صدوپنجاهمین زادروز واسیلی کاندینسکی
۴ دسامبر ۲۰۱۶ مصادف بود با ۱۵۰مین سالگرد تولد واسیلی کاندینسکی، نقاش روس که در اوایل قرن بیستم با رنگها و اشکال انتزاعی، در نقاشی انقلابی برپا کرد.
واسیلی واسیلیویچ کاندینسکی در ۴ دسامبر ۱۸۶۶ در مسکو زاده شد. پس از تحصیلات دانشگاهی در رشتهی حقوق، به هنر روی آورد و برای ادامهی فعالیت هنری در ۳۰ سالگی به شهر مونیخ آلمان نقل مکان کرد. در مونیخ نخست وارد یک مدرسهی خصوصی هنر شد و سپس به آکادمی هنر مونیخ پیوست.
کاندینسکی در سال ۱۹۱۰ نخستین نقاشی آبرنگ انتزاعی خود را کشید و یک سال پس از آن آثار خود را در "انجمن نوین هنرمندان مونیخ" به نمایش گذاشت. این نمایشگاه جنجالآفرین شد. روزنامهی "مونشنر نویسته ناخریشتن" نوشت: «یا اکثریت اعضای این گروه هنری بطور علاجناپذیری بیمارند، یا ما با گروهی شیاد بیوجدان روبرو هستیم که میخواهند از ضعف همعصران خود برای امور غوغابرانگیز سوءاستفاده کنند». اما برای هنرمندان پیشرو و آوانگارد در اروپا، نقاشیهای کاندینسکی انقلابی بود.
بازگشت به درون
آن زمان دورهی پرتلاطمی بود. صنعت با شتاب پیش میرفت و همگان را با خود میکشید. دانش هر روز دستاورد تازهای ارائه میکرد. زیگموند فروید نظریههای خود را دربارهی روان آدمی معرفی کرده بود، آموندسون به قطب جنوب رسیده بود و شرکت زیمنس دستگاه تلگراف سریعی اختراع کرده بود که قادر بود در هر دقیقه هزار نشانه بفرستد.
آنچه تا دیروز ناممکن به نظر میرسید، امروز تحقق یافته بود. تصویر واقعیت به یاری دانش مدرن دچار نوسان شده بود. برای هنرمندانی چون کاندینسکی دیگر تصویربرداری از واقعیت تعیینکننده نبود. نقاش روس میخواست حقیقت را در درون آدمی بیابد و این حقیقت درون جهان حسی را با رنگها و اشکال انتزاعی بر روی تابلوی نقاشی بازتاب دهد.
نظریهی نقاشی انتزاعی
گفته میشود که کاندینسکی از این طریق به نقاشی انتزاعی رسید که در تاریک و روشن سپیدهدمی در آتلیهی خود نشسته بود و به تابلویی که به پهلو قرار داشت مینگریست. او متوجه شد که فقط اشکال و رنگها را تشخیص میدهد و از این منظره به وجد آمد. کاندینسکی به این نتیجه رسید که که شیئتبخشی به نقاشی او آسیب میرساند. البته کاندینسکی در همین ایام با بازی رنگ و نور در آثار نقاشان امپرسیونیست و همچنین با اشکال نامتعارف آثار نقاشان کوبیست آشنا بود.
اما او از جنبهی نظری هم به هنر انتزاعی پرداخت و در سال ۱۹۱۱ کتابی منتشر کرد به نام "دربارهی امر روحی در هنر" که به اثری مرجع تبدیل شد. او در این اثر توضیح میدهد که هدف هنر چیست و رنگها و اشکال بر روان آدمی چه تاثیری میگذارند. به گفتهی کاندینسکی نقاشی انتزاعی از قید و بند شیئت رها شده است و رنگها و اشکال میتوانند در آن ذات خود را شکوفا سازند و بر روی دریافتهای حسی آدمی تاثیر بگذارند.
گروه هنری "سوارکار آبی"
در حالی که در آن سالها نظریهها و آثار کاندینسکی در میان هنردوستان پیشرو انقلابی ارزیابی میشد، هنردوستان محافظهکار با آن میانهای نداشتند. حتی در "انجمن نوین هنرمندان مونیخ" انتقادهایی نسبت به کارهای کاندینسکی وجود داشت.
در تاریخ دوم دسامبر سال ۱۹۱۱ هیئت داوران یکی از تابلوهای معروف او به نام "ترکیببندی پنجم" را برای نمایشگاه نپذیرفت. در اعتراض به این اقدام، کاندینسکی به همراه دوستانش فرانتس مارک و گابریله مونتر این انجمن را ترک کردند و اقدام به تاسیس یک گروه هنری به نام "سوارکار آبی" کردند که بعدها آگوست ماکه هم به آن پیوست. کاندینسکی در سال ۱۹۱۲ بطور مشترک با فرانتس مارک سالنامهی "سوارکار آبی" را منتشر کرد که در آن از برابری حقوقی هنرها دفاع شده بود.
با آغاز جنگ جهانی اول، آلمان به روسیه اعلام جنگ داد و کاندینسکی ناچار شد به مسکو بازگردد و در آنجا به تدریس در آکادمی هنر بپردازد. گابریله مونتر به استکهلم رفت و اگر چه روابط گذشته میان آن دو گسست، اما تماس میان آن دو برقرار ماند. مونتر بعدها موفق شد بسیاری از آثار کاندینسکی را گردآوری کند و بدینسان آنها را از تعرض نازیها در امان نگه دارد. او در سال ۱۹۵۷ این آثار را به گالری لنباخ در مونیخ اهدا کرد.
"هنر منحط"
پس از جنگ جهانی اول، دولت جدید شوروی آزادیهای هنری کاندینسکی را محدود کرد. همین امر باعث شد که کاندینسکی در سال ۱۹۲۲ دعوت والتر گروپیوس آرشیتکت آلمانی را بپذیرد و به وایمار آلمان بازگردد. گروپیوس در سال ۱۹۱۹ مدرسهای برای هنر به نام "باوهاوس" در وایمار تاسیس کرده بود و خواهان همکاری هنرمندان رشتههای مختلف بود. کاندینسکی در این مدرسه به تدریس هنر نقاشی پرداخت. این مدرسه پس از به قدرت رسیدن نازیها در آلمان بسته شد.
رژیم نازی در سال ۱۹۳۳ به رئیس "باوهاوس" نوشت: «کاندینسکی باید بیدرنگ اخراج شود زیرا برای رویکرد روحی آلمانیها خطرناک است». در پی آن کاندینسکی رهسپار مهاجرت پاریس شد و تا زمان مرگ در خانهای در حومهی پاریس زندگی میکرد.
در حالی که نازیها ۵۷ تابلوی نقاشی او را به بهانهی "هنر منحط" مصادره کردند، در سال ۱۹۳۷ هنردوستان از سراسر جهان به سوئیس شتافتند تا در نمایشگاهی از آثار کاندینسکی، هنر انتزاعی او را تحسین کنند. واسیلی کاندینسکی در ۱۳ دسامبر ۱۹۴۴ یعنی چند ماه پس از آزادی پاریس از چنگ رژیم نازی چشم از جهان فروبست.
ارسال نظر