«کریم خان زند» به قضاوت تاریخ نویسان، از جمله هوشمندترین پادشاهان ایران به شمار میرود که با زیرکی فراوان لقب «وکیل الرعایا» بر خود نهاد و در راستای حفظ یکپارچگی جوامع ملوک الطوایفی و نظام ایلی ارتش ایران اقدامات قابل ملاحظهای را صورت بخشید.
روزنامه ایران - پوریا بهرادکیان: «کریم خان زند» به قضاوت تاریخ نویسان، از جمله هوشمندترین پادشاهان ایران به شمار میرود که با زیرکی فراوان لقب «وکیل الرعایا» بر خود نهاد و در راستای حفظ یکپارچگی جوامع ملوک الطوایفی و نظام ایلی ارتش ایران اقدامات قابل ملاحظهای را صورت بخشید؛ نگاهی اجمالی به جنگهایی که او به آنها مبادرت ورزید و پیروزیهای نظامی که در زمان او نصیب خاندان زند شد، از هشیاری مردی نشأت گرفته است که هرگز به فرماندهان نظامیاش که عمدتاً از نزدیکان او بودند، اجازه سوء استفاده از پیروزیها را نداد و همواره سیطره خود را بر بخشهای مختلف ایران حفظ کرد اما در نهایت، بیماری و مرگ او به آشوبگران مجالی داد تا سرتا سر ایران را با خونریزیهای فراوان، ناامن کنند.
ظهور کریم خان زند
طایفه زند که از طوایف لر به شمار میآیند، تا پیش از ظهور «کریم خان»، چندان اسم و رسمی در تاریخ ایران نداشته و درعهد افاغنه، در یکی از مضافات ملایر اقامت داشتند.
در زمان تسلط عثمانیها بر غرب ایران نیز گاهی بر ترکان هجوم میبردند و گاهی با افغانها به نزاع میپرداختند و با روی کار آمدن «نادرشاه افشار» و راندن این دو طایفه از مرزهای ایران، زندیه نیز سرکوب شده و جمع کثیری از آنها به «دره گز» در خراسان کوچ کردند و در نزدیکی ترکمانان حوالی ابیورد ساکن شدند. با مرگ نادرشاه، گروهی از بزرگان و سرداران، «علی قلی خان» برادرزاده او را با عنوان «عادل شاه» بر اریکه سلطنت نشاندند و او نیز، پس از مدتی، ثروت بیکران شاه مقتول را تصاحب کرد و به هرزگی پرداخت.
عادل شاه دو پسر نادر را کشت و دستور داد تا هرکدام از زنان پادشاه مقتول و فرزندان او را که آبستن باشند، شکم بگشایند که مبادا در خانواده سلطنتی وارثانی پدید آیند که روزی در پادشاهی ادعایی بر ضد اولاد او اقامه کنند. در همین ایام، زندیه، تحت امر «کریم خان زند» که در آن زمان ملقب به «کریم بیک» بود و از جمله سپاهیان قدیم نادری به شمار میرفت که در جنگهای نادرشاه افشار رشادتهای فراوانی از خود نشان داده و در جنگ هند نیز خوش درخشیده بود، قرار گرفته و کریم نیز با وجود تعرضات اردوی «علی قلی خان» با کمک برادر خود، صادق زندیه، ایل زند را به سوی ملایر روانه کرد و به محض ورود، همچون پدران و نیاکان خود، راهزنی پیشه کرده و پس از مدت کوتاهی، تمامی آن منطقه را به تصرف خود در آورد و از آن جا که شجاعتی توأم با فرزانگی و هوشمندی در او مشهود بود، از همان ابتدای کار به «کریم توشمال»(یعنی بزرگتر و کدخدا) شهرت یافت و ریاست ایل زند را برعهده گرفت.
دیری نپایید که «ابراهیم»، برادر «عادل شاه» سپاهیانی را برای قیام علیه شاه تدارک دید و طی نبردهایی به پیروزی رسید و پس از آنکه برادر خود را از دو چشم کور کرد، او را کشت و در همین اثنا، کریم خان را مأمور سرکوبی بعضی از ایالات یاغی عراق کرد و در ازای این خدمت، هدایایی را به کریم خان بخشید که بیش از پیش به شهرت او افزود.
کریم خان زند در ادامه سپاه گستردهای از مناطق اطراف ملایر و لک جمعآوری کرد و به همدان تاخت و آن ناحیه را به تصرف خود درآورد و پس از آن راهی سنندج شد و والی کردستان، «حسین قلی خان اردلان» را مطیع خود ساخت، در همان اثنا، خبر قتل «ابوالفتح خان» حاکم اصفهان را شنید و از حمله «علیمردان خان بختیاری» به شیراز مطلع شد.
این دو خان لر به همراه کریم خان در سال ۱۱۶۳ه.ق. در باب سلطنت ایران به مشورت پرداخته و عهد کرده بودند که یکی از دخترزادگان «شاه سلطان حسین» را به نام «شاه اسماعیل سوم» به پادشاهی برگزینند و «علیمردان خان» نایب السلطنه، «کریم خان» سردار سپاه و «ابوالفتح خان» والی اصفهان بماند و قرار بر این امر استوار بود که هر که از این عهد سرپیچی کند، دو تن دیگر علیه او قیام کنند.
اما علیمردان خان که حسن توجه مردم به کریم خان، حیرتزدهاش کرده بود و میخواست زمام امور را به دست گیرد، عهد شکست و ابوالفتح خان را کشت. کریم خان در سال ۱۱۶۵ ه.ق. به اصفهان بازگشت، حکومت شهر را به برادر خود سپرد و با هدف سرکوبی و اضمحلال نیروهای «علیمردان خان بختیاری»، حاکم شیراز، به آنجا لشکرکشی کرد.
آن دو در چهارمحال با یکدیگر روبه رو شدند، علیمردان خان شکست خورد و به کرمانشاهان پناه برد.«محمد حسن خان قاجار»، پدر «آغا محمد خان قاجار» نیز در آن زمان حاکم مازندران و گرگان بود که یکی از مدعیان بزرگ سلطنت ایران به شمار میرفت و به همین سبب «کریم خان زند» بر آن شد تا در گام اول گیلان را از تصرف او خارج کرده و سپس با همراهی «شیخ علی خان زند» به محاصره قلعه استرآباد روی آورد که در بدو امر از عهده این کار برنیامد و از آنجا که کریم خان از پناهندگی «شاه اسماعیل سوم» نزد «محمد حسن خان» با خبر شد، به تهران بازگشت و از سوی دیگر نیز از اتحاد آزاد خان افغان و علیمردان خان علیه خود مطلع شد، بنابراین به سرعت به کرمانشاه رفت و شکست سنگینی بر علیمردان خان تحمیل کرد، اما در مقابل «آزاد خان افغان» کاری پیش نبرد و در «قمشه» هم نتوانست از عهده آزاد خان بر بیاید. دیری نگذشت که کریم خان به لرستان عزیمت کرد و در حال تدارک سپاهی عظیم برای مقابله با آزاد خان بود که علیمردان خان توسط یکی از یارانش به قتل رسید.
در نهایت کریم خان در تاریخ ۱۱۶۶ ه.ق. سپاه «آزاد خان» را در منطقهای به نام «کتَل» که در مسیر بوشهر بود به سختی شکست داد و پس از چند رویارویی با محمد حسن خان قاجار در نهایت در سال ۱۱۷۱ه.ق. با مساعدت مردم و شجاعتهای «شیخ علی خان زند» اردوی قاجار را از پا درآورد و محمد حسن خان پس از فراز و نشیبهای فراوانی که تجربه کرد، سرانجام به دست «محمد علی خان دولوی قاجار» که از طایفه دیگر قاجار بود و نسبت به ایل تابع محمد حسن خان کینهای دیرینه داشت، سر از تنش جدا شد و «محمد علی خان» سر بریده را برای «شیخ علی خان زند» آورد. کریم خان نیز که در آن زمان در اطراف تهران اتراق کرده بود، پس از دیدن سر بریده محمد حسن خان به گریه افتاد و دستور داد سر او را با مشک و گلاب معطر کرده و در حریم بارگاه حضرت عبدالعظیم به خاک بسپارند.
سلطنت کریم خان زند
بعد از قتل محمد حسن خان قاجار، تقریباً تمامی مردم ایالات شمالی ایران و همچنین مردم کرمان و نواحی جنوب شرقی ایران از کریم خان زند، اطاعت کردند، اما او به پاس حق نعمت هرگز متعرض خراسان نشد و «شاهرخ میرزای» نابینا تا آخر حیات در آنجا به اسم سلطنت، حکمرانی میکرد. البته کریم خان زند پس از سرکوب محمد حسن خان به دفع چند تن از مخالفان دیگر خود نیز که از گوشه و کنار ایران سر بر میآوردند، پرداخت که از آن جمله میتوان به «فتحعلی خان افشار»، از اتباع آزاد خان افغان، اشاره کرد.
کریم خان پس از دفع فتحعلی خان افشار که در ارومیه به رویارویی او رفته بود و تحت سلطه درآوردن آذربایجان، بر کرمان و یزد و جنوب خراسان هم مسلط شد و در نهایت به سال ۱۱۷۹ ه. ق. به شیراز بازگشت و این شهر را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و عنوان «وکیل» را که پیش از آن به فرماندهان ایالات اطلاق میشد به «وکیل الرعایا» تبدیل کرد و این عنوان را تا پایان عمر برای خود محفوظ داشت و هرگز خود را پادشاه ننامید و نکته قابل توجه اینکه، از این تاریخ تا ۱۳ صفر۱۱۹۳ه. ق. که زمان مرگش فرا رسید، به لشکرکشی مهمی مبادرت نورزید و همواره به دنبال فراهم آوردن شرایطی جهت بهبود زندگی مردم ایران بود.
مرگ کریم خان زند
کریم خان در سن 74 سالگی دچار بیماری سل شد و به سبب کهولت سن، روز به روز نحیفتر و افسردهتر به نظر میرسید. در همین ایام، واقعه قتل «علی محمد خان» و شورش اعراب و بعضی از ولایات دیگر که شایعه مرگ کریم خان را شنیده بودند، شرایط را برای زمامداری کریم خان دشوارتر میکرد. او عملاً قادر به اداره امور نبود و نیروهای خونریز هم از فرصت استفاده کرده و خود را برای تصاحب قدرت آماده میکردند. از طرفی فرزندان بزرگ «کریم خان» یعنی «ابوالفتح خان» و «محمد علی خان» از خود ارادهای نداشتند، به طوری که «نظرعلی خان»، پسر عمو و یکی از سرداران بزرگ کریم خان به حمایت از «ابوالفتح خان» پرداخته بود و از سوی دیگر، «زکی خان»، برادر ناتنی کریم خان از «محمد علی خان» حمایت میکرد و نابسامانی و هرج و مرج هم که هر روز گستردهتر میشد.
با فرا رسیدن پاییز بیماری کریم خان شدت گرفت و بستری شد، ایلات خونریز هم که چشم به کاخ سلطنتی داشتند، مرگ «وکیل الرعایا» را انتظار میکشیدند تا شهر را غارت کنند، اما کریم خان از بستر بیماری برخاست و ایلات به صورت موقتی، دست از خیالات خود برداشتند و مردم هم نفس راحتی کشیدند تا اینکه درد جسمانی او تشدید شد و از اینکه میدید، سرکردگان زند منتظر مرگ او هستند تا حسابهای خود را با یکدیگر تسویه کنند، اندکی خشمگین و عصبی شده بود و به دلیل ضعف حاصل از بیماری دچار ضعف شخصیتی شده و ایلات، هراس سابق را از او نداشتند، بنابراین، «کریم خان» در ماههای آخر حیات، جهت جلوگیری از هر گونه آشوب و اغتشاش فرامین عجیبی صادر میکرد و سختگیریهای غیرمتعارفی پیش گرفته بود که چندان با خوی کریم خان سازگاری نداشت، تا جایی که «میرزا محمد کلانتر» مینویسد:«از وکیل دیناری و حبهای ندیدیم که بیحساب از کسی گرفته باشد، بعید بود و تغییر خلق داده و با وجود اساس بیقیاس و ابهت شوکت و سلطنت به قدر یک دانه زیاد و کم خرج یومیه مضایقه از قتل چند نفر نداشت.»
اما در اوج نابسامانیها، شایعه مرگ کریم به خراسان هم رسید و البته در اسفند ماه همان سال درد شکم نیز، بر دردهای او افزوده شد و به همین سبب با وجود درد فراوان، جهت جلوگیری از بروز شایعات بیشتر روزها خود را به دیوان خانه میرساند تا مردم او را ببینند و خطر هرج و مرج برطرف بشود. در یکی از همین روزها که میخواست بر اسبش سوار شود و به حرمسرا برود، ناگهان حال او بد شد و به زمین افتاد و «حیدر خان زند گرمسیری»، او را بر شانه گرفت و به حرمسرا برد، اما درمان افاقه نکرد و در نهایت کریم خان زند در نیمه شب 13 صفر 1193ه. ق. از دنیا رفت.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
واقعا باعث تاسف هست که شما هنوز نمیدونید لک یعنی چی ؟آخه مگه خود لک ها قومی از لر نیستند؟
بدون نام
با سلام کریم خان زند لک است ،چرا شما او را لر معرفی می کنید،لطفا بیشتر دقت کنید تا اطلا عات غلط کمتری تحول مردم بدید.
پاسخ ها
بدون نام
شما از خود ایشان بیشتر میفهمی لابد ؟! طایفه زند در روستای پری کمازان ملایر هنوز هم لری صحبت میکنند جناب...
بدون نام
ظاهرا شما از کریمخان که خود را لر معرفی میکند بیشتر میفهمی
بدون نام
بسیار جالب و خواندنی بود . ای کاش ادامه وقایع تاریخی رو هم مینوشتید ...
قباد زتدی
با تشکر زندیه از طوایف لک زبان است ولی شما به اشتباه ان را لر معرفی کردید.
پاسخ ها
بدون نام
ظاهرا شما از کریمخان که خود را لر معرفی میکند بیشتر میفهمید
سامان
با سلام و تشکر کریم خان زند از قوم لک بود
پاسخ ها
بدون نام
آخه کی لک می شناسه ظاهرا شما از کریمخان که خود را لر معرفی میکند بیشتر میفهمید
عرفان
من خودم لرم اما واقعا کریم خان زند لک زبان بوده
ف.ع ازخرم آباد
کریمخان زندبسیارمتواضع بودن خودراازمردم می دونستن برای همین خودراسطان معرفی نکردن بلکه خودراوکیل الرعایامعرفی کردن همه جای ایران رفتن که اعدالت رابرقرارکنن باظلم مبارزه کردن وبرای آبادانی ایران بسیارکوشش کردن مخالف ظلم وبی اعدالتی بودن بسیارمردم داربودن وبه مردم اهمیت میدادن و...یادش گرامی
ف.ع ازخرم آباد
هموطنان عزیزم قدرخودتون روبدونیدماایرانی هستیم ایران وایرانی بسیارارزش داره...حضرت رسول فرمودن بهشت زمین عجم است یعنی ایران.فرمودن بهترین مردم عجم هستن یعنی ایرانی...زنده بادایران وایرانی.دشمنان به ایران غبطه می خورن تفرقه دشمن برای جداکردن ماست ولی ماهمیشه باهم هستیم تاکورشودچشم حسودان ودشمنان
ف.ع ازخرم آباد
لرلک کردترک عرب فارس و...همه ایرانی هستیم تفرقه انداختن کاردشمنه.زنده بادایران وایرانی...عدالت الهی عدالت ایرانی ست.
ف.ع ازخرم آباد
عدالت ایرانی عدالت الهی ست...بخشیدجابه جانوشتم
ف.ع ازخرم آباد
خداوندباعدالت است .ماایرانی هاازظلم وستم بیزاریم واسه دفاع کردن ازایران حتی ازجون مون میگذریم ولی نمیذاریم دست دشمن به ایران برسه مثه شهدای گران قدرمون که نامشون همیشه جاویدان است.این نامش عدالته براهمین گفتم عدالت ایرانی عدالت الهی ست.
meysam
کریم خان زند لک که در کتیبه های واسناد زیادی خودرو لر دانست وامروز طایفه زند از ایل لک که در شیراز زندگی امروز خود رو لر میدونن
پاسخ ها
بدون نام
لک از لر هست
بخشعلی خان زند
بزرگترین مرد یعنی قهرمان افتخار باعث افتخار نه من تنها بلکه همه ایرانیان بود هست وخواهد بود
حمید رصاسالاری
باسلام از اینکه زحمت تهیه مطالب را می کشید ومارا اگاهی می بخشید سپاسگزاریم
لک
درست است تعصب نژادی خوب نیست ولی در عین حال دروغ نیز خوب نیست کریم خان زند لک بود و سپاهیانش نیز لک
جنوب
ما لر و لک و کرد از یک نژاد واحدیم برادریم بخدا قسم .
به خصوصیات و ویژگی ها فولوکلور بومی بپردازید
بهار لَشَنی زند
من یک لک و از تبار ایل بزرگ حسنوند و مقیم خرم آباد هستیم و
به لک بودن و لکستانی بودن خود افتخار میکنم
لطفا لک را با نام نامی لک و لکستان بخوانید
بهار لَشَنی زند
من یک لک و از تبار ایل بزرگ حسنوند و مقیم خرم آباد هستیم و
به لک بودن و لکستانی بودن خود افتخار میکنم
لطفا لک را با نام نامی لک و لکستان بخوانید
خرد
در شیراز دو لکه ننگ هست
یکی اینکه احمدبن موسی و یارانش در این شهر شهید شدند
و دوم اینکه دروازه شهر را بر پادشاه خود یعنی لطفعلی خان بستند و پایتختی را از شهر خودشان گرفتند
عباس لشنی زند حسنوند
ما اهل دورود لرستان هستیم و به لُری تکلم داریم و لرستان را دوست داریم ولی ریشه تباری ما لک است
آباد بوئی لُرسون
پیرزاد
دروغگو دشمن خداست.نژاد پرستی هم خلاف دین خداست.امابعضی از دوستان جعل تاریخ نکنند.کریم خان لر بوده نه لک.در ضمن دوست عزیز دورودی طایفه لشنی هیچ نسبتی با کریم خان زند ندارید.الکی خود را به وکیل الرعایا نچسبانید
محمد
اولا که کریم خان زند لر بوده و یه عده الکی میان داستان سرایی میکنن و توسط جعل سند میگن لک بوده
ولی تاریخ این و گواهی میده نه شما
اون دوستمونم که گفتن دورودیم اصلا لک نیستن و از دشت سیلاخورن و بهشون میگن سیلاخوری پس الکی برا خودتون هویت نتراشید چون جزو لرا و حتی بختیاریام نیستین
بدون نام
همه اقوام ایرانی یک کشور عزیز را تشکیل دادیم به نام ایران بزرگ ولی لقب کریم خان .،ایل لک است.
بدون نام
دوستان توجه کنید لک ها هم از خانواده بزرگ لر هستند و خود ما در بروجرد لرستان زندگی میکنیم و از طوایف لک زبان و بازگیر هستیم ولی خودمون را لر میدانیم پس الکی جرو بحث نکنید کریم خان لر بوده و لکی صحبت میکرده
نظر کاربران
تشکر
پاسخ ها
واقعا باعث تاسف هست که شما هنوز نمیدونید لک یعنی چی ؟آخه مگه خود لک ها قومی از لر نیستند؟
با سلام کریم خان زند لک است ،چرا شما او را لر معرفی می کنید،لطفا بیشتر دقت کنید تا اطلا عات غلط کمتری تحول مردم بدید.
پاسخ ها
شما از خود ایشان بیشتر میفهمی لابد ؟! طایفه زند در روستای پری کمازان ملایر هنوز هم لری صحبت میکنند جناب...
ظاهرا شما از کریمخان که خود را لر معرفی میکند بیشتر میفهمی
بسیار جالب و خواندنی بود . ای کاش ادامه وقایع تاریخی رو هم مینوشتید ...
با تشکر زندیه از طوایف لک زبان است ولی شما به اشتباه ان را لر معرفی کردید.
پاسخ ها
ظاهرا شما از کریمخان که خود را لر معرفی میکند بیشتر میفهمید
با سلام و تشکر کریم خان زند از قوم لک بود
پاسخ ها
آخه کی لک می شناسه ظاهرا شما از کریمخان که خود را لر معرفی میکند بیشتر میفهمید
من خودم لرم اما واقعا کریم خان زند لک زبان بوده
کریمخان زندبسیارمتواضع بودن خودراازمردم می دونستن برای همین خودراسطان معرفی نکردن بلکه خودراوکیل الرعایامعرفی کردن همه جای ایران رفتن که اعدالت رابرقرارکنن باظلم مبارزه کردن وبرای آبادانی ایران بسیارکوشش کردن مخالف ظلم وبی اعدالتی بودن بسیارمردم داربودن وبه مردم اهمیت میدادن و...یادش گرامی
هموطنان عزیزم قدرخودتون روبدونیدماایرانی هستیم ایران وایرانی بسیارارزش داره...حضرت رسول فرمودن بهشت زمین عجم است یعنی ایران.فرمودن بهترین مردم عجم هستن یعنی ایرانی...زنده بادایران وایرانی.دشمنان به ایران غبطه می خورن تفرقه دشمن برای جداکردن ماست ولی ماهمیشه باهم هستیم تاکورشودچشم حسودان ودشمنان
لرلک کردترک عرب فارس و...همه ایرانی هستیم تفرقه انداختن کاردشمنه.زنده بادایران وایرانی...عدالت الهی عدالت ایرانی ست.
عدالت ایرانی عدالت الهی ست...بخشیدجابه جانوشتم
خداوندباعدالت است .ماایرانی هاازظلم وستم بیزاریم واسه دفاع کردن ازایران حتی ازجون مون میگذریم ولی نمیذاریم دست دشمن به ایران برسه مثه شهدای گران قدرمون که نامشون همیشه جاویدان است.این نامش عدالته براهمین گفتم عدالت ایرانی عدالت الهی ست.
کریم خان زند لک که در کتیبه های واسناد زیادی خودرو لر دانست وامروز طایفه زند از ایل لک که در شیراز زندگی امروز خود رو لر میدونن
پاسخ ها
لک از لر هست
بزرگترین مرد یعنی قهرمان افتخار باعث افتخار نه من تنها بلکه همه ایرانیان بود هست وخواهد بود
باسلام از اینکه زحمت تهیه مطالب را می کشید ومارا اگاهی می بخشید سپاسگزاریم
درست است تعصب نژادی خوب نیست ولی در عین حال دروغ نیز خوب نیست کریم خان زند لک بود و سپاهیانش نیز لک
ما لر و لک و کرد از یک نژاد واحدیم برادریم بخدا قسم .
به خصوصیات و ویژگی ها فولوکلور بومی بپردازید
من یک لک و از تبار ایل بزرگ حسنوند و مقیم خرم آباد هستیم و
به لک بودن و لکستانی بودن خود افتخار میکنم
لطفا لک را با نام نامی لک و لکستان بخوانید
من یک لک و از تبار ایل بزرگ حسنوند و مقیم خرم آباد هستیم و
به لک بودن و لکستانی بودن خود افتخار میکنم
لطفا لک را با نام نامی لک و لکستان بخوانید
در شیراز دو لکه ننگ هست
یکی اینکه احمدبن موسی و یارانش در این شهر شهید شدند
و دوم اینکه دروازه شهر را بر پادشاه خود یعنی لطفعلی خان بستند و پایتختی را از شهر خودشان گرفتند
ما اهل دورود لرستان هستیم و به لُری تکلم داریم و لرستان را دوست داریم ولی ریشه تباری ما لک است
آباد بوئی لُرسون
دروغگو دشمن خداست.نژاد پرستی هم خلاف دین خداست.امابعضی از دوستان جعل تاریخ نکنند.کریم خان لر بوده نه لک.در ضمن دوست عزیز دورودی طایفه لشنی هیچ نسبتی با کریم خان زند ندارید.الکی خود را به وکیل الرعایا نچسبانید
اولا که کریم خان زند لر بوده و یه عده الکی میان داستان سرایی میکنن و توسط جعل سند میگن لک بوده
ولی تاریخ این و گواهی میده نه شما
اون دوستمونم که گفتن دورودیم اصلا لک نیستن و از دشت سیلاخورن و بهشون میگن سیلاخوری پس الکی برا خودتون هویت نتراشید چون جزو لرا و حتی بختیاریام نیستین
همه اقوام ایرانی یک کشور عزیز را تشکیل دادیم به نام ایران بزرگ ولی لقب کریم خان .،ایل لک است.
دوستان توجه کنید لک ها هم از خانواده بزرگ لر هستند و خود ما در بروجرد لرستان زندگی میکنیم و از طوایف لک زبان و بازگیر هستیم ولی خودمون را لر میدانیم پس الکی جرو بحث نکنید کریم خان لر بوده و لکی صحبت میکرده