«محمدحسین محمودزاده»؛ مردی که با دوچرخه از سیبری گذشت
پیدا کردن آدم های خاص، ناب و بکر به قدری برایش در درجه بالایی از اهمیت قرار دارد که وجود نیکولای و زندگی سه روزه با او را برای تمام ۵۰ روز سفر به سیبری اش کافی می داند.
بازگشت به ایران
محمدحسین محمودزاده 35 ساله است و تجارت بین الملل خوانده. از 19 سالگی به مالزی می رود. در آنجا ساکن می شود، درس می خواند و از سال 90 تصمیم می گیرد سفر به همراه یک کوله پشتی را به زندگی اش اضافه کند. او در سفرهایش به لائوس، میانمار و کامبوج برای گشت و گذار در شهر دوچرخه اجاره می کند و کم کم متوجه می شود چقدر سفرکردن با دوچرخه را دوست دارد.
تجربه ناب رویارویی با قبیله دورافتاده کاراماجو
محمدحسین هدف از سفرکردنش را یافته است. می گوید که دوست دارد آدم های مختلف و کمیاب روی کره زمین را پیدا کند و این آدم ها اغلب در مناطق سخت آب و هوایی پیدا می شوند. جایی که بکر بودن محیط اطراف شان در بکر بودن شخصیت شان تاثیر ویژه ای گذاشته است. معاشرت و زندگی کردم با این افراد نکاتی را به او یادآور می شود و درس هایی به او می آموزد که در هیچ کتاب و آموزشگاهی پیدا نخواهدشد. به همین دلیل بعد از سفری کوتاه به ارمنستان سومین سفر با دوچرخه را در اسفند ۹۳ به آفریقا اختصاص می دهد.
او در رابطه با این سفرش می گوید: «معمولا همه افرادی که به آفریقا سفر می کنند به جز مکان های توریستی، پارک جنگلی و قبیله ماسایی جای دیگری نمی روند. اما من برای رفتن با دوچرخه به کنیا و اوگاندا در آن گرمایی که رکاب زدن را سخت تر می کند باید از قبیله ای عبور می کردم که کمتر کسی اقبال دیدن آنها را دارد. قبیله کاراماجو که قبیله ای دورافتاده است و حتی دولت هم میلی یه باز شدن پای توریست ها به آنجا ندارد. در این سفر که ۳۰ روز به طول انجامید تجارب زیادی از زندگی با مردم قبیله به دست آوردم.»
حاصل یک پیچ اشتباه
بعد از سفری 23 روزه به روسیه و 30 روزه به تبت و چین اسفند 95 اما وقت رفتن به سمت سیبری بود. این توریست دوچرخه سوار این بار دلش می خواست نوروز را در یکی از سردترین شهرهای کره زمین بگذراند. بدین ترتیب عازم سیبری شد و طی 50 روزی که با دوچرخه جاده های یخ زده را رکاب می زد و روستاها و شهرها را پشت سر می گذاشت یک پیچ اشتباه در جاده او را به درست ترین بخش سفرش رهنمون کرد.
سه روز زندگی با او و همسرش که گهگاه حرف های نیکولای را به انگلیسی دست و پا شکسته ترجمه می کرد کام او را از این سفر سخت گرفته بود؛ مردی که مردم روستاهای اطراف او را فردی بدخلق و مجنون می دانستند. محمدحسین می گوید: «یاد گرفته ام که رفتن به مناطق سخت انسان را به اتفاق های خوب تری می رساند. هفته ها رکاب زدن در آفریقا مرا با کاراماجو و رکاب زدن در دمای منفی ۴۰ درجه و حتی ترس از به خواب رفتن در شب های سرد جاده که می توانست موجب مرگم شود، مرا به نیکولای رساند.»
کتاب و عکس بهترین ابزار ثبت خاطرات
محمودزاده که هم اکنون به کمک تیم نویسندگی مشغول نوشتن کتاب آفریقاست، می گوید: «سعی ام این است که کار نوشتن این کتاب را تا قبل از سفر آینده ام در اسفندماه تمام کنم و هدفی که در حال حاضر آن را دنبال می کنم این است که با دوچرخه سفر کنم، آدم ها را ببینم، تجربه های ناب در کنار آنها بودن را کسب و همه اینها را به کتاب تبدیل کنم.
او عکس ها و متن هایش را در طول سفر در صفحه اینستاگرامش به اشتراک می گذارد و معتقد است دوچرخه بهترین وسیله برای آهسته و پیوسته سفر کردن و تجربه همه زیبایی های در مسیر سفر است.
نظر کاربران
آفرین به اراده اش و خوش به حالش