روایت قاسم افشار از آلبوم جدیدش
لطفی پور همچنین میکس و مسترینگ قطعات آلبوم «سکوت خیس» را انجام داده است.از قاسم افشار پیش از این آلبومهای «خواب گریه ها»، «قرمزته»، «برای خاطر تو» و «بازیگر» به بازار آمده بود.

«پس از مدتی دوری، ترجیح دادم آلبوم جدیدم را با فضایی متفاوت و به روز روانه بازار کنم امیدوارم رضایت مخاطبان را به همراه داشته باشد».ترانههای آلبوم جدید توسط بابک صحرایی، داریوش شهریاری، پگاه موسوی، مریم اسدی و افشین مقراضی سروده شده اند و دکتر محمدرضا چراغعلی، تورج شعبانخانی، شهاب اکبری، بهروز لطفی پور، امین قباد، امیر عباس حسن زاده، افشین مقراضی، بهروز علی یاری و بهرنگ قدرتی، ساخت موسیقی این اثر را به عهده داشتهاند.گفتنی است قطعه خاطره انگیز «وقف پرنده ها» که از معروف ترین آثار قاسم افشار به حساب میآید، با تنظیم جدید و مدرن بهروز لطفی پور در این آلبوم قرار گرفته است. لطفی پور همچنین میکس و مسترینگ قطعات آلبوم «سکوت خیس» را انجام داده است.از قاسم افشار پیش از این آلبومهای «خواب گریه ها»، «قرمزته»، «برای خاطر تو» و «بازیگر» به بازار آمده بود.
دوران ما غیرقابل مقایسه است
واقعا ما فضاي موسيقي دوران خودمان را نميتوانيم با فضاي موسيقي امروز مقايسه كنيم. چون در واقع نه ترانههايي كه امروزه كار ميشود شبيه كارهاي ماست و نه موسيقيها و تنظيمها رنگ و بويي از شكل و فرم سابق در خود دارد. آهنگهايي كه اين روزها ساخته و پخش ميشود كارهايي كاملا متفاوت با فضاهايي متفاوتتر است. كارهايي كه آن زمان توليد و پخش ميشد تعصب و تعهدي با خود داشت كه شناسنامه كار را تشكيل ميداد اما متاسفانه در آثار جديد هيچ اثري از تعهد و تعصب كه از نظر من پايه كار هنري است ديده نميشود و به وضوح داريم همه روزه ميبينيم كه با اين همه حجم بالاي كار توليدي و تعداد بيشمار خوانندگان آنها روز به روز تعداد كارهاي خوب كمتر و محبوبيت آنها موقتيتر ميشود.
اولين اجرا؛ بهترين کار
«وقف پرندهها» اولين كار اجرا شده من به طور حرفهاي بود كه در واقع معرفي خوبي براي من در جامعه موسيقي به حساب ميآمد. اين كار از طريق واحد موسيقي سازمان صدا و سينما براي اجرا در اختيار قرار گرفت.
اين قطعه به علاوه چند كار انگشتشمار ديگري كه همزمان با اين اثر ساخته و پخش ميشدند در آن دوران تازگي عجيبي در فضاي كلي موسيقي داشت كه از رسانه ملي پخش و شنيده ميشد. شعر اين كار از سرودههاي محمدعلي شيرازي و آهنگسازي آن بر عهده اكبر آزاد بود با تنظيم زيباي بهروز صفاريان كه كار را شنيدنيتر کرد.
فاکتورهای شنیده شدن
من «وقف پرندهها» را بسيار دوست داشتم و اين قطعه چه از لحاظ شعر و چه از لحاظ ملودي تنظيم، كاري بود كه در آن زمان واقعا هيچ كاري به اندازه آن شنيده و محبوب نشد. اما اين شنيده شدن مديون چند عامل بود كه مهمترين آن شگفتي توليد چنين اثري با اين همه ويژگي متفاوت در فضاي موسيقي دهه ۷۰ بود. زيرا تقريبا همه متعجب و مسحور شنيدن كارهايي با اين شكل و شمايل از طريق رسانه ملي شده بودند كه پيش از آن هيچ خبري از آن نبود. دليل ديگر آن حرفهاي بودن كار است. به جرات ميتوانم بگويم كه «وقف پرندهها» كاري قوي و دوستداشتني و به لحاظ فاكتورهايي مثل ترانه، ملودي و تنظيم پرقدرت بود.بنابراين همه عوامل در آن شرايط نبود موسيقي دست به دست هم دادند تا آن كار در زمان خود حسابي گل كند.اما اين را نبايد فراموش كنيم كه مهمترين مسئله بعد از حرفهاي و زيبا بودن عوامل آن قطعه، پشتوانه خوب پخش آن كار بود. يعني كار در زمان خود آنقدر خوب پخش شد كه بالطبع وقتي كاري خوب پخش شود خوب هم شنيده و شناخته خواهد شد. در واقع همينها عامل اصلي شناخته شدن من در دنياي موسيقي از طريق رسانه محسوب میشود.
با افزایش کارها، حمایت ها کم رنگ شد
در آن سالها با نبود ماهواره و شبكههاي مختلف برونمرزي كارهاي داخلي به خوبي حمايت و شنيده ميشد و به دليل حمايت خوبي كه از اين كارها صورت ميگرفت خود هنرمند و آثارش پررنگتر مطرح ميشد.اما درست برعكس، امروزه كه ما با هجوم شبكههاي رنگارنگ ماهوارهاي و حجم و سرعت بالاي توليد كارها مواجه هستيم حمايت از كارهاي داخلي هر روز كمرنگ و كمرنگتر ميشود. با وجود اين اتفاقات، موسيقي بيكيفيت توليد و به خوبي معرفي میشود. در عوض هيچ اتفاقي براي رشد موسيقي نميافتد.پخش كار و بستر ارائه آن مهمترين عامل شنيده شدن اثر است. چون در واقع حكم يك ويترين را براي كار يك هنرمند دارد.
بنابراين عدم آن باعث ميشود تا شما بدترين كارها را بشنويد در حالي كه آثار ما و هر هنرمند معتقد به كار خود حتي شنيده هم نشود. متاسفانه هيچگاه در اين چند سال اخير حمايتي كه بايد در جهت پخش از كارهاي فاخر توليد داخل به عمل ميآمد اتفاق نيفتاده و همين خود ضربه بزرگي را به جامعه موسيقي به خصوص كارهاي خوب توليد داخل وارد ميكند.دوستاني كه بايد حمايت كنند و نميكنند ضربه بزرگي به كارهاي خوب ميزنند و به اين ترتيب آينده خوبي را براي نسل خوب موسيقي پاپ نميتوان متصور شد.
موسیقی رشد مثبتی نداشته
از نظر من در اين چند سال اخير اتفاق چندان خوبي براي موسيقي پاپ نيفتاده و قطعا به جاي پيشرفت كاملا پسرفت داشتيم. دليل آن اين است كه كارهاي خوب توليدشده از دوستان هنرمند متاسفانه با بيرحمي شنيده نشده و در عوض كارهاي بيارزش كه به اجبار به گوش همه از هر طريقي رسيده فروخته و شناخته شدهاند.من اميدوارم به جايي برسيم كه موسيقي پاپ امروز ما همين طور باقي نماند و مسير بهتري را بعد از اين همه فراز و نشيب پيدا و طي كند.
بود و نبودمان تفاوتی نداشت
۷-۶ سال دوري از فضاي موسيقي براي كسي كه عاشق موسيقي است اصلا ساده نيست اما فضاي موسيقي اين سالها مرا وادار به اين سكوت اجباري كرد. با روندي كه از سالها پيش در موسيقي به راه افتاد هيچ وقت از شرايط و اتفاقهاي آن تا به الان راضي نبودم چون به نظرم به جايي رسيده بودم كه احساس ميكردم خواندن و نخواندنم يكي است و هيچ تفاوتي نميكند. اين هم فقط به دست من و ديگر دوستان هنرمند فعال در اين زمينه درست نخواهد شد بلكه ضعف مديريتي توليد و ارائه كارها بايد به سرعت برطرف شود.اتفاقهاي ۷-۶ سال اخير، نسل ما را در لاك خود فرو برد به طوري كه ترجيح داديم در اين آشفتهبازار كمتر كار كنيم. من و نسل ما چيزي را از موسيقي طلب نداريم. نسل ما حكم نوك پيكان را براي موسيقي داشت كه جاده پيشرو را صاف و هموار كرد تا فضايي را براي موسيقي پاپ و فعالان آن درست كند. اين همه هرج و مرج در كارها و بيسروساماني موسيقي، ما را در اين مسير بيرمق كرده و به نوعي كنار زد.
ارسال نظر