ابن سینا، نابغهای همه کاره
ابن سینا یا به طور کامل ابوالعلی حسین ابن عبدالله بن سینا، (۹۸۰-۱۰۳۷) فیلسوف و پزشک ایرانی در دوران قرون وسطی (عصر طلایی اسلام) بود در مکتب طب اسلامی، نام حکیم ابن سینا نسبت به دیگر پزشکان بسیار برجسته است.
او یکی از معروف ترین دانشمندان زمان خود در موضوعات مختلف بود و اغلب به عنوان یکی از بزرگ ترین متفکران و محققان تاریخ شناخته می شد. او توسط بسیاری از دانشمندان علم پزشکی مدرن مورد توجه ویژه قرار گرفته است.
وقتی ابن سینا تنها بیست و یک ساله بود پدرش فوت کرد و این رویداد غم انگیز، همراه با آشفتگی سیاسی بزرگ آن زمان ابن سینا را در یک دوره سرگردانی قرار داد. او در نهایت در بارگاه یک شاهزاده ایرانی در همدان پذیرفته شد اما این موضوع برای محافظت از ابن سینا از گردباد سیاسی که او را در بر گرفته بود، کفایت نکرد. او حتی مدتی هم در زندان به سر برد.
اما توانایی های فکری ابن سینا خیلی بزرگ بود به طوری که حتی این محاکمه و سختی ها نتوانست او را از فعالیت خلاقانه خود به عنوان یک پزشک و محقق دور کند. ابن سینا که مقالات و کتاب هایش را عمدتا از بر می نوشت، صدها اثر در مورد هر حوزه علم - فیزیک، ریاضیات، اقتصاد، شیمی، تاریخ طبیعی، مذهب، فلسفه، موسیقی و البته پزشکی از خود به جا گذاشته است.
از میان تمامی آثار او دو کتاب هستند که شهرت ویژه ای دارند؛ اولین کتاب، «کتاب شفا» است. در این کتاب، ابن سینا اصول پزشکی را به دیگر علوم مانند منطق، هندسه، روانشناسی، نجوم، ریاضیات، موسیقی و متافیزیک مرتبط می کند. از دید او، هرگونه تشخیص بیماری، معیوب و ناقص است مگر این که تمام جنبه های زندگی بیمار مورد توجه قرار گیرد. این دانشجوی ممتاز ارسطو، ایده های جسورانه و بنیادی را درباره فلسفه و الهیات داشت که جلوتر از زمان خودش بود. نظریه پردازان محافظه کار اسلامی در آن زمان، بسیاری از اندیشه های مذهبی او را مورد انتقاد قرار دادند.
معروف ترین و تاثیرگذارترین کتاب ابن سینا، «قانون پزشکی» است؛ رساله مفصلی درباره علم پزشکی که در پنج جلد نوشته شده است. دایره المعارف بریتانیکا آن را تنها کتابی که بیشترین اهمیت را در تاریخ پزشکی شرق و غرب دارد، نامیده است. برای قرن ها «قانون» ابن سینا یک کتاب استاندارد در بسیاری از مدارس پزشکی اروپا بود. حتی امروز، این کتاب مرجع استاندارد برای پزشکان طب اسلامی است.
ابن سینا سیستم پزشکی خود را بر اساس مفاهیم انسانی و حیات شناختی بقراط و گالن پایه گذاری می کرد. همانطور که در نوشتن «قانون» چشم انداز جهانی، جمع آوری، تقطیر و تلفیق تمام دانش پزشکی که در زمان او وجود داشت، به چشم می خورد. ابن سینا به طور گسترده در چندین سیستم پزشکی مختلف مثل یونانی، مصری، فارس، هندو، تبت و چینی مطالعه کرد و به این نتیجه رسید که به غیر از تفاوت های سطحی، همه آنها با موضوعات و واقعیت های بالینی مشابهی برخورد کرده اند. همه آنها علاوه بر مفاهیم کیفیتی، خلق و خو، مایع حیاتی یا شوخ طبعی، انرژی حیاتی یا نیروی زندگی، دارای اصول مشابه ساختار و عملکرد بدن، یا آناتومی و فیزیولوژی بودند.
نسل های بعدی پزشکان طب سنتی با الهام از «قانون»، تکنیک های جدید پزشکی و درمان را توسعه داده اند و پیشرفت شگرفی در فارماکولوژی و آماده سازی دارو به وجود آمده است. اصول طبیعی درمان در «قانون» نیز توسط ساموئل هانمن، بنیانگذار هومیوپاتی (همسان درمانی) و سباستین کنپی، بنیانگذار نچروپاتی (طبیعت درمانی) مورد مطالعه قرار گرفته است.
ابن سینا پس از طی مراحل پر فراز و نشیب زندگی اش در شهرهای جرجان (گنبد کاووس)، ری و اصفهان، سرانجام در سن ۵۷ سالگی به علت بیماری قولنج در همدان درگذشت.
نابغه ای همه کاره
ترجمه سهیلا تقوی نژاد: فلسفه ابن سینا به برخی از اساسی ترین مسائل مربوط به مبدأ کیهان، نقش خدا در وجود انسان و جهان و تعامل الهی با انسان ها و سایر مخلوقات می پردازد. او به طور گسترده در مورد منطق، متافیزیک و اخلاق نوشت؛ در حالی که بزرگ ترین کمک او به توسعه بُعد تفکر مسلمان و غرب، تلاش او برای هماهنگ کردن فلسفه یونان باستان و خدا به عنوان خالق همه هستی بود. در طی قرن های بعد، ابن سینا به عنوان قدرت اصلی فلسفه اسلامی شناخته می شد.
ابن سینا در ابتدا یک فیلسوف متافیزیکی بود که در درک وجود خود در این جهان و ارتباط آن با دیگر بخش های کائنات احتمالاتی را مطرح کرده بود و برای ایجاد سیستم یکپارچه و جامعی که با ضرورت های مذهبی فرهنگ مسلمان سازگار باشد تلاش می کرد. بدین ترتیب، او تقریبا اولین فیلسوف بزرگ اسلامی است. فضای فلسفی که او به عنوان موجودیت ضروری برای خدا توضیح می دهد، پایه ای برای نظریه هایش درباره روح، عقل و کیهان است.
علاوه بر این، او در توسعه سرمایه گذاری فلسفی در اسلام کلاسیک، از دغدغه هایش برای ایجاد رابطه بین دین و فلسفه، به منظور تلاش برای ایجاد معرفت فلسفی از آموزه های دینی کلیدی و حتی تفسیر قرآن سخن گفت. مطالعات قرن بیستم در تلاش است تا او را در سنت ارسطویی و نئوپلتونی قرار دهد. رابطه او با مورد دوم متضاد است. او گرچه بعضی از عناصر کلیدی مانند کیهان شناسی نژادپرستانه را پذیرفت، اما معرفت شناسی نئون پلتونیک و نظریه روح پیش موجود را رد کرد.
به غیر از فلسفه، مشارکت های دیگر ابن سینا در زمینه های پزشکی، علوم طبیعی، تئوری موسیقی و ریاضیات قرار دارد. در علوم اسلامی او مجموعه ای از تفسیرهای کوتاه در مورد آیات و سوره های منتخب قرآنی نوشت که نشان می دهد که اینها بیانات روش هرمنوتیک این فیلسوف خبره و تلاش برای رسیدن به وحی است.
هستی شناسی
ابن سینا طرح نظریه درباب نئوپلتونیک را از فارابی آموخته است. برخلاف تئوریسین های کلاسیک مسلمان، او پدید آمدن از هیچ را رد کرد و در مورد این که کیهان هیچ ابتدایی نداشته باشد اما یک محصول منطقی الهی است بسیار بحث کرد. به عقیده او، موجودیت کیهان خدا را به نظم منطقی و وجودی هدایت می کند.
در نتیجه، ابن سینا به عنوان نویسنده یک اثبات مهم و تاثیرگذار برای وجود خدا شناخته شده است. همانطور که در فلسفه قرون وسطایی معمول بود، این اثبات نمونه خوبی از نبوغ یک فیلسوف است که برای هدف دینی به کار گرفته شده است. این استدلال به شرح زیر است: «تجربه پدیداری جهان ما، تایید می کند که چیزها وجود دارند و وجود آنها غیر ضروری است، زیرا ما درک می کنیم که همه چیز به وجود می آید و از بین می رود. هیچ چیزی نمی تواند احتمالی به وجود آید، مگر این که علت لازم باشد؛ در حقیقت زنجیره ای علی در واقعیت باید به یک دلیل ناخواسته منجر شود. بنابراین، زنجیره ای از موجودات احتمالی باید در اصل وجود داشته باشد و اصول علمی آن را در یک خودِ واحد و ضروری یعنی «وجود» پیدا کند.» این البته، همانند جایگاه خدا در دین است.
یکی از دلایل مهم این استدلال تمایز مشهور ابن سینا بین وجود و ذات در موجودات، بین چیزی که وجود دارد و آن چیزی که واقعا هست، این تمایزی است که مسلما در عقاید ارسطو است، گرچه ریشه های آموزه های ابن سینا در الهیات اسلامی کلاسیک یا کلام بهتر درک می شود.
این اثبات از احتمالات گاهی اوقات به عنوان «احتمال رادیکال» نامیده می شود. استدلال های بعدی درباره این است که آیا این تمایز ذهنی بود یا واقعی؟ آیا احتمال رادیکار راه اثبات هستی شناسی یا کیهان شناسی است؟
معرفت شناسی
ایده موثر ابن سینا، نظریه او درباره دانش است. عقل انسان در هنگام تولد، یک پتانسیل خالص است که از طریق تعلیم و تربیت به رسمیت شناخته می شود و یاد می گیرد. دانش از طریق ارتباط تجربی با اشیا در این جهان حاصل می شود؛ که خلاصه ای از مفاهیم جهانی است. این یک روش منطقی استدلال است؛ مشاهدات منجر به اظهارات درونی می شود که وقتی ترکیب شوند، منجر به ایجاد مفاهیم انتزاعی بیشتری می شوند. حالت عقل انسانی در پیوند با منبع کامل دانش این توانایی را پیدا می کند که دانش را به عقل فعال (عالم الفعل) تبدیل کند.
اما این سوال مطرح می شود: چگونه بفهمیم که یک گزاره دست است؟ چگونه می توانیم بدانیم که تجربیات ما صحت دارد؟ دو روش برای دستیابی به این هدف وجود دارد. روش اول - با توجه به وجود استانداردهای رسمی استدلال - طرح، این سوال به وجود می آید که آیا استدلال ذهن ما منطقی است؟ دوم و مهم تر از همه، یک عقل متعالی وجود دارد که در آن تمام عناصر از قبیل موجودات و تمام دانش در آن قرار دارد. این عقل، که به عنوان «عقل فعال» شناخته می شد، عقل انسان را از طریق پیوستگی روشن می کند و دانش واقعی را در مورد عقل انسان به ارمغان می آورد.
با این حال، اتصال، اپیزودیک است و فقط به عقاید انسانی می انجامد، چرا که به اندازه کافی آموزش دیده و در نتیجه آن را به رسمیت شناخته شده است. عقل فعال در ارزیابی استدلال های صحی نیز از طریق تئوری شهود ابن سینا مداخله می کند. استنتاج منطقی نتیجه گیری از دو موضع پیش فرض را از طریق اتصال یا دوره میانی آنها به دست می دهد. گاهی اوقات دشوار است که ببینیم این اتصال چیست؟ به این ترتیب وقتی فردی که درگیر یک مشکل استنباطی است ناگهان به دوره میانی می پردازد و نتیجه درست را درک می کند، در حقیقت تئوری شهود (الهام گرفته شده توسط عقل فعال) به او کمک کرده است. اعتراض های مختلفی وجود دارد که می تواند علیه این نظریه مطرح شود، به خصوص به این دلیل که این نظریه بر اساس یک کیهان شناسی بیان شده که در آینده به طور گسترده ای در دنیای پست کوپرنیک رد می شود.
یکی از معضلات و ضعف های معرفت شناسی ابن سینا، مربوط به دانش خداست. اثر خداوند بسیار خالص، ساده و غیر مستقیم است و بنابراین نمی تواند رابطه معرفتی مستقیم با چیز شناخته شده خاصی داشته باشد. بدین ترتیب ابن سینا به این نتیجه رسید که در حالی که خدا می داند چه چیزی در این جهان پدیدار می شود، او چیزها را به «شیوه ای جهانی» از طریق ویژگی های جهانی چیزها می داند. خدا فقط انواع موجودات را می شناسد و اطلاعات شناختی از تک تک موجودات ندارد. این سخنان منجر به محکومیت شدید ابن سینا از جانب محمد غزالی شد که معتقد بود که نظریه ابن سینا به انکار اراده شناخت خدا از جزئیات می پردازد.
روانشناسی
معرفت شناسی ابن سینا مبتنی بر نظریه روح است که مستقل از بدن و قادر به انتزاع است. این نشان دهنده پایگاه ارسطویی و ساختار نئوپلتونیک روانشناسی او است. این استدلال به۸ اصطلاح در ابتدای «فی ناف / THE ANIME (رساله روح)» است. در توضیح این نظریه که به تئوری «مرد پرنده» شهرت دارد این سوال مطرح می شود که اگر شخصی در یک وضعیت مناسب قرار داشت، اما کور و در هوا معلق بود، قادر به درک هر چیزی از طریق حواس خود ه۹ست؟ آیا می تواند وجود خود را تایید کند؟
این عقل منطقی دارای استعدادها یا حواس در یک نظریه است که با ارسطو آغاز می شود و از طریق نئوپلتونیسم توسعه می یابد. معنای اول عقل سلیم (الحس المشترک) است که اطلاعات را از حواس فیزیکی به یک شیء معرفتی می برد. معنای دوم تصورات (الخیال) است که تصویر ذهنی معرفتی را پردازش می کند. معنای سوم استاد علمی تخیلی (المتخیلات) است که تصاویر را در حافظه ترکیب کرده، آنها را جدا می کند و تصاویر جدیدی به وجود می آورد.
حس چهارم برآورد یا تحقق (وهم) است که تصویر درک شده را به معنای آن ترجمه می کند. مثال کلاسیک برای این حس نوآورانه، درک گوسفند از وجود موقعیت گرگ و احساس خطر مبهم است. حس پنجم و نهایی این است که ایده هایی که تولید می شوند، خیره و تجزیه و تحلیل می شوند و معانی مرتبط با تولید دانش آموزان تخیلی و برآورد می شوند.
سنت ابن سینا و میراث او
پیشرفت عمده ابن سینا در این بود که سیستم فلسفی دفاعی را که در حقیقت الهیات اسلام است معرفی می کند و موقعیت آن را می توان با استفاده از ایده های ابن سینا در تاریخ بعدی الهیات فلسفی در اسلام یافت. در غرب لاتین، متافیزیک و تئوری روح او تاثیر عمقی بر استدلال های شاعرانه داشت. همانطور که در شرق اسلامی مبنای بحث و بسیار قابل توجه بود. فقط دو نسل بعد از او، غزالی و شهرستانی در حملات شان به این واقعیت واقف بودند که هیچ متفکر صاحبنظر مسلمانی نمی تواند ابن سینا را نادیده بگیرد. آنها ابن سینا را به عنوان نماینده اصلی فلسفه در اسلام در نظر گرفتند.
در سنت های بعدی ایران، اندیشه ابن سینا به طور چشمگیری با بینش عرفانی تلفیق شد و به عنوان متفکر عرفانی شناخته شد، که عقاید او در قرن بیستم و اواخر قرون بیست و یکم مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود آثار اصلی ابن سینا به ویژه شفا، اساس برنامه درسی مدارس فلسفی بود. تفاسیر متعدد درخشان و فوق العاده بر روی آنها نوشته شد و همچنان نیز در قرن بیست و یکم استفاده می شود.
نظر کاربران
کاش بیشتر عمر می کرد ،حتما به چیزهای تازه ای می رسید .هر چی دانشمند و آدم معروف از بچگی پدراشون مرده