زندگی و زمانه چارلز دیکنز
چارلز دیکنز در خانوادهای مرفه به دنیا آمد، اما این "شانس" را داشت که به زودی از رفاه و تنعم خانوادگی محروم شد و به دنیای فقر و محنت فرو رفت.
به دنبال فاجعه ورشکستگی، دیکنز ناچار شد از ۱۲ سالگی برای امرار معاش به سختترین کارها تن دهد. او با گوشت و پوست احساس کرد در دنیایی که شالوده آن بر پول قرار گرفته است، شرف و حیثیت و آبروی خانوادگی به داد فرزندان نمیرسد و حتی کودکی باهوش و زیرک مانند او در جامعه بیپناه خواهد ماند. همین تجارب تلخ بود که در سراسر فعالیت ادبی به آثار بیشمار دیکنز رنگ و رونق داد.
دیکنز در کودکی در کوی و برزن محلات فقیرنشین لندن غوطه خورد و دانست که در پس نمای پرزرق و برق زندگی آبرومندانهی شهرنشینان چه پستیها و پلشتیهایی نهفته است. او یکی از نخستین نویسندگانی بود که "اخلاقیات دوگانه" و سالوس درونی جامعه مدنی دوران خود را به تصویر کشید.
دیکنز در سالهایی که به روزنامهنگاری و گزارشنویسی روی آورده بود، از کودکی خود شرم داشت و کمتر راجع به آن سخن میگفت. در عوض دوران سخت و پرمحنت کودکی را در رمانهای خود بیان کرد. در آثار بزرگ و معروف او مانند "الیور تویست" (۱۸۳۹) و "دیوید کاپرفیلد" (۱۸۵۰) کودکان یتیم و بیپناه، دلسوزی و شفقت خواننده را بر میانگیزند. در رمانهای او روی هم ۹۸۹ قهرمان جولان میدهند که بیشتر آنها از فشارهای زندگی رنج میبرند.
قربانیان جامعه صنعتی
رمانهای چارلز دیکنز آینه تمامنمای نابسامانیها و تضادهای روزگار او هستند. آدمهای او با گوشت و پوست واقعی از دل جامعه بیرون آمدهاند. دیکنز دید طبقاتی روشنی داشت. میدانست که شکوفایی انقلاب صنعتی در انگلستان، پیشرفت و رفاهی که سرمایهداری به ارمغان آورده، فرآورده غارت استعماری و استثمار بیرحمانهی زحمتکشان است.
امپراتوری انگلستان به عنوان بزرگترین قدرت استعماری جهان و پیشتاز "انقلاب صنعتی" در زمان ملکه ویکتوریا در اوج قدرت و افتخار بود. اما این "امپراتوری پرشکوه، که در آن خورشید غروب نمیکند"، با ظلم و بیعدالتی رونق گرفته بود.
دیکنز نشان داد که پایههای این "قدرت و شکوه" لرزان و بیاعتبار است، و ثروت بیکران اقلیت توانگر جامعه به بهای فقر و گرسنگی تودههای گسترده به دست آمده است. اهمیت آثار دیکنز نیز در همین است که این واقعیات را پدیدههای عادی و رایج دنیای سرمایه نشان میدهد، و به همین خاطر است که تا امروز در هر گوشه جهان خواننده دارد.
او در رمانهای انتقادی خود نشان میدهد که مردم اسیر دست بوروکراسی و نظام فاسد اداری هستند. دوایر دولتی به جای خدمت به مردم و گشودن گرهی از مشکلات آنها، با زندگی مردم معامله میکنند و بینوایان را زجر میدهند. قانون و مقررات در واقع تنها برای محرومان و تیرهروزان اعتبار دارند. توانگران و ثروتمندان همیشه به سادگی میتوانند از مقررات فرار کنند و قوانین کشور را دور بزنند.
رمان چونان رسانهای تودهگیر
دیکنز که کار قلمی را با گزارشگری و روزنامهنگاری شروع کرده بود، هدف خود را ارتباط با جمع وسیع مردم میدانست، نه خوانندگانی نخبه و برگزیده. او برای ثبت و بیان واقعیات، دیدی تیزبین، حافظهای قوی و زبانی روشن و مؤثر داشت. اکثر رمانهای دیکنز در ابتدا در ژورنالهای هفتگی یا ماهانه و به صورت مسلسل چاپ شدند و بعدها به قالب کتاب در آمدند. این نوشتههای سریالی یا اپیزودیک، به قیمت ارزان عرضه میشدند و محبوبیت زیادی در میان مردم داشتند.
دیکنز یکی از ماهرترین نویسندگان در نگارش رمانهای جذاب و پرهیجان بود. او با انتشار هر اپیزود یا فصل از یک رمان، خوانندگان را تا نوبت بعد و ادامه "داستان" در انتظار میگذاشت. هنگامی که دیکنز در ۲۴ سالگی نخستین بخش رمان "ماجراهای پیکویک" را منتشر کرد، خوانندگان او ماه به ماه در انتظار بخش بعدی بودند تا از سرنوشت هیجانانگیز قهرمان آن باخبر شوند.
یکی دیگر از مزایای رمانهای اپیزودیک این بود که نویسنده پیوسته از برداشت خوانندگان باخبر میشد و در جریان واکنش آنها قرار میگرفت. دیکنز واکنش و نظر خوانندگان را همیشه با مهارت در نگارش فصل بعدی اثر خود دخالت میداد. برای نمونه رمان "آرزوهای بزرگ" تا حد زیادی بر پایه علایق و احساسات خوانندگان وفادار آن شکل گرفت. این رمان که در سالهای ۱۸۶۰ و ۱۸۶۱ منتشر شد، هفتهای بیش از ۲۰۰ هزار خواننده داشت.
دیکنز یکی از نخستین نویسندگان دنیای معاصر بود که پیش از "عصر تصویر و صدا" رمان را به عنوان رسانهای تودهگیر به میان مردم برد. خوانندگان قرن نوزدهم با مطالعه رمانهای پرماجرا و هیجانانگیز هم سرگرم میشدند و هم آگاهی اجتماعی بالاتری کسب میکردند.
چارلز دیکنز از آغاز سال ۱۸۷۰ سرگرم نوشتن رمان "معمای ادوین درود" بود و قسمت اعظم آن را نوشته بود که به بستر بیماری افتاد. با مرگ او در ۹ ژوئن در ۵۸ سالگی آخرین رمان او ناتمام ماند.
نظر کاربران
خوب بود
نویسنده مورد علاقه منه،مخصوصا کتاب دیوید کاپر فیلد