گفتوگو با ماهچهره خليلي
ماه چهره سابق و میس سیمپسون امروز!
حالا كه يك دهه از كارش ميگذرد، راضي است. شايد هم در حال گرفتن نتيجه تلاشش در عرصه بازيگري است. ماهچهره خليلي را در سريالهايي همچون «در چشم باد»، «مختارنامه» و «نردبام آسمان» ديدهايم. او در حال حاضر ميس سيمپسون سريال «كلاه پهلوي» است
او در حال حاضر ميس سيمپسون سريال «كلاه پهلوي» است. در كنار اين سريالها او در عرصه سينما هم فعاليت داشته است. این بازیگر اخيراً فيلم «سلام بر فرشتگان» را هم روي پرده داشته است. «فصل انار»، «سرانگشتان فرشته»، «از ميان سايهها» و «شكسته» فيلمهایی هستند كه او اخیراً در آنها بازي كرده است. ماهچهره خليلي قرار است در سريال جديد فريدون حسنپور بازي كند.
قرارمان یک عصر بارانی بود تا نوه دختری مرحومه پروین سلیمانی از ۱۰ سال فعالیتش در عرصه بازیگری بگوید.
تقريباً ۱۰ سال از كار شما ميگذرد و در اين مدت در تعداد بيشتري از كارهاي تاريخي بازي كرديد. بازي در چند كار تاريخي به طور همزمان چگونه اتفاق افتاد؟
من سال ۸۱ به ايران آمدم و كارم را با سينما و فيلم «چشمان سياه» مرحوم ايرج قادري شروع كردم ولي پس از آن، سريال «در چشم باد» پيشنهاد شد. فكر كردم كار در تلويزيون و با آقاي جوزاني ميتواند درس بازيگري خوبي برايم باشد. ۵ ماه پس از شروع «در چشم باد»، «مختارنامه» و دو سال بعد به طور همزمان با اين كارها، ««كلاه پهلوي»» شروع شد. اين كارها ۷ سال وقت من را گرفت. يك سال از ««كلاه پهلوي»» ميگذشت كه «نردبام آسمان» به كارگرداني محمدحسين لطيفي را كار كردم. ۴ نقش خيلي متفاوت داشتم.
در «در چشم باد» يك زن ايراني فداكار و وفادار، در «مختارنامه» يك زن جاهطلب و در «نردبام آسمان» ملكه شهر، در «كلاه پهلوي» هم يك زن ديپلمات انگليسي. من خودم را بازيگر خيلي خوششانسي ميدانم كه به محض ورودم به ايران و در عرصه بازيگري شروع كارم با چنين كارگردانهاي بزرگي بود و در كنار بازيگران پيشكسوت و خوب سينما كار كردم. فكر ميكنم خدا خيلي من را دوست داشته كه در چند سريال خوب تلويزيون بازي كردم.
اين سريالها چقدر باعث بيشتر ديده شدن شما شد؟
البته هيچ وقت نگران اين نبودم كه حتماً ديده شوم اصلاً فكر اين كه چقدر ديده شوم را نداشتم، چون خودم را به خدا سپردم.
به نكته مهمي اشاره كرديد. اين كه هدفتان از بازيگري ديده شدن نبود. از طرفي ميدانم كه در طول اين سالها كلاس بازيگري هم رفتهايد اما برخي هنرجويان جوان مايل هستند مسير صدساله را يك شبه بروند؟
متأسفانه اگر يكي بيايد و در چند كار اول ديده نشود، مأيوس ميشود از آن طرف هم ممكن است كسي با كارهاي اول معروف شود ولي ماندگار نشود. من اين شانس را داشتم كه از مادربزرگم مرحومه پروین سلیمانی ياد بگيرم. او يك الگوي خوب و مناسب جلوي چشم من بود. من آنقدر كه عشق سينما و بازيگري و ماندگار شدن را دارم، عشق شهرت ندارم. دوست دارم اثر ماندگاري از خودم به جا بگذارم و به همين دليل اين گونه انتخاب ميكنم.
الآن ممکن است خيلي از مردم من را نشناسند چون كارم خيلي طول كشيد يا گريمهاي سنگيني داشتم ولی مهم نیست چون ميخواهم كارهايي انجام بدهم كه ماندگار شوم. شايد چيزهايي كه ميگويم، براي عدهاي ارزش نداشته باشد. بسياري از دوستان ميگويند سريال ۹۰ قسمتي يا مناسبتي بازي كن اما من علاقهاي ندارم براي بيشتر ديده شدن كار كنم. برايم مهم اين است كه از كارم لذت ببرم.
در زماني كه اين سريالها را بازي كرديد، چندان كارهاي سينمايي انجام نداديد. آيا الآن از وقتي كه براي اين سريالها گذاشتيد، پشيمان نيستيد؟
خير، من در ۸ سال اول ورودم به سينما ۷ تا فيلم بازي كردم. فكر ميكنم همين تعداد هم زياد بود. چون دوست ندارم بازيگري باشم كه همزمان در چند كار حضور دارد. درباره اين سريالهاي تاريخي هم برنامهريزي طوري بود كه كارم تداخل پيدا نكند. اما پس از پخش «در چشم باد»، «مختارنامه» و «كلاه پهلوي» توانستم خودم را ثبت كنم و نتيجهاش را بگيرم. زياد دوست ندارم بازيگري باشم كه از اين پروژه به آن پروژه ميرود چرا كه هنرپیشه بايد به لحاظ حسي تمركز داشته باشد. ميدانم اين كارهایی که بازی کردم، ماندگار هستند و فراموش نميشوند.
اشاره كرديد كه شايد خيليها شما را نشناسند و شايد هم ماهچهره خليلي زير گريم سنگين اين سريالها مانده است. نظرتان چيست؟
خيليها نميدانند من همان جاريه «مختارنامه»، يا ملكه كاشان «نردبام آسمان» يا مادر بيژن ايراني «در چشم باد» هستم آنقدر كه متفاوت بودند، البته خودم خواستم كه نقشهاي متفاوتي را تجربه كنم يا در فيلمي كه الآن اكران دارم، «سلام بر فرشتگان» گريم سنگيني دارم. در سايه وحشت نقش روح را بازي كردم كه كاملاً نقش متفاوتي بود.
نقشهاي متفاوت با گريم متفاوت بازي كردم حتي برخي وقتها پدرم ميگويد؛ بگو كدامشان تو هستي؟ براي خودم لذتبخش است. بايد اين را هم بگويم كساني كه بايد من را بشناسند و اهميت ميدهم كه بدانند اين نقش را من بازي كردم، ميدانند.
اين صحبت شما دو وجه دارد. اينهايي كه ميگوييد يا همكاران هستند يا مخاطب، اين كه ميگوييد ميدانند من هستم ميتواند ترجمهاش اين باشد كه تواناييهاي شما ديده شده است؟
منظورم اين است زماني كه دارم اين كار را انجام ميدهم يا به قول شما زير گريم پنهان شدم دارم لذت ميبرم تا اينكه فكر كنم الآن همه من را ميشناسند. لذت من از بازيگري اين است كه واقعاً يك شخصيت جديد را خلق كنم و زندگي يك نفر ديگر را تجربه كنم.
و اين يعني تعريف بازيگري؟
دقيقاً، براي من كه بسيار لذتبخش است. در قالب نقش قرار گرفتن برايم مهم است يعني ترجیح ميدهم وقتم را صرف كارهاي مهم كنم تا اين كه تلاش كنم كسي من را بشناسد.
الآن دچار وسواس گزيده كاري هم شدهايد كه من در سريالهاي فاخر بازي كردم و حالا در هر کاری بازی نمیکنم؟
خیر، اصلاً هيچ وقت اينطوري فكر نكردم كه چون من در کارهای فاخر بازی کردم، پس باید سخت انتخاب کنم. براي من فيلمنامه مهم است بعد نقش خودم، بعد هم كارگردان، تهيهكننده، نقش مقابل و... نقشي كه به دلم بنشيند را میپذیرم و برايش تلاش ميكنم. من در اين كار به خدا توكل كردم و خداوند هم من را در مسير خوبي قرار داده است.
مثلاً كارهايي پيشنهاد شده و من نقش را قبول نكردم بعداً رفتم سينما آن فیلم را ديدم و گفتم چقدر خوب كه من در اين كار بازي نكردم، اما از طرفي با كارگردانهاي جوان هم كار كردم كه نتيجه خوبي داشت و راضي بودم. با كارگردانهاي جواني مثل فرزاد اژدري (سلام بر فرشتگان) و اميرحسين ثقفي (مرگ کسب و کار من است) كار كردم كه تجربههای خيلي خوبی بود.
حالا كه نتيجه ۱۰ سال تلاشتان را ديدهايد گويا سينما را جديتر گرفتهايد؟ چرا كه شايد فكر كنيد براي تلويزيون به اندازه كافي وقت گذاشتيد. درست است؟
بر اساس سينما يا تلويزيون انتخاب نكردم. بر اساس نقش انتخاب كردم. به نظرم روند مسيرم نرمال و استاندارد بوده است، واقعاً از اين روند ۱۰ ساله راضي هستم و از اين ۱۰ سال جايياش را تغيير نميدهم. تجربيات خوبي كسب كردم. قدم به قدم جلو آمدم و اين برايم ارزش دارد. از انتخابهايم پشيمان نيستم.
تنها چيزي كه حسرتش را ميخورم، اين است كه اي كاش مادر بزرگم بود. او در تمام ۸ سال اخير حامي من بوده است. با تمام نقشهايم بازي كرد، با من تمرين كرده است. هيچ وقت خسته نميشد. الآن احساس ميكنم كاش بيشتر كنارم بود و ثمره تلاشم را میدید. زنگ ميزد از كارگردانهايي كه با آنها كار ميكردم، ميپرسيد كه من خوب بازي ميكنم يا نه ولي هيچ كدام از اين كارها را نديد. اي كاش بيشتر كنارم بود.
گويا قرار است درباره مرحومه پروين سليماني فيلم مستندي بسازيد؟
بله، اين مستند ستاره من پروين نام دارد و تقريباً ۴ سال است كه شروع كردم اما متأسفانه چون مشغله داشتم، طول کشید. الآن حاصلش ساعتها فيلم از مادربزرگم است كه بايد روي آنها كار كنم. اميدوارم هر چه زودتر اين فيلم را بسازم.
راستي آيا براي نقش ميس سيمپسون در كلاه پهلوي الگويي هم داشتيد؟
قبلاً نقش مارگارت تاچر را كار كردم كمكم كرد. در مجموع نشان دادن قدرت يك زن را دوست دارم. هیچ وقت دوست ندارم یک زن ضعیف را نشان بدهم. مثلاً گل نساي «در چشم باد»، درست است كه خانهدار بود ولي قدرت او را در طول قصه ديديد یا تأثیرگذاری جاریه در تصمیمگیریهای شمر و عمر. خانم سيمپسون هم كه در «كلاه پهلوي» بازي کردم نه تنها در لهجه و زبان كه حتي در ايست و قدم برداشتنش و نگاهش متفاوت است و میخواهد این قدرت را نشان دهد.
برای سؤال آخر، گویا قرار بود در سريال «يلدا» كار آقاي ميرباقري هم بازي كنيد كه سفر مكه پيش آمد. كمي در اين باره توضيح دهيد؟
من در شهريورماه قرارداد سريال «يلدا» را بستم كه با آقای حسن ميرباقري كار كنم. خيلي هم از اين همكاري خوشحال بودم، چون گروه پشت صحنه تقريباً همان گروه «مختارنامه» بود كه ۸ سال با هم سر كار بوديم.
نقشم و قصه را هم دوست داشتم اما دقيقاً چند هفته پس از قرارداد به من پيشنهاد سفر مكه شد. من هم سه سال بود كه منتظر اين سفر بودم و در شرايطي قرار گرفتم كه بايد انتخاب ميكردم و خوشبختانه گروه هم تشويقم كردند كه به اين سفر بروم. حتي سعي كردند كه سكانسهاي من را هماهنگ كنند تا وقتي برميگردم جلوي دوربين بروم اما متأسفانه نشد و مجبور شدم از بازي انصراف دهم اما الآن سرافرازم چون در اين سفر تجربه خوبي به دست آوردم كه با هيچ چيز عوض نميكنم.
نظر کاربران
احسنت ! چه خانم قوي وبي ادعايي. به نظرمن بااينكه اين خانم واقعا چهره شيرين وجذابي دارن ولي مثل خانم مهتاب كرامتي شيفته صورت خودش نيست وفروتنه . نقشش درچشم با د خيلي مليح وآرامش بخش بود .
خیلی خوشگله