«دوريس لسينگ»، برنده كرمانشاهی نوبل ادبيات
دوریس لسینگ ۲۲ اکتبر ۱۹۱۹ در کرمانشاه ایران متولد شد. پدر و مادر او انگلیسی بودند. پدر دوریس که در جنگ جهانی دوم مجروح و معلول جسمی شده بود به عنوان کارمند بانک در ایران کار میکرد. مادر وی نیز پرستار بود.
لسینگ مطالعات ادبی اش را با خواندن آثار دیکنز، اسکات و کیپلینگ آغاز کرد و بعدها به خواندن رمان های دی اچ لارنس، تولستوی و داستایوفسکی روی آورد. درحالی که خاطرات تلخ پدرش از جنگ جهانی اول او را می آزرد، با این حال دوریس آنها را که چون "سم" می دانست در حافظه خود به خاطر می سپرد.
دوریس نوشته است: "همه ما را جنگ ساخته است. جنگ ما را زیر و رو و منهدم کرده است و ما فقط در ظاهر آن را فراموش کردیم."
وی 15 ساله بود که از خانه فرار کرد و به عنوان پرستار مشغول به کار شد. صاحبخانه اش کتاب های سیاسی و جامعه شناسی به او می داد تا مطالعه کند. در همان دوران فرصتی یافت تا نوشتن داستان را شروع کند. این کار را انجام داد و دو داستانش را به مجلاتی در آفریقای جنوبی فروخت.
دوریس در سال 1937 به سالیزبری انگلیس رفت و به عنوان اپراتور تلفن به مدت یک سال در آنجا مشغول به کار شد. در سن 19 سالگی با فرانک ویزدم ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. چند سال بعد خانواده اش را ترک کرد و عضو یک گروه کمونیستی شد. او دوباره با یکی از اعضای آن گروه ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد.
سایر رمان های دوریس لسینگ عبارتند از: "تروریست خوب"، "فرزند پنجم"، "خاطرات یک همسایه خوب"، "مارا و دان" و... او علاوه بر رمان چندین نمایشنامه، داستان کوتاه و کتاب غیرداستانی هم نوشته است.
لسینگ تاکنون جوایز و افتخارات زیادی کسب کرده است که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:جایزه نوبل ادبیات، جایزه رمان سامرست موام ، جایزه رمان فرانسوی مدیسی، جایزه شکسپیر آلمان، جایزه ادبی دابل اچ اسمیت و جایزه موندلو در ایتالیا، جایزه رمان گرینزان کاوو ایتالیا، جایزه تیت بلک، دکترای افتخاری دانشگاه هاروارد، کسب عنوان افتخاری "مونس" از سوی ملکه الیزابت دوم، جایزه ادبیات اسپانیا و جایزه ادبیات انگلیسی دیوید کوهن. دوریس لسینگ چند بار نیز نامزد بوکر بوده است.
نظر کاربران
جالب بود، تشکر
خوب بود
ایشون خودش رو هرگز ایرانی نمیدونه،نمیدونم چه اصراریه که بهش بگید ایرانی. ایشون فقط در ایران متولد شده
خدا هاوار له دس منالیل کرماشان
و گفته که علاقه ای به ایران نداره.
زمانی کارمند بانک و پرستارمونم از انگلیس وارد میکردیم خخخخخخخخخخخخخخخخ
چقدر بدبخت
خارجی هارو ایرانی جا بزنیم و افتخار کنیم بهشون
نویسنده محترم یه بار بخونش وقتی پدرش مجروح جنگ جهانی دوم بوده از خاطرت جنگ جهانی اول برای دخترش میگفته و خود این خانم بعد از جنگ جهانی دوم از حزب کمونیست سرخورده میشه و..... ای کاش یه بار قبل از این که بار گذاریش کنی بخونیش و این که کجاش کرمانشاهی بود الان این