مجید نوروزی: شهرت را دوست ندارم
مجید نوروزی بازیگر خوش آتیه ای است که بازیگری را بی نهایت می داند. او بازیگری را از کودکی تجربه کرده و بعد به صورت آکادمیک به این حرفه و هنر پرداخته است. کارشناسی بازیگری دارد و هم اکنون دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد کارگردانی است.
با این بازیگر جوان درباره دغدغه ها و علایق اش و تئاتری که این روزها با آن روی صحنه است گفتگو کرده ایم.
از ۱۱ سالگی وارد بازیگری شدم
آقای نووزی برای مخاطبین ما بگویید حرفه بازیگری را از کجا شروع کردید؟
- از سال ۸۱ و وقتی فقط ۱۱ ساله بودم، از طریق آقای حسینی وارد عرصه تئاتر شدم. ایشان به مدرسه ما آمدند و از بچه ها تست بازیگری گرفتند و من در آن تست قبول شدم. بعد از آن به کانون حر معرفی و زیر نظر سید جواد هاشمی دوره دیدم. محیط آنجا برایم بسیار عجیب بود، جو دوستانه و استاد خیلی خوبی داشتم.
اولین فعالیت رسمی شما در تلویزیون و تئاتر در چه سالی و نامش چه بود؟
- سال ۸۳ اولین سریالم، کار آقای جواد مردآبادی (ژانر دفاع مقدس) بود که من در آن کاراکتر حسن ریزه را داشتم. این سریال از شبکه پنج پخش شد که خوشبختانه در زمان پخش بازخورد خیلی خوبی داشت. سال ۸۴ اولین تجربه بازی ام در تئاتر، نمایش تعزیه در تالار هنر، به کارگردانی آقای میثم یوسفی بود که من نقش اصلی بودم و بقیه عروسک گردان بودند.
با توجه به این که شما از کودکی وارد این حرفه شدید، این کار لطمه ای به درس و مدرسه شما نزد؟
- در آن برهه زمانی من کلا با بازیگری بیگانه بودم ولی بعد از این که در مدرسه برای بازیگری انتخاب شدم و در کلاس های کانون شرکت کردم، علاقه زیادی به این حرفه پیدا کردم و بعد از آن هر کاری که انجام دادم برای پیشرفت در حرفه بازیگری بود. به این صورت که هفته ای یک بار در زمان مدرسه و هفته ای دو بار در تعطیلات تابستان به کلاس های کانون حر می رفتم تا لطمه ای به درسم وارد نشود و بعد دیپلم نمایش و گویندگی ام را در مدرسه کمال الملک گرفتم و در دانشگاه لیسانس بازیگری گرفتم. در حال حاضر هم فوق لیسانس کارگردانی می خوانم. سال ۹۰ در زمان دانشجویی تئاتر رابینسون کروزو را با گروه تئاتر شایا اجرا کردیم که ورود دوباره من به تئاتر بود و طی این سال ها ۱۵ یا ۱۶ تئاتر حرفه ای کار کردم.
آیا خانواده تان مخالفتی با بازیگر شدن شما نداشتند؟
- خوشبختانه خانواده من خیلی موافق این قضیه بودند و هیچ وقت مخالفتی نکردند. این برایم در تمام این سال ها امتیاز مثبتی بود.
علایق دیگرم
آیا غیر از بازیگری، هنر یا کار دیگری را دنبال می کنید؟
- مدتی سولفژ کار کردم که آن هم به خاطر بازیگری بود. در کل من هر کاری که انجام می دهم در راستای این حرفه است. چندتایی هم فیلم کوتاه ساختم، آن هم برای این که تجربه هدایت بازیگر را به دست آورم.
به ورزش خاصی علاقه دارید؟
- فوتبال را خیلی دوست دارم و تفریحی فوتبال بازی می کنم.
طرفدار کدام تیم پایتخت هستید؟
- من واقعا طرفدار بازی خوب هستم و از دیدن مسابقه فوتبال خوب لذت می برم.
با توجه به این که چند فیلم کوتاه ساختید، آیا دوست دارید در آینده کارگردانی کنید؟
- شاید در آینده خیلی دور، در کار تصویر یا تئاتر کارگردانی کنم. ولی الان خیلی به آن فکر نمی کنم. انگیزه ام از ساختن فیلم کوتاه بیشتر برای محک زدن خودم بود و تجربه ای برای بازیگری. صرفا هر کاری انجام می دهم باید ربطی به بازیگری داشته باشد.
اوقات فراغت تان را چگونه می گذرانید؟
- خیلی فیلم می بینم.
از جانی دپ تا شهاب حسینی
چند فیلم مورد علاقه تان را معرفی می کنید؟
- تیم برتون و جانی دپ برای من اسطوره هستند و سینمای این دو فرد که خیلی برایم ارزشمند است و آن را دنبال می کنم. همچنین فیلم های فینچر نیز برایم همین گونه است.
بازیگران مورد علاقه شما، ایرانی و خارجی چه کسانی هستند؟
- از خارجی ها بی شک جانی دپ و از ایرانی ها آقای شهاب حسینی، آن هم به خاطر خلاقیت شان در ایفای نقش های متفاوت است که بازیگری ایشان را خیلی دوست دارم. کارهای آقای عطاران را هم به شدت پیگیری می کنم. راحتی بازی و زندگی کردن آقای عطاران جلوی لنز دوربین چیزی نیست که هر کسی بتواند داشته باشد.
بازیگری یعنی تجربه بازی در مدیوم های مختلف
آیا تعصبی نسبت به تئاتر دارید؟
- البته که من کارم را با تئاتر شروع کردم و تئاتر، شروع اتفاقات خوب برای من بوده است ولی من فقط به بازیگر تعصب دارم. به نظرم مقوله بازیگری یعنی تجربه بازی در مدیوم های مختلفی مانند تئاتر، سینما، تلویزیون و حتی شو یا سیرک چون در تمام آنها هنر نمایش وجود دارد. من تجربه بازی در همه مدیوم ها را دوست دارم.
درباره مدیوم های بازیگری که الان حرفش را زدید بیشتر توضیح می دهید؟
- تلویزیون و تئاتر و سینما هر کدام قاعده ای برای خودش دارد که البته من به این قواعد پایبند نیستم چون به عقیده من استثنا می تواند در همه جا وجود داشته باشد. برای مثال در بازی در قاب تلویزیون به ی نوع بیان و زبان بدن نیاز است که این مسئله در تئاتر فرق می کند. در تئاتر بازی در سالن ها متفاوت است. مثلا تالار وحدت یک نوع بازی می طلبد زیرا فاصله بازیگر تا ردیف آخر تماشاچی ۳۰ متر است و در سالن بلک باکس مثل چارسو که فاصله بازیگر تا ردیف اول یک متر و نیم است نوعی دیگر بازی می طلبد. بازیگر باید با شرایطی مواجه شود که تجربیات لازم را به دست آورد. البته من هم تجربیات زیادی در اجراها و سالن های مختلف تئاتر داشتم و با همان تجربه ها وارد کار تصویر شدم و حس می کنم این تجربیات مختلف است که کمک می کند بازیگر جلوی لنز دوربین دستپاچه نشود.
البته شما بازیگر جوانی هستید اما انگار تجربه زیادی دارید. توصیه شما برای کسانی که می خواهند این حرفه را شروع کنند چیست؟
- به نظر من برای ورود به این حرفه 20 درصد استعداد و 80 درصد تمرین و پشتکار لازم است. در حال حاضر دوره این حرف ها که می گفتند بازیگری ذاتی است گذشته. ولی در اصل به دست آوردن این حرفه اکتسابی است. باید قواعد را یاد بگیرند و از یک جایی به بعد آن را به هم بزنند و استثنای این قضیه باشند. اکنون کسانی که تمرین و پشتکار زیادی دارند به هدف شان می رسند.
از نقش تان در سریال «زیر پای مادر» بگویید. چقدر تلاش کردید تا به این نقش نزدیک شوید؟
- «زیر پای مادر» کار خیلی سختی بود و من این کار را مدیون اعتماد کارگردان کار، آقای توفیقی و نویسنده آقای نعمت الله هستم. این نقش چند سال از من کوچکتر بود و داستان عامی نبود که بتوان راحت با نقش ارتباط برقرار کرد. ایفای نقش پسری که 20 سال مادرش را ندیده و تازه قرار است با این اتفاق مواجه شود برایم سخت بود ولی راهنمایی های آقای توفیقی باعث شد که بتوانم به نقش نزدیک شوم.
با آقای دیرباز که نقش خلیل کیانی پدر من را داشتند، پشت صحنه هم رابطه پدر و پسری را حفظ می کردیم تا جلوی دوربین نقش برای مان جا بیفتد و برای مخاطب باورپذیر باشد. این پروسه خیلی سخت بود. پروژه 30 قسمتی بود که ضبطش شش ماه طول کشید و در شرایط آب و هوایی سرما و گرما کار کردیم. این تجربه خیلی خوبی برای من بود و اتفاق های عجیبی افتاد که این پروژه را برای مان عجیب و ماندگار کرد. نمی دانم چقدر موفق بودم ولی مطمئنا ضعف هایی داشتم که خودم به آنها واقف هستم و سعی8 می کنم در کارهای بعدی آنها را اصلاح کنم.
درباره نمایش «یک زندگی بهتر» برای مان بگویید.
- چند ماه پیش آقای شهاب حسن پور کارگردان نمایش، متن نمایشنامه را برای من فرستادند و آن را خواندم. خیلی دوستش داشتم و بازی در آن را قبول کردم.
کمی از داستان نمایش و عوامل کار را بگویید.
- داستان زندگی یک خانواده است که اتفاقاتی برای شان می افتد و منتظر برگشتن برادری از آلمان هستند. من نقش خودم را خیلی دوست دارم و از همه چیز راضی هستم. پنج بازیگر هستیم، سامان دارابی، سارا رسول زاده، خسرو شهرزاد، شمسی صادقی و خودم مجید نوروزی. کارگردان آقای شهاب حسن پور و نویسنده آقای مسعود هاشمی نژاد هستند.
دوست ندارم مردم در خیابان من را بشناسند!
نظرتان راجع به شهرت چیست؟
- شهرت را اصلا دوست ندارم و همیشه از آن فرار می کنم. دوست ندارم مردم در خیابان من را بشناسند که موجب شود خودم نباشم و مجبور باشم جور دیگری رفتار کنم.
آیا نقشی را دوست داشتید بازی کنید که شخص دیگری آن را بازی کرده است؟
- نه، اصلا؛ اگر آن نقش برای من بود، حتما بازی می کردم و از آن لذت می بردم ولی هیچ وقت به این فکر نکردم که ای کاش جای آن شخص بودم.
دیدگاه شما برای نهایت بازیگری در چیست؟
- بی نهایت، بازیگری برای من نهایتی ندارد. در آرزوها یا بهتر بگویم هدف هایم این است که به جایگاه بین المللی بازیگری برسم و در آن عرصه بازی کنم. البته این ربطی به این ندارد که مثلا به جانی دپ برسم. اصلا این طوری به قضیه نگاه نمی کنم و الگویی در بازیگری ندارم.
آیا تجربه یا خاطره بدی در این حرفه داشتید که دلسرد شوید و فکر کنید که این کار را کنار بگذارید!
- گاهی اتفاق افتاده که خسته شوم که مثلا در کاری چرا به آن مرحله که می خواهم نمی رسم. ولی هیچ وقت ناامید نشدم. برای خودم برنامه ریزی دارم که اگر تا آن زمانی که مشخص کردم به اتفاقی که می خواهم نرسم، راحت این رشته را کنار بگذارم و سراغ کاری بروم که در آن موفق تر باشم. البته هنوز اول کار هستم و باید خودم را خیلی بیشتر به این حرفه نزدیک کنم.
به شانس اعتقادی ندارم
آیا به شانس در این حرفه اعتقاد دارید؟
- نه، من واقعا به شانس اعتقادی ندارم. شاید بتوان گفت یکسری اتفاقات خوب می افتد و عناصری دست به دست هم می دهند که شانس را به وجود می آورند. مثلا توانایی در کار، پشتکار، تلاش و خیلی آیتم های دیگر که فرد باید داشته باشد تا اتفاقات خوبی برایش رخ دهد. خیلی ها اسم این را شانس می گذارند. بعضی ها می گویند فلانی شانسی وارد این حرفه شده. جواب من این است که این شانس نبوده یا اگر هم شانسی وارد این حرفه شده، در یک یا دو کار بیشتر نمی تواند دوام داشته باشد. البته هوشمندی خیلی در ماندگاری این حرفه موثر است. اگر کسی شانسی هم وارد شده باشد، بعدا می تواند به فراگیری بپردازد و ماندنی شود. ۵۰ درصد حرفه ای بودن و و ۵۰ درصد انتخاب خوب داشتن، مجموعه عواملی است که می تواند اتفاق خوب را برای بازیگر رقم بزند. همه اینها پروسه زمانی می خواهد که به مرحله ای برسید که بگویند این شخص پتانسیل بازیگری را دارد یا ندارد. به نظر من هر کسی به میزانی که تلاش می کند به جایی که می خواهد می رسد و همین تلاش ها و پشتکار و پیگیری است که شانس را می سازد.
نظر شما راجع به این که بعضی کارگردان ها می گویند «بازیگران تئاتر فقط در صحنه عالی هستند ولی متاسفانه در کار تصویر نمی توانند بدرخشند» چیست؟
- این شاید حرف کارگردان هایی است که بازیگر مورد نظرشان مدیوم تصویر را بلد نبوده است. همان قضیه مدیوم هاست که درباره اش صحبت کردیم. بازیگری در قالب تئاتر خیلی فرق می کند و شاید در کار تصویر آنقدر بازی اغراق شده داشته که در تصویر نگنجیده است و به قول معروف که می گویند بازی اش زده بیرون بوده و این همان چیزی است که بازیگر باید بداند که چه میزان بازی باید داشته باشد تا خوشایند مخاطب تئاتر باشد و چه میزان بازی که دلنشین مخاطب سینما باشد. ما خیلی بازیگر داریم که فقط در تئاتر موفق هستند؛ که این اصلا چیز بدی نیست. هر آدمی تصمیم می گیرد کجا باشد. مثلا یک نفر در تئاتر موفق است و یک نفر در کار تصویر و این مستلزم خودشناسی است؛ کاری را که به دردمان نمی خورد را بشناسیم و کنار بگذاریم و سراغ کاری برویم که می دانیم در آن موفق می شویم.
به نظر شما تحصیلات آکادمیک در این حرفه مهم تر است یا تجربه کاری؟
- تحصیلات آکادمیک خیلی مهم است و مسیر اصلی را به بازیگر نشان می دهد. معمولا به صورت تجربی و عملی که پیش می روید تا یک جایی موفق هستید و از آنجا به بعد خلل را احساس می کنید. واقعا یک چیزهایی هست که باید تئوری یاد گرفت.
برای انتخاب نقش ها چه چیزی برای تان بیشترین اهمیت را دارد؟
- هر نقشی که خوب و مطابق سلیقه من باشد را می پذیرم. طول و عرض نقش برایم مهم نیست. همه نوع نقشی را بازی کردم؛ نقش اول، دوم و حتی نقشی که دیالوگی نداشته است. برای من فقط حضور در کاری که دوست دارم مهم است. وقتی نقشی را قبول می کنم به این فکر می کنم که چه وجهی از نقش را می توانم نشان بدهم که مخاطب تا به حال ندیده باشد و این نوعی خلاقیت محسوب می شود. مثلا اگر قرار است نقش قصاب را بازی کنم چه وجهی به نقش بدهم تا با هزاران نقش قصابی که تا به حال دیده شده متفاوت شود و برای مخاطب جذاب باشد. برای قبول یک نقش باید همه عوامل از قبیل سناریو، کارگردانی، پارتنر و ... برایم مطلوب باشد تا آن نقش را قبول کنم.
پارتنر چقدر برای تان مهم است؟
- هیچ وقت این را نمی گویم که پارتنر من باید چهره باشد. همین که برای نقش اهمیت قائل شود و کار را جدی انجام بدهد باعث می شود من هم راحت تر بتوانم با نقش ارتباط برقرار کنم و به اصطلاح کار خوبی از آب در بیاید.
نظر کاربران
آخه این کجاش شبیه بهروز وثوقه?? نه بازیش نه قیافش شبیه بهروز وثوق نیست. کلا خیلی بازیگر چندشیه. اصلنم بازی بلد نیست. کلا به دل نمیشینه. نمیشه باهاش ارتباط برقرار کرد...
به نظرم هم بازی قشنگی داره و هم چهره ی خاص و خوب
واز همه مهم تر اینکه با توجه به حرفاش به بازیگری سطحی نگاه نمیکنه و دنبال تخصصی کار کردنه . آدم حسابی تو هر مقوله ای دیر یا زود به حقش میرسه که امیدوارم ایشون هم از حسابیاش باشه
خخخخ
حالا جدی این بابا فکر میکنە مشهورە؟
والا تو اون فیلم همە جوری از اشکانی حرف میزدن کە آدم میگفت چە پسر خوبیە .ولی اشکانی خیلی تهی بود تو اون فیلم. آدم چندشش میشد بیشتر.
حالا کی گفته این جوجه مشهور بشه? عجبااااااا
واقعا توو اون سریال ماه رمضون هر وقت این پسره رو میدیدم با خودم میگفتم انصافا این چی داره که آوردنش جلو دوربین...بازی،صدا،چهره ، استایل،کاریزما و جذابیت.. ولی واقعا به جواب نمیرسیدم...
سلام من خیلی بازیشو دوست دارم
بنظرمن خیلی بازیگر فوق العاده با استعدادی هستند
من سریال زیر پا مادر را ندیدم ولی در سریال گاندو خیلی خوب درخشیدند
خیلی هم خوش قیافه اس اخ
من ک دیونشم واقعا عالیه
امید وارم به راهش ادامه بده و کارنامه درخشان تری داشته باشع
واقعا که خیلی خوب بازی میکنید مخصوصا در سریال خیلی خوبه گاندو