حقایق باورنکردنی درباره سیاستمداران آمریکایی
آمریکا رئیس جمهورهای مختلف و با پیشینههای عجیبی را به خود دیده. چه اهل مطالعه تاریخ باشید چه نه، شاید بد نباشد که بدانید رئیس جمهورها هم قبل از رسیدن به پست و مقام آدمهای معمولی بودند.
جان اف.کندی؛ دارو پشت دارو
به عقیده خیلیها، جان اف. کندی یکی از خوشچهرهترین و جذابترین رئیس جمهوریهای ایالات متحده بود، اما پشت این چهره زیبا، رنج بزرگی را پنهان کرده بود. او با بیماریهای متعددی دستوپنجه نرم میکرد و برای درمان آنها، داروهای مختلفی مصرف میکرد. اولین بار، استاد تاریخ دانشگاه بوستون، روبرت دالِک، پرده از این راز برداشت. او در کتابش با نام «یک زندگی ناتمام: جان اف. کندی، 1963- 1917»، اشاره کرده که کندی از امراضی همچون ورم روده بزرگ، پروستات، بیماری اَدیسون و پوکی استخوان، رنج میبرده.
به گفته دالک: «روزی نبود که او از درد به خودش نپیچد.» کندی روزانه بیش از ۱۲ عدد قرص را به صورت همزمان مصرف میکرد و کودیین، ریتالین و قرص تیرویید، ازجمله داروهای مصرفی کندی بود. ناخوشی و درد کندی طی بحران موشکی کوبا و عملیات خلیج خوکها (عملیات نظامی که توسط آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده برای نابودی حکومت کمونیستی فیدل کاسترو در کوبا طراحی شده بود)، افزایش پیدا کرد و همین موضوع، دُز مصرف او را بالا برد. براساس گزارشها، کندی برای از بیم بردن اثرات جانبی این داروها، مجبور شد داروهای آرامبخش را نیز به داروهای قبلی اضافه کند.
عجیب اینجاست که باوجود کابینت پر از داروی کندی، تا مدتها توانسته بود با پنهانکاری و این که مبادا این موضوع، وجهه سیاسی او را به خطر بیندازد، این حقیقت را از دید رسانهها پنهان نگه دارد.
زمانی که بنجامین هریسون در سال 1889 زمام قدرت را به دست گرفت، کاخ سفید هنوز به انرژی الکتریسیته مجهز نشده بود و روشنایی از طریق چراغهای گازسوز تامین میشد. با وجود اینکه هریسن خودش هنگام نصب چراغ برق در محل کاخ ریاست جمهوری حضور داشت، اما هم او هم همسرش از دست زدن به کلید برق امتناع میکردند. عدم انجام این کار از روی خودبزرگبینی و غرور نبود، این زوج تنها از اینکه مبادا دچار برقگرفتگی شوند، از دست زدن به کلید برق اجتناب میکردند.
طبق اسناد تاریخی کاخ سفید، در آن دوره، باوجود آنکه یک دهه از اختراع برق میگذشت، تنها عده انگشتشماری به استفاده شخصی از چراغهای برقی اعتقاد داشتند.
رونالد ریگان؛ در جستوجوی ستارهها
رونالد ریگان، چهلمین رئیس جمهور ایالات متحده، از مریدان طالعبینی و ستارهشناسی بود. علاقه او به ستارهها به دهه ۶۰ میلادی برمیگشت، زمانی که در سال ۱۹۶۷، فرمانداری ایالت کالیفرنیا را برعهده گرفت، او زمان عجیبی را برای ادای سوگند انتخاب کرد: ۱۲:۱۰. احتمالا از نظر او، در این ساعت از روز، ستارهها در وضعیت مبارکی قرار میگرفتند. چیزی که بیشتر از دید رونالد ریگان جنبه سرگرمی داشت، بعد از ترور او در ۳۰ مارس ۱۹۸۱، به دغدغه فکری نانسی ریگان تبدیل شد. طبق گزارشها، ستارهشناسی به نام جوآن کویگلی به نانسی هشدار داده بود که همان روز، اتفاق بدی در شرف وقوع است، به همین دلیل، از زمان وقوع اقدام تروریستی علیه ریگان، نانسی دائما نگران سلامتی رونالد بود. نانسی به کویگلی گفته بود: «هر وقت رونالد از کاخ بیرون میره، میترسم که اتفاقی براش بیفته.» از آن به بعد بود که زندگی ریگانها به کویگلی وابسته شد، و هر تصمیمی با مشورت و راهنماییهای او گرفته میشد.
دامنه خرافات از این هم فراتر رفت، بهطوریکه ستارهشناس دیگری به نام جویس جیلسون، ادعا کرد که درنتیجه تلاشهای او بوده که جورج بوش بهعنوان رقیب ریگان، وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شد. کوینگی از طریق نانسی، ارتباط مستقیم و نزدیکی با رونالد داشت، بااینحال، ریگان دخالت علم ستارهشناسی را در تصمیمگیریهای سیاسیاش رد میکرد، ولی پرواضح بود که ناکامیهای او از همین خرافات نشئت گرفته.
جورج واشنگتن: عیش و نوش
جورج واشنگتن، اولین رئیس جمهور ایالات متحده، در دورهای زندگی میکرد که مصرف مشروبات الکلی خیلی رایج و قابل قبول بود. او یک کارگاه ساخت مشروبات الکلی را در مونت ورنون راهاندازی کرد. او تقریبا 11 هزار گالن نوشیدنی الکلی طی سال 1799 تولید کرد، که در مقایسه با تولیدات سایر کارخانههای آن دوره ایالات متحده، حجم قابل توجهی بود. او هیچ اقدامی برای تصویب قانون منع مصرف مشروبات الکلی انجام نداد، و حتی اداره یک میخانه بزرگ در فیلادلفیا را نیز برعهده گرفت.
واشنگتن نجار دائمالخمری بهنام توماس گرین داشت. او یک بار به گرین گفته بود: «سردرد و دستان لرزان، نتیجه اجتنابناپذیر مصرف االکل است، که شخص را نسبت به انجام امور بیمیل میکند؛ درنتیجه این رخوت و بیتوجهی، تنبلی حاصل میشود.» اما گرین به نصحیتهای او توجهی نمیکرد، اما خود واشنگتن همیشه جانب اعتدال را رعایت میکرد و توقع داشت سایرین نیز همین کار را انجام بدهند.
دوایت آیزنهاور: حیوانآزاری
آیزنهاور در طول ریاست جمهوریاش، کارهای جالبی انجام داد. او عاشق گلف بود. او آنقدر به این ورزش علاقه داشت که میخواست زمین گلف کوچکی را نزدیک محل کار و منزلش داشته باشد تا بتواند دائما تمرین کند. برای این کار، زمین تمرین کوچکی را در سال 1954 برای خودش ساخت. رئیس جمهور ترومن نیز علاقه عجیبی به سنجابها، بهخصوص غذا دادن به آنها داشت، به همین دلیل مغزدانههای مختلف را درون زمین گلف آیزنهاور پنهان میکرد. آیزنهاور که از کار ترومن به تنگ آمده بود، روزی به شوخی گفت که تمام سنجابها را باید با تیر زد، و از باغبانها خواست تا فکری به حال سنجابها کنند.
باغبانهای بختبرگشته هم تمام تلاششان را کردند تا سنجابها را برسانند و فراری بدهند، اما سنجابها به این راحتیها تسلیم نمیشدند. بنابراین، کارکنان تصمیم گرفتند سنجابها را به دام بیندازند و در پارکهای اطراف رها کنند. اما این کار هم اثرگذار نبود، به این ترتیب آیزنهاور تصمیم گرفت با ریختن آب جوش روی سنجابها، آنها را فراری بدهد. این اقدام باعث شد مخالفانش او را به حیوانآزاری و تهدیدی برای محیط زیست متهم کنند، اما او فقط میخواست زمین بازیاش را خلوت کند.
توماس جفرسون؛ ترس از اجتماع
او نهتنها بهخاطر تراشیده شدن چهرهاش در کوه مونت راشمور جاودانه شد، بلکه خصلت دیگری داشت که نام او را برای همیشه در ذهنها حک کرد. اگرچه جفرسون نویسنده توانایی بود، اما هنگام سخنرانی، دچار اضطراب شدید میشد. او همچنین بهعنوان یک حقوقدان، حتی در طول سومین کنگره قارهای هم لام تا کام صحبت نکرد. جان آدامز (رقیب انتخاباتی جفرسون) در این رابطه گفته: «من حتی یک جمله هم از دهان او نشنیدم.»
جفرسون تنها دو سخنرانی مستقل داشته. او آنقدر آرام صحبت میکرد که شنوندگان بهسختی متوجه میشدند که او چه میگوید. پژوهشگران دانشگاه دوک، طی تحقیقی متوجه شدند که جفرسون به احتمال زیاد دچار ترس از اجتماع بوده.
جیمی کارتر؛ مشاهده بشقاب پرنده
آیا حقیقت جایی فرای سیاره زمین وجود دارد؟ از دید رئیس جمهور سابق ایالات متحده، جیمی کارتر، بله این امکان وجود دارد. در سال 1969، نشریه «پولیتیکو» این خبر را چاپ کرد که فرماندار پیشین ایالت جورجیا، جیمی کارتر، ادعا کرده که در طول بازدید از کلوب لاینز، شاهد پرواز یک بشقاب پرنده بوده.
کارتر جایی اشاره کرده بود: «ناجورترین چیزی بود که تا حالا دیدم.» او چند سال بعد پروندهای را در رابطه با مشاهدهاش تشکیل داد و حمایت از تحقیقات مربوط به بشقاب پرندهها را نیز به موفقیت کمپین انتخاباتیاش در سال ۱۹۷۶، اضافه کرد. اما با ورودش به کاخ سفید، از حمایت خود دست کشید، چون معتقد بود این کار تهدیدی برای امنیت ملی خواهد بود. اما چند دهه بعد طی مصاحبهای در شبکه سیانان، دوباره ادعای مشاهده بشقاب پرندهاش را مطرح کرد. اما اینبار گفت که بعید میداند شیئی که در آسمان دیده، بشقاب پرنده بوده باشد.
نظر کاربران
خوب شد نوشتید اینارو . وگرنه مافکر می کردیم روسای جمهور از یک کره دیگه اومدند!