مرد بیهمتای ادبیات ایران؛ سعید نفیسی
ادبیات در ایران بیش از هرچیز برگرفته از ادبیات روس است. شاید در سالهایی که استاد سعید نفیسی, رو به ترجمه آثار بزرگان روس و برخی کشورهای اروپایی آورده بود ما هنوز با چیزی به شکل کنونی ادبیات در کشور آشنا نبودیم.
پوشیده نیست که ادبیات در ایران بیش از هرچیز برگرفته از ادبیات روس است. شاید در سالهایی که استاد سعید نفیسی, رو به ترجمه آثار بزرگان روس و برخی کشورهای اروپایی آورده بود ما هنوز با چیزی به شکل کنونی ادبیات در کشور آشنا نبودیم.
سعید نفیسی، بنیانگذار نثر دانشگاهی در ایران، نخستین استاد دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران، مسلط به زبانهای یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی و بنیانگذار شیوه داستاننویسی در خرداد ماه ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران به دنیا آمد.
نفیسی مردی پرکار و خلاقی بود از این رو دکتر صادق رضازاده شفق دربارهٔ سعید نفیسی مینویسد: «در هر صورت این گونه ثمربخشی حیرتآور از نفیسی عجیب نیست و در این کار هیچ یک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایه او نمیرسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخالتواریخ مقایسه کرد.»
تسلط نفیسی به زبانهای مختلف و همچنین تعدد آثارش در رشتههای مختلف ادبیات و تاریخ تا آنجا پیش رفته که بسیاری از اساتید برجسته وی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند. احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ وی که در آنها روح وطنپرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، بیشترین تاثیر را روی جوانان ایران زمین در حب به وطن و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور داشته و از این رو میتوان نسلی که ستونهای کاخ طاغوت را به لرزه درآورد و چنان سلحشورانه قیام انقلابی را سالها بعد در بهمن ۱۳۵۷ رقم زد همان نسلی دانست که تحت تاثیر افکار پرشور و وطنپرستانه نفیسی تربیت شده بود.
آثار نفیسی در رشتههایی مثل تاریخ، تحقیق، شعر و فرهنگنویسی بینظیر بود. وی دیوان شعرا و متنهای ادبی فراوانی را تصحیح کرده و بر آنها مقدمه و تعلیقات نوشته است که دیوان «ابن یمین فریومدی»، دیوان «عطار نیشابوری»، «کلیات عراقی»، دیوان «انوری ابیوردی»، دیوان «قاسم انوار» و دیوان «اوحدی مراغهای» از جملهٔ این آثار است.
استاد نفیسی با تمام پرکاری که داشت تنها منبع درآمدش از همان تدریس در دانشگاه بود چراکه تحقیق و پژوهش و چاپ کتابهای تاریخی و ادبی درآمدی را برای او رقم نمیزد و تنها عشق بود که نفیسی را وادار به فعالیت میکرد. به همین دلیل هم پس از بازنشستگی زمان کوتاهی را در تهران به سر برد و سپس با دل کندن از بزرگترین داراییاش که کتابخانه شخصیاش بود و با به حراج گذاشتن کتابهایش، اندک سرمایهای جمع کرده و راهی پاریس شد تا با حقوق بازنشستگی و روی آوردن به زندگی دانشجویی؛ تحقیق روی کتابهای خطی و تاریخ ایرانی موجود در کتابخانه ملی فرانسه را آغاز کند. البته چاپ نشدن برخی آثار استاد بنا به دلایل گوناگون نیز بر این تصمیم مرد ادبیات و تاریخ ایران، بیاثر نبود.
به گفته مقاله (کتابخانه سعید نفیسی و نسخههای خطی او) که در یادنامه سعید نفیسی چاپ شده در دانشکده ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه تهران به سال (تهران، ۱۳۵۱) یکصد و شصت اثر به خط او موجود بوده که چاپ نشده و این نشان میدهد نفیسی بیش از آنچه تصور میشود پرکار بوده است.
زندگی در پاریس، دوری از وطن، دوستان و به ویژه مجموعه کتابهایش برای استاد نفیسی گران و سخت بود. همسرش «پریمرز نفیسی» در مصاحبهای گفته بود: «نفیسی واقعاً عاشق کتاب بود. او مصرف مفید و بهجای پول را فقط در خریدن کتاب میدانست؛ تا جایی که هزینه ضروریترین احتیاجات شخصی خود را در راه خرید کتاب صرف میکرد.»
نفیسی که از بیماری آسم و قلنج رنج میبرد، در سن ۷۵ سالگی زمانی که برای شرکت در نخستین کنگرهٔ ایرانشناسان به تهران آمده بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. وی را در تهران در کنار قبر پدرش و در بقعهای به نام آرامگاه سرقبر آقا (پایینتر از چهارراه مولوی) دفن کردند.
نفیسی علاوه بر داستاننویسی از وقایع تاریخی به نشر آثار کهن نیز علاقهمند بود، در این باب میتوان به آثاری از وی همچون؛ تصحیح و ویرایش «پندنامه انوشیروان»، «تاریخ گیتی گشا»، «تاریخ بیهقی» و «تاریخ گردیزی» اشاره کرد، که اگر بخواهیم به آثار او اشاره کنیم باید فهرست بلند بالایی را ناگزیر به نام بردنیم.
او به مناسبتِ مسافرتهای متعددی که به شوروی رفته بود، در طول چهل سال آخر زندگیاش اکثر آثار روسی دربارهٔ ایران را گردآوری کرد. همچنین آثاری همچون ترجمه «آدام متیسکیه ویچ»، «ایلیاد، اثر همر»، «پل و ویرژینی، اثر برناردن دوسن پیر»، «آرزوهای برباد رفته، اثرانوره دو بالزاک»، «ادیسه، اثر همر» و نیز نگارش کتابهایی از جمله «آخرین یادگار نادر شاه (نمایشنامه) ۱۳۰۶»، «فرنگیس۱۳۱۰»، «ستار گان سیاه (مجموعه داستان) ۱۳۱۷»، «ماه نخشب (مجموعه داستان) ۱۳۲۸»، «آتشهای نهفته (یا حسابها درنیامد) ۱۳۳۰»، «نیمه راه بهشت (داستان) ۱۳۳۲»، «گلچینی از دیوان سعید نفیسی، ۱۳۳۳» برخی از آثار سعید نفیسی را تشکیل میدهند.
نظر کاربران
حيف كه اثار داستانيش مثل نيمه راه بهشت و اتشهاي نهفته تجديد جاب نميشن
یکی از چهره های ماندگار
روحش شاد که با نفس هایش به نوشته هایش جان بخشید هر چند که چنگال روزگار جانش را بلعیدلیک استاد نوای خود را درتنهایی دمید دست رنجش را که دید نا گه در آغوش زاده اش که او را خاک نامید؛آرامید و به سوی رحمانش ایزد یزدان پرید و یادش را در اخلاصش باید خرید !استاد دوستی دوستان داستان مستان را سرگرم بستان و گلستان به دستان خود اهدا کرد ومن یادش را از یادگارش در رهش آموختم و چشم به آمرزشش دوختم روحش در پناه خالق یکتای بی همتا اشنود یزدان پاینده باد.