ایندیرا گاندی؛ درخشش هند در دوران دختر «جواهر»
در سال ۱۹۶۶ میلادی در آسیا زنی با نام ایندیرا گاندی حکومت را از طریق نخستوزیری به دست گرفت و توانست سیاستمدارانه و با اقتدار حکومت را اداره کرده و هند را بهعنوان یک کشور آسیایی در صحنه بینالمللی مطرح کند. او توانایی و اقتدار بسیاری در زمینه اداره حکومت و اجرای سیاستهای خود داشت اما نمیتوان به دست آوردن قدرت در این زمان توسط ایندیرا را به مفهوم مبارزه وی برای دستیابی به حقوق سیاسی یک زن دانست.
ایندیرا گاندی تنها فرزند جواهر لعل نهرو، در 19 نوامبر 1917 در شهر اللهآباد هند به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلات خود، در سال 1955به عضویت کمیته مرکزی حزب کنگره هند درآمد و در سالهای 1977 -1966 و 1984-1980به نخستوزیری رسید. ایندیرا در شرح حال خود اشاره میکند که بهدلیل حضور وی در یک خانواده سیاسی، حیات اجتماعیاش از سه سالگی شروع شد. او با کودکان دیگر هرگز بازی نکرد و بهترین سرگرمیهایش ایراد خطابههای تند و آتشین برای خدمتکاران منزل پدریاش بود.
در سال ۱۹۴۷ جواهر لعل نهرو، نخستین نخستوزیر هند شد و ایندیرا نیز پدر را یاری کرد. با توجه به اینکه ایندیرا در امور خارجی و داخلی کارآزموده شده و مدارج علمی خود را هم در این زمینه طی کرده بود، بهعنوان عضو کمیته مرکزی کنگره، مشاور خوبی برای پدر بود.
ایندیرا و اداره هند
نهرو در سال ۱۹۶۴ چشم از جهان فرو بست. بعد از نهرو، لعل بهادر شاستری نخستوزیر شد و ایندیرا گاندی بهعنوان وزیر اطلاعات و مطبوعات وارد کابینه او شد. در سال ۱۹۶۶ هیأت اجرایی حزب کنگره، ایندیرا گاندی را برای پست نخستوزیری معرفی کرد. انتخاب یک زن بهعنوان نخستوزیر هند در آن زمان و شرایط و مشکلاتی که کشور هند داشت، چندان قابل باور نبود. اما قاطعیت ایندیرا نشان داد که توانایی تصدی پست نخستوزیری را دارد.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ کارشناسان جمعیتی هشدار دادند که نرخ رشد جمعیت در هند بسیار بالاست. ایندیرا گاندی سیاست کنترل جمعیتی را در ۷۷- ۱۹۷۵ -دورهای که او تقریباً یک قدرت سلطه گرانه را در پیش گرفته بود - به اجرا گذاشت، اگر چه این برنامه توانست تا حدودی زیادی جلوی افزایش جمعیت در هند را بگیرد اما در دراز مدت، نتیجه آن شکست برنامه وی در این زمینه بود.
ناتوانی او در اداره کشور و اجرایی نکردن وعدههای انتخاباتی، راه را برای مخالفان او و حزب بهاریتا هموار کرد. ایندیرا برای رویارویی با مخالفان خود در ۲۶ ژوئن ۱۹۷۶حالت اضطراری اعلام کرد و مانع آزادیهای اجتماعی و اعتراضهای علیه خود شده و در همان شب ۶۷۶ نفر از مخالفان خود را دستگیر و به زندان انداخت. همزمان دولت ایندیرا با انتشار برنامه ۲۰ مادهای دیگری تحت عنوان ارتقای سطح زندگی فقرا وعده داد دنباله برنامه اصلاحات ارضی قبلی را بگیرد و برای اصلاح وضع شهرنشینان و دهقانان تهیدست بکوشد و قیمت ارزاق و مواد غذایی را ثابت نگهدارد.
پس از شکست ایندیرا، طرفداران او به مبارزه ادامه دادند و حزب جدیدی تشکیل دادند. ایندیرا ارادهاش را حفظ کرد و پس از آزادی از زندان، بار دیگر در انتخابات سال1980 شرکت کرد. در چنین شرایطی حزب جدیدالتأسیس گاندی در سال 1980 توانست در انتخابات با موفقیت چشمگیری برنده شده و دو سوم کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دهد و بار دیگر ایندیرا گاندی به نخستوزیری انتخاب شد. آنچه سبب پیروزی دوباره ایندیرا شد، ابتدا اراده و عزم او در مقابله با مشکلات و مخالفان بود و در درجه دوم، اینکه حزب جاناتا، رقیب گاندی برای رسیدن به قدرت هیچ برنامه مدون خاصی بجز انتقاد از رقیب، برای جلب اعتماد مردم هند نداشت و تنها کاری که میکرد تنها انتقاد از رهبران سابق کنگره بود.
در دور دوم نخستوزیری، ایندیرا با تجربهای که از سیاستهای سلطه گرانه و دیکتاتورمأبانهاش در ۱۹۷۵تا۱۹۷۶ به دست آورده بود این بار با متانت وارد صحنه شد و هدف خود را آشتی ملی و رفع مشکلات اقتصادی هند اعلام کرد. در دوره دوم ایندیرا بیشتر وقتش را به آشنا کردن پسرش سانجای برای رسیدن به نخستوزیری گذاشت اما با مرگ سانجای پسر دیگر او راجیو گاندی را از طریق پارلمان وارد سیاست کرد تا از این راه بتواند قدرت را در خاندان خود تداوم دهد.
گزارشهای عقیمسازی اجباری موجب شد که سیاست تنظیم خانواده، اعتبار خود را در بسیاری از مناطق کشور از دست بدهد. سیاست ایندیرا در زمینه کنترل جمعیت، اعتراض عمومی را نسبت به این سیاستهای اجباری و سایر برنامهها دولت به همراه داشت. مخالفان از این اعتراض سود برده و به تبلیغات علیه وی پرداختند. مهمترین مسأله ایندیرا در این دوره، مقابله با نهضت جداییطلبان سیک بود. وی دستور عملیات «بلواستار» برای مقابله با سیکهای جدایی طلب پنجاب را داد و ارتش هند به معبد طلایی سیکها در آمیستر حمله کرده و دست به کشتار مخالفان حکومت که در معبد پناه گرفته بودند زد. این مسأله سبب ایجاد تنفر در سیکها نسبت به ایندیرا شد. به احتمال بسیار همین امر سبب شد که او در 31 اکتبر 1984به دست دو نفر از محافظان سیک خود به ضرب 11گلوله ترور شود.
سیاست خارجی
ایندیرا گاندی علاقهای به رویارویی با سایر کشورها نداشت و معمولاً بیشتر سیاست خود را بر همکاری استوار میکرد. استقلال برای او یک مسأله حیاتی بود و به برقراری صلح، مصمم بود. اما کاملاً درک میکرد که برای رهایی از مشکلات اقتصادی، باید با کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته همکاری کند. وی با مسافرتهای متعدد به کشورهای گوناگون، موقعیت بینالمللی هند را مستحکم کرد. مهمترین واقعه دوران اول نخستوزیری ایندیرا گاندی، تجزیه پاکستان شرقی از پاکستان غربی و تشکیل کشور تازهای به نام بنگلادش بود. در 26 مارس 1971 شورش استقلال طلبانه مردم پاکستان شرقی به رهبری مجیب الرحمان آغاز و ارتش پاکستان اقدام به سرکوب آنها کرد.
در دوره نخستوزیری اینـدیرا گانـدی، هند در ابتدا سیاست عدم تعهد و خوداتکـایی را که از زمان استقلال کشور و توسط نهرو پیش گرفته شده بود و در زمان لعل بهادر نیز ادامه داشت و بر نوعی اخلاقگرایی در سیاست خارجی استوار بود در پیش گرفت. در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در پی فشارهای بیرونی و مشکلات اقتصادی که برای هند پیش آمد ایندیرا از سیاست عدم تعهد تا حدودی منحـرف شد. در اواخر دهه ۱۹۶۰ تنش بین چـین و شـوروی، جمهوری خلق چین را به سوی امریکا سوق داد و تا ۱۹۷۱، در پی سفر ریچـارد نیکسـون بـه پکن، روابط چین و ایالات متحده وارد فصل تازهای شد. نزدیکـی ایالات متحده و چین و خصومتهای پاکستان علیـه هنـد، فشارهای ژئوپلیتیکی را بر هنـد بیشتر میکرد. هند تحت این فشارها، از سیاست عدم تعهد و اخلاقگرایی به سوی پیوند بـا شـوروی منحرف شد که در نتیجه آن در ۱۹۷۱، هنـد و شـوروی وارد تـوافقی شـدند کـه بـر طبـق آن، مساعدتهای اقتصادی و فروش تسلیحات نظامی از سوی شوروی به هند تسهیل مییافت و بدینترتیب گاندی توانست پشتوانه یک قدرت بزرگ را برای انجام برنامههایش به دست آورد.
در مورد نزدیکی هند به شوروی، ایندیرا باور داشت که تنها حمایتهایی را از شوروی کسب میکند کـه بـر اسـتقلال و آزادی عمل او سایه نیندازند. با وجود گرایش هند به شرق، ایندیرا در مواردی توانست از ایالات متحده امریکا نیز کمکهای قابل توجهی دریافت کند.
در پی افزایش نگرانیهای هند از سوی چین و پاکسـتان، اینـدیرا گانـدی توانـایی نظـامی هنـد را تقویت کرد. او اعتقاد داشت که از عدم تعهد دست نکشیده و به آن پایبند است و روابط وی با شرق بر سیاست عدم تعهد وی تأثیری نخواهد داشت و تنها برای پیشبرد اهدافش روابط با کشورها را در پیش گرفته است. او باور داشت ایدههایش برای هند ایده آزادی به مثابـه خوداتکـایی اسـت.
ایندیرا گاندی کشور را به سوی عصر هستهای و تبدیل هند به یک قدرت اتمی سوق داد. در سال ١٩٧٤ میلادی دانشمندان هند تجهیزات هستهای زیرزمینی را آزمایش کردند که زمینهساز ساخت بمب هستهای در سالهای پس از آن شد. بلندپروازیهای او به حوزه فضانوردی نیز تعمیم یافت و در سال ١٩٨٠ ماهواره هندوستان با توانایی حمل موشک به فضا پرتاب شد. و از این طریق ایندیرا گاندی هند را به قدرت مسلط نظامی در جنوب آسیا تبدیل کرد.
ایندیرا در هنگام مرگ 67 ساله بود. او نزدیک 16 سال بر هند حکومت کرد. وی موقعیت هند را از نظر جایگاه جهانی و دیپلماسی و همچنین قدرت نظامی در جهان گسترش داد و در زمینه اقتصادی، توسعه کشاورزی و صنعتی کردن هند گامهایی برداشت. او پس از سالها حضور در صحنه سیاسی هند میگوید: «خود را یک فمینیست نمیدانم و در امر قدرت و سیاست تفاوتی بین مردان و زنان قائل نیستم اما باور دارم زنان هر کاری بخواهند میتوانند انجام دهند.» ایندیرا زن توانا و قدرتمندی بود، اما عقیده داشت که در کار سیاست خود را یک زن نمیداند.
ارسال نظر