سیدنی پواتیه؛ اولین ستاره رنگین پوست تاریخ سینما
سیدنی پواتیه ۹۰ ساله در مقام یک بازیگر برای تمام تاریخ هنر هفتم جزو ده نفری است که در تارک و قله سینما، مکانی ثابت و درخشان خواهند داشت . او در سال ۱۹۶۳ با اقتدار اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول را برای فیلم زنبقهای مزرعه دریافت کرد.
پواتیه پس از چند سال کار تئاتری مداوم ، در سال 1955 برای ایفای اولین نقش مهم خود در سینما، در فیلم جنگل تخته سیاه بازی کرد. هدایت و رهبری ریچارد بروکس در این فیلم به پواتیه کمک شایانی کرد تا بتواند در اولین فیلم مهم خود، چهرهای در خور داشته باشد.
بروکس در این فیلم ، فیلمنامه را از کتاب ریچارد هانتر اقتباس کرد و گلن فورد معروف را برای ایفای نقش اول در نظر گرفت . همبازی شدن پواتیه با گلن فورد با تجربه نیز سبب شد او فرصت را مغتنم شمارد و تجارب زیادی را از فورد کسب کند. اما با فیلم ستیزه جویان برای پواتیه تجربه دیگری رقم خورد و این فیلم به نوعی یک سکوی پرتاب به سوی موفقیت و تثبیت برای وی بود.
در این فیلم که استنلی کریمر کارگردان آن بود، پواتیه در نقش یک محکوم زندانی باتونی کریتس همبازی میشود دو محکوم زندانی فرصتی برای فرار پیدا میکنند؛ در حالی که هر دو به هم زنجیر شده اند. جان (تونی کرتیس) که یک سفید پوست است ، بشدت از سیاهپوستان بیزاری میجوید. این در حالی است که هم زنجیرش که حالا با او فرار کرده ، یک سیاهپوست جوان به نام نوا است که تنفر او از سفیدپوستان کمتر از تنفر جان نیست.
زندگی مشترک آنها به رغم تفاوت افراطی در عقاید و دیدگاههایشان به هم گره خورده است و آن زنجیر یک مانع فیزیکی برای خلاصی آنها از یکدیگر به شمار میآید. به هر صورت وقتی آنها موفق به پاره کردن این مانع فیزیکی میشوند، در مییابند که آن نفرت تبدیل به دوستی شده است ؛ به حدی که "نوا" آزادی خود را به بهای این که با "جان " باشد، رها میکند تا در فرصتهای بعدی با یکدیگر به سوی سرنوشت بروند.
تا سال ۱۹۶۳ پواتیه در فیلمهای پورگی و بس ، همه مردان جوان ، کشمکش در آفتاب ، نقطه فشار و دو فیلم دیگر بازی میکند؛ اما سرانجام بازی در فیلم "زنبقهای مزرعه " است که در سال ۱۹۶۳ برای پواتیه اسکار بهترین بازیگر مرد سال را به ارمغان میآورد.
پواتیه در این فیلم شخصیت اصلی و در حقیقت ذات و باطن حقیقی خود را بروز میدهد. صداقت ، سختکوشی و امید برای موفقیت ، شاخصههایی بودند که پواتیه بعینه برای تماشاگر نشان میدهد. پواتیه در این فیلم یک کارگر سیاهپوست آواره و بیجا و مکان است که دست روزگار او را به طرف نیومکزیکو میکشاند و در آنجا بدون هیچ چشمداشتی ، به تعدادی راهبه خارجی کمک میکند تا بتوانند ساختمان نیمه تمام کلیسایشان را تکمیل کنند.
پواتیه در نقش این معلم ، با دروس عملی و رفتارهای اجتماعی ، باعث رشد آنها می شود و سرانجام در این کار توفیق مییابد؛ به نحوی که شاگردان طغیانگر او به بچههای دوست داشتنی تبدیل میشوند که از صمیم قلب معلم خود را دوست دارند.
دوسال پس از فیلم تقدیم با عشق و "حدس بزن چه کسی برای شام می آید، پواتیه شرکت فیلمسازی خود را به نام فرست آرتیست پایه گذاری کرد و سه سال بعد در سال ۱۹۷۲ اولین فیلم او به نام باک و واعظ ساخته شد این تجربه در سال ۱۹۷۳ با فیلم دسامبرگرم " و در سال ۱۹۷۴ با شنبه شب در حومه شهر ادامه می یابد.
از سال ۱۹۸۴ به بعد پواتیه در سینما کم کار می شود و به تلویزیون روی می آورد. فیلم تلویزیونی فرزندان بلغار در سال ۱۹۹۵ و قسمت دوم تقدیم با عشق در سال ۱۹۹۶ همچنین فیلم شغال در سال ۱۹۹۷ از مهمترین فعالیتهای تلویزیونی پواتیه به شمار می رود.
نظر کاربران
هنرپیشه سیاهپوست خوش تیپی که ما در سن 13-15 سالگی خاطرات زیادی با فیلم هاش داریم.موفق باشن