ادگار آلنپو؛ نویسندهای که قبل از هنر هفتم سینمایی مینوشت!
ادگار آلنپو، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ۱۹ژانویه ۱۸۰۹ در شهر بوستون آمریکا چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هنرپیشههای دورهگرد بودند و پدرش خیلی زود خانواده را ترک کرد و مادر نیز بر اثر سل درگذشت.
ادگار آلنپو
ادگار آلنپو، نویسنده، شاعر و منتقد ادبی ۱۹ژانویه ۱۸۰۹ در شهر بوستون آمریکا چشم به جهان گشود. پدر و مادرش هنرپیشههای دورهگرد بودند و پدرش خیلی زود خانواده را ترک کرد و مادر نیز بر اثر سل درگذشت. پس از آن سرپرستی او به یک تاجر ثروتمند سپرده شد و ادگار کوچولو تحت یک تربیت غیرمعمول قرار گرفت. او به قدری با پدرخواندهاش مشکل داشت که مدام از خانه فرار میکرد. پس از مدتی که تحت سرپرستی قرار داشت با پذیرفته شدن در دانشگاه ویرجینیا، آزادی بیشتری یافت، اما طولی نکشید که حمایتهای مالی خانواده قطع شد و او تحصیل را ترک کرد.
ادگار ۲۷ ساله بود که با دخترعموی ۱۳سالهاش ازدواج کرد و این زندگی بیش از ۱۲ سال طول نکشید و همسرش به دلیل بیماری سل درگذشت. این حادثه آغازگر دشوارترین سالهای زندگی ادگار آلنپو بود که البته ۲ سال بیشتر طول نکشید، چرا که او سال ۱۸۴۹ در ۴۰ سالگی بدرود حیات گفت.
ترک خانواده توسط پدر، مرگ مادر، کشمکش همیشگی، ناپدری، ترک تحصیل، محروم شدن از ارث، استخدام در ارتش و ترک خدمت، فوت همسر و از همه مهمتر تنگدستی مادامالعمر در نوع تفکر او در شعرها و داستانهایش تاثیر گذاشت و شاید تمام این حوادث در شکلگیری طنز سیاه در ادبیات تاثیر داشته است.
مرگ ادگار آلنپو، هفتم اکتبر ۱۸۴۹ هنوز هم در هالهای از ابهام و رمز و راز قرار دارد. او در این روز، در حالی که ۴ روز قبل در سوم اکتبر، در جوی خیابان بیهوش افتاده بود، درگذشت، بدون این که به صورت مشخص، دلیل مرگ او روشن باشد. او ۴ روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از وهم، از شبح و از بیماری سخن گفت، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده است.
نخستین نوشتههای چاپ شده پو، ۳ مجموعه شعر بودند که در سالهای ۱۸۲۷ تا ۳۱ ۱۸منتشر شدند. یکی از این مجموعهها ، «تیمور لنگ و اشعار دیگر» نام داشت که شاعر در این قطعه، اعترافات تیمور خونخوار را در شبی از زندگیاش شرح میدهد که اسرار قلب سیاه خود را فاش میکند و نقل میکند که چگونه عشق به یک زن، او را به فتح کشورها واداشت. دومین منظومه شعری او که شاید مهمترین اشعار او و شناخته شدهترین آنهاست، «کلاغ سیاه و سایر اشعار» یا «کلاغ» نام داشت. شعر کلاغ او در ایران معروفترین اثر پو به شمار میرود.
اما آثار داستانی او، مهمتر از اشعار اوست و در تاریخ ادبیات اثر ماندگاری بر جای گذاشته است که از آن جمله باید به «نقاب مرگ سرخ»، «گربه سیاه» و «قلب قصهگو» اشاره کرد که این آثار برای داستان کوتاه یک الگو به شمار میرفت و از آنجا که ۲۰ سال قبل از زندگی «آنتوان چخوف» به عنوان بهترین نویسنده داستان کوتاه، روزگار پو به سر رسیده است، حائز اهمیت بسیاری است.
برخی از مهمترین آثار داستانی او عبارتند از: گربه سیاه، قلب قصهگو، سوسک طلایی، داستانهای شگفتانگیز، زنده به گور، برنیس، صندوق آمنتیلاو، زوال خاندان آشر، قورباغه، لژیا، نقاب مرگ سرخ، قتل در خیابان مورگ، مفاک و آونگ و شب هزار و دوم شهرزاد.
از آثار شعری او باید به اعراف، تیمور لنگ، آنابل لی، زنگها، شهری در دریا، امرورادو، قصر جنزده، لنور، کلاغ و اولالوم اشاره کرد. از او بیش از ۱۲۰ اثر منتشر شده است.
آثار ادگار آلن پو، تاثیر چشمگیری بر ادبیات بعد از خود گذاشت.
داستان کوتاه به عنوان یک گونه ادبی رایج، از ادگار آلنپو آغاز شد و توسط چخوف به تکامل رسید. پو همچنین یکی از پایهگذاران داستان پلیسی، علمی، تخیلی و وحشت شمرده میشود. نوع طنز او که امروزه طنز سیاه نامیده میشود، تاثیر بسیار شگرفی بر ادبیات گذاشته است.
شاعری و نویسندگی ادگار آلنپو بر نویسندگان و شاعران بعد از او در آمریکا، انگلستان و فرانسه تاثیر گذاشت. آنچنان که نمیتوان از شاعری چون «والت ویتمن» انگلیسی و «شارل بودلر» که آثار پو را به فرانسه ترجمه کرده و صاحبنامانی چون «ویلیام فاکنر»، «هرمان ملویل»، «استفان مالارمه»، «فئودور داستایوفسکی»، «اسکار وایلد»، «لوئیس بورخس» و «توماس مان» نام نبرد. هر کدام از این مشاهیر ادبیات، به نوعی از نوشتههای آلنپو تاثیر پذیرفتهاند. بویژه نظریههای زیباییشناسی او توسط بودلر و سمبولیستهای فرانسوی را تحت تاثیر قرار داد و از همین طریق روی سایر اروپاییها اثر گذاشت. گرچه بودلر و مالارمه بیش از سایرین در معرفی آلنپو به غیرآمریکاییها نقش داشتند، «آدورنو» او را خالق هنر کامل و خیالپردازی برجسته میداند و داستایوفسکی سبک او را ترکیب خیال و واقعیت مورد اشاره قرار میدهد و در نهایت برخی منتقدان «ارسیتا» اثر «ناباکوف» را اثری به تقلید از نوشتههای آلنپو میدانند.
ادگار آلنپو، معتقد بود که باید بتوان داستان را در یک نشست خواند. به نظر او کوتاهی، سوژه عالی و صرفهجویی در واژگان از صفات مهم داستان خوب هستند. او گفته است: «در نوشتن داستان کوتاه باید هدف، تاثیر واحد باشد و تمام اهداف جنبی باید کنار بروند و تمام کلمات و عناصر داستان باید به این سمت هدایت شود».
چهره هولناک و همیشه حاضر مرگ و احساس گناه قهرمانان داستانهای پو، پیشدرآمدی است که توسط داستایوفسکی تکامل یافت و شاید همین داستانهای کوتاه بود که دستمایه اثری بزرگ چون «جنایات و مکافات» شد.
پو بینشی ژرف به عمق درون پدید میآورد و با کلمات ساده نشان میداد که مرز میان عقل و جنون تا چه حد باریک است.
موضوع اغلب آثار پو، مبارزه دائم با فقر مالی است. باید یادآور شویم که پو اولین نویسندهای بود که سعی کرد از طریق نویسندگی امرارمعاش کند.بیراه نیست که او از چهرههای مهم ادبیات مدرن جهان به شمار میرود و یکی از نویسندگان پیشرو زمان خود است. او نهتنها یک شاعر و نویسنده است بلکه به دلیل تسلطاش بر فن نویسندگی، یکی از نظریهپردازان ادبیات آمریکا نیز هست.
آثار ادگار آلنپو در میان فارسیزبانان
اولین آشنایی فارسیزبانان با آثار ادگار آلنپو با ترجمه ۳ داستان مشهور او توسط مسعود فرزاد آغاز شده است. فرزاد، قلب قصهگو، نقاب مرگ سرخ و آمنتیلاو را به فارسی ترجمه کرده است و در همان زمان نیز، صادق چوبک، منظومه کلاغ را به فارسی برگردانده است.
«افسانههای راز و خیال» اولین اثری است که داستانهای آلنپو را در قالب کتاب، با ترجمه شجاعالدین شفا، به بازار کتاب ایران عرضه کرده است. در عین حال، ترجمه کاوه باسمنجی از داستان نقاب مرگ سرخ، یکی از بهترین ترجمههای فارسی از آثار این نویسنده به شمار میرود.
احمد گلشیری نیز در مجموعه «داستان و نقد داستان» چند داستان از آلنپو ترجمه کرده است.اما در سال ۱۳۸۶ یکی از آخرین ترجمهها از آثار آلنپو توسط مهدی غبرایی، صورت گرفته است. این مترجم، مجموعه گربه سیاه را ترجمه کرده است.
هماکنون نیز، رضا نجفی، در حال ترجمه و تدوین منتخبی از داستانهای کوتاه جهان در قلمرو مرگ و اندوه و شادی است و یکی از داستانهای آلنپو را در این مجموعه گنجانده است.
همچنین منظومه کلاغ با ترجمه سپیده، «سرگذشت آرتور گوردن هیم» با ترجمه پرویز شهدی، ازجمله آثار ترجمه شده ادگار آلنپو به فارسی است.
نظر کاربران
خوب بود، مرسی