پاولوف؛ از مطالعه در پنج سالگی تا شاگردی مندلیف
پاولوف در طول دوران حیات خود، به خاطر کارهایش بسیار مورد تشویق و قدردانی قرار گرفت که از آنجمله میتوان به دریافت جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۰۴ و عضویت در آکادمی علوم روسیه در سال ۱۹۰۷ اشاره کرد.
همراه با پاولوف از ریازان تا خانه ابدی
ایوان پاولف در شهر ریازان در کشور روسیه به دنیا آمد. پدرش کشیش جوان و فقیری بود که با باغبانی روزگار میگذراند و علاقه ای وافر به کتاب و مطالعه داشت. ایوان، نوشتن را در ۵ سالگی آموخت و از همان سالها به مطالعه پرداخت. در ۱۱ سالگی به مدرسه کلیسای ریازان رفت، اما آنجا را رها کرد و در دانشگاه سن پترزبورگ به تحصیل علوم طبیعی پرداخت.
پس از دریافت مدرک پزشکی از آکادمی پزشکی نظامی در ۱۸۷۹ وی همه وقت خود را وقف تحقیقات کرد. در سالهای ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶ با یک کمک هزینه تحصیلی که از کشور آلمان دریافت کرد، مدتی در لایپزیک و هایدلبرگ و برسلائو به مطالعه پرداخت.
وی در کلینیک سن پترزبورگ کوشید تا نظریه پزشکی را با عمل بالینی تلفیق کند و موفق به کشف اعصاب ترشحی پانکراس در ۱۸۸۸ شد و سپس به پژوهش درباره فرایندهای گوارشی پرداخت. پژوهشی که سرانجام در ۱۹۰۴ جایزه نوبل را نصیب وی کرد.
در ۱۸۹۰ پاولوف به عنوان داروشناس در آکادمی پزشکی نظامی در سنپترزبورگ پژوهشها و کشفیات پاولوف درباره «واکنشها» به رشد جنبش رفتارگرایی کمک زیادی کرد. پژوهشگران دیگری از کارهای پاولوف در مطالعه شرطیسازی به عنوان شکلی از یادگیری استفاده کردند. پژوهشهای پاولوف همچنین نشانگر روشهای مطالعه واکنش به محیط به شیوهای عینی و علمی است.
برگزیده شد و یکسال بعد استاد فیزیولوژی آن دانشگاه شد، سمتی که تا سال 1924 آنرا حفظ کرد. وی در سال ۱۸۹۸ موفق به اخذ درجه دکترا از دانشگاه سنپترزبورگ شد.
در سال 1907 وی به عضویت آکادمی علوم روسیه پذیرفته شد و مدتی بعد، به ریاست انستیتو فیزیولوژی رسید و تا زمان مرگ خود در این سمت باقی ماند. اگر چه پژوهشهای پاولوف از اهمیت روانشناختی زیادی برخوردار بود، اما او همواره مدعی بود که این پژوهشها مطالعه فرایندهای فیزیولوژی مغزند، نه مطالعات روانشناختی.
پاولوف در دانشگاه، از وجود استادان برجستهای همچون مندلیف در شیمی کانی، باتلروف در شیمی آلی و بهویژه آی. اف. تیسون در فیزیولوژی بهره برد که تيسون کمک زیادی در تبدیل پاولوف به بزرگترین دانشمند آزمایشگر زمان خود کرد. او در دانشگاه سن پترزبورگ، فیزیولوژی حیوانی را بهعنوان رشته اصلی و شیمی را بهعنوان رشته فرعی خود انتخاب کرد و نخستین تحقیق خود را درباره فیزیولوژی اعصاب لوزالمعده به انجام رساند.
گرایش او به علوم طبیعی ناشی از اندیشههای روشنفکران انقلابی روس بهویژه پیسارف بود و کتاب «انعکاسهای مغز» اثر آی. ام. سچنوف بنیانگذار فیزیولوژی روسیه به آشنایی او با پیشرفتهای علمی آن زمان کمک زیادی کرد. روش تجربی سچنوف تاثیر عمیقی بر پاولوف جوان باقی گذاشت و وی را به راهی که به تجربه و آزمایش عینی به جای دروننگری و مفروضات ذهنی می انجامید، سوق داد.
ایوان پیتروویچ پاولوف سرانجام در 27 فوریه 1936 درگذشت. در بستر مرگ، در حالیکه کاملا هوش و حواسش بجا بود، از یکی از شاگردانش خواست که در کنار او بنشیند و شرح احساسات و حالات خود را که تا لحظه مرگ به او میگوید، یادداشت کند. اتاق کار و آزمایشگاه او همچنان بهصورت موزه نگهداری میشود.
پیدایش نظریه شرطیسازی کلاسیک
پاولوف بر اساس مشاهداتش دریافت که ترشح بزاق یک واکنش آموخته شده است. سگها به لباس سفید آزمایشگاهی دستیاران پژوهشی پاولوف واکنش نشان میدادند و این لباس تداعیگر زمان غذاخوردن در آنها بود. برخلاف ترشح بزاق در زمان غذا دادن که واکنش غیرشرطی است، ترشح بزاق هنگامیکه سگ انتظار دریافت غذا دارد، واکنش شرطی است.
پاولوف سپس تمرکز خود را معطوف بررسی دقیق چگونگی آموختن یا بهدست آوردن این واکنشهای شرطی کرد. او از طریق یک سری آزمایش باعث به وجود آمدن واکنش شرطی به محرکهایی که قبلا خنثی بودند، شد.
تاثیر پژوهش پاولوف
کشف شرطیسازی کلاسیک توسط پاولوف، بهعنوان یکی از مهمترین کشفیات در تاریخ روانشناسی باقی ماندهاست. فرایند شرطیسازی، افزون بر شکل دادن پایههای آنچه بعدها روانشناسی رفتاری نامیده شد، امروزه به دلیل کاربردهای زیاد، از جمله اصلاح رفتار و درمان بیماریهای سلامت روان، همچنان با اهمیت باقی مانده است. غالبا از شرطیسازی کلاسیک برای درمان انواع هراسها، اضطراب و اختلالات هراس استفاده میشود.
با آن وجود که کشف شرطیسازی کلاسیک توسط پاولوف، بخش مهمی از تاریخچه روانشناسی را شکل داده است، امروزه نیز کارهای او همچنان الهامبخش پژوهشهای بیشتری است.
میان سالهای 1997 و 2000، بیش از 220 مقاله در مجلات علمی به پژوهشهای اولیه پاولوف در زمینه شرطیسازی کلاسیک ارجاع دادهاند.
ایوان پاولوف در محافل اندیشهای امروز
در محافل کنونی اندیشه، پاولوف بهطور هدفمندانهای یک رفتارگرا معرفی شده و بهاین شکل همراه با انقراض رفتارگرایی از صحنه بررسی به دور خواهد ماند.
گرچه یافتههای پاولوف در نهضت رفتارشناسی نقش اساسی داشت، اما پاولوف رفتارگرا نبود، بلکه یک روانشناس تجربی-آزمایشگاهی است و بهحق میتوان او را «پدر روانشناسی آزمایشگاهی» دانست.
امروزه از یافتههای او در علم بازتابشناسی (reflexology) استفاده میشود.
پاولوف در ایران
در ایران، در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۶۰ کتابهای بسیاری درباره پاولوف ترجمه شد. برخی از این كتابها عبارتند از: «بهسوی روانشناسی و روانپزشکی علمی» اثر هاری کی ولز و ترجمه نصرالله کسرائیان(دو جلد)، «مجموعه آثار پاولوف»(دو جلد)، «پاولوف» از سوی انتشارات خوارزمی، «کارهای اساسی پاولوف» ترجمه مصطفی مفیدی، «منتخب آثار پاولوف: تيپشناسی، تحقيقات گوارشی، فعاليت عالی عصبی، خواب طبيعی و مصنوعی» به ترجمه جلال کیا.
همچنین امیرحسین آریانپور کتاب «روانشناسی از دیدگاه واقعگرایی در ارتباط با روانشناسی پاولوفی(مجموعه مقالات)» را در این زمینه تدوین و گردآوردهاست.
جایگاه علمی پاولوف در جوامع بینالمللی
در آمریکا و در آغاز قرن بیستم پاولوف در میان روانشناسان آمریکایی کاملا شناخته شده و مشهور بود. کتاب «گفتارهایی درباره بازتابهای شرطی بیست» و «پنج سال مطالعه عینی بر روی فعالیتهای عالی عصبی حیوانات» در 1928 توسط هورسلی گانت پزشک آمریکایی ترجمه شد. به مدت 35 سال کارهای پاولوف و همکاران وی حمایت و تایید فراوانی برای روانشناسی عینی بهطور اعم و برای رشد فیزیولوژی در روسیه بهطور اخص به همراه داشت.
پاولوف بهعنوان یک دانشمند مخلص که در کاربرد روشهای عینی و آزمایش، مهارتی تام داشت در دهه 1960 پیش از دورانی که در قید حیات بود بهعنوان ایجاد کننده یک پایه علوم طبیعی برای روانشناسی مورد احترام و تجلیل قرار گرفت.
ارسال نظر