ده قطعه از شوپن که باید شنید
نغمههای زیبای شوپن اما نزدیک به دو قرن پس از مرگش هیچگاه خاموش نشدهاند. شوپن جز چند قطعه پراکنده که آنها هم با پیانو همراهی میشوند همه هنر خود را وقف ساختن آثاری برای پیانوی تنها کرد، تا جایی که به گفته برخی مورخان موسیقی تاریخ تحول این ساز را میتوان به دو دوره قبل و بعد از شوپن تقسیم کرد
اگر از هر یک از بزرگترین نوازندگان آثار شوپن از آلفرد کورتو و کلودیو آرائو و آرتور روبینشتاین و شورا چرکسکی و ولادیمیرهورویتس و آرتورو میکلانجلی تا ولادیمیر اشکنازی، موریتسیو پولینی، مارتا آرگریچ و کریستیان زیمرمن که اجراهایشان در یکصد سال اخیر ضبط شده و نوار صدا و فیلم بسیاری از آنها در شبکههای عمومی اجتماعی وجود دارد میخواستید ده قطعه از بهترین آثار شوپن را انتخاب کنند، بیگمان به فهرستها و پاسخهای مختلفی میرسیدید.
با این همه ده اثر زیر قطعاتی هستند که بیشترین اجراها را در میان آثار شوپن داشتهاند و علاوه بر نشان دادن روحیات مختلف آهنگساز مورد قبول خاص و عام هم قرار گرفتهاند.
اتود انقلابی اپوس ۱۰، شماره ۱۲ در سی مینور
شوپن نیمه دوم زندگی کوتاه خود را در فرانسه گذراند. با این همه تا پایان عمر یک میهنپرست لهستانی باقی ماند. در سال ۱۸۳۱ تازه از ورشو خارج شده و هنوز پایش به فرانسه نرسیده بود که در وین خبر قیام هموطنانش علیه سلطه روسیه را شنید.
این قیام با وجود امیدها و پیروزیهای اولیه مردم در نهایت سرکوب شد. بسیاری از هموطنان شوپن که در خارج از کشور زندگی میکردند طی این دوران برای پیوستن به مردم به لهستان رفتند. شوپن مردد و بیمار، چند بار تصمیم گرفت به کشورش برگردد و یکبار هم تا نیمهراه رفت، اما به خاطر شدت بیماری از ادامه راه بازماند.
اتود انقلابی که همچون دیگر اتودهای شوپن از جنبههای زیباییشناسی، آموزشی و توسعه و کشف امکانات تازه ساز پیانو برخوردار است، در شرایطی استثنایی ناگهان تبدیل به فریادی پرخروش علیه متجاوزان میشود و از این نظر در میان مجموعه بیست و هفت اتوود شوپن به تابلوی گوئرنیکای پیکاسو- که آن هم در اعتراض به حمله نیروهای فاشیست به هموطنانش به تصویر کشیده شده، شباهت دارد.
میگویند این اثر هنگام حمله آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم به عنوان آخرین برنامه رادیو ورشو در زیر بمباران سنگین نیروهای نازی پخش شد. اتوود انقلابی یکی از محبوبترین قطعات شوپن است و علاوه بر محبوبیت جهانی نقشی تاریخی در حافظه ملی مردم لهستان دارد.
نکتورن، اپوس ۹، شماره ۲
هر قدر اتوود انقلابی شوپن خروشان و شورانگیز است، نکتورن شماره ۲ لطیف و شاعرانه است و از این نظر در موسیقی دوران رمانتیک با بخش ابتدایی سونات مهتاب بتهوون برابری میکند.
شوپن فرمهای زیادی را در موسیقی کشف کرد که متعلق به خود اوست و قبل از او وجود نداشتند، اما نکتورن یا موسیقی شبانه ابداع جان فیلد آهنگساز ایرلندی همعصر و متقدم بر شوپن است.
شوپن آثار جان فیلد را بسیار میستود و در جوانی هر وقت دست به پیانو میبرد کسانی به شباهت کارش به جان فیلد اشاره میکردند، شوپن این تأثیر را که آمیخته با حسی درونی بود انکار نمیکرد و با وجودی که حتی نام نکتورن را از جان فیلد گرفته بود چنان تحولی در این فرم موسیقی ایجاد کرد که بعدها برخی که از تقدم آثار جان فیلد بر شوپن اطلاع نداشتند کار آهنگساز ایرلندی را "شوپنی" توصیف میکردند.
جالب اینجاست که جان فیلد به رغم لطافت عاشقانه و شباهت رمانتیک آثار خودش به نکتورنهای شوپن، و با وجود ارادت تمام و کمالی که آهنگساز جوان لهستانی به او داشت، نکتورنهای شوپن را ظاهراً زیاد نمیپسندید و گفته میشود یکبار آنها را در جایی قطعات"رختخوابی" مردی بیمار توصیف کرده است.
پولونز شماره ۶، اپوس ۵۳، در ای فلات ماژور (پولونز قهرمانی)
پولونز در اصل نوعی رقص قدیمی لهستانی است که بسیاری از آهنگسازان موسیقی کلاسیک از باخ و تلمان تا موتسارت، شوبرت، شومان و فرانتس لیست روی آن آهنگهایی ساختهاند، اما هیچ کدام به پای شهرت پولونزهای شوپن نمی رسند. شوپن در مجموع ۲۳ پولونز ساخت که متن هفت پولونز او در زمان حیاتش به چاپ رسید، سه پولونز دارای شماره و سه پولونز بیشماره هم بعد از مرگ او چاپ شد و چنان که میگویند دستکم هفت پولونز از ساختههای او گم شدهاند.
اجرای پولونزهای شوپن مثل بعضی از اتوودهای او بسیار دشوار است به طوری که میگویند هر نوازنده حرفهای که بتواند این قعطات را بنوازد هر قطعه دیگری را میتواند بنوازد.
ولادیمیر هوروویتس نوازنده آمریکایی روسی تبار قرن گذشته که او را "آخرین رمانتیک" میخواندند، معتقد بود نوازنده بیش از ساعات فراوان تمرین نیاز به درک روح اثر دارد، وقتی اثری را درونی کرد راحت آن را مینوازد، نوازندهای که هنگام اجرای اثر دست و بازو و پشت یا گردنش درد میگیرد باید بداند جایی از کارش اشکال دارد و آن اشکال ممکن است فیزیکی نباشد، بلکه ناشی از عدم راحتی و مهارت کافی او باشد.
با این همه چهره عرق ریزان همین نوازنده چیره دست طی هفت دقیقه اجرای زنده پولونز قهرمانی، در سنین سالخوردگی و اوج مهارت، در حالی که میزانها را به خاموشی همچون وردی زیر لب میشمارد- و فیلم آن یکی از پر بینندهترین قطعات شوپن در شبکههای اجتماعی است- بسیار دیدنی و "قهرمانی" است.
این پولونز را شوپن به پرنسس لودمیلا دوبوو، چهره شاخص جامعه لهستانیهای مهاجر پاریس، تقدیم کرده است.
هر قدر پولونز قهرمانی سرشار از احساسات بیرونی و سرور جمعی است، پولونز معروف به تراژیک در سه بخش با یک تم مرکزی شبیه مازورکا قطعهای درونی و معمایی، آکنده از غم و شادی، درد دوری از وطن، احساس تنهایی و شور خلافه است.
در اینجا باید اشارهای هم به پولونز فانتزی و پولونز میلیتر یا نظامی شوپن داشته باشیم که جزو محبوبترین پولونزهای آهنگسازند.
مازورکا در آ مینور، اپوس ۱۷، شماره ۴
شوپن از سال ۱۸۲۵ تا زمان مرگش در سال ۱۸۴۹ بالغ بر ۶۹ مازورکا تصنیف کرده که چهل و یک مازورکا از میان آنها شماره اپوس دارند.
مازورکای اپوس ۱۷ مجموعه چهار قطعه از این آثارند که آخرینشان شاید مشهورترین مازورکای شوپن باشد. این مازورکای تأمل برانگیز از حد اعلای اعتدال و ظرافت ساختار برخوردار است.
شرزو شماره ۱ در بی مینور اپوس ۲۰
این قطعه هم بیگمان یکی از قطعات درخشان آهنگساز است. سرعت این قطعه در تضاد با نغمهای ملهم از یک آواز قدیمی کریسمس لهستانی حالتی رازآلود دارد.
لطافت شرزوی بی مینور همچون مازورکای آ مینور و نکتورنهای های شوپن در حدی است که برای شنیدن در خلوت و دور از هیاهوی سالنهای بزرگ مناسب تر است.
شوپن اصولاً خود را مرد سالنهای بزرگ نمیدانست، جایی که فرانتس لیست با اجرای پولونزهای پر قدرت او غوغا به پا میکرد. شوپن، فرانتس لیست را سخت میستود و نخستین مجموعه اتودهای خود را به او تقدیم کرد.
با این حال به توانایی او در اجرای حماسی و قهرمانی آثاری که خودش تصنیف کرده و نمیتوانست مثل لیست صدای آنها را در سالنهای بزرگ آن زمان به گوش همه برساند رشک میبرد.
مسلماً هیچ کس همچون خود شوپن نمیتوانست همه ظرافت آثار لطیف او را با پیانو اجرا کند، اما لیست قادر بود پولونزهای پر قدرت شوپن را که اصولاً ساختنشان به دست هنرمندی با آن بنیه ضعیف عجیب به نظر میرسید، با احساس کمتر ولی کوبندهتر بنوازد.
شوپن به این حقیقت زمانی پی برد که در بیست و پنج سالگی کنسرت مشترکی از آثار خود به اتفاق لیست در سالنی بزرگ داد. در پایان حاضران در سالن بسیار بیش از شوپن آهنگساز، لیست نوازنده را تشویق کردند. شوپن در تمام عمرش بیش از سی کنسرت آن هم اغلب در محافل خصوصی برگزار نکرد.
والس خداحافظی- در آ فلات ماژور، اپوس ۶۹ ، شماره ۱
شوپن در مجموعه آثار خود ۱۸ والس شناخته شده دارد. او والس معروف به خداحافظی و همچنین پیش از آن والس اپوس ۱۸ خود را به نامزدش کنتس ماریا ودزینسکا تقدیم کرده است.
نامزدی شوپن و ماریا به رغم موافقت دختر جوان و مادرش به ازدواج نینجامید. ماریا هم نقاش و هم نوازنده پیانوی شاگرد جان فیلد بود. شوپن ماریا را از کودکی میشناخت و گمان میکرد میتواند از طریق ازدواج با او به آرامش و سلامتی که به آن نیاز داشت برسد.
اما پدر ماریا در سیمای رنجور شوپن آیندهای نمیدید و از ترس بیوه شدن زودهنگام دخترش با این ازدواج مخالفت کرد.
والس خداحافطی لحنی تیره و غمآلود و نوستالژیک و گاهی شاد دارد و به خاطر داستان عاشقانهای که در پس آن نهفته از شهرت زیادی در میان آثار شوپن برخوردار شده است.
پس از این دوران و ضربه روحی بعد از آن بود که شوپن وارد رابطه عاشقانه با ژرژ ساند، نویسنده معروف فرانسوی، شد و طی ده سال زندگی در کنار او که خالی از اختلافهای ادواری نبود یکی از خلاقانهترین دورههای زندگی هنریاش را آغاز کرد.
ژرژ ساند هشت سال از شوپن بزرگتر بود و شخصیتی مقتدر و رفتاری گاه مادرانه با شوپن داشت. این رابطه سرانجام دو سال قبل از درگذشت شوپن به انتها رسید.
بالاد شماره ۳ در آ فلات ماژور، اپوس ۴۷
بالادهای شوپن آثار تجریدی و منحصر به فردی هستند که نمیتوان به فرم دیگری آنها را اجرا کرد و از تمایز و اصالت خاصی برخوردارند.
یکی از منابع الهام شوپن در ساختن بالادهایش آثار آدام میکیه ویچ شاعر و درامنویس ملی و بلندآوازه لهستانی است.
اجرای بالادهای شوپن برای نوازندگان پیانو همواره محل چالش بوده و بالاد شماره ۳ در آ فلات که یکی از زیباترین و محبوبترین آنهاست از همین رو منبع الهام لیست و برامس برای ساختن آثاری در این فرم شدند.
پرلود اپوس ۲۸، شماره ۱۵، قطرههای باران
شوپن ۲۴ پرلود ساخت که در آن همچون اتودهایش زیر تأثیر پرلودها و فوگهای باخ است.
پرلود اپوس ۲۸ شوپن طولانیترین و یکی از زیباترین پرلودهای اوست.
شوپن این پرلود را در دوران اقامتش در خانه ژرژ ساند در یکی از جزایر اسپانیا به نام مایورکای والدموسا سرود.
شوپن برای فرار از زمستانهای سرد پاریس و بهبود ریههایش همراه ساند به این جزیره گرمسیر می رفت. ژرژ ساند زمانی که برای نخستین بار این قطعه را شنید نام قطرههای باران را بر آن گذاشت. این شباهت به خاطر تکرار نت آ فلات در این قطعه است. شوپن از نامهایی که دیگران بر قطعههایش میگذاشتند چندان راضی نبود، اما نام قطرههای باران از همان زمان بر روی این قطعه باقی ماند.
کنسرتو پیانو شماره ۲
زمانی که شوپن از چهارده سالگی شروع به ساختن آثار حرفهای و ماندگار خود کرد صاحبنظران و منتقدان با نفوذ دوران، آهنگسازی را که یک اثر بزرگ ارکسترال مثل سمفونی یا کنسرتوها را در کارنامه خود نداشت در رده بزرگان این هنر به شمار نمیآوردند.
شوپن که نسبت به این نگاه نظر خوشی نداشت بعدها یک بار درباره دوستش برلیوز که با او کنسرتهای مشترک هم برگزار میکرد، به خاطر استفاده به نظر او بیش از حد برلیوز از سازهای فراوان و بیشمار، در مورد او به شوخی گفته بود:" هر کس یکی از ساختههای برلیوز را شنیده باشد حق دارد برای تمام عمر با او قطع رابطه کند."
شوپن با این همه برای نشان دادن تواناییهای ارکسترال خود و راه یافتن به محافل بزرگان موسیقی اروپا قبل از ترک لهستان در بیست سالگی دو کنسرتو پیانو تصنیف کرد که از جمله بهترین آثار او هستند.
کنسرتو پیانو شماره دو با زیباترین نغمهها در واقع کنسرتو پیانوی اول شوپن بود که پس از تجدید نظر و اصلاحات بعدی به کنسرتو پیانوی شماره دو تبدیل شد.
در این کنسرتو و همین طور در کنسرتو شماره یک شوپن، ارکستر از آن نقش بزرگ تاریخی و پر عظمتی که در آثار بتهوون، برامس و برلیوز بازی میکند، تا حدودی و البته آگاهانه طفره میرود.
با این همه کنسرتوهای شوپن آکنده از عمق احساسات هنرمند بزرگی متعلق به یک کشور کوچک است و نقش ارکستر در کنسرتوهای او بیشتر شبیه به زمینه مخمل نرم و سیاهی است که نغمههای دلپذیر پیانو همچون دانههای سفید مروارید بر روی آن میغلتند.
نظر کاربران
سپاس
هنرمندان فاخر و گرانبها
موسیقی کلاسیک همون متاله... البته قبل از کشف برق :))))
قطعه ها رو میذاشتین برای دانلود عالی می شد.
بهتر نبود لینک آهنگ ها و یا اسم انگلیسیشون رو هم میذاشتید؟؟؟؟
شاعر پیانو
دین و ایمان من شوپنه!