گرمای تهران چه بر سر چهره ها آورد؟
میدانید خیلی از چهرههایی هم که دوستشان دارید، از اين گرما حسابی شاکیاند؟ در ادامه این گزارش سراغ چهرههای سینما و تلویزیون رفتیم تا از آنها هم این سؤال را بپرسیم که با گرمای این روزهای سال چه میکنند و این موضوع چه تاثیراتی برکارشان گذاشته است؟
نیما فلاح: گرما سطح تحمل آدم را پایین میآورد
روز 15 فروردین بود که ساخت مجموعه «باغ سرهنگ» را شروع کردیم. وقتی کار شروع شد به دليل سردی هوا مجبور بودیم کاپشن بپوشیم و مشکلی نداشتیم اما با جلو رفتن کار، وارد گرمای وحشتناکی شدیم که تحملش واقعا سخت بود. به حدی گرمای هوا در یک هفته آخر فیلمبرداری آزاردهنده شده بود که گروه به ناچار لوکیشن را عوض کرد و از آنجایی که صحنهها داخلی بودند و باید در خانه ضبط میشدند به ویلایی در شمال تغییر مکان داد تا با فشار کمتری تصویربرداری را به پایان برساند. شاید سختترین جاهای کار هم زمانی بود که در این گرما مجبور بودیم صحنههای خارجی یا داخل ماشین را بگیریم که هر کدام مشکلات خودشان را دارند. از طرف دیگر آن بخشهایی هم که باید در خانه ضبط میشد به دلیل اینکه نمیتوانستیم کولر روشن کنیم (چون صدای کولر بر کیفیت صدابرداری اثر میگذارد)، واقعا طاقتفرسا بود. کار کردن در فضای باز در این گرما مانند این است که آدم وسط بیابان ایستاده و فعالیت میکند و به همان اندازه آزاردهنده است به اضافه اینکه روی کیفیت کار هم خیلی اثر میگذارد. در این وضعیت انرژی آدم کم شده، راندمان کار پایین میآید و سطح تحمل افراد هم کم میشود. البته کار حرفهای کردن این است که یک نفر بتواند بر تمام اینها غلبه کند. اما امیدوارم همه پروژهها از این به بعد در زمستان باشد!
شیرین بینا: کسی بالای سر بازیگران در ایران چتر نمیگیرد
واقعیت این است که عوامل طبیعی همیشه روی کار ما تاثیرگذارند و اگر نامناسب باشند میتوانند آرامش را از بازیگر بگیرند. مدتی پیش من سر پروژهای بودم که آقای نیکخواهآزاد آن را کارگردانی میکرد. یک بخش از فیلمبرداری باید در پارکی انجام میشد و با وجودی که درختان زیادی هم در پارک وجود داشت اما گرمای هوا واقعا آزاردهنده بود و باعث خستگی بیشتر در کار میشد و فرسایش بدی براي ما داشت. زمانی که استارت کار زده میشد من آنقدر ذهنم مشغول کار میشد و دیالوگهایی که باید میگفتم که دیگر حواسم به گرمای هوا نبود اما تا قبل از آنکه صحنه آماده شود و بخواهیم فیلمبرداری را شروع کنیم، خیلی اذیت میشدم ولی خاطرهای هم از کار کردن در سرمای بیش از حد دارم که آن هم روی کار واقعا تاثیر میگذارد. ۲ سال پیش سر کاری بودم که زمان فیلمبرداریاش از ۱۰ شب تا ۵ صبح بود و باید به بلندترین منطقه لواسان میرفتیم و در سرمای زمستان کار را ضبط میکردیم. آنقدر آنجا سرد بود و برف و باران میبارید که من چند بار به گریه افتادم و از شدت سرما عضلات زبان و صورتم قدرت بیان دیالوگها را نداشتند! از طرف دیگر هم بارش برف اجازه نمیداد آتش روشن کنیم تا گرم شویم. وقتی با خیلی از افراد صحبت میکنیم فکر میکنند که ما بازیگریم و حین کار چتر بالای سرمان میگیرند تا از چیزی اذیت نشویم اما واقعیت این است که از این خبرها نیست، حداقل در کشور ما نیست.
شراره رخام: از گرما بدنم تاول زد
بازیگر در درجه اول نیاز به ابزاری دارد که بتواند او را به آرامش برساند تا از عهده ایفای نقشی که قرار است بازی کند به خوبی برآید. یکی از این ابزار اولیه فضای مناسب است و باید بگویم گرما یا سرمای بیش از حد واقعا روی کار ما تاثیر میگذارد و باعث میشود از تمرکزمان در کار کاسته شود. درست است که هرچه تجربه یک بازیگر بالاتر برود میتواند این عوامل محیطی را کنترل کند و بر کارش مسلطتر باشد اما اگر این تجربه کافی نباشد باعث کلافگی افراد میشود. یکی دیگر از اثرات بدی که گرمای هوای این روزها روی کار ما میگذارد این است که به علت گرما و عرق کردن زیاد گریم چهرهمان به هم میریزد و مدام نیاز به روتوش مجدد دارد؛ کاری که هم بازیگر را کلافه میکند هم بقیه افراد را زیرا در حالت عادی هر چند ساعت یکبار روتوشی روی چهره انجام میشود. یک تجربه خیلی سخت هم از سالهای گذشته و کار کردن در گرمای تابستان دارم. چند سال پیش بود که برای یک سریال کار میکردم و قرار بود کار تصویربرداری در فصلهای پاییز و زمستان تمام شود اما این اتفاق نیفتاد و به فصل تابستان هم کشید.
روزهایی که در فصل زمستان کار را پیش میبردیم، من خیلی خوشحال بودم چون لباسی که تنم بود گرم بود و باعث میشد سردی هوا اذیتم نکند. اما متاسفانه از آنجایی که کار راکورد داشت، وقتی در تابستان همچنان تصویربرداری ادامه پیدا کرد من با یک شلوار و پالتوی چرم و چکمه بلند باید سرکار زیر آفتاب داغ حاضر میشدم در کنار اینکه آن صحنهها همه تعقیب و گریز بود و باید در فضای بیرونی فرودگاه کار را ضبط میکردیم. درنهایت هم یک روز وقتی کارگردان کات داد من روی یکی از صندلیهای بیرون فرودگاه بیهوش شدم و بعد از نیم ساعت که به هوش آمدم صندلی خیس آب شده بود. این اتفاق بد همچنان ادامه پیدا کرد تا زمانی که به خانه رسیدم، متوجه شدم بیشتر قسمتهای بدنم تاول زده و میسوزد. جالبترین جای این قضیه هم آنجایی بود که تمام دردسرها و تعقیب و گریزها فقط به ۲ دقیقه سریال اختصاص داشت؛ ۲ دقیقهای که ممکن است خیلی از افراد حتی آن را نبینند و مشغول کار دیگری باشند!
مهران رجبی: شبها از سرمای هوا بخاری روشن میکنم
ما به واسطه شغلی که داریم با مشکلات مختلفی روبهرو هستیم که یکی از آنها کار کردن در فضای باز است. حالا شما تصور کنید اگر یک سکانس خارجی را بخواهیم در جای شلوغی مانند سه راه امینحضور بگیریم آن هم در گرمای طاقتفرساي تابستان چه اتفاقی میافتد و با چه شرایطی روبهرو میشویم. متاسفانه کار کردن در محلههای شلوغ شهر به دليل ازدحام جمعیت و وجود آدمهای بیکاری که بعضا مانع پیش رفت کار میشوند، واقعا سخت است، آن هم زمانی که مجبور باشیم با صدای سر صحنه ضبط کنیم که به آرامش نیاز دارد! اما اتفاق خوبی که این روزها برای من افتاده این است که به دليل پروژهای در روستای لور از توابع دیلمان استان گیلان هستم و باید بگویم اینجا آنقدر هوا خنک است که من در اولین هفته حضورم در این روستا به دليل سرمای هوا در شب، یک بخاری خریدم تا بتوانم بخوابم! فکر کنید در نیمه مردادماه هوای این روستا چقدر خنک است و گرفتن فضاهای خارجی هم در اینجا واقعا لذتبخش است!
اما واقعا وقتی به بقیه دوستانم که در تهران یا دیگر شهرهایی که هوای گرم دارند، فکر میکنم از خدا میخواهم که صبرشان بدهد. گرفتن صحنههای خارجی آن هم در هوای گرم تابستان در کنار اینکه ماه رمضان هم بوده واقعا کار را مشکلتر و فضا را غیرقابل تحملتر میکرده اما موضوعی که همیشه در هر شرایط آب و هوایی به من و بقیه دوستانم انرژی و توان کار کردن میدهد این است که فکر میکنیم این اتفاقات یک بار جلوی دوربین ضبط میشوند ولی سالها قابل دیدن هستند و برای همین باید تمام تلاشمان را بکنیم تا اثر خوبی از خودمان بهجای بگذاریم و تمام این سختیها را به جان بخریم.
مریم امیرجلالی: کار فقط مال زمستان و پاییز است
از کار کردن در این گرما فقط همین را بگویم که وقتی سر کار میرسیم در مسیر جزغاله شدهایم. لوکیشن ما در حال حاضر اول جاده چالوس است و هر روز ماشین ساعت ۱۳:۳۰ که ظل گرمای وحشتناک است، میآید دنبال ما و این ۲ ساعتی که در مسیر تهران تا کرج هستیم، در عذابیم. وقتی هم که به لوکیشن میرسیم و آماده کار میشویم این لباسهای آنچنانی و زیورآلاتی که برای فیلم باید استفاده کنیم کلافگی و گرما را دو برابر میکند و اصلا حس بازی و همه چیز را از ما میگیرد. گرمای تابستان امسال وحشتناک بود و من هیچ سالی را به یاد نمیآورم که اینقدر سرکار به دليل درجه بالای هوا، عذاب کشیده باشم. آنقدر شرایط سخت است که فقط منتظرم دیالوگهایم را بگویم و بلافاصله خودم را به جایی برسانم که خنک است تا کمی حالم سرجا بیاید. فکر کنید در این گرما گاهی مجبور میشویم ساعت ۴،۳ بعدازظهر پلانهای خارجی را ضبط کنیم یا در ماشین یا حیاط خانهای که مستقر شده ایم، فیلمبرداری داشته باشیم. آنقدر اینجا به ما خاکشی و آبلیمو و شربت دادهاند که فکر میکنم در بازار دیگر خاکشی باقی نمانده است. با این حال کارگردان چهار روز تمام حالش بد بود و خوب نمیشد. پس از آن هم یکی از طراحان صحنه و لباس و بعد از او، من و خانم شهره لرستانی و آقای مجید مظفری به نوبت از شدت گرما بیمار شدیم! به دلیل اینکه موقع فیلمبرداری هیچ کولر و پنکهای هم نمیتواند روشن باشد و نور پروژکتورها هم گرمای هوا را چند برابر میکند. از طرف دیگر ما خانمها به دليل نوع پوششمان هم گرما را بیشتر احساس میکنیم. فکر میکنم با این امکانات و شرایط فقط باید در فصلهای پاییز و زمستان کار کنیم، چون گرمای زیاد آدم را عصبی میکند و روی کیفیت کار هم اثر میگذارد.
السا فیروزآذر: تا ۳۰ سال دیگر آب جیرهبندی میشود
من چند روز پیش مطلبی را خواندهام که البته ارتباطی به بازیگری و حرفه من ندارد اما مربوط به گرمای هوا میشود و فکر میکنم دانستن آن برای خوانندگان عزیز ایدهآل هم مفید باشد. یکی از سایتها چند روز پیش نوشته بود که علاوه بر مشکل گرمای هوا کشور ما با معضل کمبود آب هم روبهروست و طی ۳۰ سال آینده، آب در ایران جیرهبندی خواهد شد و کشورمان شکل بیابانی به خود میگیرد. طبق آمار آن گزارش در بیشتر کشورهای دنیا ۷۰ درصد آب مصرفیشان به کشاورزی اختصاص داده میشود حال آنکه این رقم اگر درست در خاطرم مانده باشد در ایران ۹۵ درصد است و بدتر آنکه ۶۰ تا ۷۰ درصد این آب در اثر سوءمدیریتها هدر میرود و ما قادر به جمعآوری درست آبهای سطحی نیستیم. این اتفاق در حالی میافتد که بسیاری از مناطق ایران یا در شرایط مناسبی از نظر تغذیه آب بهسر نمیبرند یا برای تامین آن دچار مشکل هستند. اما موضوع امیدوارکننده این است که میشود با یک برنامهریزی درست از هدر رفتن این ۶۰، ۷۰ درصد آب جلوگیری و آن را کنترل کرد. فکر میکنم این روزها باتوجه به آمدن آقای روحانی و وزرای جدید، فرصت مناسبی است تا وزارتخانههای مرتبط با این موضوع ترتیبی اتخاذ کنند تا برای هدایت آبهایی که هدر میروند، برنامهریزیهای درستی صورت گیرد. اگر جلوی این هدر رفتن آبها گرفته نشود در آینده مشکلات عدیدهای پیش میآید که گریبانگیر خودمان میشود، حتی همین روزها هم بعضی از مناطق در تهران چند ساعت در روز قطعی آب دارند. درست است که انجام این کارها هزینهبر است، اما این هزینه برای جلوگیری از صرف هزینههای بیشتر و ضررهای سنگینتر صورت میگیرد. به نظر من یک بخش این کار نیاز به فرهنگسازی مناسب دارد اما نقش مهمتر برعهده مدیریت و برنامهریزیهایی است که برای هدایت صحیح این جریان انجام میشود. متاسفانه این موضوع این روزها برای ما شکل شوخی دارد و زمانی شکل جدی به خود میگیرد که با مشکلات بزرگی روبهرو شویم.
ژیلا صادقی: صورتم در گرما جلوی دوربین رفله نمیدهد
من تجربه خیلی خوبی از کار کردن در فضاهای باز دارم و باید بگویم گرما اصلا من را اذیت نمیکند و حتی صورتم در گرما جلوی دوربین رفله نمیدهد و فکر میکنم این از بخت و اقبالم است اما در مقابل اصلا تحمل سرما را ندارم به همین دليل از آبان تا اسفندماه شرایط روحیام تغییر میکند و دلم میگیرد. گاهی وقتها که کارهای گذشتهام مثل «خانه من، خانه تو»، «خانه مهر» و... را میبینم، خودم تعجب میکنم که آن سالها چطور با سرما کنار میآمدم و روی برفها مینشستم و برنامه اجرا میکردم! حتی خاطرم هست خیلی مواقع به مهمان برنامهام هم اصرار میکردم به دلیل نور خوب فضای بیرون، قبول کند که بیرون بنشینیم و برنامه را اجرا کنیم که البته غالبا به دليل سردی هوا مخالفت میکردند و ترجیح میدادند برنامه با نور بد ضبط شود اما در سرما ننشینند. خاطرهای هم از آن سالها دارم که خیلی جالب است. در یکی از روزهای خیلی سرد زمستان که در حال اجرا بودم، داییام برنامه ما را تماشا میکرده و وقتی میبیند من با چه شور و حرارتی و بدون توجه به سرمای هوا در حال صحبت هستم از همسرش میپرسد هوا واقعا سرد است؟! اما از کارکردن در گرمای مردادماه هم خاطره بامزهای در ذهنم مانده است. یک روز که در حال ضبط «خانه فیروزهای» بودیم قبل از شروع برنامه با جواد مولانیا، دیگر مجری برنامه قرار گذاشتیم در مورد انتخاب رنگ لباس، پرده، مبلمان و... صحبت کنیم و بگوییم که چرا همه مبلمان خانهشان را کرم قهوهای انتخاب میکنند و مثلا از رنگ نارنجی استفاده نمیکنند. بحث ما بر سر روانشناسی رنگها و ساختارشکنی بود که مردم از آن گریز دارند، به همین دليل من یک گلیم کوچک چند رنگ را روی زمین پهن کردم تا با عبور از روی آن نشان دهم که از روی رنگها عبور و ساختارشکنی میکنم. از آنجایی هم که هوای مردادماه خیلی گرم بود همکارانم چمنها را آب داده بودند تا نسیم خنکی بوزد. وقتی ضبط شروع شد و من در حال صحبت پایم را بلند کردم که از روی گلیم رد شوم، پایم ۱۸۰ درجه لیز خورد و تنها کاری که کردم خیلی خونسرد از جا بلند شدم و راحت در مورد قدمهایی که نسنجیده در زندگی برمیداریم، شروع به صحبت کردم! صحنه ای که جواد مولانیا از دیدنش آنچنان به خنده افتاده بود که نمیتوانستم ادامه صحبتها را به او پاس بدهم و جالبتر عکسالعمل خانم زعیمی، کارگردان برنامه بود که وقتی ضبط تمام شد پیش من آمد و گفت واقعا عالی بود چقدر مسلط این کار را کردی مشخص است که ورزشکاری! و وقتی شنید ماجرا چه بوده و این اتفاق کاملا بدون برنامه پیش آمده، متعجب شد و کلی خندیدیم.
کمند امیرسلیمانی: در خردادماه هم بلوز و سارافون پشمی میپوشیدم
از آنجایی که ما در ایران امکانات اولیه را برای کارمان نداریم در هر فصلی دچار مشکل میشویم. اما در تابستان به دلیل اینکه محل خاصی نداریم تا در فاصله بین پلانها استراحت کنیم و از طرف دیگر بهدليل مشکلات فیلمبرداری و ضبط صدا نمیتوانیم از وسایل خنککننده مانند کولر و پنکه هم استفاده کنیم، انرژی بدنمان واقعا پایین میآید و زمانهایی که در محیط بیرونی کار میکنیم، چندین برابر وقتهای دیگر خسته میشویم. این را هم یادآوری کنم که کار کردن در محیط باز مصادف است با اینکه ابتداییترین امکانات هم دراختیار گروه فیلمبرداری نباشد. به اینها اضافه کنید به دليل نوع پوششی که خانمهای بازیگر دارند حس کردن گرما برای ما مضاعف میشود. با گرمایی که این روزها هوای تهران پیدا کرده واقعا کار کردن سخت و طاقتفرسا شده است اما بدترین جای قضیه این است که هوای آلوده نیز به این معضل اضافه شده و مشکل تنفسی به وجود آورده است و تمام اینها در کنار هم باعث پایین آمدن راندمان کار میشوند. من خاطره بدی هم از کارکردن در هوای گرم دارم. خاطرم هست سال ۷۱ بود که سریال تاریخی «پاییز بلند» را که درمورد دوره رژیم پهلوی بود، کار میکردیم. این پروژه باید در فصلهای پاییز و زمستان ساخته میشد و لباسهایی که برای بازیگران تعریف شده بود متناسب با این دو فصل بود. من هم باید یک بلوز یقه اسکی، یک سارافون و یک شال که همگی پشمی بودند، میپوشیدم و یک روسری ترکمنی سر میکردم؛ آنهایی که از این نوع روسری استفاده میکنند، میدانند تا چه اندازه گرم است. از آنجایی هم که در سریال باردار بودم، شکم نیز برایم درست کرده بودند. ما کار را آغاز کردیم اما متاسفانه در زمستان به پایان نرسید تا خردادماه ما همچنان در جزیره آشوراده که جزیرهای کوچک بود، به تصویربرداری ادامه میدادیم تا اینکه از شدت گرمای هوا و به دليل نوع پوششی که داشتم ۲، ۳ روز دچار گرمازدگی شدم و در بستر افتادم. با اینکه خیلی از آن روزها گذشته اما همچنان خاطره آن روزها را به یاد دارم.
نظر کاربران
وووووووووووووووووووووووووو
یجور میگید گرمای تهران!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ما خوزستانیا چی بگیم یکم بیاید اینجا ببینید اونوقت میگید تهران بهشته
یجور برخورد میکنید انگار خون تهرانیا پررنگ تره یا .....
پاسخ ها
واقعا
من خودم در تهران تحصیل کرده و از نزدیک گرمای تهران رو دیده ام نسبت به گرمای خوزستان و یا بندر عباس هیچه. اما این تهرانیها چون خوشی زده زیر دلشون هی مینالند.هوای گرم هوای خاک آلود شرجی همه مال ماست بعد اینا میگن پوستمون داغون شد.................................................
کدام تهرانی عمو جون
نصف اینا حتی متولد تهرانم نیستن چه برسه به بقیه مسائل
کسانی که اعتراض دارن به فلان مسئول یا فلان بازیگر برن ببینن اون طرف حتی متولد تهران هم نیست
مریم امیر جلالی : متولد ملایر
مهران رجبی : متولد واریان
شیرین بینا : متولد مرند
شراره رخام که میگ بدنم تاول زد از گرما : متولد کرمان
و ... هزاران مثال دیگه که میشه عنوان کرد
من کاملا حرف مهسا را قبول دارم 10000 تا لایک تقدیمت مهساجان
افرین مهساجان +++++++++++++++++++
بابا مامانمینا. بقیه مردم آدم نیستند که دارند تو این هوای گرم کار می کنند. فقط شما ها خوبید با آن بازیهای ..... تون.
پاسخ ها
مثبتم بابت سه نقطه ات بود
آخه نه اینکه کلنگ میزنید حسابی اذیتید...
چه کسانی تو گرما و سرما شهید شدند که حالا شما .....؟؟؟ واقعا متاسفم.
پاسخ ها
تاسف برای چی؟ یه عده ای نظرشون رو درباره گرمای هوا گفتند. اظهار نظر در مورد هوا جزو معمولی ترین موضوعات گفتگوست. شما پیش خودت ربط دادی به یک موضوع دیگه و خودت نتیجه عکس گرفتی
میگم اینا میدونن اهواز کجاست؟ تا حالا گرمای بالای 50 ئرجه رو حس کردن؟یه کم از خوزستانی ها خجالت بکشید ای کسانی که متعلق به همه مردم هستید!
اگر یک روز بیان خوزستان انوقت می فهمن گرمی هوا یعنی چی
همچین حرف می زند هر کی ندونه فکر می کنه دارند شق القمر می کنند اگر کاراشون تعریفی بود عیبی نداشت.
پاسخ ها
كاملا موافقم. با اين فيلمهاشون.يكي از يكي بي محتواتر.همه شونم ديگه دارن تكراري ميشن.از بس يك قالب و هي تكرار ميكنن!! البته استثنا هم وجود داره.ولي كلا فيلم و سينما به فنا رفته تو ايران.
bazam ostane ma az hame jaha behtare hich ja mesle ostane golestan nemishe.
پاسخ ها
خوش بحالتون اقا محمد
اهواز تابستوناش واقعا گرمه،اینقدر گرم که روی دیوارای خونمون می تونی تخم مرغ نیمرو کنی جدی میگم .این از هوا
آبشم که نگو آب زمزمه؟با طعم خاک و سنگ ریزه . با این همه نفت و گازو منابعی که داریم اینه وضعش،جاهای تفریحی رو که نگو........
یه جاده ساحلی که از بس رفتیم اونجا چشم بسته راهشو بلدم.هرچی نفته خرج تهرانی ها میشه چرا؟ واسه اینکه اونا طاقت ندارن حساسن ولی ما خوزستانیا پوست کلفتیم نه ؟؟؟؟از شهرای دیگه اینجا استخدام میکنن و نوبت که به ما خوزستانیا میرسه میگن استخدامی نداریم باید از تهران اعلام کنن . چرا باید اینطور باشه؟ مگه ما جزء این مملکت نیستیم مگه ما سهمی توی شهر خودمون نداریم، فقط هفته دفاع مقدس که عزیز میشیم اونم فقط تو اخبار،خرمشهری که این همه شهید داد برید وضعشو ببینید از زمان جنگ تا حالا چه پیشرفتی کرده یا آبادان؟؟؟؟هیچکسم نیست که به دادمون برسه جز خدا،من گله دارم از این همه بی عدالتی گله دارم که چرا؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
این حرفها رو باید به مسئولانی بزنی که از شهر خودشون میان تهران برای مثلا خدمت به شهر زادگاهشون ،اما تا میان تهران بخور بخور انواع و اقسام بودجه رو شروع میکنن و شهر خودشون رو به طور کامل فراموش میکنن ،من نماینده خوزستانی رو میشناسم در مجلس که حتی بیش از دو ساله که به خوزستان سر نزده بعد شما هر چی میشه توهین میکنین به مردم تهران ؟
این سیاستهای غلط مسئولانه که وضع مملکت اینه و به مردم تهران ربطی نداره
همه فکر میکنن تهران حلوا پخش میکنن ،نه عزیز اینجا 80 درصد مردم هشت شون گرو نه شونه ،اون 10_20 درصد باقی مونده هم یا آقا زاده هستن که از شهرهای دیگه اومدن اینجا مسئول شدن و به نون و نوا رسیدن یا از راههای غیر شرعی دست در جیب اکثر مردم تهران میکنن و کیسه دوختن واسشون
دیدتون رو باز کنید
دختر اهوازی عزیز من با اینکه در تهران متولد شدم و همیشه در تهران زندگی کردم و تا به حال اهواز نیومدم ولی حرفات انقدر از ته دل بود که من خیلی ناراحت شدم واقعا واسه خودمون متاسفم که همچین کشوری داریم .
من کاملا حرفت را تائید می کنم چون منم خوزستانیم
حقتونه! اینقدر تند تند موقع انتخابات میرید رای میدید! تا رئیس جمهور میاد شهرتون تند تند میرید برای استقبال
من اهوازی هستم البته در حال حاظر ساکن اهواز نیستم ولی همیشه خودم رو اهوازی میدونم. و این صحبت هایی رو که میفرمایید من خودم واقعا تجربه کردم. ما 13 سال در کوچه ای زندگی کردیم که حتی آسفالت نداشت. همه معترفند که خوزستان از هر نظر قلب ایرانه و اگر خدای ناکرده یک روز خوزستانی نباشه همه در سرتاسر ایران باید کاسه گدایی به دست بگیریم. اما از این همه منابع، از نقت و برق و آب و کشاورزی ... و مهم تر از همه، از این همه کار و زحمت نیروی انسانی به خودش چی رسیده؟ حالا کار به جایی رسیده که آقایی که اسمش رو نمیبرم عنوان میکنند که سوریه برای ما از خوزستان مهم تر است. این واقعا ننگ نیست؟ واقعا صدام قدر خوزستان رو بیشتر از خود ما میدونست که اون همه سال وقت و انرژی و نیرو و هزینه برای تسخیر خوزستان گذاشت !!!
چقد برام مهمه که این بازیگرا در مورد هوا چی فکر میکنن
گرما، گرماست! تهرانی و خوزستانی نداره! لطفا دست بردارید از این تعصبات قومی و قبیله ای که الان مدرن شده!
من تهرانی ام و به جرات میتونم بگم اکثر شهرستانی ها فکر میکنند ما حق آنها را خورده ایم!!!!
بابااااااا!!!! از این خبرا نیست!
خانم دختر اهوازی!!! کی میگه آخه ما تو رفاهیم و همه امکانات برای ماست؟؟؟؟!
بخدا اینا اثر تبلیغات منفیه
بله شما مشکل دارین، ما هم مشکل داریم
هرکسی فکر میکنه مشکلات خودش بدتره
تو رو خدا دست بردارید از این حرفا
بیایید دست به دست هم بدیم ایران و ایرانی سرافراز باشه
پاسخ ها
شما تا حالا اهواز تشریف داشتید؟ بگو نه!!
بنده خدمت شما چندین و چند سال اهواز بودم و الان چندین ساله که ساکن تهرانم و هنوز هم چند وقت یکبار میرم به اهواز. پس از مشکلات هر دو شهر خبر دارم. کسی نگفته شما خوردید. مدیریت مملکت کلا اشتباهه و در نتیجه همه چیز خود به خود به اون سمت میاد. بله همه ما مشکل و گرفتاری داریم. مشکل ما در واقع مشکل شما هم هست. وگرنه این تهران چرا باید این همه شلوغ و آلوده میشد؟ دلیلی غیر از مهاجرت آدمهایی داره که از شهر خودشون به دلایل کاری و تحصیلی و هزار دلیل دیگر به تهران کوچ کردند؟ میدونید در اهواز چند تا کتابخونه هست؟ چند تا کتاب فروشی؟ چند تا سالن تئاتر و کنسرت؟ میدونید اونجا مغازه ها یکی در میان فلافل فروشی است چون کار دیگری اصلا سود نداره اونجا ؟ میدونید بزرگترین و معتبرترین کتابفروشی اهواز تبدیل شد به کافی شاپ؟ اونجا اگر هوس کنید نقاشی یا موسیقی یا هر کار و هنر دیگری یاد بگیرید(در سطح حرفه ای) میدونید که دستتان به هیچ جا بند نیست؟ میدونید حتی یک کتاب تخصصی رو باید سفارش بدید از تهران براتون بیارند؟ میدونید اونجا دمای هوا چند درجه است؟ میدونید اونجا سال به 12 ماه گرد و غبار امان مردم رو میبره؟ میدونید وقتی گرد و غبار هست خود به خود سر و کله حشرات و بیماری های واگیر دار بعضا خطرناک پیدا میشه؟ میدونید خوزستان خیلی جاهاش آب لوله کشی نداره؟ و آبی که مردم میخورند رنگی بین سبز لجنی و سیاه داره؟ گرما گراست درسته. اما گرمای سی و چند درجه با گرمای پنجاه و چند درجه -دمایی که هرگز اعلام نمیشه - یکم تفاوت نداره؟ کسی هم تعصب قومی و قبیله ای به خرج نداد. واقعا این همه حرفی که گفته شد چه ربطی به تعصب قومی و قبیله ای داشت؟ چرا بایددست برداشت از این حرف ها؟ این حرفها گفته میشه و گوش کسی بدهکار نیست. وای به حال اینکه بخواهیم به قول شما دست برداریم و به قول گاندی با لبخندی ابلهانه بر لب همه اینها رو مشیت خداوندی بدانیم. موافقم که باید دست به دست هم داد اما فراتر از شعار زدگی. شما که میخواید دستتون رو به دست هم بدید آیا واقعا از نزدیک...از نزدیک نزدیک از مشکلات هموطنانی که میخواید دست به دستشون بدید خبر دارید؟ دوستان مجله لطف می کنید اگر بدون سانسور منتشر کنید.
کاربر جان من در ابوموسی سرباز بودم ،چند سالم جنوب (بوشهر ،بندر دیر ، خرمشهر ،کیش) کارگری کردم
بحث دمای هوا شد فکر نکنم دمای هوای هیچ نقطه ایران به ابوموسی برسه اما خودتم خوب میدونی گرمای هوای همراه با دود و مونوکسید چقدر آزار دهنده هست ،من در ابوموسی گرما اذیتم میکرد اما در تهران آلودگی همراه شده با گرما
تمام مشکلاتی رو هم که گفتی کاملا موافقم باهات ،متاسفانه هیچ مسئولی هم رسیدگی نمیکنه ،یکی از دوستان جنوبی من همیشه میگه ببین نفت و گاز رو از زیر خاک شهرم بیرون میکشن اما وضع زندگی ما اینه ،واقعا متاسفم واسه مسئولان کشور
اما مریم خانم هم منظورشون با بعضیا بود
کاربر جان برو نظر اول رو بخون یه بنده خدایی به اسم "خوزستان" نظر گذاشته گفته : " این تهرانیها چون خوشی زده زیر دلشون هی مینالند "
منظور مریم با این افراد بود
بعضیا متاسفانه هر موضوعی پیدا میکنن به مردم تهران توهین میکنن ،اما باید به این افراد بگم شما باید یقه مسئولان رو بگیری ،مسئولانی که از شهر خودشون اومدن تهران به نون و نوا رسیدن اما زادگاهشون رو یادشون رفته
کاربر جان الان منزل نماینده خوزستان در تهران میدونی کجاست ؟ چون میشناسمش مثال زدم واست ،منزلش در یکی از گران ترین مناطق تهرانه اما این آدم چه خدمتی به خوزستان کرده ؟ مسلما هیچی
منظور مریم خانم اینه که بی کفایتی مسئولان ربطی به مردم تهران نداره که هر کسی میاد توهین میکنه به مردم تهران ،اینو همه میدونن 90 درصد مسئولان حتی متولد تهرانم نیستن ،حالا چیه که هر مسئولی میاد تهران یقه تهرانو ول نمیکنن خدا داند ،به هر حال بحث بخور بخوره دیگه
باید به اون بنده خدا که با اسم " خوزستان" نظر گذاشتن بگم نه عزیز تهرانیا خوشی نزده زیر دلشون ،
کاربر جان از نبود امکانات در جنوب گفتی باهات موافقم ،اما اینم بگو در تهران مثلا کسی بخواد موسیقی رو حرفه ای دنبال کنه چه هزینه های گزافی باید بده ،به نظرت همه مردم تهران میتونن ؟ خودت توی تهرانی میدونی که هر کسی نمیتونه جز آقا زاده ها و بازاری جماعت
خود من که بچه تهرانم دانشگاهم رو بخاطر مشکلات مالی رها کردم ،خیلیها رو میشناسم در تهران که با این مشکلات دسته پنجه نرم میکنن
در تهران شاید امکانات بیشتر از شهرهای دیگه باشه اما قابل استفاده واسه هر کس نیست
و اینم بگم پائین شهرش دست کمی از شهرهای بدون امکانات نداره
به قول شاعر آواز دهل شنیدن از دور خوش است
بله خوب جناب حمیدرضا درست میفرمایید. کسی به کسی توهین نکرد. نظر خوزستان هم در واقع توهین نبود. وقتی سر درددل باز میشه نمیشه خیلی روی تک تک کلمات آدمها حساب کرد. به قول سعدی:" هر که دست از جان بشوید هر چه در دل دارد بگوید" (حالا البته در حال حاظر جمله ای نزدیکتر از این به موضوع پیدا نکردم). صحبت من این بود که مردم ما بدانند شکایت و ناله خوزستانی ها(یا هر شهر و منطقه دیگری) بی دلیل نیست. همه ما زیر بار سنگین یک درد مشترک کمر خم کردیم. تهران و اهواز و اصفهان و شیراز نداره. من خودم در قصر شیرین سرباز بودم. اونجا هم دمای هوا در تیر و مرداد از 50 درجه به بالاست. منتها سربازی و تحمل گرما و... یک چیزه ( به هر حال نهایتا یک سال در شرایط سخت میگذره و تمام!) و زندگی بدون هیچ امکاناتی هم یک چیز دیگه. و مشکل ما هم اینه که همه داریم واژه "مسئولین" روبه کار میبریم، در حالی که اصلا کسی خودش رو "مسئول" نمیدونه. این همه که از اهواز و خوزستان گفتم تنها چند مورد بود. شما در هر جای ایران که تشریف ببرید همین داستان رو میبینید. و واقعا باید از ته دل آرزو کرد که: کاش ما نفت نداشتیم!!!
بله کاربر جان حرفت حقه
فکر کنم نفت نداشتیم حداقل پیش خودمون میگفتیم نفت نداریم وضعمون اینه
کاربر جان از مسئولیت مردم گفتی درسته ،اما من و شما نوعی چطور میخوایم در مدیریت های کلان دست داشته باشیم ؟
من و امثال من که هیچ ،خیلی از با تجربه ها و ریش سفیدای دلسوز این مملکت رو هم به مدیریت و ... راه نمیدن که بخوایم نقشی داشته باشیم
میدونی در واقع ما(نوعی) رای دادیم به آقایان پس حتما باید یقه مسئولان رو بگیریم مثل سایر کشور ها
n هزار میلیارد اختلاس میشه هیچ کس صداشم در نمیاد ،این هزاران میلیارد ها حق کیه ؟ حق توئه ،حق منه ،حق اهالی ابوموسی هست ،حق بچه های مازندرانه و حق همه س ...
اما هیچ کدوم ما صدامون در نمیاد در واقع چوب همینو میخوریم
نه عزیزم من حرفی از مسئولیت مردم نزدم. صحبت من مسئولیتٍ همین به اصطلاح"مسئولان" بود. که هیچ کدام در هیچ موردی خودشون رو مسئول نمیدونند. گفتم که ما همش میگیم مسئولان! و هیچ یک از این مسئولان، از شهردار و استاندار تا نماینده و وزیر و...اصلا خودشون رو مسئول نمیدونند. یعنی نهایتا به سادگی عنوان میکنند که: فلان مورد در حوزه وظایف و اختیارات و مسئولیت های بنده و ارگان تحت سرپرستی بنده نیست. یعنی حکایت همان شتر مرغی که نه بار میبرد و نه پرواز میکرد!!
من که اصن این بازیگرارو ادم حساب نمی کنم والااااااااااااااااااااا
من که اصن این بازیگرارو ادم حساب نمی کنم والااااااااااااااااااااا
سلام عليكم
با قدرداني از همراهي رسانه اي و اجرايي همه دلسوزان و خيرخواهان كه باعث پيشبرد اين طرح سراسري شد، به استحضار مي رساند؛
نخستين رونوشت تومار مطالبات حقوقی بازماندگان جنگ شامل رزمندگان، جنگ زدگان و ديگر آسيب ديدگان هشت سال تجاوز عراق به كشورمان، با ۳۵ هزار و ۳۱۹ امضای مستند (مرحله يكم شمارش برگه ها تا تاريخ ۲۲ مهر ۱۳۹۲) از روز چهارم آبان ماه جاری به يكايك مسؤولان دستگاه ها و نهادهای ذی ربط سپرده شد و از اين پس «جامعه بزرگ بازماندگان جنگ» منتظر رسيدگی جدی و اثربخش مسؤولان به حقوق، خسارات و بازماندگی های خود هستند.
به اميد آن كه گردانندگان كشور نگذارند «ستون ايثار و پايداری» فروريزد...
http://www.toomar92.ir
باسلام: کسانی که اینجا میگن گرمای خوزستان و بندرو اینا ! گرمای شهرهایی مثل تهران, شیراز و اصفهانو خیلی از شهرهای دیگه خشکه و سوزاننده! اما گرمای شهرهای جنوبی مثل اهواز. ابادان. بندرها مرطوبه! به همین دلیل گرمای شهری مثلا مثل تهران بسیار ازار دهنده هست و طاقت فرسا! همچنین در این شهرها که رطوبت کمه و گرما هم خشک کولر گازی جواب مطلوبی نمیده و همان کولرگاز سرمای خشک و ازار دهنده ای داره ! کولر ابی هم که بصرفه نیست بدلیل مصرف اب زیاد و ابی که بهش منتقل میشه داغه و خنکی خوبی هم نداره !