
این مورد را خواهشا بررسی کنید.
حالا چرا نظراتو چاپ نمیکنی؟خانومت نمیزاره؟
چرا نظرلت رو نمیزاری سیستمتون خوابیده یا شما خوابیدید
واقعا متاسفم .سیستم نظراتتون بدرد نمیخوره
شما چه جوری جزو اولین ها شدید مسخرها
جالب اینجاست که مردان را ما زنان زاییده ایم...
درسته کار خوبی نکرد