داستان زندگی دکتر بارنارد و نخستین عمل پیوند قلب
دکتر کریستین بارنارد، پزشکی بود که برای اولین بار توانست، به صورت موفقیتآمیز پیوند قلب را در مورد انسان انجام بدهد.
مفهوم پیوند اعضا، آن هم در مورد پیوند از یک انسان به یک انسان، از دیرباز در افسانههای زیادی منعکس شده است، اما عملی شدن چنین آرزویی، نیاز به پیشرفتهای تکنیکی زیادی در پزشکی و فناوری داشت، طوری که انجام پیوند موفقیتآمیز اعضا تا قرن بیستم به تأخیر افتاد.
تا دهه ۶۰ میلادی، پیوند بعضی از اعضا مثل قرنیه، کلیه، پانکراس و کبد، ممکن شده بود، اما پیوند قلب، این عضو عضلانی که خون را در بدن به گردش درمیآورد و از قدیمالایام، منشأ حیات و حتی جایگاه روح و احساسات تصور میشد، کار سادهای نبود.
دکتر کریستین بارنارد، پزشکی بود که برای اولین بار توانست، به صورت موفقیتآمیز پیوند قلب را در مورد انسان انجام بدهد.
کریستین نیتلینگ بارنارد، در هشتم نوامبر سال ۱۹۲۲ در «بیفورت وست»، یکی از شهرهای استان کیپ آفریقای جنوبی به دنیا آمد. پدرش، آدام بارنارد، واعظ کلیسا بود. والدین او اصالت هلندی داشتند. خانواده بارنارد، بسیار فقیر بودند. بارنارد سه برادر داشت اما یکی از برادرانش به نام آبراهام در پنج سالگی به خاطر بیماری قلبی درگذشت.
او، در سال ۱۹۴۰ وارد دانشکده پزشکی کیپ تاون شد، او با تنگناهای مالی دوران دانشجویی را سپری کرد، به گفته خودش زمان دانشجویی، او هر روز ۸ کیلومتر پیاده راه میرفت تا به دانشگاه برسد. در سال ۱۹۴۵ او، از این دانشکده فارغالتحصیل شد.
بارنارد، مدتی به عنوان پزشک عمومی در یک شهر کوچک به نام «سرس» مشغول به کار شد. در سال ۱۹۵۶، بارنارد دوره جراحی قلب را در دانشگاه مینسوتا در ایالت مینیپولیس آمریکا شروع کرد. در این زمان او با «نورمن شوموی» که یکی از پیشگامان جراحی قلب بود، آشنا شد. بارنارد، در سال ۱۹۵۸ با ارائه تزی تحت عنوان «مشکلات آزمایش و تولید دریچههای مصنوعی آئورت»، دوره دستیاری جراحی قلب را به اتمام رساند. بارنارد بعدها این دوران را در نوشتههایش اشاره کرده که این دوره، زیباترین دوره زندگیاش بوده است.
بعد از آن، بارنارد به آفریقای جنوبی بازگشت و در سال ۱۹۵۸، به عنوان جراح قلب در بیمارستان گروت شولر مشغول به کار شد و بخش جراحی قلب این بیمارستان و واحد تحقیقات جراحی این دانشگاه را راه انداخت. سه سال بعد او رئیس شاخه جراحی قلب و قفسه سینه بیمارستان آموزش دانشگاه کیپ تاون شد و از سال ۱۹۶۲ به مقام استادی دپارتمان جراحی دانشگاه کیپ تاون رسید. در همین زمان بود که برادر کوچکتر او، ماریوس، هم به وی پیوست و به دست راست او در کارها و تحقیقات مبدل شد.
در طی سالها، بارنارد مبدل به یکی از برجستهترین جراحان قلب شد و جراحیهای پیچیدهای در مورد ناهنجاریهای قلبیای مثل تترالوژی فالو و آنومالی ابشتاین انجام داد.
او جوایز بسیاری از جمله، جایزه پروفسور اموریتوس را در سال ۱۹۸۴ دریافت کرد.
داستان نخستین پیوند قلب :
بارنارد چندین سال، پیوند را روی حیوانات از جمله روی ۵۰ سگ آزمایش میکرد. اما بیشک، انجام چنین کار بزرگی، تنها با ابداع تکنیکهای جدید جراحی ممکن نبود. باید پیشرفتهای تدریجی در فناوری و ایمونولوژی هم به موازات تحولات جراحی، رخ میدادند تا به این آرزو جامه واقعیت بپوشانند.
پیشگامانی مثل نورمن شوموی، با ابتکارهایی در جراحی، زمینه پیوند قلب را با ابداعاتی که انجام داده بودند، فراهم ساختند، در سال ۱۹۵۲، از پایین آوردن مصنوعی دمای بدن، به عنوان یک شیوه نوین جراحی استفاده شد. سال بعد هم ماشین قلب و ریه مصنوعی اختراع شد.
در آن بازه زمانی چندین تیم جراحی امکان آن را داشتند که نام خود را به عنوان نخستین تیمی که پیوند را انجام می دهند، ثبت کنند. اما بارنارد توانست پیشدستی کند و با فرصتی که به دست آورد، نام خود را برای همیشه جاودانه کرد.
بیماری که نخستین پیوند قلب در موردش انجام شد، لوئیس واشکانسکی، یک بیمار ۵۴ ساله مبتلا به دیابت و بیماری قلبی غیر قابل مداوا بود. او اجازه عمل را به بارنارد داده بود، چون عملا بخت دیگری برای زندگی نداشت.
اما مسلما بارنارد و بیمارش نیاز به عضو اهدایی داشتند، در دوم دسامبر، یک زن جوان به نام دنیس داروال، حین عبور از عرض خیابانی در کیپ تاون، در یک حادثه تصادف، کشته شد، پدر وی اجازه داد که قلب دخترش برای پیوند استفاده شود. ساعاتی بعد، در سوم دسامبر، بارنارد با همکاری برادرش و یک تیم سی نفره جراحی، در یک عمل نه ساعته، موفق شدند، این قلب را با موفقیت به بدن واشکانسکی پیوند بزنند.
نخستین بیماری که پیوند قلب دریافت کرد، گرچه بعد از عمل زنده ماند، اما ۱۸ روز بعد درگذشت.
البته علت مرگ او مشکلات جراحی خود قلب نبود: سیستم ایمنی بدن انسان با سلولها و بافت بیگانه مقابله میکند و آنها را از بدن طرد میکند، یکی از مشکلات بعد از پیوند پس زده شدن بافت پیوندشده توسط سیستم ایمنی بدن است. بنابراین پزشکان مجبور هستند، داروهایی به بیمارن بدهند که با ضعیف کردن سیستم ایمنی، احتمال چنین پسزدهشدنی را کم کنند.
در سال ۱۹۶۷، هنوز دانش کافی در مورد دوز صحیح داورهای تضعیفکننده سیستم ایمنی وجود نداشت و پزشکان به اندازه حالا، داروهای متنوع در دسترس نداشتند، در واقع ضعیف شدن بیش از حد سیستم ایمنی نخستین بیمار دریافتکننده پیوند قلب، باعث شد که او مبتلا به ذاتالریه (پنومونی) کشندهای شود و از پای درآید.
گرچه نخستین عمل پیوند قلب، عملا روزهای زیادی به زندگی نخستین بیمار اضافه نکرد، اما بارنارد با این عمل سنگبنای عمارتی را نهاد که توانسته است تا به امروز، جان هزاران نفر را در سراسر دنیا نجات دهد و سالهای مفید زیادی به زندگی آنها بیفزاید.
بارنارد بعد از عمل، اصلا با بارنارد قبل از عمل قابل قیاس نبود، او یک شبه مبدل به یک فوق ستاره شده بود و در دنیا مشهور شده بود. خود دکتر هم از از مصاحبه با مطبوعات بدش نمی آمد و چهره خوشعکس او هم به معروف شدنش کمک میکرد. او، آنقدر مشهور شده بود که به دیدار پاپ و رئیس جمهور وقت آمریکا -جانسون- رفت.
در دوم ژانویه سال ۱۹۶۸، بارنارد پیوند دیگری انجام داد. بیمار فیلیپ بلیبرگ، این بار ۱۹ ماه زنده ماند.
عمل بعدی در سال ۱۹۶۹ روی دوروتی فیشر انجام شد، او نخستین بیمار سیاهپوستی بود که مورد پیوند قلب قرار میگرفت. او ۱۲ سال و ۶ ماه بعد از پیوند زنده ماند.
بیمار بعدی دیرک فون زیل بود که در سال ۱۹۷۱ مورد پیوند قرار گرفت، او ۲۳ سال بعد از پیوند زنده ماند.
بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳، بارنارد ۱۰ عمل پیوند به شیوه ارتوتوپیک انجام داد و بعد از آن او به شیوه جدید موسوم به هتروتوپیک پیوند را انجام داد، شیوهای که خودش ابداع کرده بود.
بین سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۴، او ۴۵ پیوند قلب دیگر انجام داد.
سال ۱۹۷۴، بارنارد برای اولین بار پیوند دوگانه قلب را انجام داد، این بار او فقط قسمت معیوب قلب یک بیمار ۵۸ ساله را برداشت و قسمتهایی از قلب یک کودک ۱۰ ساله را جانشین آن کرد.
شخصیت دکتر بارنارد:
به سبک و سیاق پزشکان چند دهه قبل که در زندگی خود تنها به بعد حرفهای و پزشکی نمیپرداختند و چند بعدی بودند، بارنارد هم همه فکر و ذکرش جراحی قلب نبود، او مشکلات جامعهای را که در آن زندگی میکرد، میدید و حس میکرد و نمیتوانست در قبال آنها بیتفاوت بماند، او یک مخالف ساعی قانون آپارتاید بود و از نقد کردن دولت حاکم نمیهراسید. او از شهرت خود برای تغییر دادن این قانون نژادپرستانه استفاده میکرد.
برادر او، ماریوس، بیشتر وارد دنیای سیاست شد و به عنوان یکی از اعضای مجلس ضد آپارتاید هم انتخاب شد.
بارنارد علیرغم شهرتی که به خاطر انجام نخستین عمل پیوند قلب به هم زده بود، برنده جایزه نوبل پزشک نشد، خودش در اظهار نظری در این مورد، وجهه بدی که سفیدپوستان آفریقای جنوبی در آن بازه زمانی به خاطر آپارتاید در افکار عمومی جهان داشتند، مسئول این عدم توفیق میداند.
متأسفانه زمان زیادی که بارنارد صرف حرفه پزشکی میکرد و همچنین شهرت او در جامعه، باعث شد که او زندگی خانوادگی پایداری نداشته باشد، طوری که سه بار ازدواج کرد و جدا شد.
پیشرفت بیماری آرتریت روماتوئید باعث شد که بارنارد در سال ۱۹۸۳ خود را بازنشسته کند. اما او، پس از بازنشستگی، دوسال هم به عنوان مشاور در مرکز پیوند اوکلاهاما مشغول به کار شد. او در این زمان به پژوهشهای جلوگیری از پیری علاقهمند شد. در سال ۱۹۸۶، بارنارد تصمیم گرفت که از شهرت خود برای تبلیغ یک کرم ضد پیری گران قیمت را که بعدها اجازه پخش آن توسط سازمان غذا و دارو لغو شد، استفاده کند، این کار گرچه سود مالی زیادی برای او به ارمغان آورد، اما باعث شد که به شهرتش لطمه زیادی وارد آید.
بارنارد باقی عمر خود را در اتریش و آفریقای جنوب گذراند و در ارتریش، بنیاد کریستین بارنارد را تأسیس کرد، که هدف از ان کمک به بچههای محروم بود.
در سپتامبر سال ۲۰۰۱، بارنارد در ۷۸ سالگی درگذشت، گزارشات اولیه علت مرگ او را حمله قلبی ذکر میکردند، اما کالبدشکافی علت مرگ، را حمله شدید آسم نشان داد.
بارنارد دو اتوبیوگرافی و همچنین کتابهای عامهفهمی در مورد پیوند، زندگی سالم، آرتریت روماتوئید نوشت.
پیوند قلب در بیمارانی انجام میشود که دچار نارسایی شدید قلبی و یا بیماری عروق خونرساننده قلبی در مرحله شدید هستند.
معمولترین شیوه انجام آن پیوند این است که قلب یک بیمار که به تازگی درگذشته و هنوز در حال طپش است، برداشته شود و به گیرنده، پیوند زده شود، قلب دریافتکننده میتواند از سینه برداشته شود (شیوه عمل ارتوتوپیک) یا در سینه باقی گذاشته شود (هتروتوپیک).
هماکنون میزان بقای بیماران بعد از پیوند ۱۵ سال است و هر سال در دنیا ۳۵۰۰ پیوند قلب در دنیا انجام میشود. اما در مقایسه با هشتاد هزار بیماری که به خاطر ابتلا به نارسایی شدید قلب، نیاز به این عمل دارند، چنین تعداد عملی، اصلا جوابگو نیست، به همین خاطر تحقیقاتی برای پیوند با استفاده از قلبهای جانداران دیگر (زنوگرافت) یا قلب مصنوعی از سال ۱۹۹۳ انجام شد. البته این نوع پیوند، موفقیت کمتری در بر دارند.
انتخاب بیماران کاندید پیوند قلب، باید با دقا انجام شود. چون اگر بیماران دچار مشکلات جانبی دیگری هم به غیر از بیماری قلبی باشند، شانس انجام موفق پیوند، بسیار کاهش مییابد و عملا بیمار استفادهای از پیوند نخواهد برد. مثلا بیمار، نباید بیماری همزمان کلیوی، ریوی و کبدی داشته باشد، دیابتی که نیاز به درمان انسولین داشته باشد، نداشته باشد. همچنین، بیمارانی که پیوند قلب دریافت میکنند، باید شرایط روحی روانی خوبی داشته باشند، چون بعد از پیوند احتمال مشکلات روانپزشکی در دریافتکنندگان زیاد است.
موارد جالب پیوند قلب:
کلی پرکینز بعد از پیوند و برای نشان دادن اهمیت این عمل حیاتبخش به قلههای کوههایی مثل فوجی، کلیمانجارو، ماترهوم و ویتنی صعود کرد.
بیمار معروف دیگر، دوایت کرونینگ بود که بیست سال بعد از پیوند مسابقه سهگانه را با موفقیت به اتمام رساند.
تایم لاین جراحی پیوند قلب:
چهارم سپتامبر سال ۱۸۹۵: یک جراح نروژی به نام اکسل کاپلن در اسلو، نخستین جراحی قلب را انجام داد. او، این جراحی را روی جوانی که چاقو خورده بود و شریان کرونر قلبش در حال خونریزی بود، با موفقیت انجام داد. اما ۲۴ ساعت بعد، این جوان به خاطر التهاب قسمت میانی قفسه سینه درگذشت.
هفتم سپتامبر سال ۱۸۹۶: دکتر لودویگ رن آلمانی نخستین جراحی موفقیتآمیز قلب را انجام داد و آسیب بطن راست شخصی را که مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود، ترمیم کرد.
سال ۱۹۲۵: هنری سوتر برای نخستین بار عمل ترمیم دریچه میترال تنگ را در مورد یک زن جوان انجام داد.
سال ۱۹۴۷: توماس هلمز سلر: عمل ترمیم ناهنجاری مادرزادی قلب به نام تترالوژی فالو را انجام داد.
سالهای جنگ چهانی دوم: به کار گیری شیوههای بیهوشی و استفاده از آنتیبیوتیکها- دکتر دوایت هارکن، یک پزشک ارتشی جوان، گلولهها و ترکشها را از قلب ۱۳۰ سرباز خارج کرد، بدون اینکه حتی یکی از آنها کشته شوند.
دوم می سال ۱۹۵۰: نخستین عمل تعویض شریانهای خونرساننده قلب به وسیله دکتر رابرت گوتز انجام شد.
دوم سپتامبر سال ۱۹۵۲: نخستین بار عمل ترمیم ناهنجاری مادرزادی قلب به وسیله دکتر واتسون لیلیی و دکار جان لویس با استفاده از شیوه کاهش دمای بدن انجام شد.
۱۹۵۳: دکتر جان گریبون جی آر، از ماشین قلب و ریه برای یک بیمار ۱۸ ساله استفاده کرد و توانست برای اولین بار عملی به طول ۲۷ دقیقه برای ترمیم یک حفره در قلب او انجام بدهد. پیش از آن عمل قلب نمیتوانست بیش از ۴ دقیقه طول بکشد، چون بعد از ۴ دقیقه استادن قلب، مغز دچار آسیب غیر قابل برگشت میشد.
چهارم آوریل سال ۱۹۵۹: دکتر دونیگو لیوتا و دکتر دنتون کولی، برای نخستین بار یک قلب مکانیکی را به سینه یک فرد در حال مرگ با موفقیت پیوند زدند.
سال ۱۹۶۴: نخستین پیوند قلب از حیوان به انسان انجام شد. قلب شامپانزه به انسان
فقط یک ساعت و نیم، به طپش ادامه داد
سال ۱۹۶۷: دکتر بارنارد نخستین پیوند قلب از انسان به انسان را انجام داد.
سال ۱۹۸۳: تعداد پیوندهای قلب به ۱۷۲ پیوند در آمریکا رسید.
سال ۲۰۰۶: برای نخستین بار در کلینیکی در آلمان، یک قلب در حال طپش، به بدن یک بیمار پیوند زده شد. معمولا در عمل قلب، با استفاده از محلول پتاسیم، ضربان قلب را متوقف میکنند و قلب را در یخ نگه میدارند تا ساعتی بعد به بدن بیمار، پیوند شود.
سال ۲۰۰۷: تعداد پیوندهای قلب انجام شده در امریکا، در این سال به ۱۶۴۷ رسید.
سال ۲۰۰۸: بقای یک ساله بیماران پیوند قلب به ۸۵ درصد رسید.
ارسال نظر