کیومرث صابری؛ به یاد «گل آقا»ی مردم
۱۳ سال از درگذشت زنده یاد کیومرث صابری نویسنده سرشناس طنز معاصر و مشهور به «گل آقا» می گذرد. در واقع بیش از ۱۳ سال. چون او ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ درگذشت و از سیزدهمین سالگرد اندکی گذشته است.
مهم ترین خصوصیات فردی و اخلاقی پدر چه بود؟
فکر می کنم مهم ترینش صداقت و رفاقت بود. ایشون چه در خانواده چه در موسسه رفیق و همراه بودند. شنونده و مشاور خوبی بود. در یک کلام رفیق بود. اصول خودش را داشت ولی هیچ وقت عقیده اش را با دیگران تحمیل نمی کرد. همیشه با رفتارش درست را از غلط نشان می داد. در منزل مهربان و همراه بود. کارهای شخصی اش را خودش انجام می داد و همه کار بلد بود از خیاطی و آشپزی تا اتو کشیدن. همیشه بخشی از کارهای خانه را انجام می داد چون مادرم معلم ریاضی بود و کار می کرد.
طنز گل آقایی ریشه در چه چیزی داشت که تولید شادی می کرد؟
اتفاقا طنز گل آقایی بیشتر از آنچه تولید شادی کند مولد تفکر بود. ببینید همین اصطلاح طنز گل آقایی خودش یک کتاب حرف دارد ولی خلاصه اش این که طنز گل آقایی هدفش نقد منصفانه بود نشان دادن ضعف با زبانی که لبخند به لب نقد شونده بیاورد و او را به تفکر وادارد. گل آقا آینه مردم بود؛ وقتی سیاسی می نوشت آینه مسوولین؛ وقتی اجتماعی می نوشت آینه ملت. طنز گل آقا خلاف آن که بعضی ها به اشتباه می گویند کارش اصلاح نبود بلکه هدف نهایی اش اصلاح بود. قرار بود نقطه درد را نشان بدهد آن هم به زبانی شیرین و نجیب. آقای صابری دو تا تعریف از طنز گل آقایی داده که فکر می کنم همان بهترین جواب است.
«طنز گل آقایی زدن با شاخه گل به صورت فردی است که به خواب فرورفته و هدف بیدار کردن اوست.»
تعریف دیگر این بود که «طنز گل آقایی مثل تیغ جراحی است بدن بیمار را به قصد بهبود و معالجه می برد، نه کارد سلاخی.»
سبک و مدل طنز ایشان برگرفته از چه بود و به طور کلی سبک او چگونه سبکی بود؟
آقای صابری لیسانس علوم سیاسی و فوق لیسانس ادبیات فارسی شاخه تطبیقی داشت. سال ها مشاور مسوولین بود. مشاور شهید رجایی در آموزش و پرورش و نخست وزیری، آیت الله خامنه ای زمانی که رییس جمهوری بودند، آقای خاتمی زمانی که وزیر ارشاد بودند و آقای تاج زاده در وزارت ارشاد. همین جمله نشان می دهد که فراجناحی بود. از طرفی به ادبیات فارسی مسلط بود.
این دو نکته در کنار هم ویژگی منحصر به فرد گل آقا در خصوص طنزنویسی سیاسی در ایران بعد از انقلاب بود؛ چون مناسبات سیاسی را می شناخت و قلم خوبی داشت. علاوه بر آن طنز گل آقایی برانداز نبود. معتدل بود. از سال ۱۳۶۳ که در اطلاعات ستون دو کلمه حرف حساب را شروع کرد تا هفته نامه گل آقا.
به قول خودش «سوفاف» بود واژه ای که به طنز معادل سوپاپ به کار می برد و از همه مهم تر «آن» داشت. نوشته های گل آقا پر از صناعات ادبی است، در عین حال بسیار ساده یعنی هر کس با هر سطح سواد آن را می خواند و با آن ارتباط برقرار می کند. من اگه بخوام مثال بزنم گل آقا شبیه حافظ است. رندانه می نویسد و همین وجه تمایز است. اما این را هم باید به استادان ادب سپرد تا بنشینند و تحقیق و صحبت کنند.
چرا این حرکت ارزشمند را متوقف کرد؟
آقای صابری همیشه می گفت ما با هر تفکر و جناح در یک کشتی نشسته ایم هر کدام کشتی را سوراخ کنیم کشتی غرق می شود. سال ها تلاش کرد با طنز گل آقایی به استحکام این کشتی کمک کند. خودش می گفت هنر من انتشار هفته نامه طنز نبود بلکه تعطیل کردنش بود. دلایلی داشت که نمی خواست آنها را عنوان کند و اجازه دهید به همین نکته بسنده کنم.
چرا این کار توسط شما و دوستان ایشان ادامه نیافت؟
اتفاقا کار موسسه بعد از ایشان ادامه یافت. من طبق وضعیت ایشان از بهشت زهرا به جای منزل به ساختمان موسسه آمدم تا با اصحاب گل آقا شماره ویژه ای برای آقای صابری منتشر کنیم شماره ای که تا سال ۱۳۸۷ هر سال ۱۱ اردیبهشت ماه به سیاق هفته نامه منتشر شد.
این سال ها علاوه بر تمام فعالیت سابق گل آقا سایت گل آقا، استودیوی انیمیشن گل آقا مجله کمیک استریپ گل آقا هم اضافه شد. همچنین دو دوره جشنواره فیلم کمدی گل آقا هم برگزار شد. سال 1387 کلیه مجله ها را تعطیل کردیم و هفته نام گل آقا را مجدد این بار با شکل جدید راه انداختیم که متاسفانه شرایط جامعه آن روزها طوری بود که بعد از 20 شماره امکان ادامه انتشار وجود نداشت.
در دولت آقای احمدی نژاد متاسفانه تحمل نقد و طنز وجود نداشت. با وجود این که ما بر اصول گل آقا پای بند بودیم. اما از کشیدن کاریکاتور ایشان تا نقد عملکرد وزارت خانه ها هیچ کدام قابل تحمل نبود توقع داشتند گل آقا در حمایت آنها مطلب بنویسد در حالی که گل آقا فراجناحی بود و وظیفه اش انتقاد. فضای سیاسی روز به روز تنگ تر می شد. سوبسیدهای رایج هم قطع شده بود. من دیگر علاقه ای به نقد سیاست نداشتم وقتی می دیدم به چشم دشمن به طنز و گل آقا نگاه می کنند و نظری غیر از نظر خودشان را بر نمی تابند و کلا با طنز بیگانه هستند. تصمیم گرفتم فعالیت مجله را متوقف کنم و به کارهای انتشارات و انیمیشن با همکاران بپردازم.
آقای صابری هفته نامه بچه ها... گل آقا را خیلی دوست داشت روزهای آخر به من گفت اگر می توانستم از نو شروع کنم هیچ وقت برای بزرگ ترها نمی نوشتم و فقط برای کودکان و نوجوانان کار می کردم.
با تعطیلی هفته نامه و ماهنامه عملا بخش بچه ها مواجه با مشکل شد و با فضای سیاسی آن دوران امکان فعالیت موسسه گل آقا وجود نداشت و متاسفانه بعد از گذشتن سال ها وضعیت فرهنگ هنوز در شرایط مطلوب نیست.
مشکلات اقتصادی طبیعتا ارجح است و متاسفانه فرهنگ پشت درهای بسته مانده، با این حال ما هنوز سعی می کنیم انتشارات گل آقا را سر پا نگه داریم و آثاری که تاکنون چاپ شده همراه با آثار آقای صابری و سایر طنزنویسان را منتشر کنیم. همچنین برای کتاب های کودک و نوجوانان هم برنامه های ویژه تری داریم.
دلیل این همه موفقیت ایشان چه بود؟
تسلط او به اوضاع سیاسی و ادبیات مهم ترین عامل بود. تربیت جوانان مستعد در کنار افراد صاحب نام، کارکردن جمعی و جلسات پی در پی همه باعث شد که هفته نامه گل آقا، انتشارات، برگزاری مسابقات داخلی و بین المللی کاریکاتور از جمله گفت و گوی تمدن ها و راه و سفر و نمایشگاه های کاریکاتور کم کم به فعالیت ها اضافه شد.
در این فاصله طنزنویسان و کاریکاتوریست های جوان تبدیل به افرادی صاحب نام شدند و مدیران امروز آموزش دیدند. اما مساله این بود تنها آقای صابری می توانست مدیرمسوول و سردبیر گل آقا باشد. فردی با آن تجربه سیاسی و ادبی می توانست دستور چاپ هفته نامه را بدهد. در تمام سال های انتشار مجله هیچ شماره ای هیچ مطلبی بدون تایید ایشان چاپ نشد و تمام سال ها مدیر مسوول و سردبیر خود ایشان بودند.
من از سال ۱۳۶۹ که هنوز سال آخر دبیرستان بودم از اولین شماره کارتابل مطالب و کاریکاتوری و زیراکس مجله را می دیدم در تمام این سال ها وظیفه داشتم کنار مطالب نظر بدهم بعد آقای صابری نظرات من را اصلاح می کرد و سوال های مرا جواب می داد. آن روزها نمی دانستم دلیل این کار چیست اما بعد از گذشتن چند سال و ورودی به موسسه فهمیدم که ایشان فوت و فن سردبیر و مدیر مسوولی را دارد به من آموزش می دهد. این کار ساعات و روزهای زیادی را می طلبید و من این شانس را داشتم که این آموزش را ببینم تا سال های بعد این وظیفه سنگین به من سپرده شود.
از خاطرات ایشان با حضرت امام بگویید؟
این خاطره از زبان پدرم: «روزی در معیت آقای رجایی ملاقات جانانه ای با امام کردیم. همان صبح ریش تراشیدم و ادکلن زدم. گفتم نکند من این جور بروم بگویند: برو گم شود. اما امام بصیرت داشت، می دید که در دل آدم چه جوری است. اتفاقا به خود امام هم گفتم. که آقای رجایی به من گفته است این ریش ندارد ولی ریشه دارد. جریان از این قرار بود که به آقای رجایی گفته بودند که این کی است که مشاور شما است؟ این که ریش ندارد این قدر به این بنده خدا گفتند که گفت: این ریش ندارد، ریشه دارد ول کنید ما را. من به امام همین مطلب را عرض کردم.»
خاطره دیگر باز از ربان خودشان: «در مورد طنز، من یک جمله چپلکی کارکردن دارم. می دانید امام نگارش شان با شفاهی شان فرق می کرد. وقتی در سال ۱۳۶۳ شروع کردم به طنزنویسی دو، سه تا از برادران روحانی بعد از مدتی آمدند گفتند که گاهی یک جملاتی را تو می نویسی که یادآور حرف امام است. کلماتی هم که به کار می بردی مثل «لهذا، هکذا، فلذا، فلذاست» که این را یک مقدار احتیاط کن.
من از طریق آقای دعایی به احمدآقا پیغام دادم. احمدآقا گفت: ابدا چنین چیزی نیست. اگر بوده باشد هم، امام خوششان می آید. یک موردی هم هست که احمدآقا همان موقع به آقای دعایی گفته بود که پیش امام بودیم و خاتمی آمد گفت: آقا ببین گل آقا چی نوشته است. الان یادم نیست، گفت: امام خواندند و گفتند احتمالا با من است و خندیدند.»
به عنوان سخن پایانی اگر مطلبی به ذهن تان می رسد بفرمایید.
در این سال ها کسانی که از نام گل آقا و آقای صابری سوءاستفاده کرده اند و به بهانه تجلیل علی رغم وصیت ایشان به برگزاری جشنواره و بزرگداشت و ساختن فیلم بدون رضایت موسسه گل آقا و خانواده اقدام کردند. حتی جدیدا یک کانال تلگرامی به نام گل آقا ثبت شده که با لوگو و نام موسسه کار می کند و طنزهای جهت دارش باعث دلخوری مسوولین و دلخوری از ما هم شده. به رغم اقدام قانونی موسسه همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد و اراده جدی هم برای جلوگیری این مورد دیده نمی شود. در حال حاضر تمام فعالیت های موسسه گل آقا در فضای مجازی با نام golaghaofficial است.
ارسال نظر