مصاحبه با «کیلیان مورفی»، ستاره سریال «پیکی بلایندرز»
چطور شد که ستاره سریال تلویزیونی "پیکی بلایندرز" که سابقاً گیاهخوار بوده و تابحال مبارزه نکرده است تبدیل به یک مرد سرسخت در هالیوود می شود.
کیلیان مورفی همچنان که کیف مسافرتی چرم خود را در دست گرفته و کوله پشتی اش را بر دوشش حمل می کند به سمت محله ای در منطقه هکنی لندن برای صرف ناهار می رود. ظاهر شدن یک ستاره به این شکل در بین مردم نه تنها نشان دهنده این است که مورفی از آن دسته ستارگانی است که خودش وسایل مسافرتی اش را حمل می کند و کسی را برای انجام اینکار به خدمت نگرفته، از طرفی دیگر نشان می دهد که کیلیان مورفی پس از بیش از یک دهه زندگی در لندن دیگر به این شهر تعلق ندارد و هواپیمای او برای توقف بین پروازی از خانه جدیدش در ایرلند به سمت جشنواره فیلم برلین تنها برای ساعاتی در شهر لندن فرود آمده است.
در سال 2015 این بازیگر اهل شهر کورک از کشور ایرلند و همسر هنرمندش یوون مک گوئینز خانه خودشان در منطقه کوئینز پارک در شهر لندن را با زندگی در شهر دوبلین معامله کردند. مورفی می گوید: «زمان این رسیده بود که از فشارهایی که بر رویمان بود کم کنیم. من دلم برای لندن تنگ نمی شود. در کل جزیره ایرلند فقط 6 میلیون سکنه وجود دارد. هر چقدر کمتر آدم اطرافت باشد کمتر سردرد می گیری، برای همین است که مردم ایرلند کاملا سالم و تندرست هستند.»
این زوج و پسرهایشان، مالاچی ۱۱ ساله و آران ۹ ساله، در خانه ای به سبک معماری دوره ویکتوریا در ساحل جنوبی پایتخت ایرلند با یک سگ سیاه ۱۶ ماهه از نژاد لابرادور که پسرها اسمش را بعد از دیدن فیلم "کشتن مرغ مقلد" اسکات گذاشته اند زندگی می کنند. آقای مورفی می گوید که همیشه عاشق سگ های لابرادور بوده است، «لابرادورها از نظر احساسی بسیار باهوش هستند و از صاحب خود به خوبی مراقبت می کنند. ما هر روز اسکات را برای پیاده روی به کنار ساحل می بریم. اسکات بهترین زندگی را که یک سگ می تواند تصور کند دارد.»
آقای مورفی ماه مه گذشته 40 ساله شد. شاید ورود به این مرحله از زندگی باعث شده است که رویه زندگی خود را عوض کند و خواهان تغییر سبک و زندگی آرام و بدون دغدغه باشد. مورفی می گوید: «اکثر مردانی که به مرحله میانسالی می رسند خود را به آن دسته از کارهایی که با اصلاح خویشتن در ارتباط است مشغول می کنند. کارهایی همچون یوگا و ترک کردن نوشیدنی های الکلی از این دسته کارهای خود اصلاحی هستند.» مورفی که هر روز می دود در این باره می گوید: «هیچ کس دوست ندارد در دوره کهنسالی وقار خود را از دست بدهد، اگر کاری از دستش برآید تمام تلاش خود را می کند.»
آقای مورفی یک لباس راحت پوشیده است. پیراهن، ژاکت بافت و شلوار جینش آبی است و کلاه پشمی آبی نیز بر سر گذاشته است. او می گوید: «همسرم از دست این همه رنگ آبی به ستوه آمده. ولی پسر! آدم با رنگ آبی احساس امنیت می کند. آبی تیره هیچ وقت اشتباه نمی کند. سلیقه من حرف ندارد، یک شلوار جین خوب، یک ژاکت خوب، یک جفت کفش خوب. چیزهای خوش ساختی که به تن من خوب بنشینند. من آدم ماجراجویی نیستم.»
خوبی رنگ آبی این است که با رنگ چشم های نافذ آقای مورفی همخوانی دارد. چشم های او از آن چشم هایی است که الهامبخش تصنیف های محلی ایرلندی است، تیله هایی که در بالای گونه های استخوانی و نیرومند او به تعادل رسیده است. فیلمسازان مختلف چیزهای متفاوتی را از ویژگی های خاص و متمایز چهره او دریافت کرده اند.
در "28 روز بعد" (2002)، فیلمی پسارستاخیزی در سبک علمی-تخیلی و ترسناک به کارگردانی دنی بویل بازی کرده است. او همچنین در فیلمی در سبک علمی-تخیلی و ماجراجویی با نام "آفتاب" (2007) با این کارگردان کار کرده است. نیل جردن از او در نقش یک زن ترنس (دو جنسه) در فیلم کمدی درام "صبحانه در پلوتون" (2005) استفاده کرده است، در حالی که در فیلم "طاووس" (2010) به کارگردانی مایکل لندر در نقش مردی دو شخصیتی بازی می کند که شخصیت ثانوی او در واقع همسرش می باشد.
مورفی دو بار در نقش یک بیماری روانی تمام عیار بازی کرد، یک بار در فیلم ترسناک "چشم قرمز" (۲۰۰۵) برای وس کریون و بار دیگر در سه گانه "شوالیه تاریکی" در نقش مترسک فاسد برای کریستوفر نولان جلوی دوربین رفت. مورفی برای نقش اصلی سه گانه هم تست بازیگری داده بود. هنوز هم می شود در یوتیوب فیلم کلیپ تست بازیگری را دید که در آن مورفی لباس پلاستیکی بتمن را که متعلق به ول کیلمر است بر تن کرده و مشغول ارائه تست بازیگری است. مورفی با آن هیکل قلمی و قد ۵ فوت و ۸ اینچی اش می گوید: «فکر نمی کنم از نظر جسمانی گونه مناسبی برای بازی در نقش بتمن داشته باشم. بازی در نقش قهرمانی با چانه چهار گوش و یا یک تبهکار نابکار جزء علایق من نیست. انسانیت در میانه روی است.»
آخرین کاراکتری که مورفی در آن ظاهر شده است بازی در نقش یک مشاور سرمایه گذار است که تلاش می کند محموله ای از اسلحه را در بوستون خریداری کند. کمدی دلهره آور "آتش آزاد" (2016) به کارگردانی بن ویتلی در دهه هفتاد رخ می دهد. معامله این مشاور سرمایه گذاری به خوبی پیش نمی رود و فیلم تبدیل به صحنه سیاه و خونین تیراندازی های وحشتناک بین کلاهبردارانی می شود که نقششان را بازیگرانی همچون بری لارسون، آرمی همر و شارلتو کوپلی ایفا می کنند.
آقای مورفی که هنوز سبیل خود را بعد از اتمام فیلمبرداری "آتش آزاد" نگه داشته به مدل موهایش هم دست نزده است، فقط موهای جلوی سرش را کمی از قبل کوتاه کرده است. مورفی در چند هفته آینده برای فیلمبرداری فصل چهارم سریال "پیکی بلایندرز" برای شبکه بی بی سی باید استایل موهایش را دوباره عوض کند، در این سریال تامی که نقشش را مورفی بازی می کند پشت و بغل موهای کوتاه دارد.
به نظر می رسد که شاخصه های استایل و مد در محله بیرمنگام در دهه ۱۹۲۰ با شاخصه های استایل و مد در محله هکنی در دهه ۲۰۱۰ مشترکات زیادی با هم دارند. تامی شلبی رئیس گروه خرابکاری و نقش اصلی سریال "پیکی بلایندرز" با بازی مورفی است.
در واقع کاراکتر تامی شلبی از محله بیرمنگام چیزی شبیه کاراکتر مایکل کورلئونه در "پدر خوانده" است: خشن و بیرحم و در عین حال بسیار وفادار و با ظرفیت های پنهان برای مهربانی کردن، کاراکتر او برای اعمال قهرمانانه اش در طول جنگ جهانی اول مورد تحسین قرار گرفته و از طرفی نیز تجربیاتش مورد نقد و حمله واقع شده است. آقای مورفی و خالق این شو تلویزیونی آقای استیون نایت به سختی کار کرده اند تا به این کاراکتر هویت و تاریخ ببخشند. مورفی می گوید: «جنگ اتفاقی تأثیرگذار بر روی کاراکتر شلبی است.
آقای مورفی یک بطری آب معدنی و یک چیزبرگر برای ناهار سفارش می دهد. قبلاً در جایی خوانده بودم که او گیاهخوار است اما معلوم شد که خوردن گوشت یکی از عاداتی است که با نزدیک شدن به میانسالی دوباره از سر گرفته است. او می گوید: «من به مدت 15 سال گیاهخوار بوده ام. با این حال تصمیم من بر اساس آموزه های اخلاق گرایانه نبوده است. دلیل اصلی تصمیم من ترس از ابتلا به جنون گاوی بود. برای بازی در سریال "پیکی بلایندرز"، آنها نگران این بودند که شبیه پوست و استخوان بنظر برسم برای همین مربی ام خوردن گوشت را توصیه کرد.»
«فیلمبرداری این سریال یکی از لذت بخش ترین کارهایی بود که تا به حال انجام داده ام. بودن در شهر برایتون در تابستان، تیراندازی و خرابکاری کردن. تجربه ای از سروصداهای شگفت انگیز بود.»
خب اولین گوشتی که پس از این همه خودداری طولانی مدت نوش جان کرد چه بود؟ یک ساندویچ بیکن؟ آقای مورفی می خندد. او می گوید: «در واقع استیک گوشت گوزن و آهو بود.» او و دوستانش در یک خانه ییلاقی در ایرلند تولد چهل سالگی همسرش را جشن می گرفتند. «قبل از شام کمی کوکتیل خوردیم، وقتی پیشخدمت از من پرسید که آیا استیک گوشت گوزن و آهو میل دارم من شک داشتم. پیشخدمت پیشنهاد داد که استیک گوشت گوزن را امتحان کنم. پیشخدمت حق داشت. استیک گوزن فوق العاده بود.آنها گوزن ها را در مزرعه خود پرورش می دهند.»
گوش هایش متوجه صدای موسیقی زنده ای شد که یک گروه موسیقی در اتاق پشتی رستوران تمرین می کرد و می نواخت. موسیقی اولین علاقه مورفی است. او به عنوان بزرگترین فرزند خانواده از بین چهار فرزند در سن نوجوانی یک گروه موسیقی را به همراه برادرش پادرائیج و تعدادی از همکلاسی هایش از مدرسه کورک پایه گذاری کرد. این گروه موسیقی با نام "پسران آقای گرینگینز" از طرف کمپانی موسیقی اسید جاز پیشنهاد ضبط 5 آلبوم را دریافت کرد.
آنها پیشنهاد کمپانی اسید جاز را رد کردند. مورفی می گوید: «در آن زمان برادر من فقط ۱۶ سال داشت و والدین ما نمی خواستند که پسرشان با اینکار اختیار زندگی خود را از دست بدهد. ما هم نمی خواستیم که این کار را بدون حضور او انجام بدهیم. به هر حال معامله ی وحشتناکی بود. امضاء این قرارداد به معنی رفتن به لندن و سکنی گزیدن در یکی از محله های آن با پرداخت ۵۰ پوند استرلینگ برای هر هفته بود در حالی که کمپانی صاحب همه کارهای ما می شد. آن دوره کوتاه نقطه اوج ما بود و پس از آن همه چیز با شکست روبرو شد.
در یکی از همان اجراهای زنده بود که او برای اولین بار با خانم یوون مکگوئینز آشنا شد و در سال 2004 با او ازدواج کرد. مورفی هنوز هم تعداد زیادی گیتار دارد و به طور تفننی ساز می زند اما به گفته خودش «فقط در حد تفریح ساز می زنم.» خودش می گوید «اگر صدای خوبی برای خواندن داشتم وقتم را صرف ضبط اهنگ می کردم.» او می گوید: «آخرین آلبوم موسیقی که خریدم آلبومی در سبک جاز ار نلز کلین، گیتاریست گروه ویلکو بود. یک رفیق دارم که همیشه می گوید چیزی که در مورد عایق های صدای برند وینل ناراحتش می کند قیمت بالای آنهاست! با اینکه خیلی گرونن ولی همه می دونن که کیفیت عالی دارند.»
با این دورنما که شغل ضبط موسیقی با شکست روبرو شده است، مورفی درست در نیمه سال اول وکالت از دانشگاه کورک بود («چرا داشتم وکالت می خواندم، خودم هم نمی دانم») که در اولین اجرای حرفه ای خود برای بازی در نمایشی با نام "پرتغال کوکی" توسط کمپانی تئاتر کوکتدورکا در دانشگاه کروک بر روی صحنه رفت.
او که تحت تأثیر نمایشنامه "دیسکو خوک" قرار گرفته بود موفق شد با استفاده روابطی که در کمپانی تئاتر کورکادورکا داشت موفق شد تست بازیگری برای بازی در نقش اصلی مرد به دست بیاورد. در نهایت مورفی برای بازی در این نمایشنامه به نویسندگی آقای ادنا والش که زیاد هم شناخته شده نیست موفق به کسب جایزه شد. نمایش با موفقت بزرگی روبرو شد. نتیجه این شد که در کشورهای مختلف بر روی صحنه رفت و پس از آن فیلم سینمایی از روی آن ساخته شد. آقای مورفی در این فیلم نقش پیگ، یک نوجوان شرور و خشن ایرلندی را تکرار کرد.
او به همکاری با ادنا والش ادامه داد و گفته است که دوست دارد باز هم با این نمایشنامه نویس کار کند، در حال حاضر واش جزء دوستان نزدیک مورفی است. او که در نمایش هایی همچون «میسترمَن» و «بالیتورک» بازی کرده می گوید: «نمایشنامه "دیسکو خوک" بر روی سلیقه و زندگی شخصی او تأثیر بسزایی گذاشته است. این اواخر چیزی به هیجان انگیزی کارهای ادنا نخوانده بودم. مردم فکر می کنند که شنیدن این جمله از زبان یک بازیگر بسیار وحشتناک است ولی من هیچ وقت علاقه ای به نمایشنامه های کلاسیک نداشتم.
پس از مصاحبه، آقای مورفی سوار هواپیمایی به مقصد برلین شد تا در جشنواره فیلم برلین برای بازی در پروژه جدید خانم سالی پاتر، کارگردان، کمدی سیاه "مهمانی" شرکت کند. او در این فیلم نقش یک سرمایه گذار را بازی کرده است. زندگی حرفه ای مورفی او را نیمی از سال از بودن در کنار خانواده محروم کرده است. فیلمبرداری هر فصل از سریال « پیکی بلایندر» چهار ماه تمام وقت می گیرد.
زمانی بود که مورفی میتوانست هالیوود، قلب تجارت فیلم، را برای ادامه حرفه بازیگری اش انتخاب کند ولی او هیچگاه وسوسه نشد. خودش می گوید: «من عاشق خورشید، دریا و غذا هستم. اما من آدم لس آنجلس نیستم. من یک اروپایی هستم . من فصل ها را دوست دارم و شبیه بیشتر مردان ایرلندی با پوشیدن شلوار خیلی بهتر بنظر می آیم تا وقتی که شلوارک به پا می کنم.»
زمانی هم بود که مورفی فکر می کرد هیچ وقت به ایرلند نقل مکان نخواهد کرد. او می گوید: «اگر زمانی که ایرلند را در سن 20 سالگی ترک می کردم به من می گفتید که دوباره باز خواهم گشت در جواب می گفتم هرگز، اما 19 سال بعد بازگشتن به ایرلند طبیعی ترین کاری بود که می توانستم انجام دهم.»
نظر کاربران
اگه تو ایران زندگی میکرد اون وقت میفهمید یه جایی مثل اروپا بهشت هست و دیگه لندن رو ترک نمی کرد.
تعریفش از سالم و تندرست چیه!! تعریف ما چیه؟!
عاشقشم واقعا عالیه
فوق العاده خوشتیپ
بهتر از تو وجود نداره
بهترینی بهترین
بنازم که تو هم سیگار میکشی خخخخخخ عین خودمی.