همسفر با مهدی هاشمی در آفریقا
پيشنهاد فيلم «فرزند چهارم» به مهدي هاشمي از آن دست تجربياتي بود كه به يك تجربه و البته تنوعي بزرگ تبديل شد.پذيرش هنرنمايي در «فرزند چهارم» مترادف شد با سفر به آفريقا. «سرزمين خاص» تعبيري است كه مهدي هاشمي از اين ديار ميكند.
آفریقاي محبوب من
من به سفر رفتن علاقه دارم. معمولا خستگيام را با سفر رفع ميكنم اما مسافرت داخلي، خيلي اهل مسافرتهاي خارجي نيستم. چند باري كه به خارج از كشور سفر كردهام، قرار بوده يك ماه بمانم اما بعد از 2 هفته برگشتهام. هر بار كه از ايران رفتهام براي بازي در فيلم يا تئاتر بوده است اما در سفر به آفريقا به من خوش گذشت. آنجا آفريقا بود، يك سرزمين خاص، جايي متفاوت با اروپا و ايالاتمتحده كه خيلي دوستشان ندارم.
آدمهاي سرزمين مهربان
در كنيا و سومالي تازه متوجه شدم كه چرا آفريقا براي تمام جهان زيباست. مرم آنجا هنوز بدوي هستند و از دور طبيعت نشدهاند. با وجود اينكه (كنيا) كشوري كه ما در آن ساكن قبلا بوديم مستعمره انگليس بود و هنوز انگليسها بر آنها نفوذ داشتند، مردمان آن خطه انسانهاي منعطف و مهرباني بودند. نميدانم اين تربيتشان تحت تاثير استعمارگرهاست كه به هر حال انسانهاي تربيتشدهاي هستند يا خودشان طبق آيين و سلوكي كه از قديم داشتهاند اخلاق و رويه آرامي دارند. البته در كنيا اينطور بود ممكن است بقيه نواحي آفريقا اينطور نباشد. شايد خلق و خوي آرام مردم اين ناحيه برگردد به آب و هواي آنجا؛ درجه حرارت هوا بين زمستان و تابستان فقط ۸-۷ درجه بالا و پايين ميشود. تابستان و زمستان دماي هوا ۲۴ تا ۲۸ درجه است.
بيعجله، بيغذا!
مردم كنيا هيچ عجله و شتابي براي انجام هیچ كاري ندارند. به آهستگي زندگي ميكنند و اغلب آنها در فقر به سر ميبرند. يك روز ديدم يك رديف از ماشينهاي ارتشي داخل شهر شدند و كنار جاده براي روستايياني كه هيچ چيز نداشتند غذا و آب پرت ميكردند. جز برخي از شهرنشينها كه كار ميكنند بقيه مردم كنار جنگلها و حومه شهر فقير هستند و به سختي زندگي ميكنند و تنها درآمد و ثروت آفريقاييها از توريستهاي آنجاست.
از سومالي تا كنيا
در سومالي شعبههايي مثل گروه «الشباب» كه شاخههايي از «القاعده» هستند، منطقه را به محل تاخت و تاز خودشان تبديل كردند. همه اسلحه دارند، كسي كه ميخواهد مغازهاش را باز كند چهار تفنگچي همراهش است. در كل سومالي كشور به هم ريختهاي است اما كنيا هنوز حاكميت مركزي خودش را حفظ كرده و امنيت دارد. در عين حال مردمانش بسيار متمدن و بافرهنگ هستند.
خوش به حال حيوانات
جايي كه ما سكونت داشتيم به حيات وحش آن منطقه نزديك بود. يكبار نزديك بود يك زرافه را زير بگيريم، دو طرف جادههاي جنگلي كنيا هم پر از آهو و بچهآهو بود. فيلهايي را ميديدي كه از جاده رد ميشدند. جدا از اينها مناطقي هم بود كه حيوانات وحشي مثل پلنگ، ببر و شير در آن پرسه ميزدند که البته فرصت نشد به آنجا سر بزنيم اما حيواناتي مثل كروكوديل را هر روز ميديديم. مردم در آنجا فرهنگ زندگي كنار حيوانات را آموختهاند و از اين بابت خوش به حال آن حيوانها.
رابطه گردنبند وتعداد خواستگار
درکنیا خانمها انواع و اقسام علائم و نشانهها را به گردن مياندازند. هر كدام از اين نشانهها معنايي دارد. پرسيديم اين خانم كه دور گردن حلقههاي قرمز و رنگارنگ انداخته چرا حلقههاي بزرگتري نسبت به آن يكي دارد؟ گفتند اين خانم نسبت به آن يكي خواستگار بيشتري دارد. ديگري نامزد دارد و آن يكي ازدواج كرده است. هر كدام از اين حلقهها معنايي خاص داشت و از آيينهاي قرون خيلي گذشته با آنها بوده و نكته جالب اين است كه به هيچ وجه دوست ندارند از آيينهاي خودشان دور شوند.
حامد بهداد، حافظ مولانا
در فيلم «فرزند چهارم» با حامد بهداد و مهتاب كرامتي بازي داشتم. در مدتي كه در كنيا بوديم احساس كردم به حافظ احتياج دارم اما ديوان او را با خود نياوردم. نكته جالب اين بود كه حامد بهداد اغلب اشعار حافظ را حفظ بود و به كمك من آمد.از ظاهر حامد بهداد اصلا پيدا نيست كه اين همه اطلاعات و دانش از فرهنگ عارفانه ايراني داشته باشد. تعجبم از اين بود كه حامد به مولانا، حافظ و بيشتر فرهنگ عارفانه ما آشنا بود. او راجع به هر چيزي نظر قطعي داشت. در مورد همه بازيگران كشور ما و جهان نظر قاطع داشت و صداي آنها را خوب تقليد ميكرد، گوش موسيقايي قوياي هم داشت. بيشتر ترانههايي كه از قديم از خوانندههاي مختلف شنيده بودم را درست مثل خود آنها ميخواند چه بسا خوشصداتر! حضور حامد در اين سفر براي من خيلي خوشايند بود. نكته اين است كه هر كسي راجع به حامد بهداد يك نظري دارد. او گاهي بيپرواييهايي دارد كه ممكن است نظر ديگري براي خيليها ايجاد كند؛ در كل بهداد در اين سفر ۲ماهه يك همراه و همصحبت خوب بود.
زندگي خوب در جمع آدمحسابيها
من از رفتن به آفريقا واقعا خوشحال شدم. اينكه در يك كار گروهي مشغول به كاري و در اين جمع 30،20 نفري، يك نفر هم آدم ناحسابي نيست، يعني يك زندگي خوب. زندگي در امنيت جمع دوستانه، جدا از اين فكرش را نميكردم آفريقا اينقدر براي من جالب باشد. وقتي آنجا بودم با خودم فكر ميكردم اي كاش من ميتوانستم آفريقايي باشم، آنقدر حس خوبی به آنها داشتم که به تدريج فراموش كردم كه پوستشان سياه است. رنگ آنها براي من حذف شده بود، آنها را بيرنگ ميديدم. وقتي با مردم صحبت كردم، متوجه شدم ارنست همینگوی مدتها در 80 كيلومتري آنجا زندگي ميكرده. انواع و اقسام زيباييها در اين منطقه وجود داشت تا بتوانيم از لحظه لحظه آنجا بودن لذت ببريم و اين خاطره خوش تا هميشه در ذهن همه ما باقي بماند.
مردمی که«خ» ندارند
مردم كنيا به دليل مستعمره بودن همه انگليسي ميدانند و هر كسي كه كم و بيش زبان بداند، ميتواند با آنها صحبت كند. خودشان به لهجه و زبانشان ميگفتند زبان سواحيلي كه بسيار زبان نرم و لطيفي بود. چندين سال پيش با يك آدم خارجي صحبت ميكردم، به او گفتم زبان فارسي زبان نرمي است، زبان اهالي ايالاتمتحده انگار كه چند تخته را به هم ميزنند و زمخت است؛ چرا بايد زبان انگليسي در جهان مسلط باشد و فارسي، نه. مرد خارجي پرسيد شما هم «خ» زياد داريد؟ گفتم: نه، حرف بيخودي ميزني! گفت همين الان گفتيد بيخود. (ميخندد) راست ميگفت زبان ما «خ» زياد دارد اما زبان كنياييها هيچكدام از اين تيزيها و حروف خشن را نداشت، نميدانم اين موضوع به روحيه لطيفشان برميگردد يا نه، همه حروف آنها نرم بود. يك مهرباني در زبان آنها وجود دارد كه خشونت گاوچرانهاي اهالي ايالاتمتحده را ندارد اما چون اينها مستعمره بودند اين زبان جهاني نشده است.
وقتی مورد حمله تروريستي قرار گرفتيم
ما براي فيلمبرداري «فرزند چهارم» در ابتدا به سومالي رفتيم اما آنجا امنيت لازم براي ادامه كار را نداشت. يك روز پليس آمد و به ما گفت: ممكن است مورد حمله تروريسي «الشباب» قرار بگيريم و حتي در آن روز يك پليس جوان در آن منطقه كشته شد. ما مجبور شديم از آنجا فرار كنيم با اينكه لوكيشن آن منطقه مناسب فيلمبرداري ما بود. به هر حال بخشي از وقت ما صرف پيدا كردن لوكيشن مناسب شد. كارگردان گروه، آقاي موساييان آنقدر با همت و چالاك بود كه در نهايت آنچه را كه ميخواست به دست ميآورد.
كشور توريستي
كنيا كشوري است كه براي توريستهاي تمام دنيا جالب است اما هنوز ايرانيها چندان با آن مناطق آشنا نيستند، البته از فرودگاه ايران پرواز مستقيم به كنيا نداريم. ما هم از طريق قطر و دبي به مومباسا رسيديم و 3 هفته در آنجا فيلمبرداري كرديم. ساحل سفيد مومباسا مركز توريستهاي جهان و بسيار زيباست، اگرچه بعد از بالا رفتن قيمت دلار هزينه سفر به آن مناطق براي ايرانيها مقرون به صرفه نيست. اما آمريكاييها و اروپاييها دچار اين مشكل نيستند و كنياييها از حضور اين توريستهاست كه ميتوانند زندگيشان را سپري كنند.
من يكسري پارچه و مجسمه به عنوان سوغات براي همسر و دخترم خريداري كردم اما نتوانستم زياد خريد كنم، چون با دلار ۲هزارتوماني به اين سفر رفتم اما يكدفعه قيمت آن به ۴ هزارتومان رسيد، بنابراين نتوانستم آنطور كه بايد خريد كنم و سوغاتي كه تهيه كردم، هديههاي كوچك و ارزانقيمت بود.
شهروند درجه یک یا ۲؟
انرژي كنيا را ميتوان با ارديبهشتماه تمام مناطق ايران يا اوايل پاييز شمال كشورمان يكي دانست. سفرم به آفريقا، شرق آسيا و كشورهايي مثل هند را دوست دارم. اينها مناطقي هستند كه هميشه جالبند و ميتوان از هرگوشه آنها لذت برد. يك دانشجو را آنجا ديدم كه ميگفت قبل از كنيا در پاريس درس ميخواندم. گفتم چطور شد به كنيا آمدي؟ گفت يك دليلش اين است كه دانشگاهي كه اينجاست، شعباتي از همان دانشگاههاي اروپايي است. اما دليل دوم اين است كه وقتي پاريس بودم من را شهروند درجه ۲ ميديدند اما الان كه آفريقا هستم حس ديگري دارم. به هر حال اين مسئله را نميتوان كتمان كرد كه مردم اروپا و ايالاتمتحده از بالا به مردم كشورهاي ديگر نگاه ميكنند.
خارجيها رؤساي مركز توليد آنها هستند و آفريقاييها كارگرهاي آنها و فكر ميكنم خود آفريقاييها با اين مسئله كنار آمدهاند تا حدي كه اگر مستعمرگي كشورشان از بين برود، مردم كنيا بيچاره ميشوند و فكر نميكنم استقلال باعث خوشبختي آنها شود چون از آن به بعد كنيا هم مثل سومالي دست يك عده تفنگدار ميافتد
ايالاتمتحده را دوست ندارم
من به چند كشور اروپايي سفر كردهام. به ايالاتمتحده نرفتهام البته شايد اواخر اسفندماه براي اكران فيلم ضدگلوله ۸-۷ روزي آنجا بروم. واقعيت اين است خيلي كشش و شوق سفر به اين كشورها را ندارم و خيال ميكنم اروپا و آنجا را در فيلمها ديدهام. از بس كه ما فيلم ساخت آنها را ديدهايم، فكر ميكنم بخشي از تهران مثل آنجاست. اما آفريقا هنوز تبديل به اروپا و ايالاتمتحده نشده است. چين و ژاپن هم درست است كه كشورهايي هستند كه از لحاظ تمدن و فرهنگ پيشرفتهاند، با اين حال اصالتهاي خودشان را حفظ كردهاند و فرهنگشان را از دست ندادهاند. «میشیما»، نويسنده بزرگي كه در ۴۴سالگي جايزه نوبل دريافت كرده، اعتراض بزرگ خود را ابراز كرد. در همان سالها با ۱۰۰ نفر به كاخ امپراتوري حمله و در اعتراض به اينكه چرا ژاپن دارد شبيه كشور ايالاتمتحده ميشود، خودكشي كرد.
خانم كرامتي، بانوي كامل
خانم مهتاب كرامتي يك بانوي متين و به تمام معناست، يعني اخلاق و رفتار عالي دارد. زبان انگليسي خوب او در سفر به ما خيلي كمك كرد. من به خانم كرامتي ميگفتم: كارگردان كناري. آقاي موساييان كارگردان پروژه بودند و خانم كرامتي كسي بودند كه نكتههاي ريز را به من گوشزد ميكردند. البته او در اين سفر كمي احساس خستگي ميكرد شايد دليل آن برميگردد به طول كشيدن سفر. از ابتدا قرار بود فيلمبرداري ما ۲۵ روز طول بكشد اما ۲ ماه و نيم زمان برد. به خصوص كه در تهران هم قرار كاري داشتند و از ماندگار شدن ما در آفريقا اذيت شدند. به هر حال در سفرهاي خارج از كشور آقايان نسبت به خانمها راحتتر هستند.
حامد بهداد پسر من شد
قبل از رفتنم به كنيا و سومالي به من گفته بودند كه با حامد بهداد همسفر شدن كار آساني نيست. گفتم من سنم زياد است و آنقدر ظرفيت دارم كه با سختيها كنار بيايم يا در خودم حل كنم تا مشكلي پيش نيايد. وقتي آنجا رسيدم گفتم خيال ميكنم حامد پسرم است و هرقدر بخواهد سر ناسازگاري با من بگذارد، ميگويم فرزندم است و با او كنار ميآيم. اما مدتي كه گذشت ديدم كه خيلي از او خوشم آمده است، به عنوان يك فرد بسيار باهيجان كه عاشق ادبيات است و صحبتهاي مشترك داريم. يك روز به من گفت: آقاي هاشمي! اجازه ميدهيد من پسر شما باشم. برايم خيلي جالب بود كه حامد هم همان حسي را داشت كه من نسبت به او داشتم و رابطه خيلي خوب و زندگاني جالبي را با هم در اين ۲ماه گذرانديم.
كارگرداني كه كوتاه نميآمد
من در كنيا ميشنيدم كه تهيهكنندههاي فيلم ميگويند، فيلمبرداري را تمام كنيد بعد برگرديد و عجله نكنيد. در عين حال ميديدم كه كارگردان ما يك تلاشگر غريب است و از هيچ چيز كوتاه نميآيد. لوكيشني را كه ميخواهد بايد پيدا كند و اگر به جاي ۲ روز، ۱۰ روز طول بكشد تا آن فضا را بيابد، دست از تلاش برنميدارد.به آقاي موساييان گفتم اگر ۳ ماه ديگر هم كار ما ادامه پيدا كند از جانب من مشكلي نيست، فكر ميكنم فيلم بايد خوب از آب دربيايد. ما يكبار به آفريقا آمدهايم و بايد اجازه دهيم كارگردان كارش را انجام دهد. در كل از لذت سفر و بودن در فيلمي كه همه عوامل آن در تلاش بودند كه كار خوب پيش برود، لذت ميبردم.
تخفيف ۹۹دلاري
روزهاي اول فروشندگان کنیا به نظرم خيلي عجيب رفتار ميكردند، آنها يك شيء مثل مجسمه آفريقايي را ميآوردند و ميگفتند ۱۰۰ دلار اما در نهايت ميتوانستي با يك دلار آن جنس را خريداري كني! به نظرم فاصله بين ۱۰۰ دلار تا يك دلار دروغ زيادي نهفته است. اگر خريد نميكرديم بيشتر فروشندهها به ما ميگفتند پس يك پولي بدهيد ناهار بخوريم، انگار اين فقر و گرسنگي از قرنها پيش در آنها نهادينه شده است. طوري رفتار ميكنند كه گمان ميكني اگر روزي همه آنها پولدار شوند، باز گرسنه هستند و اين گرسنگي تاريخي آنها كاملا به چشم ميآيد. برخلاف ايرانيها كه اگر گرسنه هم باشند (جز گداها) نيازشان را ظاهر نميكنند. آنها با اينكه ميديديم ناهار هم دارند، فقرشان را به ما نشان ميدادند. خارجيها رؤساي مركز توليد آنها هستند و آفريقاييها كارگرهاي آنها و فكر ميكنم خود آفريقاييها با اين مسئله كنار آمدهاند تا حدي كه اگر مستعمرگي كشورشان از بين برود، مردم كنيا بيچاره ميشوند و فكر نميكنم استقلال باعث خوشبختي آنها شود چون از آن به بعد كنيا هم مثل سومالي دست يك عده تفنگدار ميافتد.
حضور توریست به نفع آنهاست
همه مردم كنيا اهل رشوه و پول گرفتن بودند انگار آنجا قبح اين مسئله ريخته بود، تا حدي كه در جادهها كه رفت و آمد ميكرديم به راحتي بعضی از پليسها از ما رشوه ميگرفتند البته به مبلغ خيلي كم هم راضي بودند. با همه اين مسائل، مردمان خيلي خوشخلق، نرم و نيكرفتاري بودند. آن رانندههايي كه ۲ ماه ما را همراهي كردند، تا روز آخر با ادب، نزاكت، صبر و حوصله بسيار كنار ما بودند. به نظرم كنيا كشوري است كه هر خارجي به آنجا برود به نفع اهالي آن كشور است، چه استعمارگر چه توريستها و چه كساني كه براي فيلمبرداری به آن منطقه ميروند.
مثل ایران
غذاي اصلي مردمان آنجا بيشتر گياه بود و گاهي گوشت بز. من آنجا ياد گرفتم كه صبحانه جدا از نان و پنير بايد مخلوطي از ميوهها هم داشته باشد. بدون استثنا در همه هتلها به اندازه تمام غذاها ميوه هم وجود دارد. نكته جالب اينجاست كه گراني در اين كشور به چشم نميآيد، منظورم اين است مثلا در كشوري مثل انگليس همه مردم مجبور هستند با اتوبوس رفتوآمد كنند چون هزينه تاكسي خيلي بالاست اما كنيا مثل ايران است و مردم ميتوانند به راحتي با تاكسي و آژانس رفتوآمد كنند.
سفیدهای بومی شده
اختلاف طبقاتي به دليل مستعمره بودن مردم آن كشور مشهود است همچنين مزارع بزرگ در دست اسكاتلنديها و انگليسيها بود كه به دليل حضورشان از قرنهاي پيش ديگر كنيايي به حساب ميآمدند اما سفيدپوست بودند. هنديها هم در آنجا به دليل استعمار انگليس نفوذ داشتند. در كنيا خيلي از فروشگاهها و سينماها به هنديها تعلق دارد. آفريقاييهاي با استعداد در امور اقتصاد هم بودند كه با هنديها كار ميكردند و وضع مالي بهتري داشتند. اما اغلب مردم كنيا فقير بودند.
تور خوانندگان ایدهآل به آفریقا همراه با چهرههای سینمایی
«همسفر» شوید، با بهداد و دیگران!
همزمان با اکران «فرزند چهارم» باشگاه «ایدهآل- آفریقا» راهاندازی شد
باید پیشبینی میکردیم که این سرزمین عجیب و غریب، دل توریستهایش را میبرد. کافی است یک قدم به آفریقا نزدیک شوید تا گوشهای از دلتان را جا بگذارید و برگردید. «فرزند چهارم» بهانه خوبی دستمان داد تا از این اشتیاق سفربازهای حرفهای به آفریقا آگاه شويم؛ فیلمی که در این منطقه فیلمبرداری شد و ستارههایش را میان سیاهپوستان، درخشان کرد. ستارههای این فیلم، در فرصتهایی که داشتهاند، از زیبایی و شگفتانگیزی آفریقا گفتهاند.
مهدی هاشمی به ايدهآل گفت: «در سفر به آفریقا به من خوش گذشت. آنجا آفریقا بود. سرزمیني خاص. جایی متفاوت با اروپا و ايالاتمتحده. در کنیا و سومالی تازه متوجه شدم که چرا آفریقا برای تمام جهان زیباست. مردم آنجا هنوز بدوی هستند و از طبیعت دور نشدهاند. من از رفتن به آفریقا واقعا خوشحال شدم. وقتی آنجا بودم با خودم فکر میکردم ای کاش من میتوانستم آفریقایی باشم. آنقدر حس خوبی به آنها داشتم که به تدریج فراموش کردم پوستشان سیاه است. رنگ آنها برای من حذف شده بود. آنها را بیرنگ میدیدم....»
در جایی دیگر حامد بهداد، دیگر بازیگر این فیلم نتوانست ارادتش به این سرزمین را پنهان کند و گفت: «خاطرات سفر به کنیا و آفریقا برای من فراموشنشدنی است....» و در برنامه هفت هم گفت: «رفتن به آفریقا فقط یک بار برای آدم پیش میآید. سرزمین عجیبی است....»
مهتاب کرامتی هم به کرات از شگفتانگیز بودن سرزمین رنگ و آفتاب گفت و حسین محباهری، دیگر بازیگر «فرزند چهارم» مفصل در اینباره اظهارنظر کرد: «عالی، محشر، هوا سبک و تمیز است. اقیانوس شفاف است. طبیعت پرگل و سبزتر از شمال خودمان. آفریقا به درد این میخورد که اگر بیماریاي داری، بروی و سالم شوی از این آب و هوای تمیز. آنجا جانوران عجیب و غریب و کمیاب دارد که در پارکهای حفاظت شده قابل تماشا هستند. بناهای قدیمی هم دارد.... آدمهای آنجا هیچ نسبتی با مقولههایی مثل ستیز و جنگ و تصرف ندارند. اهل صلح هستند و اصلا انگار نمیدانند جنگ و کشورگشایی یعنی چه. ساده سادهاند....»
غیر از بازیگران این کار که به واسطه یک پروژه سینمایی سر از آفریقا درآوردهاند، چهرههای دیگری هم بودهاند که به آفریقا رفتهاند و دلشان را جا گذاشتهاند. مهناز افشار یکی از آنهاست؛ کسی که از آفریقا به عنوان منطقهای یاد کرده که «همه رنگهای دنیا در آن جمع شدهاند». رویا نونهالی از دیگر چهرههایی است که به واسطه مجموعه مستند «اینجا آفریقاست» که از تلویزیون رسمی ایران هم پخش شد، مدتی را در آفریقا گذراند و همیشه از ابهت آنجا حرف زد. منصور ضابطیان، طی سفرهای رنگارنگش به کشورها و شهرهای مختلف، سفر به آفریقا را هم تجربه کرد و از لذت عجیب این سفر در ایدهآل خودمان هم گفت.
ثبتنام در تور ایده آل- آفریقا
با اوصافی که از زبان چهرههای محبوب شنیدهایم به نظر میرسد بد نیست یک تور همراه با ستارگان سینما به آفریقا داشته باشیم. ایدهآل در تلاش است توری با حضور ستارهها به مقصد آفریقا فراهم کند تا لذت کشف این سرزمین در کنار چهرههای آشنا و دوستداشتنی، دوچنـدان شود. خوانندگان ایدهآل به این تور دعوتند. شگفت انگیزترین عکس، متن، روایت، سفرنامه، کاریکاتور و... که از آفریقا دیدهاید، برای ما بفرستید. تمام کسانی که آثار را ارسال کنند، عضو باشگاه «ایدهآل- آفریقا» خواهند شد. در شمارههای بعد با جزئیات این تور مسافرتی بیشتر آشنا خواهید شد.
نظر کاربران
زنده باد "حـــــــــامد بهــــــــــداد"!!!
پاسخ ها
از رزا یاد گرفتی کلک!
رزا کیه؟؟؟
مگه فقط رزا طرفدار حامد بهداده!!؟؟!!؟؟
چنین آدمی طرفدار زیاد داره...
منظورم من این بود که طرز نوشتن اسم حامد بهداد رو از رزا یاد گرفتی
نه عزیزکم!!!
من يكي دل خوشي از بهداد ندارم.
يادمه يه مصاحبه ي توهين اميز در مورد زنان ايراني تو مجله ازش چاپ كرده بودن.
احساس خود برتر بيني داره بد جورررررررر.
حال نداشتم چیزی بنویسم ولی مینویسم:
بابا اون نوشته مربوط به یکی از مجلات زرده .
انقدر گناه این بیچاره رو نشورین!!!
واقعا خوداپمون بشینیم فکر کنیم اگرم چنین طرز تفکری داشته باشه که این آقا نداره با توجه به مصاحبه های تلویزیونی نمیاد این جوری انقدر صریح بگه ...
زود قضاوت نکنیم!!!
در ضمن در مورد من مثل بعضی از کاربرامون که تا اسم بهداد میاد جبهه میگیرن فکر نکنید.
bashe baba cimin
در خصوص گفت و گو با رسانه فارسی زبان که شما به آن اشاره کرده اید بایدبگویم:
آن مصاحبه برگرفته از مجلات زرد می باشد و فاقد اعتبار است و صحت و سقم ندارد.چرا که "جناب حـــــامد بهداد" خودشان از حامیان جدی حقوق زنان هستند حتی فیلم "بیتابی بیتا" را به همین خاطر بازی کردند.در نشست نقد و بررسی فیلم "سعادت آباد" ،"بیتابی بیتا" و اکثر مصاحبه هایشان از حقوق زنان به شدت دفاع کردند .
به طور مثال بخشی از سخنان ایشان در باره حقوق زنان را در نشست نقد و بررسی فیلم «بیتابی بیتا» می نویسم تا به عینه ثابت شود نظر ایشان چه بوده و هست ((شباهت این فیلم(بیتابی بیتا) به دلیل ظلم به خانمها با شرایط کنونی جامعه قابل لمس است امروز ما در جامعهای زندگی میکنیم که به نظر میرسد مسخ شده است. امروز در جامعه به زنان ظلم میشود و زنان باید براساس قانون حقوق خود را مطالبه کنند)
شما هم بهتر است کمی اطلاعات خود را قوی کنید و آنگاه پا به عرصه بگذارید و با بی اطلاعی سخن نگوید !
در ثانی "حــــامد بهــــداد " عزیـــــز اهل تواضع تصنعي نيست خود را باور دارد و از توانايياش ميگويد .شما خود باوری را با خودشیفتگی اشتباه گرفته ای .در ضمن: اگر هم به نظر شما هست نوش جونش از بقیه خیلی سرتر هستند.
هزار تا مثبت
به کی هزار تا مثبت میدی ؟؟
جونم مهدی هاشمی ***
پاسخ ها
هزار تا مثبت
++++++
حامد بهداد عشقمه