ادوین هابل؛ کاشف کهکشانها و تئوری پیدایی هستی
ادوین هابل، ستارهشناس آمریکایی، به علاقهی خود به آسمان و کشف قانونمندیهای آن تازه در ۳۰ سالگی، پس از تحصیل در رشتهی ستارهشناسی در دانشگاه شیکاگو پیبرد. او پیش از آن، با مدرک فارغالتحصیلی از رشته حقوق قضایی دانشگاه آکسفورد بریتانیا، به مدت ۳ سال در شهری در ایالت کنتاکی آمریکا به عنوان وکیل کار کرده بود.
جزیرههای ابری
هابل با این گمان که سحابها (تودههای ابری در فضا که خارج از منظومهی شمسی قرار دارند) مناطق جزیره مانندی در فضاهای دور از کهکشان ما هستند، ثابت کرد، برخی از این سحابها، کهکشانهایی هستند که در فاصلهای بسیار دور از منظومهی شمسی قرار دارند. گودرون ولفشمید که در دانشگاه هامبورگ در رشته "تاریخ علم" تدریس میکند، در این باره میگوید: «در قرن نوزدهم هنوز کسی از ماهیت تودههای مهآلودی که در آسمان دیده میشدند، اطلاع نداشت. هابل متوجه شد که بعضی از این سحابها به شکل تودهای گاز در "راه شیری" قرار دارند و برخی دیگر که مارپیچی هستند، در فضاهای دور از منظومه شمسی واقع شدهاند.» هابل با استفاده از تلسکوپهای قوی همچنین ثابت کرد، نوری که از سحابها میتابد از ستارگان نزدیک آنها متصاعد میشود و خود آنها به دلیل آن که از اتم و غبار تشکیل شدهاند، فاقد گرما و در نتیجه روشنایی هستند.
پهنه بیانتهای کهکشان
هابل همچنین با اثبات وجود سحابهایی که بسیار دورتر از منظومه شمسی قرار دارند، بر خلاف کسانی که پهنه کیهان را محدود به دامنه "راه شیری" میدانستند، به این نتیجه رسید که گستره گیتی بسیار وسیع است. به گفته گودرون ولفشمید، «این کشف در آن زمان قابل پذیرش نبود. حتی آلبرت اینشتن هم تصور میکرد که دامنه کیهان محدود و ثابت است.» اینشتن، حتی پس از آن که با "تئوری نسبیت" خود به نتیجهی هابل رسید، کوشید اساس تئوری خود را تغییر دهد و آن را با تصور خود هماهنگ سازد. گودرون ولفشمید در این رابطه میگوید: «در سال ۱۹۳۱ اینشتن چندین بار به مونت ویلسون رفت و با ستارهشناسان این مرکز، به ویژه با ادوین هابل بحث کرد و پس از آن که مجاب شد، تئوری خود را تغییر داد. از آن پس، زمینه برای پذیرش این اصل که گستره کهکشان بیانتها است، در میان دانشمندان فراهم آمد.»
هابل همچنین ثابت کرد که جهان از کهکشانهایی با شکلها و اندازههای گوناگون تشکیل شده است و همانطور که ستارهها با یکدیگر تفاوت دارند، آنها نیز از شکل و اندازه واحدی برخوردار نیستند. او نظامی را بر حسب شکل، برای طبقهبندی کهکشانها پیشنهاد کرد که هنوز هم معتبر است و در ستارهشناسی از آن استفاده میشود. به گفته او، برخی کهکشانها مانند "راه شیری" و آندرومدا، مارپیچ هستند و برخی دیگر به تخم مرغ شباهت دارند. شماری هم اصولا فاقد شکل خاصی هستند. به نظر او کهکشانها در فضا با یکدیگر مرتبطند و مانند کشمش در نانی که در حال ورآمدن باشد، از یکدیگر فاصله میگیرند.
او سرانجام به مهمترین کشف نجومی قرن بیستم موسوم به "انبساط جهان" دست یافت.
آغاز هستی با یک انفجار
هابل در گامهای بعدی، با استفاده از نتایجی که همکارانش در کشورهای دیگر منتشر کردند، ۴۶ کهکشان را مورد بررسی قرار داد و ثابت کرد که این کهکشانها از زمین دور میشوند. او پس از آن، برای اندازهگیری فاصله و سرعت این کهکشانها، نظامی را طرح ریخت و با کمک دستیارانش حرکت آنها را اندازه گرفت. او سرانجام به این نتیجه رسید که فاصله هر یک از کهکشانها با زمین، بر سرعت حرکتآنها تاثیر دارد: هرقدر کهکشانی از زمین دورتر باشد، سرعت آن هم بیشتر است.
این کشف علمی بزرگ که "قانون هابل" نامیده شد، در درک انسان از هستی، دگرگونیهای اساسی بهوجود آورد. از جمله این که جهان از زمان پیدایی تاکنون، در حال تغییر و دگرگونی است. این برداشت به گفته هابل «به این معنی است که همه چیز احتمالاً با یک انفجار عظیم آغاز شده است.»
با این که هابل، به کشفهای مهم دیگری نیز دست یافت، ولی هیچگاه به دریافت جایزهی نوبل نایل نیامد: در دورانی که این دانشمند بزرگ قانونمندیهای کیهان را رصد میکرد، ستارهشناسی به عنوان بخشی از فیزیک به حساب نمیآمد. در حال حاضر ولی، روز ۲۰ نوامبر، روز تولد او، نهتنها برای دانشمندان فیزیک، بلکه برای تمام ستارهشناسان و فضانوردان جهان "روز تولد علم نجوم مدرن" است .
نظر کاربران
مرسی