بیوگرافی ژرار دوپاردیو؛ آقای خاص سینمای فرانسه
ژرار زاویه مارسل دُپاردیو یا ژرار دوپاردیو (Gérard Depardieu) زاده ۲۷ دسامبر ۱۹۴۸، بازیگر، فیلمساز و تاجر فرانسوی و یکی از پر کارترین هنرپیشههای کاراکتر در تاریخ سینما است که از سال ۱۹۶۷ تابحال حدود ۱۷۰ فیلم کار کرده است.
در فیلم کمدی «گرین کارت» (۱۹۹۰) ساخته پیتر ویر ایفای نقش نمود که جایزه گلدن گلوب را گرفت و پس از آن در فیلمهای هالیوودی با بودجههای بالا مانند فیلم «۱۴۹۲: فتح بهشت» (۱۹۹۲) ساخته ریدلی اسکات، «هملت» (۱۹۹۶) ساخته کنث برانا، «مردی با نقاب آهنی» (۱۹۹۸) ساخته رندال والاس و «زندگی پای» (۲۰۱۲) ساخته انگ لی، درخشید. وی نشان شوالیه لژیون دونور و نشان ملی لیاقت را دارد. از ژانویه ۲۰۱۳ از سوی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، شهروندی روسیه به وی اعطا شد و در همان ماه دوپاردیو سفیر فرهنگی مونته نگرو نیز شد. در کل، طی دوران حرفهای اش، دوپاردیو ۱۷ بار نامزد جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول مرد شده و دو بار این جایزه را در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۹۱ برده است. وی در سال ۱۹۹۰ برای نقشش در فیلم «سیرانو دو برژراک» نامزد جایزه اسکار نیز شد.
ژرار در شاتورو در منطقه اندر، فرانسه به دنیا آمد. وی یکی از پنج فرزند آن ژَن ژوزف و رنه ماکسیم لیونل دوپاردیو (فلزکار و آتش نشان داوطلب) است. او که در سن ۱۳ سالگی ترک تحصیل کرده بود، شغلی در یک چاپخانه پیدا کرد، ولی دله دزدی نیز میکرد که باعث شد بالاخره دستگیر شود، ولی با آزادی مشروط از زندان رهایی یافت. در سن ۱۶ سالگی، دپاردیو شاتورو را به مقصد پاریس ترک کرد و بازیگری را در سالن تئاتر کمدی جدیدی به نام "کافه دو لا گار" در کنار پاتریک دوور، رومن بوتِی، سوتا، کُلوش و میو-میو آغاز نمود. رقص را نیز از ژان-لوران کوشه یاد گرفت.
اولین فیلمی که ژرار در آن دیده شد، فیلم کمدی «مکان رفتن» ساخته برتران بلیه در سال ۱۹۷۴ بود و از دیگر فیلمهای مهمی که او در آنها بازی کرده میتوان به فیلم تاریخی حماسی «۱۹۰۰» (۱۹۷۶) ساخته برناردو برتولوچی در کنار رابرت دنیرو و «آخرین مترو» (۱۹۸۰) ساخته فرانسوا تروفو اشاره نمود که برای این فیلم آخر ژرار اولین جایزه سزار بهترین بازیگر مرد خود را دریافت کرد.
پروفایل بین المللی دوپاردیو با ایفای نقش کشاورز گوژپشت بخت برگشتهای در فیلم «ژان دو فلورت» (۱۹۸۶) ارتقا یافت و نقش آفرینی درخشانش در «سیرانو دو برژراک» (۱۹۹۰) برایش تحسین منتقدین را به همراه آورد و برای این فیلم دومین جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول مرد، جایزه جشنواره کن بهترین بازیگر مرد و نامزدی جایزه اسکار را کسب کرد.
در کمدی رمانتیک انگلیسی زبان «گرین کارت» (۱۹۹۰) ساخته پیتر ویر، درخشید و برای این درخشش جایزه گلدن گلوب را گرفت. از آن پس در فیلمهای انگلیسی زبان بسیاری از جمله «۱۴۹۲: فتح بهشت» (۱۹۹۲) ساخته ریدلی اسکات، «هملت» (۱۹۹۶) ساخته کنث برانا و «زندگی پای» (۲۰۱۲) ساخته انگ لی، بازی کرد. اخیراً نیز نقش اوبلیکس را در چهار فیلم اکشن-زنده «آستریکس» ایفا نموده که میگویند در این سری فیلمها بوده که ملانی لوران در سن ۱۴ سالگی کشف شده است.
در سال ۲۰۰۸ در فیلم «بابیلون ای. دی» و در سال ۲۰۰۹ دوپاردیو اجرای نادری در «نفرت» ساخته ساردو در جشنواره رادیو فرانس و مونپلیه لانگدوک روسیون همراه با فنی اردان داشت که در نهایت در فرانس موزیک پخش شد. در سال ۲۰۱۳ وی در فیلم مستقلی با عنوان «خداحافظی با احمق ها» درخشید. دوپاردیو به عنوان کاراکتر اصلی «انتورپ» نمایشی در «سه گانه اروپایی ها» (بروژ، انتورپ، تروورن) اثر فیلمنامه نویسی بریتانیایی، نیک آود، ایفای نقش کرده است.
دوپاردیو در سال ۱۹۷۰ با الیزابت گوئینیو ازدواج کرد که از او صاحب دو فرزند به نامهای گیوم و ژولی شد که هر دو بازیگر شدند. در ژانویه ۱۹۹۲ که از همسرش الیزابت جدا شده بود، از کارین سیلا (مدل) صاحب دختری به نام رکسان شد. در سال ۱۹۹۶ الیزابت را طلاق دارد و با کارول بوکه دوست شد که این دوستی از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ ادامه داشت. در جولای ۲۰۰۶ صاحب پسری به نام ژان، از هلن بیزو (طراح جواهرات)، شد. از سال ۲۰۰۵ تاکنون وی با کلمانتین ایگو زندگی میکند.
در اکتبر ۲۰۰۸، پسر دوپاردیو، گیوم، در سن ۳۷ سالگی در اثر سینه پهلو از دنیا رفت. عفونت ناشی از پیچیدگی پس از جراحی قطع پای گیوم بود. مصرف مواد مخدر سلامت او را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود و تصادف با موتورسیکلت منجر به چندین عمل جراحی شد تا بتوانند پایش را حفظ کنند. عفونتهای پس از جراحی پیچیدگیهای زیادی بوجود آورد که در نهایت مجبور شدن پای گیوم را قطع کنند.
در سالهای اخیر، دوپاردیو به خاطر رفتارهایش توجه رسانهها و مسئولین دولتی را جلب کرده است. در ماه اوت ۲۰۱۲، وی متهم به ضرب و شتم و مشت زدن به یک موتورسوار در پاریس شد. در نوامبر ۲۰۱۲ به خاطر رانندگی تحت تأثیر الکل بازداشت شد. وی از سال ۲۰۱۲ تاکنون رسماً مقیم بلژیک است. ژان-مارک آیرو، نخست وزیر فرانسه، این عمل او را مورد انتقاد قرار داد. در دسامبر ۲۰۱۲ دوپاردیو علناً اعلام کرد که میخواهد پاسپورت فرانسوی خود را پس بدهد.
در ژانویه ۲۰۱۳، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، حکمی اجرایی امضا کرد و طی آن شهروندی روسیه را به دوپاردیو اعطا کرد. ژرار در مصاحبه بعدی اش، به منتقدین پوتین حمله کرد و حتی در زندگی نامه اش گفت که پوتین فوراً از جنبه شرورانه او خوشش آمده است. در ژانویه ۲۰۱۳ وی سفیر فرهنگی مونته نگرو شد. در تابستان ۲۰۱۵، به علت مسائل سیاسی بین روسیه و اوکراین، تماشای فیلمها و نمایشهای دوپاردیو در تلویزیون و سینمای اوکراین ممنوع اعلام شد.
حقایقی درباره ژرار دوپاردیو که شاید ندانید:
۱. در زمان فیلمبرداری فیلم «آستریکس و اوبلیکس علیه سزار» (۱۹۹۹) در پاریس با موتورسیکلتش تصادف کرد و در بیمارستان بستری شد.
۲. در سال ۱۹۹۰ در فرانسه محکوم به دو ماه زندان و ضبط گواهینامه رانندگی اش به خاطر رانندگی در حالت مستی شد.
۳. پس از حمله قلبی در جولای ۲۰۰۰، تحت عمل جراحی بایپاس قلب فوری قرار گرفت.
۴. الیز، همسر گیوم دوپاردیو، در ژانویه ۲۰۰۱ دختری به دنیا آورد که ژرار را پدربزرگ کرد.
۵. دوپاردیو نام خانوادگی رایجی در مرکز فرانسه است.
۶. مجله تایم به اشتباه ادعا کرده بود که دوپاردیو در ۹ سالگی در آزار جنسی یک نفر مشارکت داشته و این ادعا بر اساس مصاحبهای مطرح شده بود که ۱۳ سال قبل انجام شده بود و این ادعا ناشی از ترجمه نادرست این مصاحبه بود. از آن به بعد دوپاردیو نسبت به ترجمه حرف هایش بسیار حساس و دقیق است.
۷. در سال ۱۹۹۲ دوپاردیو رئیس هیئت داوران در جشنواره فیلم کن بود.
۸. صاحب دو رستوران در میدان گایون پاریس به نامهای «لا فونتن گایون» و «لکای دو لا فونتن» است.
۹. در اکتبر ۲۰۰۵ اعلام کرد که قصد دارد از بازیگری بازنشسته شود و گفت که معتقد است به اندازه کافی فیلم ساخته و حالا میخواهد روی علایق دیگرش تمرکز کند.
۱۰. بیش از ۳۰ سال است که با رابرت دنیرو دوستی نزدیکی دارد، زیرا این دو در فیلم «۱۹۰۰» (۱۹۷۶) ساخته برناردو برتولوچی همبازی بودند.
۱۱. برای نقش مکس در فیلم گانگستری «روزی روزگاری در آمریکا» (۱۹۸۴) به کارگردانی سرجو لئونه در نظر گرفته شده بود. دوپاردیو گفته بود که لهجه آمریکایی اش را درست میکند تا بتواند در این نقش بازی کند، که در نهایت این نقش به جیمز وودز رسید.
۱۲. دوپاردیو زبان ایتالیایی را به روانی تکلم میکند.
۱۳. بازیگر محبوب و دوست صمیمی فیدل کاسترو، رهبر کوبا، است.
۱۴. در فرانسه، ایتالیا، آرژانتین، موروکو و الجزایر، مالک تاکستانهای بسیاری است.
۱۵. سنت آگوستن، اسقف، فیلسوف و دانشمند که بین سالهای ۳۵۴ تا ۴۳۰ در دهکده هیپو رجیوس در شمال آفریقا میزیست را میستاید.
۱۶. در سال ۲۰۰۵ گرانقیمتترین بازیگر فرانسوی شد و دستمزدش ۸۰۰ هزار یورو برای هر فیلم بود.
۱۷. به پاس کمکهای شایانش به فرهنگ فیلم و سینما، عضو موسسه فیلم بریتانیا شد.
۱۸. نقش اصلی فیلم اکشن «مالون» (۱۹۸۷) به او پیشنهاد شد که آن را رد کرد. این نقش به کریستوفر لامبرت نیز پیشنهاد شد که او نیز آن را رد کرد. در نهایت این نقش به برت رینولدز رسید.
۱۹. در دو فیلم بازسازی شده که قبلاً خوزه فرر در آنها بازی کرده بود، ظاهر شده است. فیلم اول «سیرانو دو برژراک» بود که دوپاردیو در آن از فرر موفقتر ظاهر شد. فرر بعدها نقش تفنگدار اتوس را در «تفنگدار پنجم» (۱۹۷۹) ایفا کرد و دوپاردیو نقش تفنگدار پورتوس را در فیلم «مردی با نقاب آهنین» (۱۹۹۸) جان بخشید. هر دوی این فیلمها بر اساس «کنت براژلون» ساخته شده بودند. در «بانو و سه تفنگدار» (۲۰۰۴) پسرش، گیوم دوپاردیو، نقش اتوس را بازی کرد، نقشی که قبلاً فرر بازی کرده بود.
۲۰. در کمپین انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲، از نیکولا سارکوزی حمایت کرده بود.
۲۱. در ژانویه ۲۰۱۳، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به ژرار دوپاردیو شهروندی روسیه را داد، یعنی زمانی که جدال تلخ دوپاردیو بر سر مالیات با دولت فرانسه، باعث شده بود که او پاسپورتش را به دولت پس بدهد.
۲۲. در دسامبر ۲۰۱۲، دوپاردیو به عنوان خودتبعیدی به بلژیک نقل مکان کرد تا از مالیات فرانسه فرار کند. وی پاسپورت فرانسوی و کارت تأمین اجتماعی خود را تسلیم دولت کرد. در نامه سرگشادهای به نخست وزیر.
دوپاردیو نوشته بود که دیگر کاری در فرانسه ندارد و دولت وقت فرانسه را به تمایل به مجازات کردن موفقیت انسانها محکوم نمود. گفته میشود که از دسامبر ۲۰۱۲ تاکنون شهروندان فرانسوی منتظر دریافت شهروندی بلژیک هستند که دلیل اصلی آنها، مسائل مالی و مالیاتی است.
۲۳. دوپاردیو در پنج فیلم بازی کرده که همه آنها جایزه سزار بهترین فیلم را دریافت کرده اند: «آخرین مترو» (۱۹۸۰)، «کامیل کلودل» (۱۹۸۸)، «زیادی زیبا برای تو» (۱۹۸۹)، «سیرانو دو برژراک» (۱۹۹۰) و «همه صبحهای دنیا» (۱۹۹۱).
۲۴. بیش از هر بازیگر دیگری، نامزدی جایزه سزار را دارد.
۲۵. وقتی در ساحل شهر کن در طول جشنواره فیلم ناجی بود، عاشق بازیگری شد و به پاریس رفت تا در این رشته تعلیم ببیند.
۲۶. او کاراکترهای متعددی از ادبیات کلاسیک فرانسه را جان بخشیده است. نقش اصلی «سیرانو دو برژراک» (۱۹۹۰)، نقش پورتوس در «مردی با نقاب آهنین» (۱۹۹۸)، نقش ادموند دانته در «کنت مونت کریستو» (۱۹۹۸) و نقش ژان والژان در «بینوایان» (۲۰۰۰) از جمله آنها هستند.
۲۷. دو نقش مشترک با فرانک فینلی دارد: (۱) فینلی نقش ژان والژان را در «بینوایان» (۱۹۶۷) بازی کرد در حالیکه دوپاردیو همین نقش را در نسخه سال ۲۰۰۰ «بینوایان» ایفا نمود. (۲) فینلی نقش پورتوس را در «سه تفنگدار» (۱۹۷۳)، «چهار تفنگدار: انتقام بانو» (۱۹۷۴) و «بازگشت تفنگداران» (۱۹۸۹) بازی کرد، در حالیکه دوپاردیو همین نقش را در «مردی با نقاب آهنین» (۱۹۹۸) جان بخشید.
۲۸. وی پدربزرگ بیلی و الفرد (پسران ژولی) و لوئیز دوپاردیو است.
۲۹. تا قبل از عمل جراحی قلبش در سال ۲۰۰۰، روزی سه پاکت سیگار میکشید.
۳۰. تا به امروز دوپاردیو و کاترین دُنُو در ۱۰ فیلم همبازی بوده اند: «آخرین مترو» (۱۹۸۰)، «دوستتان دارم» (۱۹۸۰)، «انتخاب سلاح» (۱۹۸۱)، «قلعه ساگان» (۱۹۸۴)، «جایی عجیب برای ملاقات» (۱۹۸۸)، «یکصد و یک شب» (۱۹۹۵)، «تغییر زمان» (۲۰۰۴)، «پوتیش» (۲۰۱۰)، «آستریکس و اوبلیکس: خدا حافظ خاک بریتانیا» (۲۰۱۲) و «سیب خوب» (۲۰۱۷).
نقل قولهای شخصی:
- «من هیچوقت واقعاً از کاراکترهایی که بازی میکنم خوشم نمیآید. بعدها عاشق آنها میشوم.»
- «دلم میخواهد بیشتر درگیر کارهای تاکستان هایم در سراسر دنیا باشم و دوست دارم وقت بیشتری با افرادی بگذرانم که در این تاکستانها کار میکنند. باید آنجا باشید تا به آنها تفهیم کنید که چه میخواهید. نمیتوانید از آن سوی خط تلفن به آنها بگویید که چه میخواهید. آرزویم این است که به درختانم برسم و مثل یک هنرمند مشغول به کار باشم. دوست دارم سنتهای قدیمی و رسم ورسوم را دوباره کشف کنم، هر چند
که فناوری جدید را کتمان نمیکنم. ما باید با هماهنگی طبیعت و فناوری جلو برویم.»
- «اصالت یعنی توانایی گوش دادن به آنچه طبیعت برای گفتن دارد. گوش دادن به معنای آن نیست که هیچوقت اشتباه و خطا نکنیم، مهمتر از آن این است که از خطاهایمان درس بگیریم.»
- ترجیح میدهم وقتم را با پرورش دهندگان انگور بگذرانم تا با بازیگران. در صنعت فیلمسازی، همه پولها روی تلویزیون و حماقت سینمای آمریکا متمرکز است. فیلمهای معدودی مثل فیلمهای کن لوک یا کلود شابرول مانده اند. سینما مرده است و به پایان رسیده است. دیگر چه کسی به سینما میرود؟ بچهها به سینماها میروند. افراد بالای ۳۰ سال ترجیح میدهند در خانه بمانند و تلویزیون تماشا کنند.»
- «آشپزی کار سختی نیست. همه انسانها ذائقه دارند، فقط این موضوع را نمیدانند. حتی اگر یک سرآشپز حرفهای نباشید، چیزی نمیتواند جلویتان را بگیرد که فرق بین آنچه خوشمزه است و آنچه خوشمزه نیست را درک کنید. وحشتناکترین چیز درباره صنعتی سازی کشاورزی و زنجیره غذایی همین است. امروزه بچه هایمان را طوری بزرگ میکنیم که فرق بین گوشت بره و خرگوش و گاو را نمیدانند.»
- «می خواهم فیلمسازی را کنار بگذارم. میخواهم همه چیز را بگذارم و بروم. چیزی برای از دست دادن ندارم. من ۱۷۰ فیلم بازی کردم و دیگر چیزی برای ثابت کردن ندارم. نمیخواهم به همین روال تا آخر عمر ادامه بدهم. من خیلی شیک کارم را با توماس گیلو (کارگردان) به پایان رساندم، کسی که موفقیتهای زیادی داشته است. من کارم را با استایل کنار میگذارم و بازنشسته میشوم و این برایم شگفت انگیز است.»
- «من اهمیتی به فیلمهای هالیوودی نمیدهم. فیلمهای هالیوودی قبلاً در دهه پنجاه، خیلی خوب بودند. حالا میبینید که این فیلمسازان انگلیسی هستند که بهترین کارها را ارائه میدهند. ریدلی اسکات که فیلم «گلادیاتور» (۲۰۰۰) و «زیبای آمریکایی» (۱۹۹۹) را ساخت و جایزه اسکار را برد، اهل لندن است.»
- «هالیوود فقط برای فیلمهای درجه دو خوب است. بهترین فیلمها را اروپا میسازد. ما همه استعدادها را داریم، ولی به پول آمریکایی نیازمندیم!»
- (درباره ژولیت بینوش در سال ۲۰۱۰): «می توانید لطفاً برایم توضیح دهید که راز این هنرپیشه زن چیست؟ واقعاً دلم میخواهد بدانم چرا این همه سال او را مورد احترام قرار داده اند. او هیچ چیز ندارد. واقعاً هیچ چیز! او هیچ است. در مقایسه با او، ایزابل آجانی بازیگر بهتری است حتی اگر کمی دیوانه باشد. یا فنی اردان که شگفت انگیز و واقعاً تأثیرگذار است. ولی بینوش؟ واقعاً نمیدانم چه استعدادی دارد!»
- «نقشی که بازی میکنید مهم نیست، این افرادی که با آنها کار میکنید هستند که اهمیت دارند. من اهمیتی به نقشها نمیدهم. من هیچ آرزویی درباره حرفه بازیگری ندارم. هیچوقت نداشته ام. من در حال زندگی میکنم. فقط میخواهم زندگی کنم و نسبت به انسانها کنجکاوم. این کاری بوده که از بچگی انجام داده ام. کاری که به عنوان یک بازیگری میکنم همین است، فرصتی برای آشنا شدن با انسان ها. یکی از مزایای شغلم این است که با آدمهای زیادی تماس دارم.»
- «فرانسه تبدیل به دیزنی لندی برای خارجیها شده است، پر از احمقهایی که برای توریستها پنیر و نوشیدنی درست میکنند. دیگر آزادی وجود ندارد.»
- «دنیا تحت سلطه صنعت سرگرمی آمریکا است. همه ستارهها آمریکایی هستند و فیلم هایشان پر از جلوههای ویژه است و بقیه دنیای سینما فقط در تقلای بقا هستند.»
نظر کاربران
من عاشقشم