۵۹۱۸۹
۵۷ نظر
۵۴۳۸
۵۷ نظر
۵۴۳۸
پ

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

چند وقت پیش در شبکه‌ای اجتماعی عکسی از بزرگسالی بازیگران کودک سریال تولدی دیگر انتشار یافت و بارها به اشتراک گذاشته‌ شد؛ همین جرقه‌ای شد برای جمع کردن بچه‌‌های قدیم و دیداری تازه با آنها، با خودمان گفتیم شاید مردم دوست داشته ‌باشند.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟
مجله زندگی ایده آل: چند وقت پیش در شبکه‌ای اجتماعی عکسی از بزرگسالی بازیگران کودک سریال تولدی دیگر انتشار یافت و بارها به اشتراک گذاشته‌ شد؛ همین جرقه‌ای شد برای جمع کردن بچه‌‌های قدیم و دیداری تازه با آنها، با خودمان گفتیم شاید مردم دوست داشته ‌باشند، بدانند بازیگرهای کودک محبوب سال‌ها پیش اکنون چه می‌کنند؟کجا هستند؟ و اصلا در بزرگسالی چه چهره‌ای پیدا کرده‌اند؟ از طریق یکی از دوستان با گلشید اقبالی بازیگر بامزه مهر مادری تماس گرفتیم تا کمک‌مان کند بقيه همبازی‌های کودکی‌اش را پیدا کنیم. یک روز عصر همه بچه‌ها را جمع کردیم تا در فضایی دوستانه از حال و هوای این روزها و احساس‌شان نسبت به گذشته بپرسیم؛ زمان زیادی از جلسه صرف خاطره‌گویی و خنده‌‌های بچه‌‌ها شد و همین جمع ما را صمیمانه‌تر کردتا جایی که علیرضا رئیسی (پاتال و آرزوهای کوچک) گفت: «خیلی خوشحالم که اینجا هستم چون حس نوستالژیک خوبی دارد.» دوست داشتیم بچه‌های قدیمی بیشتری را جمع کنیم ولی در یک شماره نمی‌توانستیم حجمی بیشتر از ۴ صفحه را به آن اختصاص دهیم، بنابراین به ۶ نفر اکتفا کردیم اما در صورتی که شما از این گزارش راضی باشید و بازخورد خوبی نسبت به آن به ما بدهید این روند را ادامه خواهیم داد و سراغ دیگر بازیگرهای قدیمی هم خواهیم رفت.


بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

ماني نوري:خيلي کتک خوردم!

متولد ۱۳۶۶
شروع کار: 6 سالگی زی‌زی‌گولو
در حال حاضر: کارگردان

در این سال‌ها چه می‌کردی؟

در ۱۷ سالگی بعد از سریال جزیره جادو برای تحصیل به کانادا رفتم. آنجا نزدیک‌ترین رشته‌ای که به کارم نزدیک بود و می‌توانستم دوستش هم داشته باشم، انتخاب کردم تلفیقی از هنر، ادبیات، فلسفه و با تخصص سینما. بعد از پایان تحصیلاتم ترجیح دادم به ایران بازگردم و در حال حاضر یک سال است که بازگشتم و مشغول ساختن فیلمی بلند هستم.

هر روز می‌خواستند من را به خانه بفرستند

در بچگی می‌خواستم سوپرمارکت داشته باشم، اصلا نوعی روحیه بیزنسی داشتم آنقدر که پدرم به سوپرمارکت محل سپرده بود که نسیه چیزی به من نفروشند ولی من با ترفندهای کودکانه خود همچنان نسیه می‌گرفتم. از آن محل که رفتیم پدرم ژیانش را فروخت و فکر کنم دست‌کم یک چهارمش را بابت خریدهای من به سوپرمارکت داد!

زمان بازی در زی‌زی‌گولو هم زیاد شیطنت می‌‌کردم تا حدی که دو هفته اول هر روز می‌خواستند من را به خانه بفرستند. اما کمی که گذشت هم من کمی عاقل شدم هم اينكه خانم برومند خیلی با من کنار آمد.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

خیلی کتک خوردم

در تمام سال‌های مدرسه خیلی اذیت می‌شدم. توپ می‌خورد به شیشه من را می‌زدند. تیم‌های دیگه فوتبال بازی می‌کردند من فحش می‌خوردم، به‌خصوص در دبستان که خیلی کتک خوردم. دوم راهنمایی به‌دلیل کار تئاتری موهایم را بلوند کرده‌ بودند؛ سر صف ناظم من را بالا برد موهایم را گرفت و گفت این شکلی است که شما نباید باشید و این دانش‌آموزی است که ما نمی‌خواهیم اینجا باشد...

از همسن‌هایت جلوتری؟

به نظر من مطلق نیست یک جاهایی جلوتری و یک جاهایی هم نه. البته یک جاهایی هم شاید در ظاهر جلوتر باشی اما در باطن نه! شما وقتی با بزرگ‌ترها کار می‌کنی دردکشیدن را زودتر یاد می‌گیری، غم آدم را بیشتر می‌بینی و... اما اینکه واقعا عقب‌تر یا جلوتر فکر می‌کنم از فردی به فرد دیگر متفاوت است. اتفاقا من فکر می‌کنم کسانی که در کودکی بازی می‌کنند آدم‌های خیلی خوش‌شانسی هم هستند البته با درصد! چون خیلی‌ها حتی همان سر کار به شما عشق می‌ورزند. قربان‌صدقه‌تان می‌روند، غذای موردعلاقه‌تان را درست می‌کنند و هرچه که بخواهید برای‌تان آماده می‌کنند.... به نظرم این‌ها خودش یکجور خوشبختی است، البته خیلی‌ها هم هستند که هیچ کدام از این تجربه‌ها را نداشته‌اند، هیچ پولی هم در نیاورده‌اند ولی در عوض عشقشان را در زندگی پیدا کرده‌اند!

چقدر حقوق می‌گرفتی

در سال ۷۴،۷۳ برای زی‌زی‌گولو ماهی ۳۰ هزار تومان دستمزد می‌گرفتم! هرچه که بزرگ‌تر می‌شدم این مقدار بیشتر می‌شد.... پدرومادرم از همان روز اول هرچه پول گرفتم را سپرده کردندو در ۱۸ سالگی همه را یکجا به من‌برگرداندند. با ریز اینکه هر مقدار پول را بابت کدام بازی گرفتم...

البته سال ۷۹ برای فیلمی تلویزیونی بخشی از پول را گرفتم و همه را یکجا دادم به یک پلی‌استیشن دست دوم. فکر می‌کنید چقدر؟! ۶۰ هزار تومان!

علیرضا رئیسی:

متولد ۱۳۶۱
شروع کار: 6 سالگی، با پاتال و آرزوهای کوچک

انتخاب شدم،​انتخاب نکردم

جلب توجه دوران کودکی را دوست داشتید؟

نه، چندان چیز جالبی نبود و من از این حس فراری بودم. از سن پایین از 6، 7‌سالگی هرجا می‌رفتم یکی لپم را می‌کشید، یکی موهایم را می‌کشید و این ابراز علاقه‌ها با من بزرگ‌تر شد. 17 سالم که شد دیگر کسی لپم را نمی‌کشید ولی امضا و عکس و اگر راستش را بخواهید واقعا خسته‌ام کرد. در مدرسه هم خیلی روزهای خوبی نداشتم البته عملا مدرسه نمی‌رفتم. هماهنگ شده بود و من فقط می‌رفتم و امتحان می‌دادم. اما یک روز من را بالا بردند و جلوی 500-400 تا بچه گفتند این سوپراستار است، فیلم بازی می‌کند همه هم دوستش دارند ولی معدلش 12 است! خیلی شرایط بدی بود.

اجازه می‌دهی فرزندت بازیگر شود؟

این تصمیمی است که والدین می‌گیرند و خودشان هم از آینده آن بی‌خبرند. با خودشان حساب می کنند اگر ستاره شد که شد اگر هم نشد که چیزی را از دست نداده! ولی اینجا یک چیزی دارد از دست می‌رود آن هم بچگی است! من خودم بچگی نکردم، مثلا یک دست فوتبال درست و حسابی بازی نکردم چون مدام سرکار بودم! و الان که به سن 31 سالگی رسیده‌ام تازه یک نوجوان 16-15 ساله‌ام. چون از سن 6-5 سالگی در جمع آدم‌بزرگ‌ها بودم و این باعث شد که از بچگی خودم دور باشم. این تصمیمی بود که خانواده برای من گرفتند، من سرزنش‌شان نمی‌کنم و خوشحالم از اینکه این راه را انتخاب کردند.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

چقدر دست‌مزد می‌گرفتی؟

من در ۶ سالگی برای اولین فیلم سینمایی که ۳ ماه تابستان حداقل روزی ۱۲-۱۰ ساعت سر کار بودم؛ یک دوربین عکاسی، یک اسکیت پلاستیکی با یک ماشین دستمزد گرفتم. خب آن موقع اصلا رسم نبود که در سینما به بچه‌ها دستمزد بدهند. من جزو کسانی بودم که بحث دستمزد برای بچه‌ها را خودم راه انداختم! برای فیلم دوم که سراغم آمدند گفتم من دستمزد می‌خواهم به خاطر اسباب‌بازی بازی نمی‌کنم! چون من هم دارم مثل بقیه کار می‌کنم... سال ۶۸ برای مدرسه پیرمردها ۵۰هزار تومان دستمزد گرفتم! یادم است که همان موقع همه بچه‌ها را دعوت کردم به بستنی.

از همسن و سال‌هایت جلوتری؟

فکر می‌کنم نسبی است هر کسی در جای خودش. اگر جلوتر بودن را از نظر مادی بدانیم به نظر من متر خوبی نیست ولی احساس می‌کنم هر کسی در جای خودش دارد زندگی می‌کند همه آدم‌ها حتی سوپراستار حتی فوتبالیست‌ها و...

اما در مورد خودم؛ فکر می کنم که من انتخاب شدم انتخاب نکردم. شاید اگر انتخاب با من بود همان‌موقع انتخاب نمی‌کردم درسم را می‌خواندم... من تا ۲۱ سالگی کار کردم. دستمزد خوبی هم می‌گرفتم ولی یک چیزی در زندگی من گم بود و آن هم تحصیل بود. من دیپلمم را به زور گرفتم! این چندسال هم که نبودم؛ دنبال درس رفتم و در خارج از ایران(هند و دوبی ) ۴ سالش را لیسانس زبان گرفتم و ۳ سالش را هم ام بی ای خواندم.

مهران ضیغمی: کودک درونم را گم کردم

متولد ۱۳۷۰
شروع کار: 6 سالگی با سریال تولدی دیگر
در حال حاضر : دانشجوی کارگردانی تئاتر

شهرت در دوران کودکی چطور بود؟

اوایلش خیلی خوب بود بدون صف نان می‌گرفتیم و مطب پزشک بدون معطلی و نوبت می‌رفتیم و... اما امروز مشکلی وجود دارد اینکه هنوز بعد از ۱۴ سال همه من را به چشم همان پسربچه کوچک می‌بینند. تا جایی که همین دو هفته پیش با یک دیالوگ که شوکه شدم!یک خانم محترم با هیجان خاصی به من اشاره کرد و گفت: «این همون پسر بازیگر است، سبیل درآورده!» گاهی این چیزها اذیت کننده‌ است ولی ما باید لبخند بزنیم و ردش کنیم.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

چقدر حقوق می‌گرفتید؟

دروغ چرا؛ خوب پول می‌گرفتم! فکرش را بکنید دستمزد من سال ۷۸ در سریال تولدی دیگر واقعا زیاد بود. ۵۰۰،۴۰۰ تومان پول برای یک بچه ۸-۷ ساله آن هم فقط در ازای ۸ ماه کار! آن زمان پیکان یک میلیون و خرده‌ای بود. آن موقع با یک چهارم درآمدم یک کامپیوتر پنتیوم ۳ خریدم و شب تا صبح بازی می‌کردم. با همین درآمد بین همسن و سال‌های خودمان جزو افراد خوشبخت بودیم.

بازیگری در کودکی خوب بود یا بد؟

چون به لحاظ تربیتی سیر رشدمان طبیعی نبود، طبیعتا در یکسری چیزها عقب‌تریم و در یکسری چیزها جلوتر مثلا من چشم باز کردم در دنیای آدم‌بزرگ‌ها بودم و این باعث شد که رفته رفته مدل خود آنها شوم، با ادبیات آنها حرف بزنم و مثل آنها رفتار کنم. از طرف دیگر خب مدرسه نمی‌رفتم و کودک درون من مدام کوچک‌تر می‌شد تا جایی که کاملا نهفته شد و من دیگر نتوانستم آن را پیدا کنم!

گلشید اقبالی : عاشق دوربينم

متولد: ۱۳۷۰
شروع کار: 6 سالگی با مهر مادری
در حال حاضر: دانشجوی محیط‌زیست و خبرنگار

بازیگری در کودکی خوب بود؟

شاید هزار بار مدرسه عوض کردم. هر اتفاقی توی مدرسه می‌افتاد من را مقصر می‌دانستند! البته چون درسم خوب بود و همیشه با معدل ۲۰ قبول می‌شدم شرایطم از بقیه بچه‌ها بهتر بود. همه آزارها و تنبیه‌ها متوجه اخلاق و رفتارم بود! ناگفته نماند بیرون از خانه و مدرسه اوضاع خیلی خوب بود چون همه دوستم داشتند و این حس خیلی خوبی داشت.من عاشق دوربین بودم و آنقدرها توجهی به دستمزد نمی‌کردم تا این آخری‌ها دستمزدهایم دست مامان و بابا بود. هرچه می‌خواستم آنها برای من می‌گرفتند، بنابراین هیچ‌وقت به این فکر نکردم که پولم را از آنها بگیرم.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

فکر می‌کنی از همسالانت جلوتری؟

آره جلوترم! هیچ‌وقت دوست‌های همسنم من را درک نکردند و از همان بچگی توانستم یک درک فرهنگي و هنری خاصی پیدا کنم ضمن اینکه این گذشته الان هم به من در حرفه خبرنگاری کمک می‌کند چون خیلی از هنرمندها حس اعتمادی به من دارند که شاید نسبت به خیلی از همکاران دیگرم ندارند.

الان چه می‌کنی؟

در حال حاضر سال سوم رشته محیط‌زیست می‌خوانم و در کنار آن در حوزه موسیقی خبرنگار هستم و گاهی هم در مهدکودک‌ها با بچه‌ها بازیگری کار می‌کنم. رشته تحصیلی‌ام را اصلا دوست ندارم! دوست داشتم تئاتر می‌خواندم ولی بنا به دلایلی میسر نشد.

حسین سلیمانی :من جاني دپ نيستم!

متولد ۱۳۶۳
شروع کار :14 سالگی با مهر مادری
در حال حاضر: همچنان بازیگر

سینما را بر دانشگاه ترجیح دادم

زمانی که (قرار بود برای ثبت نام دانشگاه به دانشگاه آزاد اراک برم) دو سریال همزمان دانشجوی نرم افزار کامپیوتر در دانشگاه آزاد اراک بودم چندین فیلم به من پیشنهاد شد به این فکر افتاده‌بودم که باید بین سینما و دانشگاه یکی را انتخاب کنم تا در نهایت یک‌بار در مسیر رفتن به اراک درآمد فیلم‌های پیشنهادی را با هم جمع زدم دیدم بعد از دانشگاه اگر در یک شرکت درست و حسابی کار پیدا کنم نهایتا یک میلیون حقوق خواهم گرفت اما با سینما می‌توانم خیلی بیشتر از اینها دربیاورم ؛ دور زدم ؛تصمیم نهایی خود را گرفته‌بودم ، راه سینما را انتخاب کردم به تهران برگشتم، آن زمان شرایط مالی مناسبی هم برای تحصیل در شهرستان نداشتم.یک‌بار ۱۶ یا ۱۷ سال پیش خانم معتمد آریا به شوخی جمله‌ای را گفت که برای من جدی شد: «تنها چیزی که از تحصیل در زندگی به کار می‌آید همان چهار عمل اصلی جمع و منها و... است.» البته درست است که دانشگاه را ادامه ندادم ، اما اگراین حرف من ادای روشنفکری نباشد کتاب و فیلم برایم خیلی مهم است. همه در خانه لباس‌هایشان پخش و پلاست در خانه من همه جا کتاب ریخته‌است.

من شبیه جانی دپ نیستم!

باور کنید که اصلا این طور نیست که بخواهم خودم را شبیه جانی ‌دپ کنم ؛این تغییر شکل اندک اندک و به مرور در من به وجود آمد، سال ۸۸-۸۶ موهایم کوتاه بود که مهدی مظلومی برای فیلمی به من پیشنهاد کار داد بعد از قبول نقش به او پیشنهاد دادم که برای درآوردن بهتر نقش عینک بزنم او هم قبول کرد، به میدان گلها رفتم یک عینک با قاب گرد خریدم که آن عینک تا همین زمان با من ماند؛ برای فیلمی دیگر هم سعید ملکان به من گفت ریش و سبیلت را نزن، خیلی دوست نداشتم اما قبول کردم و بعد از دو ماه خودم هم ازآن خوشم آمد، موهایم هم سر فیلمی دیگر بلند کردم.البته الان خیلی هم بدم نمی‌ آید شبیه آدم بزرگی چون جانی‌دپ باشم ولی از اول چنین قصدی نداشتم.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

با اولین دستمزد تلویزیون خریدم

زمانی که مهرمادری را کار کردم مستاجر بودیم و در یک اتاق کوچک اجاره‌ای زندگی می‌ کردیم و صاحبخانه‌مان هم معتاد بود؛پدرم هم یک ماه قبل آن فوت کرده‌بود؛ وقتی در مهر مادری پذیرفته شدم هزارتا نقشه برای دستمزد ۱۸۰ هزارتومانی آن ریخته‌بودم؛ ما تا به حال آن‌همه پول یک‌جا ندیده‌بودیم(سال ۷۶)، با خودم فکر کرده‌بودم با آن پول می‌توانم ۷ تا موتور براوو بخرم اما در نهایت بخشی از آن را برای مادرم خرج کردم ؛ یک تلویزیون رنگی گرفتم به علاوه یک فرش سبز ۲۴ هزارتومانی.بعدا با جایزه‌ای که برای مهرمادری گرفتم توانستم برای او خانه هم بخرم.

از ۶ سالگی کار کردم

۶ سالم بود که فهمیدم می‌توانم خودم هم پول دربیاورم. مامانم برای استخر یک ۵ تومانی زرد به من داد اما استخر به همراه الویه ۱۰ تومان می‌شد؛ از خشک‌شویی سر خیابان که صاحبخانه‌مان هم بود ۵ تومان دیگر قرض کردم تا بتوانم الویه هم بخورم.عصر که مامان از سرکار آمد من را برای شام صدا کرد؛ گفتم من سیرم الویه خوردم؛ مامانم گفت مگه چقدر پول داشتی؟ در خواب و بیداری کتک بود که سمتم می‌آمد، کتک‌ها را که خوردم مامانم ۵ تومان داد و گفت: «برو پس بده، اما بدان که خودت باید برای این ۵ تومان کار کنی و پس بدهی.»حرفش برایم عجیب بود ولی فهمیدم شوخی نمی‌کند ... مامانم ۱۰ تومان به من داد از دروازه غار با آن باقلوا خریدم و تا شب ۱۵ تومان فروختم .از همان جا بود که فهمیدم باید کار کنم و مفت‌خور نباشم.سوم دبستان همه کتاب و دفترهایم را با پول خودم خریدم سه ماه تابستان را با روزی ۲۰ تومان در جوشکاری کار می‌کردم.

کمال تبریزی من را نجات داد

من پتانسیل زیادی برای کارهای مختلف داشتم، مثلا زمانی که زولبیا می‌فروختم مدام دنبال راهی بودم که بیشتر فروش کنم با ۴۰ تا مغازه‌دار رفیق شدم تا بتوانم ۴۰ تا بیشتر بفروشم.اگر بازیگر نمی‌شدم حتم دارم اتفاق خوبی برایم پیش نمی‌ آمد و به احتمال زیاد یک خلاف‌کار بزرگ می‌‌شدم، شرایط اجتماعی و محیط زندگی من طوری بود که فرصت رشد نداشتم، مادرم سواد آنچنانی نداشت و...چندی پیش متوجه شدم یکی از همان دوستان دوران کودکی‌ام که تا پنجم دبستان هم‌کلاس بودیم و خیلی هم از من باهوش‌تر بود، اتفاقات نا مناسبی از لحاظ اجتماعی برایش به‌وجود آمده ، دوستی که بیشتر دوران کودکی مان را در کنار هم گذراندیم تا قبل از بازی در مهر مادری؛ اما از وقتی سینما، کمال تبریزی و معتمد آریا به خانواده من تبدیل شدند فهمیدم باید سالم بمانم.کمال تبریزی نقطه عطفی در زندگی من بود و سینمای کمال تبریزی من را نجات داد.

می‌خواهم معروف شوم نه مشهور

تنها هدف من برای آینده سینماست؛به این فکر نمی‌کنم که چهره شدن حتما باید مشهور بشوم بلکه همیشه دوست دارم معروف باشم؛معروف بودن بهتر از مشهور بودن است مشهور یعنی در شهر همه تو را بشناسند ولی معروف یعنی در عرف جا بیفتی؛ یعنی همه اهالی سینما من را به عنوان بازیگر قبول داشته‌باشند.

شعر هم می‌گویم

الان علاوه بر بازیگری ترانه هم می‌نویسم و اگر شرایطش مهیا باشد برای اجرا به آهنگساز یا خواننده‌ای واگذار می‌کنم . آخرین ترانه هم با صدای امیرحسین مدرس به نام نگهبان دریا چند روز دیگر به بازار می آید.

امین زمانی:همه فکر و ذکرم بازیگر شدن بود

متولد ۱۳۶۵
شروع کار: 11 سالگی با سریال تولدی دیگر
در حال حاضر: فعالیت در حوزه کامپیوتر و اینترنت

با اولین حقوقت چه کردی؟

بعد از بازی در تولدی دیگر ۱۲ ساله بودم و آن موقع هیچ کدام از بچه‌های همسن وسالم کامپیوتر نداشتند! ولی من توانستم با اولین دستمزدم کامپیوتر بخرم، یک کامپیوتر مجهز و پیشرفته که خیلی‌ها آرزوی آن را داشتند.

بازیگران کودک سال‌های گذشته چه شدند؟

بازیگر بودن تو را از همسن و سالانت جلوتر انداخت؟

اگر از نظر بازیگری نگاه کنیم ؛بله. من از دوستان و همسن و سال‌های خودم که تجربه کاری سینمایی و تلویزیونی نداشتند جلوترم ولی خب از خیلی‌ چیزها از آنها عقب‌ترم. مثلا من هیچ‌وقت درسم خوب نبود! چون همه فکر و ذکرم این بودکه بازیگر شوم. همیشه دنبال فیلم نگاه کردن بودم و اینکه شبیه فلان بازیگر شوم. اما دوست‌های من به فکر درس خواندن بودند. الان یکی از دوستان من که با هم سر یک کلاس درس می‌نشستیم و با هم جلو آمدیم پزشک است! فکر می‌کنم الان او خیلی از من جلوتر است....
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    آخی علیرضا رئیسی بچه بود قشگ تر بود.

  • فريبا

    خيلي گزارش جالبي بود باز هم داشته باشيد.

  • شقایق

    اخی چقدر بزرگ شدن .دوست داشتم مرسی.

  • sirvan

    واقعاخیلی عالی بود..................ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون.....................

    پاسخ ها

    • بی تو

      خواهش می کنیم اقا سیروان

    • sirvan

      بی تو جون مگه تو مجله ای مجله ای که ازمن تشکرمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!ناراحت نشی حالا...........

  • tannaz

    میشه با علی شادمان پسر بچه میم مثل مادر هم مصاحبه کنید؟!؟!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      هنوز بزرگ نشده

    • tannaz

      من تو جشنواره دیدمش حدودا 16 17 ساله بود.

  • شالیزه

    سلام ممنون از این گزارش خوب لطفا ادامه دهید جالب بود .

  • عسل

    گلشید اقبالی توی تولدی دیگر هم بوده؟؟؟؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      آره دیگه دختر عبدالرضا اکبری بود.

    • بدون نام

      اره دیگه دختر کوچولئه تپل بود

  • laya

    وایییییییییییییی یادش بخیر...همشونو دوست داشتم....

  • بدون نام

    آره راست میگه گلشید اقبالی توی تولدی دیگر هم بوده.

  • کاربر

    دستتون درد نکنه

  • ماهک

    عالی بود، لطفا باز هم ادامه بدید.
    آقای حسین سلیمانی از صداقتتون ممنونم. بهتون افتخار میکنم. موفق باشید

    پاسخ ها

    • ساره

      من قسمت اول مصاحبه شو که راجع به جانی دپ گفته بود دوست نداشتم ولی وقتی قسمت دومش رو خوندم خیلی از ش خوشم اومد

  • محدثه

    مرسی خیلی خووب بووود....

  • نارسیس دپ

    من الان این حسین سلیمانی روخفه میکنم.
    بادبره هرچیزی که باعث میشه شبیه جانی دپ بشه روازبین ببره

    پاسخ ها

    • عسل

      خب واقعا شبیه اش هست حالا تو چرا حرص ات در میاد!!!

  • رؤیا

    خاطرات خیلی خوبیو زنده کردین. مرسی

    پاسخ ها

    • sirvan

      رویااگه توهمون رویای فرزاد حسنی هستی یه سر به عنوان/فرزاد حسنی و ازاده نامداری بز//برات نظرگذاشتم.........خبری از خودکشی هات نبود اخه...............

  • sama

    جای دو بازیگر خواهران غریب خالیه واقعا

  • بی تو

    واقعا مرسی مجله جان خیلی جالب بود

  • نازنین

    وای مانی نوری که در سریال خانه ما بود چقدر بزرگ شده.
    عالی بود دستتون درد نکنه .

  • هستی

    یکیشون سال 78 حقوقش یک سوم پول پیکان بوده یکیشون سال 79 با کل حقوقش یه پلی استیشن دست دوم خریده چمیدونم والا /:

  • ماهچهره

    واقعا که چه پول خوبیه تو بازیگری

  • بی تو

    یاد خاطرات گذشته افتادم تشکر

    پاسخ ها

    • sirvan

      بی توجان بپرس سوالتو..................

  • بدون نام

    خیلی با حال بود. واقعا ما دهه شصتیا با فیلمای اینا بزرگ شدیم خاطراتو واسم زنده کرد ممنووووووووووووووووووووون

  • maede

    mrc.aly bood

  • رضا

    بد نبود

  • بابک

    لطفاً با بازیگران کودک( آن زمان ) فیلم های دونده و باشو غریبه کوچک که نقششان را بسیار زیبا اجراء کردند و تاثیر زیادی در زیبا شدن این فیلم ها داشتند هم مصاحبه ای داشته باشید. اینکه الان کجایند و چه کاری انجام می دهند.

  • همراز

    خيلي عالي بود من بچه دهه 60هستم و بيشتر وقتم تو دوران کودکي جلوي تلويزيون بود خواهشا با بچه هاي بازيگر تلويزيون که اون موقع کودک برنامه هاي تلويزيون بودند صبحت کنيد

  • صالر

    گلشید بچه بود خیلی نازبود

  • رها

    خوب بود باز هم ادامه دهید منتظریم

  • sanaz

    واقعا کار عالی و فوق العاده ای بود وقتی میبینم هم نسل و هم سن های ما در حال حاضر چه تغییراتی کردند.خیلی زیبا و عالی بود.خاطرات زنده و دوره شد.
    تشکر

  • حسين پناهنده

    عالي است

  • بدون نام

    یادش بخیر یقین دارم هر بچه دهه شصتی همین الان راضیه که به کودکیاش برگرده
    دیگه مثل اون نسل تکرار نشد
    البته بچه های اوایل دهه هفتاد هم خاطرات مشترک زیادی دارن

  • سمیه

    با حسین جعفری هم مصاحبه کنید.(نقش نوجوونی یوسف)
    و همچنین با سپنتا سمندیان در سفر سبز.

  • بدون نام

    سلام لطفا از بازیگر فیلم دنیای شیرین اون پسر بچه که فرزند رضا عطاران بود پسر دایی حمید وحامد گزارش بگیرید و همچنین از متین عزیز پور و هانیه مرادی

  • کوثر

    من سریال تولدی دیگرو ازآی فیلم دیدم فک کنم پارسال بود بعد چن روز پیش یهویی زدم شبکه تهران دیدم اقای مهران ضیغمی مهمون ی برنامه بود و گفت ک سریال جدید شروع میشه شناختمش خیلی جالب بود این بازیگرا ک بچه بودن بازی کردن بعد بزرگ میشن بازی میکنن مردم عکس العملای جالبی نشون میدن ولی بچه بود خیلی ناز بود البنه الانم هست

  • سمیه72

    اون مجله دیگه بعد از این گزارش، گزارشی تهیه نکرد؟
    لطفا اگه میشه حتما گزارش تهیه کنید، مجله ی عزیز.

  • مانی

    گلشید چقدر چاق شده !!!!!!! مث زنای 40ساله!!!

  • هاجر کریم تبار

    بهترین بازی را آقای نوری میکنند.

  • مهناز

    جناب سلیمانی توی این دنیای هزار رنگ واقعاً بی نظیرید

  • زهره

    خیلی خوب بود خاطراتمون تازه شد با دیدن عکسهای بازیگران

  • ارش

    من تا امشب اسم دختر بچه بازیگر هم سن وسال خودم را نمی دانستم ولی همیشه بازی هایش تو ذهنم بود. امشب که تولدی دیگر را دیدم تصمیمیم گرفتم سرچ کنم؟!!
    همیشه برام سوال بود این بازیگر با استعداد کجا رفته چرا فیلمی ازش نمی بینم!وقعا که حیف این استعداد !چرا باید وقتش رو در رشته محیط زیست بگذروند. کاش می تونستم به عنوان یک روانشناس به او کمک می کردم.

  • زهرا

    خیلی خوب بود لطفا باز هم از این کار ها انجام بدهید ممنونمیشم باتشکر

  • داریوش

    من از بچگی عاشق گلشید اقبالی بودم. خیییلییی زیباست

  • بدون نام

    سپاسگزارم.

  • سنا

    خوب است

  • لیلا

    سلام..متین عزیز پور چی !!

  • زری

    آیدا مطلبی چه سالی فوت شده ؟ چرا هیچکس نمیدونست ؟ از تلوزیون بخش شد خبر مرگ آیدا؟

  • محمد

    گلشیفته بچه گیاش خیلی خوشگل و ناز بود

  • بدون نام

    سلا م چه خوب دیگه گلشیدبازی نمیکنه دیگه هیچ کس فیلم نگا نمیکرد گلشید جان به محیط زیست خوب برس

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج