نسل «بيت» و جهان شعري «آلن گينزبرگ»
«آلن گينزبرگ » در سوم ژوئن ۱۹۲۶ متولد شد. پدرش شاعر و معلمي يهودي و سوسياليست بود و مادرش كمونيستي مجنون كه اطرافيان را قاتلين خود مي پنداشت و سرانجام سر از دارالمجانين در آورد.
«براهني » ضمن اين توضيح از «گينزبرگ » و برخي شاعران ديگر «نسل بيت » به عنوان شاعراني ياد كرده كه اين ويژگي ها در شعرشان وجود داشت . او مي نويسد: «براي امثال آلن گنيزبرگ و جروم راتنبرگ ، ديگر شعرخواني ساده مطرح نبود، بلكه آواز و رجز هم مطرح بود و براي امثال فرلنيگتي آلت موسيقي هم مطرح بود و بعدها در محافل مختلف آميزه يي از آلات مختلف و شعر و رقا و فرياد هم مطرح بود؛ و بويژه گروهي از سياهان مجبور بودند شعر را بدل به نوعي فرياد عليه بيداد اجتماعي بكنند.» (۲)
«آلن گينزبرگ » در سوم ژوئن ۱۹۲۶ متولد شد. پدرش شاعر و معلمي يهودي و سوسياليست بود و مادرش كمونيستي مجنون كه اطرافيان را قاتلين خود مي پنداشت و سرانجام سر از دارالمجانين در آورد. دوره دبيرستان براي «گينز برگ » دوره آشنايي با «والت ويتمن » بود كه اين آشنايي و علاقه فراوان به اين شاعر از نقاط مشترك تمام نويسندگان و شاعران نسل بيت بود و همه آنها «ويتمن » را تا حد پرستش دوست داشتند.
شعري به تمام معنا عصياني و آكنده از پرخاش و ضجه و اندوه و هذيان و البته گاه آغشته به رنگ تند سياسي كه اين شايد ريشه در پيشينه خانوادگي شاعر داشت و بين بيت ها «گينزبرگ » يكي از آنهايي بود كه از ديگران سياسي تر بودند و همين ويژگي او را از «جك كرواك » جدا مي كرد كه بيشتر به سبك مي انديشيد و خيال نداشت ادبيات را به بيانيه سياسي تقليل دهد و «كرواك » انگار در برابر رفيق هم دانشگاهي اش به اين واقعيت رسيده بود كه جهان با كلمات تغيير نمي كند و بيهوده نبايد داعيه دار چيزي شد كه در نهايت مدعي را روسياه خواهد كرد و البته همين اختلاف ها بود كه اين همه تنوع را در آثار «بيت » ها به وجود آورد و اكنون هم «ريچارد براتيگان » را جزو آنها به حساب مي آورند و هم «گينزبرگ » و «كن كيسي » را در حالي كه وقتي به عمق تفكر هر يك از آنها مي رسيم ، مي بينيم ، هيچ كدام در جزييات شبيه آن يكي نيستند هر چند در آثار تمام شان كليات مشتركي به چشم مي خورد مثل گرايش به فلسفه ذن و عرفان شرقي در برابر نظام مصرفي و كالا محور امريكايي ادبيات «بيت »ها، هجويه يي است بر آن و بيهوده نيست كه «گينزبرگ » در اشعارش ، زبان به ستايش نسلي مي گشايد كه جامعه آنها را مطرود مي داند.
«همان ها كه نصفه شب اطراف ريل ها پرسه زدند و ماتم گرفته بودند كه كجا بروند و بي آنكه دلي شكسته به جا بگذارند رفتند.»
«همان ها كه دنبال يك تخم مرغ خودشان را زير كاميون هاي گوشت انداختند.»
(سطرهايي از شعر زوزه )
«زوزه » همان طور كه شاعر بر پيشاني آن نوشته ، شعري است كه «گينزبرگ » آن را براي «كارل سالمون » سروده . براي «كارل سالمون » كه در بيمارستان رواني از مغزش قطعه برداري كردند.
در همان بيمارستان رواني كه مادر «گينزبرگ » هم در آن بستري بود و شايد «كارل سالمون » در واقع نماد نسلي بود كه هر يك به گونه يي متلاشي شدند. نسلي غرق در مخدر و هذيان و پرسه هاي شبانه از كافه يي به كافه ديگر. نسلي كه بخش اول شعر زوزه سرگذشتش را روايت مي كند و شعر پس از عبور از وردگونه توام با دهشت و خشونت بخش دوم وارد بخش سوم مي شود كه خطابه يي است ستايش آميز براي شخص «كارل سالمون »:
«كارل سالمون ، من در ديوانه خانه ي راك لند همراه توام
جايي كه تو ديوانه تر از مني
در ديوانه خانه ي راك لند همراه توام
جايي كه حال تو وخيم است
در ديوانه خانه ي راك لند همراه توام
جايي كه به سايه مادرم شبيه مي شوي ...»
و بدين سان «كارل سالمون » خاطره يي مي شود از مادر مجنون گينز برگ . خاطره يي از روح و روان چند پاره او و هم نسلانش . خاطره يي كه به زبان هذياني شعر گينزبرگ و نويسندگان و شاعران هم دوره او لحني عصياني مي دهد. لحني كه شايد مودبانه نباشد اما هنوز هم پس از اين همه كه از سال ۱۹۵۵ كه سال سرودن زوزه است و از سال ۱۹۹۷ كه سال مرگ شاعر آن است مي گذرد، باز هم خواندني است . همان قدر كه «صيد قزل آلا در امريكا» «ريچاد براتيگان » و آثاري از اين دست . هر چند برخي معتقدند تاريخ مصرف اين گونه آثار گذشته و ناخودآگاه نسل امروز را در جادوي «هري پاتر» و مانند آن مي جويند!
2 و 1 : رضا براهني \ شعرهاي زندان \ تهران 1358، امير كبير، صا 41 40
ارسال نظر