لذت های امیر قلعه نویی با علی پروین و بارسلونا
گفت و گویی که می خوانید حاصل یک ساعت حرف زدن با سرمربی استقلال است. صحبت هایی که اینقدر تیتر داشت که سوال هایش را برداریم و فقط حرف های سرمربی استقلال را بشنویم.
ناگهان چشمانش سرخ می شود. سرمربی استقلال، موفق ترین مربی لیگ، همانی که در جنگ لفظی با هیچ مربی کم نمی آورد، همانی که بازیکنان از او حساب می برند، همانی که بهش می گویند ژنرال یکدفعه می ریزد، یکدفعه آدم دیگری می شود. انگار دیگر نمی شناسی اش. لحنش تغییر می کند، چشمش سرخ می شود و بغض گلویش را می گیرد.
دیدن این لحظات قلعه نویی حتی برای دشمنانش هم سخت است؛ وابستگی امیر به مادر. آخر حرف هایش یکدفعه جوش می زند وصورتش را قرمز می کند.
او امسال عید را باید بدون مادر بگذراند و همین ناراحتش می کند؛ «خیلی سخت است داشتن عید نوروز بدون مادرم ... از نظر من مادرم مرد بود. مرد زندگی کرد و مرد از دنیا رفت. دعای او همیشه پشت سرم بود. اگر دعای مادرم نبود شاید من به هیچ چیز نمی رسیدم ... امسال هم مثل همیشه دعا می کنم و امیدوارم باز هم دعایش پشت سرم باشد.»
حالا انگار دغده اصلی امیر قلعه نویی روز اول عید است. اینکه کجا برود و چه کار کند؛ «همیشه اولین جایی که بعد از تحویل سال می رفتم خانه مادرم بود. امسال به طور قطع به بهشت زهرا (س) می روم.»
گفت و گویی که می خوانید حاصل یک ساعت حرف زدن با سرمربی استقلال است. صحبت هایی که اینقدر تیتر داشت که سوال هایش را برداریم و فقط حرف های سرمربی استقلال را بشنویم.
اطلاعات فوری
* متولد: ۱۳۴۲، تهران
* در راه آهن، شاهین، استقلال و السد قطر بازی کرده
* سال ۱۳۷۶ از فوتبال خداحافظی کرد و سال ۱۳۸۱ سرمربی تیم برق شد
* با ۴ قهرمانی به همراه تیم های استقلال و سپاهان، دو نایب قهرمانی به همراه تیم های استقلال و تراکتورسازی تبریز و یک مقام سومی به همراه تیم استقلال، پرافتخارترین مربی لیگ برتر فوتبال ایران است.
محرم ها برمی گردم نازی آباد
از وقتی که خودم را شناختم دنبال توپ می دویدم. آن زمان در زمین خاکی جلوی خانه مان در میدان انصاری با یک توپ پلاستیکی خودتم را سرگرم می کردم. وقتی انقلاب شد، رفتم به تیم افسر و بعد هم پله پله دوران ورزشی ام را طی کردم.
این را با قاطعیت می گویم که فوتبال همیشه جزیی از زندگی من بوده و هست و به خاطر همین نمی توانم بگویم اولین تصویر دقیقا چه زمانی بوده ... الان به زمین های قدیمی استقلال جنوب و راه آهن وقت نمی کنم بروم ولی خب به زمین نازی آباد سر می زنم؛ مخصوصا در ایام محرم.
از دیدن بازی علی پروین لذت می بردم
فرشاد پیوس یکی از هم محلی های من و همدوره هایم است. صالح آبادی، اکبر محبی، احمد گلستانی و ... اینها همگی بچه های نازی آباد بودندن که در فوتبال به جایگاه خاص رسیدند.
اگر از همه بچه های آن موقع اسم نبردم، به خاطر این است که الان حضور ذهن ندارم وگرنه دوستان زیادی بودند که به جایگاه های خوبی در فوتبال رسیدند. در دوره ما یکسری ستاره بودند که من واقعا از بازی هایشان لذت می بردم. یکسری از هافبک های آن زمان را واقعا دوست داشتم چون فوتبال تماشاگرپسندی ارائه می دادند. چهره هایی مثل محمد صادقی، علی پروین، قاسمپور، برزگری و ...
ما را با نسل امروز مقایسه نکنید
بچه های الان کاملا متفاوتند با نسل ما و زمان ما. فوتبال فقط عشق و علاقه بود و این باعث شده بود تا نتیجه اش هم لذتبخش باشد. عشق به مردم و پیراهن در تک تک ما بود. وقتی به زمین می رفتیم، می خواستیم فقط فوتبال زیبا و جذاب ارائه دهیم اما الان نسل عوض شده و به نظرم قیاس این نسل با نسل قدیم نمی تواند اصلا درست باشد.
صداقت برایم اصل اول کاری است
به نظر من فلسفه کاری هر کسی برمی گردد به عشق و علاقه ای که نسبت به شغلش دارد. من هم از همان زمان شروع کارم هدف های زیادی داشتم که یکی یکی آنها را دنبال کردم. اول از همه دوست داشتم فوتبالیست شوم و به درجات بالایی در فوتبال برسم. خدا را شکر به آنچه خواستم رسیدم اما سال های آخر فوتبالم به فکر مربیگری افتادم و رفتم دنبال آن.
از همان موقع هم شاخص هایی داشتم که وقتی مربی شدم در کارم لحاظ شدند. صداقت کاری برای من اولین اصل بود. نکته دوم این بود که معتقد بوده و هستم که مربیگری یعنی ارتباط. در واقع بحث جاذبه و دافعه واقعا مهم است. بعد از همه اینها دنبال کردن علم روز است. البته من جزو کسانی هستم که معتقدم مربیگر کاملا ذاتی است ولی با علم روز باید آن را تجهیز کرد.
فوتبال دست فوتبالی ها نیست
من همیشه بی پرده و صریح حرف زده ام و الان هم بی پرده و صریح می گویم که یکی از دلایل اصلی اینکه فوتبال ما به این روز افتاده و به قول شما در مسیر عکس پیشرفت حرکت می کند، این است که فوتبالمان دست فوتبالی ها نیست. الان در فوتبال ایران همه چیز شده ترور شخصیت. شما به بقیه کشورهای دنیا که نگاه کنید می بینید آنها همیشه به دنبال لذت فوتبال هستند و برای این لذت، وقت، زمان، هزینه و نیروی انسانی ورزش شناس می گذارند ولی در فوتبال ما نه لذت هست و نه پیشرفت محسوس. علتش هم این است که هیچ چیز دست فوتبالی ها نیست.
تنها خصوصیت مهم این روزهای فوتبال ما، پشتیبانی خوبش توسط نیروی انسانی است وگرنه با کمی دقیق شدن در جزییات کاملا متوجه می شود متوجه شدکه ما در همه بخش های آن مشکلات بزرگ داریم. البته معتقدم اینطوری نیست که ضعیف تر شده باشیم ولی به خاطر شکسته شدن قداست ها دچار شرایط نامساعدی است.
پول داخل فوتبال زیاد نیست
در این فوتبال پول زیادی خرج نمی شود. مشکل کار این است که هزینه ای کهب رای فوتبال صرف می شود، خروجی اش آنطور که انتظار می رود نیست. شما ببینید در فوتبال دنیا با بازیکنان قراردادهای آنچنانی می بندند. به بازی استقلال و پرسپولیس نگاه کنید. این بازی صد هزار تماشاگر را به ورزشگاه می کشاندکه اگر همین صد هزار را ضربدر هشت ساعت، فقط هشت ساعت از وقتشان که برای دربی صرف می شود بکنیم، می بینیم به اندازه هشتصد هزار ساعت برای جوانانمان نشاط و هیجان ساخته ایم.
تلویزیون و صداوسیما باید چند برابر این هزینه را داشته باشند تا بتوانند هشتصد هزار ساعت به جوانان ما سرویس بدهند؟ متاسفانه خروجی فوتبال ما آن چیزی نیست که باید. به خاطر همین هم هست که بعضا می گویند در این فوتبال پول و هزینه پرت می شود. اگر صداوسیما همین هزینه را خرج چیزهای دیگر بکند به چشم کسی نمی آید.
قطر کجاست ما کجا؟
من سال ۱۹۸۷-۱۹۸۶ در قطر بودم. از آن موقع تا الان قطری ها دو جام ملت ها برگزار کرده اند، یک المپیک آسیایی و حالا هم در تدارک برگزاری یک جام جهانی هستند. همه اینها هم به خاطر این است که آنها برای تک تک کارهایشان برنامه ریزی داشته و دارند اما در فوتبال ما حتی نگاه ها هم فوتبالی نیست. همین باعث می شود تا خیلی از شاخصه های اصلی فوتبال مدرن و لیگ حرفه ای را نداشته باشیم.
بارسا را دوست دارم چون سرعتی بازی می کند
تمام بازی ها را که دنبال می کنم، صرفا به جهت این است که چیزی یاد بگیرم. فوتبال بارسلونا را واقعا دوست دارم چون سرعت دارد. این علاقه هم از زمان جکیچ در من به وجود آمد. او یکی از علت های اصلی علاقه من به تیم تاج در آن سال ها بود. جکیچ با آمدنش به این تیم، فوتبال سرعتی کوتاه را با خود آورده بود. بارسلونا هم اینچنین بازی می کند که باعث می شود فوتبالی که ارائه می دهد برای بیننده لذتبخش باشد. فلسفه کاری من هم همین است؛ فوتبال سرعتی و کوتاه.
زیدان دوست دارد ساعت 11 بخوابد
برای موفق شدن باید از خیلی کارها گذشت تا بتوانی به خواسته و هدفت برسی. این حرف را هیچ وقت فراموش نمی کنم که از زیدان پرسیدند آرزویت در فوتبال چیست؟ گفت آرزویم این است که بتوانم ساعت 11 شب را به چشم ببینم چون همیشه باید زود بخوابم و زود بیدار شوم. اینجا اما فرهنگ اینچنینی نیست.
کسی به دنبال پیشرفت نیست. اینجا ما نخبه کشی داریم و انگار می خواهیم هر کسی را که می خواهد پیشرفت کند پایین بکشیم. این درست نیست. به عنوان مثال ببینید که مصطفی هاشمی یکی از بهترین مربیان بسکتبال ما الان بیکار است.
استقلال می تواند قهرمان آسیا شود
این استقلال هنوز با استقلال ایده آل من فاصله دارد. کمی مشکلات مالی و کمی تغییر در برنامه ها هست که به هر حال روی کار تیم تاثیر دارد. به عنوان مثال ما فکر می کردیم مجتبی جباری را از هفته ششم لیگ خواهیم داشت اما متاسفانه او مجبور شد در همان هفته ها یک جراحی دیگر داشته باشد و همین جراحی، بازگشتش را به تاخیر انداخت. اتفاقی که برای فابیو جانواریو افتاد و من بابتش خیلی ناراحت شدم یا توزی که آنطوری شد. این اتفاقات کمی برنامه ما را تغییر داد ولی ان شاءالله تلاش می کنیم برای موفق بودن. امیدوارم که همه چیز به درستی پیش برود.
به هر حال هر مربی در هر جایگاهی هدفی را دنبال می کند. این هدف ها هم پله پله جلو می روند؛ اول لیگ یا آسیا ویژن ... من هم دوست دارم که با تیمم برای کسب مقام در آسیا تلاش کنم. رقابت های آسیایی یک ایرادی دارد این است که با یک تیم باید دو سال کار کنی تا مشخص شود موفق می شوی یا نه. تقویم بازی های جام باشگاه های آسیا این مشکل را درست می کند. باید یک سال بعد ازت قهرمانی هم تیم را خوب و آماده نگه داری تا در دورهای بعدی رقابت ها به موفقیت برسی ولی با این تیم و پتانسیل به نظرم استقلال توانایی دارد و می تواند به مقام برسد به امید خدا.
امیدوارم هواداران استقلال در آرامش باشند
امیدوارم همه ایرانی ها در هر جای دنیا که هستند کنار خانواده هایشان لحظات شیرینی داشته باشند. معتقدم انسان ها دو بهشت دارند: بهشت دنیوی با آترامش درونی، بهشت اخروی باز هم با آرامش درونی ... این آرزو را دارم که همه هموطنانم از جمله هواداران استقلال در آرامش باشند و با وجود مشکلاتی که هست زندگی سبزی داشته باشند.
از همسرم تشکر می کنم
فوتبال یعنی همراهی از اول تا الان ... با وجود همه فراز و نشیب هایی که من در زندگی ورزشی ام متحمل شدم اما هیچ وقت مشکلاتم را درون خانواده نبردم. به خاطر همین جا دارد اینجا تشکر ویژه ای داشته باشم از همسرم که در زندگی همیشه برایم زحمت کشید و پشت من بودو همیشه در ناراحتی و غم ها همراهم بود و همچنین فرزندانم. شخصیتم طوری است که همیشه از باخت بدم می آید ولی متاسفانه باخت هم جزیی از فوتبال است.
با همه اینها الان در درون خودم متوجه می شوم که این امیر با امیر ۱۰ سال پیش خیلی فرق دارد. الان با سعه صدر و منطق بیشتر در مورد مسائل و از جمله باخت یا نتیجه نگرفتن فکر می کنم. همانطور که مولایم می گوید: حرف حق بزن حتی اگر علیه ات باشد. به خاطر همین با منطق بیشتر حرف می زنم حتی اگر علیه ام باشد.
چیزهایی که سرمربی استقلال خیلی دوست ندارد در موردشان حرف بزند
امیر قلعه نویی همه اش انتقاد است
قلعه نویی حرف برای نگفتن زیاد دارد. سعی می کند تا جایی که می شود حاشیه درست نکند اما جذابترین حرف هایش در مورد همین هایی است که نمی خواهد بگوید. تیم ملی اولین جایی است که قلعه نویی تلاش می کند از توضیح دادن در موردش طفره برود. او که یکی از منتقدان کی روش بوده، حالا سعی می کند بیشتر روی استقلال تمرکز کند و به قولی گزک دست روزنامه ها ندهد؛ «در مورد تیم ملی صحبت نکنم بهتر است چون ماشاءالله قلم بیکار زیاد هست و منتظرند ببینند امیر قلعه نویی چه می گوید تا برایش بنویسند.»
سرمربی استقلال انتقادپذیر است اما نمی گوید بزرگترین انتقاد نسبت به خودش چیست البته با تواضع و فروتنی همه انتقادها را می پذیرد. وقتی می پرسیم انتقاد امیر قلعه نویی از خودش چیست، می خندد و می گوید: «امیر قلعه نویی همه اش انتقاد است! مگر نمی بینید این همه قلم به دست ها ایستده اند برای نقد کردنش!»
حسرت های قلعه نویی هم از ناگفتنی هایش است؛ «مگر می شود حسرت فوتبالی نداشته باشم؟ حسرت دارم خیلی هم زیاد. به هر حال 32 سال در این فوتبال بوده ام و فراز و نشیب های زیادی را متحمل شده ام. اجازه بدهید این حسرت ها هم با خودم بماند و مطرح نکنم.»
آیا لحظه ای بوده که امیر قلعه نویی قلبش بشکند؟ این هم سوالی است که استاد جوابش را نمی دهد. شاید همین الان هر کسی بتواند یک دوجین نام بنویسد که با سرمربی استقلال مشکل داشته اند اما او کسی نیست که بخواهد نامی از این فهرست را بگوید:«این هم زیاد بوده ولی من همه این چیزها را واگذار می کنم به خدا؛ فقط همین.»
نظر کاربران
راست ميگن اميرخان.دست مزد يكسالشون با حقوق سي سال يك كارمند بااضافه كار و عايله مندي برابري ميكنه.
پاسخ ها
اونوقت این چه ربطی به متن داشت؟
صداقت رو خوب اومدی!!!!!!!!
صداقت رو خوب اومدی!!!!!!!!
ستارههاي فوتبال را جمع ميكنند تو يه تيم وبا پول بيت المال هزينه هاي سنگينميكنندوبعد برا خودشون لقب ژنرال وسلطان و غيره درست ميكنند