امیر علی اکبری؛ از تشک کشتی تا رینگ مسابقات «MMA»
از جمله ورزشکارانی است که اتفاقات عجیب و غریب برای او افتاده است. امیر علی اکبری حالا یک ورزشکار حرفه ای در رشته «MMA» (هنرهای رزمی ترکیبی یا Mixed Martiea Arts) است.
امیر علی اکبری که اکنون جزو فایترهای قدرتمند مسابقات «MMA» در اولین مسابقات خود به فایتر اینستاگرامی مشهور شده بود، چرا که در کوتاهترین زمان ممکن حریفانش را شکست می داد و می شد یک مسابقه کامل او را با وجود محدودیت زمانی اینستاگرام در این شبکه اجتماعی تماشا کرد. داشتن رکوردهای ۱۷ و ۳۰ ثانیه باعث شد به علی اکبری لقب فایتر اینستارگرامی داده شود.
از مسابقات رایزن ژاپن شروع کنیم؛ با وجود مبارزات خوبی که داشتید، در فینال شکست خوردید و نایب قهرمان شدید.
این مسابقات از ماه سپتامبر (شهریورماه) آغاز شده بود که در آن 16 فایتر از سازمان های مختلف دنیا حاضر بودند و من هم جزو قهرمان های کشتی بودم که وارد این مسابقات شدم و سازمان من رشته کشتی بود. در اولین مسابقه، فایتر برزیلی را شکست دادم و بعد وارد مرحله اصلی شدم که برای گرفتن کمربند فایت کردم. فایترهای آمریکا و روسیه را هم شکست دادم. این مسابقات برای من خیلی مهم بود و خیلی تلاش کردم که بتوانم کمربند بگیرم. تمام تلاشم را هم کردم، اما به لحاظ تجربی کم آوردم. من تا فینال خوب بالا آمدم. اما نشد انرژی ام را خوب ذخیره کنم و در مسابقه فینال هم پای تاکتیکی من مصدوم بود.
در نیمه نهایی مبارزه سنگینی داشتم، اما حریف کروات من ۳۰ ثانیه مبارزه کرده بود که سرحال و قبراق آمد و با من مبارزه کرد. حرفی که می زنم بهانه نیست. پای تاکتیکی من مصدوم بود و حریفم یک دست و پازن قوی بود که من باید بیشتر با او کشتی می گرفتم تا بوکس کنم، اما به خاطر مصدومیت پا مجبور شدم بوکس کنم. وقتی او مشت اول را به چانه من زد، تعادلم را از دست دادم و دیگر کاری از دستم برنیامد.
کسانی که مسابقه شما را در فینال دیدند، می گویند همان غافلگیر شدن و مشتی که خوردید باعث شکست شد. وگرنه می توانستید فایتر کروات را شکست بدهید.
خیلی تلاش کرده بودم که قهرمان شوم. نه فقط خودم بلکه همه برای من تلاش کرده و زحمت کشیده بودند. حتی حریفم هم فکر نمی کرد من را به این راحتی شکست بدهد، اما به هر حال اتفاقی که افتاد و من برای مسابقات بعدی باید تلاش بیشتری کنم و باتجربه تر هم شده ام.
شاید با توجه به سیک مسابقات «MMA» خیلی ها فکر کنند ورزشکاران این رشته همه خشن و بی اعصاب باشند. اما با وجود کری خوانی هنگام وزن کشی، قبل و بعد از مسابقات می دیدیم که همدیگر را بغل می کردید، دست می دادید و خشونتی هم نبود.
این رشته، یک نوع ورزش حرفه ای است و همه کری خوانی ها و دعواهای قبل از مسابقات هم«شو آف» است که تماشاگر بیشتری جذب شود. قبل و بعد از مسابقه همه ورشکاران با هم ناهار و شام می خوریم در یک هتل مستقر هستیم، کنار هم حضور درایم و بعد از مسابقه هم همدیگر را بغل می کنیم. این روزش از دور خشن دیده می شود، اما کری خوانی و جذابیت دارد. شاید مردم فکر کنند خشن است، خودم فکر می کنم آنقدری که ورزشکاران این رشته مهربان هستند، ورزشکاران دیگر رشته ها این طور نیستند.
خودتان زمانی که در کشتی بودید مهربان تر بودید یا الان؟
(خنده) من الان مهربان تر از زمان کشتی ام هستم. دلیلش هم این است که شما در این ورزش کاملا تخلیه هستی و یدگر هر چقدر خشونت و نامهربانی باشد در ورزش خالی می کنید.
چه شد که به سمت «MMA» آمدید و انگار خیلی آماده بودید که خیلی زود رشد کردید؟ فکر می کردید یک روز وارد این رشته شوید یا همان ماجرای محرومیت باعث شد به این ورزش کشیده شوید؟
من این رشته را وقتی هم که دریگر کشتی بودم، می شناختم. وقتی از کشتی بیرون آمدم به سمت «MMA» رفتم و با توجه به حضورم در این رشته با چند شرکت قرارداد بستم و کارم شروع شد. این شرکت یک باشگاه را در تایلند معرفی کرد که خودم را آماده مسابقات کنم. پیشرفت سریع من به خاطر بک گراند کشتی ام بود و در این دو سال که وارد این رشته شدم، خیلی تلاش کردم تا بتوانم در سطح بالا فایت کنم. بک گراند کشتی و زحماتی که برای من کشیده شد باعث شد زود در «MMA» به این سطح برسم.
شاید اگر در کشتی بودید همین سال ها عمر قهرمانی تان تمام شده بود. اما حالا در «MMA» این شانس را هم دارید تا سن بالا هم فایت کنید و اتفاقات هر چقدر سن بیشتر باشد باتجربه تر و قوی تر هم هستید. این درست است سن قهرمانی در «MMA» بالاست؟
ورزش «MMA» هم دنیای قهرمانی و هم عمر طولانی تری دارد. به این دلیل که مسابقات آن تک بازی و حرفه ای است و از نظر بزرگی هم آنقدر نامحدود است، هرچقدر جلو می روید می بینید هنوز ورزشکار کوچکی در این رشته هستید و باز هم جای بالاتر رفتن دارید. باز هم جای بالاتر رفتن دارید. مثل کشتی یا رشته های دیگر نیست که مدال المپیک آخرین مرحله اش باشد. شما حتی اگر تمام کمربندها را بگیرید و قهرمان یک سازمان شوید، بیشتر و بیشتر از قبل درگیر «MMA» می شوید و جلوتر می روید. همه فایترهای حرفه ای تا 40 سال قهرمان هستند و مسابقه حرفه ای می دهند.
به نظر می رسد برخلاف ورزشکاران دیگر کشورهایی که در این مسابقات هستند، از جایی هم حمایت نمی شوید. با این شرایط ادامه مسیر دشوار نیست؟
من تا امروز از هیچ کجا حمایت نشدم. در دو سالی هم که در تایلند بودم، ۱۰۰ میلیون تومان هزینه شخصی خودم بود که برای رفت و آمد و اقامتم هزینه کردم. با این حال این ورزش طوری است که اگر حرفه ای کار کنید، بالا بیایید و راهی مسابقه برای کسب کمربند شوید، نیاز به هیچ حمایتی ندارید. خدا هم من را دوست داشته که در اولین مسابقات تا اینجا بالا آمدم و نیاز نبوده کسی کمکم کند. از اینجا به بعد هم اگر کسی دوست داشت حمایت می کند و اگر هم دوست نداشتند. برای من فرقی نمی کند. خوشبختانه علاقه ای که مردم نشان می دهند و حمایتی که از طرف آنهاست، بیشتر از هر چیزی برای من اهمیت دارد.
با این حال که شما از سوی فدراسیون با وزارتخانه حمایت نشدید، ولی با پرچم ایران وارد مسابقات شدید و دور افتخار زدید.
در این رشته شما با پرچم هرجایی که دوست دارید می توانید بازی کنید. من عشقم این بود که با پرچم کشور خودم مسابقه بدهم. در مسابقات «MMA» کسی که ایرانی باشد و در سطح بالا مبارزه کند نداریم و تمام تلاش من این است اولین ایرانی باشم که با سابقه ورزشی ایرانی ام در این مسابقات مطرح می شوم. در این راه هم انرژی که از طرف مردم به من می رسد، صددرصد کمکم می کند.
پیشنهاد وسوسه کننده ای از طرف دیگر کشورها نداشتید که با پرچم آنها مسابقه بدهید؟
همه، ماجرای من در کشتی و پینشهاد آذربایجان را می دانند که من حتی به این کشور رفتم، اما برگشتم. دلیل برگشتن من و اینکه برای آذربایجان کشتی نگرفتم یک مسئله بود. چون با خودم فکر کردم من هر جایی هم بخواهم ورزش کنم و هرچقدر به من لو بدهند، انگیزه ای برای مبارزه با پرچم کشور خودم را ندارم.
من می توانم به کمپ آمریکایی ها بروم و با پرچم این کشور مبارزه کنم که اگر موفق شوم هزینه های من را می دهند و حمایتم می کنند. اما من هیچ علاقه ای به این کار ندارم.
شما از اهالی جنوب شهر تهران هستید که معمولا مردم این مناطق جسارت بالایی دارند و در ورزش هم موفق تر می شوند. این موضوع چقدر باعث موفقیت شما شد و آیا در محله ای هم که زندگی می کردید اهل دعوا بودید؟ چون در مسابقات مشخص است که دعواکردن و زدن را خوب بلدید!
(خنده) من اهل محله شماره 2 (خلیج فارس) هستم. زندگی هرکسی که در این محله ها زندگی می کند تقریبا شبیه به هم است و هم «شیطونی» می کنند و فقط شلوغی آنها بالا و پایین دارد. برای این رشته هم جوهره برای شروع لازم است. اما بقیه اش تمرین است. من با تمرین سخت به اینجا رسیدم.
برخی از افرادی که در مسابقات «MMA» شرکت می کنند در کشورهای خود بادیگارد مسئولان سیاسی، اقتصادی و قدرتمند کشورشان هستند. شما به این موضوع فکر کرده اید که روزی بادیگارد کسی در کشور خودمان شوید؟
خیلی از فایترهای معروف، فیلم بازی می کنند و فایترهای درجه دو هم بیشتر بادیگار هستند. اما من نه علاقه ای به این کر دارم و نه دوست دارم بادیگارد شوم. خودم باید کم کم بادیگارد بگیرم، چه برسد به این که بخواهم بادیگارد کسی شوم. با این حال فعلا ورزش می کنم و شاید پیشنهاد خاصی بشود که من را به فکر فرو ببرد. اما تابه حال نه پیشنهادی شده که به فکر فرو بروم، نه چنین اهدافی دارم. اگر هزار عدد برای پیشرفت وجود داشته باشد، من تازه یکی از این عددها را رفته ام و ۹۹۹ عدد باقی مانده که باید بروم.
به سینما که فکر نکردم، اما پیشنهاد خاص ساخت یک مستند و کارهای اکشن بوده که هنوز هیچ تصمیمی درباره آنها نگرفته ام. آنقدر درگیر تمرینات بودم و دوست دارم در این رشته بمانم و پیشرفت کنم که باعث می شود دوست نداشته باشم درگیر این حاشیه ها شوم. گفتم اگر از هزار بشماریم من تازه یک را رفته ام و 999 عددمانده است. پس بهتر است فعلا درگیر حاشیه هایی مثل سینما نشوم.
ارسال نظر