چامسکی؛ روشنفکر ناراضی
نوآم چامسکی یکی از سرسختترین منتقدان ایالات متحده است. او خود را آنارشیست چپ مینامد و آمریکا را تروریست، اما زندگی و کار در آنجا را به هرجای دیگری ترجیح می دهد. چامسکی معتقد است که آمریکا آزادترین جامعه در جهان است.

«روشنفکر ناراضی» (Dissident) در فرهنگ دموکراتیک دچار ناامنیی وجودی و هراس دایم از پیگرد نیست؛ او میتواند به صراحت، دقیق، و روشن صحبت کند و نیازی به دوپهلوگویی، تقیه، و انشاپردازی ندارد.
روشنفکر در جامعهی غیردموکراتیک یا باید به حزب حاکم بپیوندد، یا راه مماشات در پیش گیرد، یا سکوت کند. در دموکراسی، روشنفکر می تواند خودش باشد.
اگر فعالیت نوآم چامسکی و آنچه او در انتقاد از دولت خود گفته و نوشته، در کشوری استبدادی در جهان سوم صورت می گرفت، چامسکی در همان ابتدای کار به عنوان خائن و توطئهگر علیه امنیت ملی دستگیر می شد؛ او را به زور به سکوت میکشاندند یا میکشتند. وجود روشنفکری از نوع چامسکی در کشورهایی چون عربستان سعودی، مصر، و سوریه غیرممکن است. اما چامسکی در آمریکا نه تنها کرسی برجستهی خود را در دانشگاه «ام آی تی» با بالاترین حقوقها و مزایا حفظ کرده، بلکه از همین جایگاه لبهی تیز انتقادات خود را متوجه دولتهای رژیم صهونیستی و ایالات متحده کرده است.
از همین رو چامسکی بارها به صراحت تأکید کرده است که ایالات متحده تنها کشوری است که او زندگی و کار در آن را به هرجای دیگری ترجیح می دهد و رژیم صهونیستی کشوری است که در آن نظرات کسانی نظیر او ــ در دفاع از فلسطینیان و انتقاد بیرحمانه از صهیونیستم ــ حتا بی طرفانهتر از خود آمریکا گزارش شده است.

همزمان با ترجیح آمریکا بر سایر کشورها، چامسکی از «نظام مغزشویی در غرب» (Western system of indoctrination) و «حماقت نهادینه شده» (institutionalized stupidity) در این کشور نام می برد و در مصاحبهای می گوید: «ایالات متحده بازترین و آزادترین جامعه در جهان است، حتا به گمان من به مراتب بیشتر از کشورهای اروپای غربی. از طرف دیگر، ایالات متحده یکی از جوامعی است که مغزشویی در آن عمیقتر از هرجای دیگری در جهان روی میدهد؛ یکی از سیاستزداییشدهترین جوامع دنیا، و یکی از کشورهایی است که روشنفکرانش از سازشکارترین روشنفکران جهان هستند.» (۱)
آنارشیست چپ
چامسکی از لحاظ فلسفی خود را یک آنارشیست چپ می داند. بدین جهت، نظامهای باز و آزاد به اصطلاح «بورژوایی» را ــ به خاطر وجود آزادیهای فکر، بیان، نشـر، تجمع، و تحزب ــ بر دیکتاتوریهای تک حزبی به اصطلاح «چپ گرا» (نظیر نظامهای کمونیستی سابق در شرق) ترجیح میدهد. اما این فقط یک ترجیح مقایسهای است، نه ستایش نظام سیاسی ایالات متحده.
در آنارشیسم، ارزش «آزادی» همواره مقدم بر مفاهیم مثبت دیگری چون عدالت اقتصادی است؛ وجه مشترک آن با لیبرالیسم، و تفاوت اصلی آن با کمونیسم کلاسیک در همین نکته است. اما چامسکی ساختارهای دولت آمریکا را «دموکراتیک» نمی داند.
چامسکی معتقد است، درست به دلیل باز بودن و آزاد بودن آمریکا، طبقات حاکم نمیتوانند از نیروی برهنهی قهر و سرکوب استفاده کنند، در نتیجه نظامی را به وجود آوردهاند که به قول او، «سیستم کنترل افکار و مغزشویی بسیار پیچیده و پیشرفتهای» (۲) را به یاری می گیرد تا اطاعت همگانی را ضمانت کند.

از سوی دیگر، اگر مردم و روشنفکران و رسانهها چنان مغزشویی و کنترل شده باشند که نتوانند منافع خود را تشخیص دهند و طبق آن عمل کنند، دیگر «آزادی» آنها چه معنی می دهد و چه مزیتی بر جوامع مساواتطلب غیرآزاد دارد؟
نظریهی چامسکی همانند بسیاری از آرای آنارشیستی، بخشی از حقیقت را همراه با رنگهای اغراق آمیز توطئهباوری ترسیم میکند. چامسکی میگوید، مردمی که در آمریکا به پای صندوق رأی می روند، «یا به کوکاکولا رأی میهند، یا به پپسی کولا»! (۳)
«دولت تروریست»
علیه فراموشی تاریخی
چه توضیح نظری می توان ارائه داد که طبق آن آمریکا در اساس یک دولت تروریستی است؟ ژورنالیسم سیاسیی چامسکی، به جای تحلیلهای تئوریک، بر انبوهی از مستندات و فاکتها متکی است. این ویژگی، همزمان، هم قوت و هم ضعف دیدگاههای او را منعکس میکند.
برای نسل جوانی که آگاهی سیاسیاش را پس از فروریزی نظامهای کمونیستیی شرقی کسب کرده و چیزی از گذشتهی تاریک رقابتهای گرم و سرد دو ابرقدرت نمیداند، مستندات تاریخی چامسکی، که بسیاری از آنها در کتابهای تاریخ استاندارد هم یافته نمیشوند، آموزنده و بیدارکننده است. هرمقالهی چامسکی بدون استثنا، روشنگری گستردهای است علیه فراموشی تاریخی.
برای نمونه تروریسم را در نظر میگیریم. چامسکی میگوید، ما از یک اصل اخلاقی بدیهی (moral truism) آغاز میکنیم: اگر سنگ محکی را برای مخالفان برگزینیم، باید همان را برای سنجش اعمال خودمان نیز به کار بگیریم. در یکی از درسنامههای ارتش آمریکا، تروریسم اینچنین تعریف شده است: «به کارگرفتن محاسبه شدهی خشونت یا تهدید به خشونت، به منظور نائل شدن به اهدافی که در ماهیت خود سیاسی، دینی، یا ایدئولوژیک هستند . . . از طریق ارعاب، زور، یا ایجاد وحشت.»

نوآم چامسکی رفتار «کنتراها»ی متحد آمریکا علیه دولت انقلابی ساندنیست (نیکاراگوئه) را در دههی ۱۹۸۰ با این تعریف مطابق میبیند.
انفجار در بیروت
در ارتباط با مفهوم «تروریسم دولتی» ، آنطور که سخنگویان کابینههای ریگان و جورج بوش پدر، تعریف می کردند، چامسکی نمونهای می آورد از انفجار یک اتوموبیل مملو از مواد محترقه در بیروت، در تاریخ هشتم مارس ۱۹۸۵؛ انفجاری که در جلوی یک مسجد و درست به هنگامی که نمازگزاران آنجا را ترک میکردند به وقوع پیوست تا یکی از رهبران شیعه را هدف قرار دهد. آن رهبر جان سالم به در برد، درعوض ۸۰ تن کشته و ۲۵۶ نفر زخمی شدند. بمب منفجرشده، طبق گزارش نورا بوستانی در واشنگتن پست، کودکان را در محل خواب و نوسالانی را که تازه از مسجد بازمی گشتند زندهزنده سوزاند. این انفجار را سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (CIA) به همراه مأموران عربستان سعودی و همدستی اطلاعات بریتانیا تدارک دیده بودند(۴).
در برابر هر اقدام تروریستی علیه شهروندان آمریکایی ، چامسکی چندین نمونهی متقابل از تروریسم دولتی آمریکا در همان تاریخ را ــ نظیر انفجار بیروت ــ مثال میزند؛ و نمونههای او بی شمارند! این نمونهها، طبق تعاریف و اصول اخلاقیی بیان شده از جانب خود ایالات متحده، مورد سرزنش و حکم محکومیت چامسکی قرار میگیرند. نوآم چامسکی، با همان تعریف رسمی از «تروریسم دولتی» ، دو متحد مهم آمریکا در نیم قرن اخیر، یعنی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی پیش از سقوط و دولت اسرائیل را محکوم میکند.
خودکرده را تدبیر چیست؟
با این روش، چامسکی نشان می دهد هرعمل ننگینی که دولت آمریکا دشمنان خود را بدان متهم می کند، خودش نیز مرتکب می شود؛ و هر اصل مثبتی که دولت آمریکا دیگران را به پیروی از آن فرامیخواند، خودش زیر پا میگذارد. از آنجا که از دید چامسکی نقطهی شروع یا مرکز شرارت همواره و بدون استثنا خود آمریکا است، واکنش شرارتآمیز علیه آمریکا نیز تنها یک واکنش است، واکنشی که خود آمریکا باید مسؤلیت آنرا به عهده بگیرد. به عبارت دیگر، خودکرده را تدبیر نیست. اگر آمریکا از جایی تودهنی بخورد، چامسکی نصحیتگرانه و به طعنه میگوید، «زدی ضربتی، ضربتی نوش کن!»
همهی گناهها به گردن آمریکاست!
خوانندهی نوشتههای چامسکی در پایان می تواند بپرسد: آیا حقیقتاً تمامی شرارت جهان از یک مرکز برمی خیزد؟ آیا فاشیسم جهان سومی تنها «واکنشی» علیه امپریالیسم آمریکا است و علل درونزا و تاریخی ندارد؟ آیا صدامها و پول پوتها و بن لادنها و تئوکراتهای طالبانی همه تماماً دستساختههای آمریکا بوده اند یا آمریکا تنها زمین بکر و ساقههای بومی را آبیاری کرد؟ آیا سرمایهداری جهان سومی «بی گناه» تر از سرمایه داری متروپول است؟ آیا بنیادگرایی دینی در جهان سوم تنها عکس برگردان کمرنگ بنیادگراییی دینی در خود ایالات متحده است؟ آیا جهانگشایی و قدرت طلبی و استکبار فقط در ذات ارباب سیاست در واشنگتن لانه کرده؟
پاسخ تلویحی در نوشتههای چامسکی همواره یک «آری» است.
۱- نگاه کنید به صص ۵۹۹-۶۰۲ مجموعه مقالات و مصاحبههای چامسکی، در اینجا:
Noam Chomsky, Language and Politics, Carlos Otero ed., Black Rose Books, ۱۹۸۸. p. ۵۹۹
۲- همانجا.
۳- همانجا
۴- نگاه کنید به مقالهی چامسکی، فصل یازدهم، در اینجا:
Noam Chomsky, "Who Are the Global Terrorists?", in Ken Booth and Tim Dunne, ed., Worlds in Collision - Terror and the Future of Global Order; p. ۱۳۰
ارسال نظر