اوژن یونسکو؛ خالق کرگدنهای پوچ
اوژن یونسکو، نویسندهی رومانیتبار فرانسوی که یکی از نمایشنامهنویسان برجسته قرن بیستم و از پیشگامان تاتر آبسورد، یا آنگونه که در ایران مشهور است "تاتر پوچی"، به شمار میرود.
مهاجری میان رومانی و فرانسه
اوژن یونسکو فرزند پدری رومانیایی و مادری فرانسوی بود که در سه سالگی او به پاریس مهاجرت کردند و در هفت سالگیاش از هم جدا شدند. بخشی از کودکی و نوجوانی اوژن در فرانسه گذشت و از ۱۹۲۵ دوباره ساکن رومانی شد.
پایان تحصیلات دانشگاهی یونسکو، ۱۹۳۴، با آغاز قدرتگیری فاشیستها در آلمان و افزایش خفقان و دیکتاتوری در رومانی همراه بود. او که در دانشگاه بخارست ادبیات فرانسه خوانده بود چهار سال بعد با استفاده از یک بورس تحصیلی راهی پاریس شد.
یونسکو در سالهای جنگ دوم جهانی میان فرانسه و رومانی در مهاجرت بود. او زمان لشکرکشی هیتلر به فرانسه به رومانی رفت و با اعلام همبستگی این کشور با آلمان در مقابله با شوروی، به فرانسه بازگشت.
شهرت دیرآمده
انتشار آثار مهم یونسکو به زبان فرانسوی و شهرت او به سالهای آغازین نیمهی دوم قرن بیستم باز میگردد؛ زمانی که او چهار دههی عمر خود را پشت سر گذاشته بود. این وضعیت تنها در مورد معدود نویسندگان نسل او مصداق داشت.
یونسکو بارها از این که برچسب خاصی بر آثارش بزنند ابراز ناخرسندی کرده است. تاریخ ادبیات اما نشان میدهد تصمیم در این مورد معمولا از عهده و اختیار مولف خارج است.
گسست از سنتهای تاتر کلاسیک
"گرگدنها" در کنار "در انتظار گودو"ی ساموئل بکت شاخصترین نمونههای تاتر آبسورد به شمار میرود. بسیاری از منتقدان این نوع تاتر را هنر نمایش در قرن بیستم میدانند.
تاتر آبسورد با کنار گذاشتن قالبهای پذیرفته شده در واقع فکر و فلسفهی دنیای مدرن را به چالش میکشد و بیهودگی، پوچی و بیمعنایی موقعیت انسان مدرن را آشکار میکند، جنبههای آرمانی و حماسی نمایشهای کلاسیک را کنار میگذارد تا نمایشگر پریشانی و بیمعنایی برخی از موقعیتهای انسان امروز باشد.
این تاتر به تناسب رویکرد خود به جهان مدرن، در موفقترین نمونههایش از کنار هم قرار گرفتن گفتارها و رفتارهایی شکل میگیرد که ظاهرا هیچ ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند.
یونسکو زمانی در توضیح نگاه خود به جهان گفته بود: «آبسورد چیزی است که هدفی پیش رو ندارد.... انسانی که ریشههای اعتقاد، اساطیر و باورهایش گسسته شده، از دست رفته و تمام اعمالش بیمعنا، آبسورد و بیفایده است.»
نمایشهایی که کهنه نمیشوند
اوژن یونسکو روشنفکری چپگرا بود که تقریبا در تمام آثارش با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی و سیاسی زمانهی خود پرداخت. با این همه دانشجویان و چپگرایان طرفدار جنبش اعتراضی ۱۹۶۸ به دلیل برخورد انتقادی او با این جنبش در یکی از آثارش از او رویگردان شدند.
به رغم این یونسکو از میانهی دههی پنجاه میلادی مخاطبان خود را در میان قشرهای مختلف یافته و همچنان حفظ کرده است؛ تماشاخانهای در پاریس از ۱۹۵۷ تا امروز دو نمایش، "آوازه خوان طاس" و "درس"، از اولین نوشتههای ا او را بی وقفه بر روی صحنه میبرد.
یکی از آخرین نمایشنامهی یونسکو، "مردی با چمدانهایش"، ۱۹۷۵، منتشر شد و به اعتقاد بسیاری از منتقدان از بهترین آثار او محسوب میشود. او در حدود دو دههای که پس از انتشار این نمایشنامه زیست کار مهمی برای صحنه ننوشت، اما آثار دیگری از جمله تعدادی خود زندگینامه منتشر کرد.
یونسکو که در سالهای آخر عمرش از افسردگی شدید رنج میبرد، بدون نوشتههای دو دههی آخر عمرش نیز به جایگاهی ویژهای در نمایشنامه نویسی فرانسه و جهان دست یافته بود. ظاهرا آثار هیچ نمایشنامهنویس فرانسوی زبانی به اندازهی آثار یونسکو در جهان بر صحنه نرفته است.
نظر کاربران
مرسی