رامین رضاییان: دوباره همان رامین قبلیِ برانکو می شوم!
رامین رضاییان خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت در فوتبال درخشید و خیلی سریع به تیم ملی راه یافت و توانست به یکی از مهره های تاثیرگذار در این رشته تبدیل شود.
هفته نامه شماره یک: رامین رضاییان خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت در فوتبال درخشید و خیلی سریع به تیم ملی راه یافت و توانست به یکی از مهره های تاثیرگذار در این رشته تبدیل شود. او فقط از رسیدن به خواسته هایش خوشحال می شود و در این مسیر دست به هر کاری هر چند با ریسک بالا می زند.
او با مشاوران خوبی که در اطراف خود داشت توانست راه پیشرفت را به درستی طی کند و در همان مسیر به آنچه دلش می خواست و آرزوی دوران کودکی اش بود، برسد. رضاییان تجربه ناموفقی هم در لژیونر شدن داشت که درباره اش حرف زد و نصیحت هایی هم برای دوستان فوتبالی و نوجوانی داشت که می خواهند از طریق فوتبال به بالاترین قله های این رشته برسند.
نیم فصل اول را با گل تمام کردی...
خدا را شکر بازی خوبی انجام دادیم و به شخصه تلاش می کنم تا بهترین علمکرد را داشته باشم. به خاطر هواداران پرپسولیس همه کار انجام می دهم و امیدوارم به روندم ادامه دهم.
... و قهرمان نیم فصل شدید.
خدا را شکر که قهرمان شدیم اما قهرمانی نیم فصل اصلا مهم نیست. مهم این است که در پایان فصل جام بگیریم. دست هواداران درد نکند که به ورزشگاه آمدند و از ما حمایت کردند. فکر می کنم اولین بار بود که بعد از زدن گل این قدر روی حریف فشار وارد کردیم و توانستیم باز هم گل بزنیم.
می دانی فوتبالیست خیلی پرسر و صدایی هستی؟
نه! من فقط رامین رضاییانم (خنده).
اما ظرف این یکی دو سال اخیر حسابی خبرساز بودی! این طور نیست؟
خوشحالم که خبرساز بودنم به کسی جز خودم آسیب نزد. گاهی اوقات افراد خبرساز می شوند و در کنار یک نفر یا چند نفر را دچار دردسر می کنند. به این هم خبرساز شدن می گویند و به من هم که فقط برای خودم کمی دردسر درست کردم و اصطلاحا آلاخون والاخون شدم هم دردسرساز شدن می گویند. ولی این کجا و آن کجا.
چرا این مسائل در ابتدای این فصل برایت رخ داد؟
قبل از اینکه من به این موضوع پاسخ بدهم ابتدا باید بگویم من در طول سال های قبل از رسیدنم به تیم ملی، مشاوران خیلی خوبی داشتم که هنوز هم در کنارم هستند و به من کمک می کنند. این موضوع در زندگی هر ورزشکاری می تواند یک استعداد بزرگ را نابود کند و یک یا چند مشاور خوب قادر خواهندبود ورزشکاران را به بالاترین قله های پیشرفت برسانند.
اینکه می گویم یک تجربه شخصی است و دوست دارم همه نوجوانان و جوانان مخاطب صحبت های من این موضوع را به یادگار از طرف من داشته باشند و در راه انتخاب مشاور یا مدیر برنامه دقت کنند که چه کسی را برای خودشان انتخاب می کنند.
چطور به این نقطه برسند؟
خیلی آسان است. حالا ما بحث مان فوتبال است و این رشته را مثال می زنیم. ببینند در فوتبال افراد موفق با چه کسانی کار کرده اند و به چه مدیر برنامه هایی نزدیک بودند و از آن طریق اقدام کنند.
این ربطی به انتخاب ابتدای فصل تو داشت؟
من هرگز آن روزها را از یاد نمی برم و نمی خواهم که با مرور آن شرایط فکرم را مشغول و درگیر نکاتی کنم که حالم را بد می کنند. من و مهدی (طارمی) در روزهای آخر فصل قبل با دریافت پیشنهادی خوب از لیگ ترکیه تصمیم گرفتیم که برای رسیدن به اروپا از این مسیر استفاده کنیم و اشتباهی هم در انتخاب مان نبود. فقط کمی خودمان مردد بودیم و بعد از انتخاب مان پشیمان شدیم و در نهایت بهترین تصمیم را گرفتیم.
نگران این نبودید که ممکن است در داخل کشور نگاه ها نسبت به شما تغییر کند؟
البته که نگران همه این مسائل بودیم. آن زمان هم که خواستیم برویم به خاطر پیشرفت خودمان می خواستیم این کار را انجام بدهیم ولی همیشه از قدیم گفته اند که «شنیدن کی بود مانند دیدن» و ما بعداز حضور در ترکیه و قرارگرفتن در بطن اوضاع متوجه شدیم که باید برگردیم...
... چرا! چه دلیلی باعث برگشتن تان شد؟
شرایط مهیا نبود. همین را می توانم بگویم. آن وقت بود که ما بین بد و بدتر، بد را انتخاب کردیم. بد نه اینکه پرسپولیس بد است، نه... از این نظر بد می گویم که بازگشت ما بعد از آن همه اتفاقات برای مان سخت بود.
ممکن بود حضورتان در لیگ ترکیه خیلی هم برای تان خوب می شد! این طور نیست؟
هر چیزی ممکن بود. حتی ممکن بود اتفاقات خیلی بهتری هم برای مان رخ بدهد ولی نخواستیم ریسک کنیم. هر چند مهدی راحت تر به تهران برگشت و دوباره به تیم آمد ولی کار برای من سخت شد. با این همه خوشحالم که من هم در نهایت توانستم بار دیگر به پرسپولیس برگردم و در خدمت تیم محبوبم باشم.
چرا رفتی که برگردی؟
گفتم که گاهی یک مشاوره یا یک پیشنهاد وسوسه انگیز ممکن است شما را در مسیری قرار دهد که می دانید رفتن به آن برای تان خوب نیست ولی باز هم می روید. مهم نیست ولی این برایم خیلی ارزشمند بود که حالا دوباره در خدمت تیم محبوبم هستم و می توانم از لحظه لحظه بودن در پرسپولیس برای جبران آن روزها استفاده کنم.
برای همین هر بار به میدان رفتی گل ساختی؟
همه تلاشم را کرده ام. البته می دانم که هنوز نتوانسته ام کاری برای تیمم بکنم ولی باز هم نسبت به مدت زمان حضورم در ترکیب پرسپولیس راضی هستم و تلاش می کنم تا بیشتر از این به نفع پرسپولیس بازی کنم.
در مدتی که برانکو در پرسپولیس تو را بازی نمی داد در تیم ملی فیکس بودی! این را توضیح می دهی؟
این خواست کی روش بود. من نقشی در این انتخاب ها نداشتم
خودت هم تعجب نمی کردی؟
نه زیاد! من بازی نمی کردم ولی تمرین داشتم. خیلی خوب تمرین می کردم. حتی بیشتر از روزهایی که تیم پرسپولیس مشغول تمرین بود، من زمان بیشتری را صرف تمرین می کردم و تقریبا نصف روز در باشگاه یا زمین بودم و کی روش هم از این موضوع اطلاع داشت. علاوه بر این اعضای تیم ملی ماه ها کنار هم تمرین کرده بودند و کی روش هم همیشه از وضعیت من مطلع بود.
نه تنها من، بلکه او دائم با بچه های تیم ملی در ارتباط است و نسبت به شرایط شان خبر می گیرد. او از من خواسته بود که همواره آمادگی ام را حفظ کنم و من هم نمی خواستم نسبت به این خواسته سرمربی بزرگی مثل کی روش کم کاری داشته باشم. این بود که با همه وجود تمرین می کردم و می دانستم که این تمرین کردن من دو سر سود است؛ هم برای تیم ملی آماده می شوم و هم برای پرسپولیس.
پس احتمال می دادی که به پرسپولیس برگردی؟
پس احتمال می دادی که به پرسپولیس برگردی؟
قطعا! من معتقدم که هر انسانی با امید زنده است و کسی که به انتخاب ها و تصمیماتش ایمان و امید نداشته باشد، بازنده خواهد بود. من این قدر صبر کردم تا برانکو متوجه من شد.
متوجه توشد؟
بله. متوجه اینکه من از رفتنم پشیمان شده ام و حالا برای جبران برگشته م. او هم انسان است، سنگ که نیست بخواهد مرا نابود کند. به هر حال هر کسی ممکن است در زندگی گاهی راهی را به غلط برود. ولی وقتی متوجه شد به مسیر درست برگردد. همان طور که گفتم من هم در این مسیر فقط به خودم لطمه زدم و نه به فردی دیگر. به هر حال برانکو هم مربی بزرگی است و من به او حق می دهم که درباره من سخت گیری هایی کرده باشد. اتفاق به من می فهماند که رامین چه مهره تاثیرگذاری در برنامه های ذهنی برانکو بوده است که تا این اندازه از دستم ناراحت بود.
به هر حال او برای این فصل قطعا برنامه هایی در ذهن داشته و وقتی متوجه شد که من می خواهم به لیگ ترکیه بروم احساس کرد که بخشی از برنامه هایش بر هم می ریزد و از این حیث حق داشت از من ناراحت باشد. به این دلیل به او حق می دادم که از دستم دلگیر باشد. با این همه وضعیت درحال حاضر خوب است و مطمئن هستم می توانم در ادامه مسابقات کاری کنم که این اعتماد دوباره مانند قبل زیاد و زیادتر شود.
در روزهای آخر که در ترکیه بودی کودتایی هم رخ داد. چه فکری می کردی؟
خب اوضاع خوب نبود. مملکت به هم ریخته بود و هر روز یک عده را از این حزب و آن حزب دستگیر می کردند و کشور به نوعی در هرج و مرج بود. من هم هنوز موفق نشده بودم نظر مثبت باشگاه پرسپولیس را برای بازگشت به ایران جلب کنم. آنجا روزهای پراضطرابی را سپری می کردم. در خیابان های شهر تانک و نفربرهای زرهی می دیدیم و مردم ترکیه هم به شدت از آن اوضاع نگران بودند ولی در نهایت همه چیز درست شد. خلاصه که روزهای عجیبی بود.
ممکن است بخواهی روزی درباره آن ایام کتابی منتشر کنی؟
نمی دانم تاکنون به این موضوع فکر نکرده بودم. ولی بد نیست به هر حال باید ببینم فرصت این کار را خواهم داشت یا نه.
رابطه سابقت با برانکو را به دست آورده ای؟
بله. او در مقام مربی و همه کاره تیم پرسپولیس مسئول همه نتایج و اتفاقات تیم است و برای این کمی از انتخاب اول فصل من گله داشت و من هم سعی کردم با بازی هایی که می کنم دلش را به دست بیاورم.
البته کار سختی بود ولی فکر می کنم تا اندازه زیادی به همان جایگاه سابقم نزدیک هستم و به زودی دوباره همان رامین قبلی اش می شوم (خنده).
با تراکتورسازی چه می کنید؟
رقیب خیلی سرسختی در لیگ امسال داریم. بازی های این تیم را دیده ام و تقریبا با چند تن از بازیکنان شان هم در ارتباط هستم. تراکتورسازی هم بازیکنان قابلی دارد و کادر فنی باتجربه ای این تیم را هدایت می کند. قطعا رقابت با این تیم آسان نیست و ما فرصتی برای اشتباه کردن نداریم.
روی چه اصلی این حرف را می زنی؟
تراکتورسازی این فصل چهار تیم خوب دارد که یکی درون زمین است و دیگری بیرون و کنار زمین و تیم مهمترش هم در باشگاه و بخش مدیریت آن است. فکر می کنم تیم اصلی و سرمایه ارزشمند تراکتروسازی هم همان هوداران این تیم هستند. هودارانی که تحت هر شرایطی کار را برای رقبای این تیم سخت می کنند. نیم فصل دوم کار سخت تری نسبت به دور رفت داریم و معتقدم باید با دقت بیشتری در رقابت ها حضور داشته باشم.
از علی کریمی خبر داری؟
مگر می شود از علی آقا بی خبر باشم. بارها گفته ام که علاقه زیادی به خودش و شخصیتش دارم و می دانم که در حال حاضر با تیم خونه به خونه همکاری می کند و در کلاس های مربیگری هم حضور داشت. او جزو محبوب ترین شخصیت های فوتبالی من است. آرزو می کنم همیشه سلامت و پاینده باشد و من هم افتخار داشته باشم روزی برایش بازی کنم.
از تیم ملی حرفی نمی زنی؟
کار سختی در دور برگشت داریم. متاسفانه در بازی با سوریه شرایط به گونه ای رقم خورد که نشد به هر سه امتیاز بازی برسیم و از این حیث یک مقدار از برنامه ریزی که برای دو رفت داشتیم، عقب افتادیم. اگر هر سه امتیاز آن بازی را کسب می کردیم می توانستیم در دور برگشت با اطمینان خاطر بیشتری بازی کنیم ولی این مهم رقم نخورد.
کار در زمین ورزشگاه مالزی سخت بود؟
سخت تر از سخت. وضعیت عجیبی بود. تا مچ در گل فرو می رفتیم و حریف هم طوری بازی می کرد که انگار فقط می خواست کار به جنجال بکشد. از همان دقیقه یک دنبال دعوا بودند تا آخرین لحظات. البته ما این را می دانستیم و با این ذهنیت به بازی رفته بودیم که نباید اسیر بازی روانی آنها شویم. گرچه یکی دو بار کار از دست مان در رفت، با این همه همین که بازی را بدون مصدوم تمام کردیم برای ما برد بود. آنها حتی از بازی خطرناک هم برای به راه انداختن درگیری غافل نمی شدند.
در دور برگشت سخت ترین بازی تان با کدام تیم است؟
هیچ تفاوتی نمی کند. ما راه سختی در پیش داریم و به اینکه یک امتیاز بالاتر از کره هستیم اصلا نگاه نکنید. ما بازی های سختی در تهران و دوحه داریم. کار با سوریه و ازبکستان هم اصلا آسان نیست. حرف جام جهانی در میان است و کدام تیم حاض راست یک قدم پا پس بکشد.
همان قدر که من و همه بچه های تیم ملی آرزو داریم به جام جهانی برویم و برای این مهم تلاش می کنیم، قطعا آنها هم چنین طرز تفکری دارند و برای رسیدن به جام جهانی روسیه تلاش می کنند.
خودت فکر می کنی تیم ملی به جام جهانی برود؟
باور کنید نمی توانم قطعی در این باره حرف بزنم. ما هنوز پنج بازی دشوار در پیش داریم. چین که سرمربی اش را هم عوض کرده و قطعا با چین دور رفت متفاوت است را هم نباید از قلم انداخت. توکل به خدا می کنیم و می رویم. ان شاءالله که با حمایت مردم و هدایت کی روش این اتفاق رخ بدهد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
ارسال نظر