غیبت ۵ ساله مردی که عاشق نمایش بود
پنج سال از درگذشت اکبر رادی میگذرد و حالا هادی مرزبان مشغول آماده کردن نمایش «پلکان» است. او که ۲۸ سال پیش با همین نمایشنامه وارد دنیای رادی شد در این مدت آثار دیگری از همین نمایَشنامهنویس را اجرا کرد.
پنج سال از درگذشت اکبر رادی میگذرد و حالا هادی مرزبان مشغول آماده کردن نمایش «پلکان» است. او که ۲۸ سال پیش با همین نمایشنامه وارد دنیای رادی شد در این مدت آثار دیگری از همین نمایَشنامهنویس را اجرا کرد و حالا در تدارک اجرای دوباره «پلکان» است که قرار است در جشنواره تئاتر فجر به صحنه برود و پس از آن هم در تالار اصلی تئاترشهر اجرای عمومیاش را ادامه بدهد.
در این فاصله، «نامههای همشهری» رادی هم چاپ شده است. پنج سال از ۵ دی ماه سال ۸۶ میگذرد همان روزی که روزنامهای آخرین یادداشت رادی را منتشر کرد، یادداشتی که رادی برای بهرام بیضایی نوشت که ۶ دی ماه سالروز تولدش بود. رادی که مدتها از بیماری سرطان رنج میبرد، این یادداشت را در بیمارستان پارس نوشته بود.
آقای نمایشنامهنویس شاید میخواست با این یادداشت دوست نمایشنامهنویسش، بیضایی را غافلگیر کند اما فرشته مرگ بود که رادی، بیضایی و همه دوستداران تئاتر را غافلگیر کرد. روز ششم دی ماه بود که نوشتار بیضایی در همین صفحه چاپ شد، نوشتاری که این بار درباره مرگ بود، درباره مرگ اکبر رادی و بیضایی در این نوشتار سالروز تولدش را به مردم ایران تسلیت گفت.
بهرام بیضایی که در ابتدای جوانی آرزومند اجرای نمایشنامه «از پشت شیشهها» اکبر رادی بود، دو سال پس از درگذشت رادی در جلسهای که به روخوانی نمایشنامه «از پشت شیشهها» به کارگردانی محمد یعقوبی در فرهنگسرای ارسباران اختصاص داشت، گفت: «کاش این گفت وگو در حضور رادی انجام میشد. جایش همواره نزد ما و در تئاتر ما خالی است و امیدوارم نمایشنامههایش همیشه روی صحنه تئاتر ما اجرا شود.»
اکبر رادی به تاریخ ۱۰ مهر ۱۳۱۸ در شهر رشت زاده شد. فرزند سوم بین شش برادر و خواهر بود، پدرش حسن و مادرش «ام البنین» بود. چهار سال اول ابتدایی را در دبستان «عنصری» رشت گذراند. در سال ۱۳۲۹ به علت ورشکستگی پدر(کارخانه قندریزی کوچک) همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. دو کلاس آخر ابتدایی را در دبستان صائب تهران گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی در سال ۱۳۳۸ به پایان رساند.
رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم در سال ۱۳۴۱، به شغل معلمی روی آورد. معلمی را از کلاس سوم دبستان مدرسه «بامشاد» و سپس ششم دبستان مدرسه «شهرام» در جنوب شهر تهران آغاز کرد و طی سی و دو سال، به تدریس ادبیات در سال چهارم دبیرستان، ادبیات نمایشی انستیتو مربیان امور هنری، نمایشنامه نویسی مقطع کارشناسی دانشگاه تهران و نمایشنامهنویسی پیشرفته کارشناسی ارشد دانشگاه هنر میپردازد و در سال ۱۳۷۳ بازنشسته میشود.
در سال ۱۳۴۱ نمایشنامه «روزنه آبی» را با هزینه شخصی و در سال ۱۳۴۳ نمایشنامه «افول» را با سرمایه گروه ادبی «طرفه» منتشر میکند. در سال ۱۳۴۴ با یکی از هم رشتهایهایش به نام حمیده ازدواج میکند که حاصل این ازدواج دو پسر به نامهای آریا و آرش است. از جمله آثار اکبر رادی میتوان به نمایشنامههای زیر اشاره کرد: «ملودی شهر بارانی»، «آهنگهای شکلاتی»،«هاملت با سالاد فصل»، «شب روی سنگفرش خیس» «لبخند باشکوه آقای گیل»، «ارثیه ایرانی»، «روزنه آبی»، «افول»، «از پشت شیشهها»، «صیادان»، «مرگ در پاییز» (شامل سه تک پرده: محاق، مسافران، مرگ در پاییز)، «آهسته با گل سرخ»، «در مه بخوان»،«پلکان»، «منجی در صبح نمناک»، «آمیز قلمدون». اکبر ردای مردی که تا آخرین روز عمرش نمایشنامهنویس ماند در سن ۶۸ سالگی بر اثر بیماری سرطان استخوان در بیمارستان «پارس» تهران درگذشت.
نظر کاربران
خدا رحمتش کنه بزرگترین نمایشنامه نویس ایران بود که هرگز در دوران حیات به آنچه حقش بود نرسید.