لئونارد کوهن؛ مردی که تا پایان عشق رقصید
لئونارد تا اواسط دهه چهارم عمرش ضبط ترانه را آغاز نکرد و این زمانی بود که نوشتن چند کتاب را به اتمام رسانده بود. به عنوان یک رماننویس و شاعر، دستاوردهای «کوهن» بسیار جلوتر از «باب دیلن» بود، اما صدایی یکنواخت او شاید جذابیت کمتری نسبت به صدای برنده نوبل ادبیات ۲۰۱۶ داشت.
«لئونارد کوهن» ترانهسرا، رماننویس و خواننده کانادایی پنجشنبهشب در لسآنجلس فوت کرد. «کوهن» کارش را با شاعری و نویسندگی شروع کرد و بعدها به خوانندگی روی آورد. او در دهه ۱۹۶۰ که بازار موسیقی فولک داغ بود، به شهرت رسید.
«کوهن» خوانندهای بود که چندین ساعت قبل از اجرا با کسی حرف نمیزد و از ترس ایجاد مشکل برای صدایش، در اتاقش در هتل را قفل میکرد. آنچه علاوه بر آثار موسیقی لئونارد کوهن به تاثیر و شهرت او افزوده است اشعار، نوشتههای ادبی و روابط عاشقانه اوست.
اما او همواره مصمم بود که خود را به عنوان یک ترانه سرا و آهنگساز تثبیت کند.
"من همیشه عاشق راک بودهام. اولین باری که صدای الویس پریسلی را شنیدم، چقدر خیالم راحت شد و تا چه حد احساس قدردانی کردم که این همه احساس و عواطفی که او (الویس) و بسیاری از ما در خود نگه داشته بودیم شیوه بیان خاصی پیدا کرده است."
لئونارد کوهن در طول زندگی خود با افسردگی دست و پنجه نرم میکرد. روحیه پوزشطلبانه و افتادگی طنزآمیزش بارها در ترانههایش منعکس شده است.
او در ۲۱ سپتامبر ۱۹۳۴ در وست مانت، محلهای ثروتمندنشین به دنیا آمد. مادرش از لیتوانی به کانادا مهاجرت کرده بود و پدرش اجداد لهستانی داشت و صاحب یک لباس فروشی پر رونق بود.
هنگامی که لئونارد تنها ۹ سالش بود پدرش درگذشت و حساب پساندازی را به عنوان ارث برای پسرش به جا گذاشت تا بتواند علاقهاش به ادبیات را پیگیری کند.
کوهن جوان در یک مدرسه یهودی خصوصی به تدریس پرداخت و در آنجا نواختن گیتار را آموخت. در همان جا گروه فولکلوریک 'باک اسکین بویز ' را تشکیل داد.
دلیلش هم این بود : "دخترها با گیتار تحت تاثیر قرار میگیرند."
او در ۱۹۵۱ در دانشگاه مکگیل نام نویسی کرد تا در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کند.
کوهن اولین مجموعه شعر خود را در ۱۹۵۶ با عنوان "بگذارید اسطورهها را مقایسه کنیم" منتشر کرد.
اشعارش با استقبال زیادی روبرو شد و بعد از یک سال تحصیل در دانشگاه کلمبیا، در نیویورک تمام وقت به کار نویسندگی مشغول شد. دومین مجموعه شعرش در ۱۹۶۱ و در سن ۲۷ سالگی با عنوان "جعبه ادویه زمین" منتشر شد.
این مجموعه به محبوبترین اثر کوهن تبدیل شد و جایگاه او را به عنوان یک شاعر جدی تثبیت کرد.
در ۱۹۶۳ به جزیره کوچک هیدرا در یونان نقل مکان کرد و در آنجا اولین رمان خود را به نام 'بازی محبوب من ' My Favourite Game نوشت. در آنجا با معشوقه نروژی خود، ماریان ینسن زندگی کرد که اخیرا بعد از مرگ او، نامهای برایش نوشت: "خداحافظ ماریان".
لئونارد کوهن در ۱۹۶۷ به نیوریوک رفت و مصمم بود که کار حرفهای خود را در زمینه آهنگسازی و ترانه سرایی شروع کند.
اولین آلبوم او تحت عنوان 'آهنگهای لئونارد کوهن ' با آنکه موفقیت تجاری نداشت اما برای عاشقان موسیقی فولکلوریک به آلبومی کلاسیک تبدیل شد.
ترانه سوزان بر اساس شعری که نوشته بود یکی از پر فروشترین آهنگهای جودی کالینز، خواننده آمریکایی شد و بارها توسط خوانندههای دیگر بازخوانی شد.
در طول هفت سال بعد، او سه آلبوم دیگر منتشر کرد؛ ترانههایی از اتاق، ترانههای عشق و نفرت، پوست تازه، مراسم کهنه. در دهه هفتاد هر سه آلبوم را در تور کنسرتهای خود در آمریکا، کانادا و اروپا به اجرا درآورد.
در ۱۹۷۳ به سزمین های اشغالی رفت تا در جنگ یوم کیپور بین اعراب و اسرائیل داوطلب شود. اما در عوض وظیفه سرگرم کردن سربازان به او محول شد.
انتشار آلبوم پنجم، 'مرگ یک مرد زن دوست ' با شکست مواجه شد. کوهن با تهیه کنندهاش، فیل اسپکتور بر سر شگردهای تکنیک ضبط صدا در افتاد و آلبوم حاصل اثر خوبی از آب در نیامد.
تا اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ موسیقی کوهن دیگر محبوبیت خود را از دست داده بود. اما در ۱۹۸۵ با انتشار آلبوم Various Positions یا موقعیتهای گوناگون دوباره محبوبیت و شهرت او احیا شد.
این آلبوم شامل تک آهنگ هلهلویا بود که در میان آثار کوهن بیشترین بازخوانی و اجرا را توسط خوانندگان مشهور جهان داشته است.
در ۱۹۹۱ انتشار آلبومی به احترام و قدردانی از لئونارد کوهن که در آن هنرمندانی چون گروه آر ای ام، پیکسیز و جان کیل آهنگهای او را به اجرا درآورده بودند، یک بار دیگر نام این هنرمند را سر زبانها انداخت.
اما او دیگر در این برهه از زمان به اندیشههای بودایی گرایش پیدا کرده بود و بیشتر وقت خود را در صومعه بوداییان در کالیفرنیا میگذراند. او بالاخره در سال ۱۹۹۶ به آنجا نقل مکان کرد و تصمیم گرفت که یک راهب بودایی شود.
سه سال بعد با انبوهی از آثار تازه از آنجا خارج شد که بعضی از آنها در ۲۰۰۱ جای خود را در آلبومی دیگر با عنوان 'ده آهنگ جدید ' پیدا کردند.
لئونارد کوهن در سال ۲۰۰۵ بعد از آگاه شدن از آن که کلی لینچ، مدیر و معشوقه سابقش از صندوق بازنشستگی او پنج میلیون دلار برداشت کرده، مجبور به برگزاری کنسرتهای جدیدی در سراسر دنیا شد.
با آنکه کوهن در پرونده شکایت از او برنده شد و دادگاه دستور پرداخت خسارت قابل ملاحظهای صادر کرد، خانم لینچ هیچ مبلغی پرداخت نکرد.
در سال ۲۰۰۸ کوهن نه تنها در زمره تالار مشاهیر راک اند رول قرار گرفت بلکه بعد از ده سال و اندی اولین تور کنسرت جهانی خود را آغاز کرد که شامل حضور او در فستیوال موسیقی گلاستنبری در بریتانیا و اجرای هلهلویا هم میشد، این اجرا با شور و هیجان بیسابقه تماشاچیان روبرو و به یکی از به یاد ماندنیترین لحظات این جشنواره موسیقی تبدیل شد.
در ۲۰۱۲ آلبوم "ایدههای کهنه" Old Ideas به پرفروشترین آلبوم دوران کاری اش تبدیل شد. بسیاری از منتقدان ترانههای این آلبوم را انعکاس افکار و ارزشهای اخلاقی خود او توصیف کردند.
"ویژگی کار من افسردگی نیست، بلکه جدیت است. خندیدن را دوست دارم اما فکر میکنم جدیت نیز لذتبخش است. همه ما میدانیم که وقتی میرویم در اتاقمان و در را میبندیم و با قلب و احساسات خود تنها میشویم، اصلا خندهدار نیست."
نظر کاربران
قناعت وار تکیده بود/باریک و بلند جون پیامی دشوار در لغتی/...
دریا به جرعه ای که تو از چاه خورده ای حسادت می کند(ا. بامداد)
شدیدا تحت تاثیر قرار گرفتم با این مطلب، کوهن هنرمند بی نظیری بود. در آرامش بخواب مرد
یهودی صهونیت