خورخه لوئیس بورخس
زندگی و زمانه یک خوره کتاب
خورخه لوئیس بورخس، شاعر، داستان کوتاه نویس، مقاله نویس و مترجم از چهره های بزرگ ادب اسپانیایی زبان و به روایتی مهم ترین نویسنده قرن بیستم در سال ۱۸۹۹ در بوینس آیرس پایتخت آرژانتین به دنیا آمد.

با دچار شدن به نابینایی مطلق بورخس از نوشتن متن های طولانی دست کشید و پس از آن آثارش به مادر، دوستان و منشیانش دیکته کرد.
از موثرترین نویسندگانی که بر بورخس اثر گذاشتند می توان از فرانتس کافکا نام برد. بورخس در یکی از مقالات خود در مورد کافکا نوشت: «هر نویسنده ای عناصر و شخصیت پیشرو خود را خلق می کند. آثار کافکا تصورات ما از گذشته و همینطور درک ما از آینده را اصلاح می کنند»
بورخش شروع دوران نویسندگی اش را این گونه روایت کرده است:
«من نوشتن را با سبکی سخت خودآگاه و غريب و مبالغه آميز آغاز کردم. شايد علتش پروا و حجب جوانی بود. جوانان اکثرا بيم آن را دارند که طرح ها و اشعارشان جالب نباشد. از اين رو با وسايلی ديگر در پنهان کاری يا هنرنمايی می کوشند. من در آغاز نويسندگی می کوشيدم تا سبک کلاسيک نويسندگان اسپانيايی قرن هفدهم - چون که و دو يا ساودرا فاخاردو را به کار گيرم.
«برخی بورخس را پدر داستان نویسی آمریکای لاتین نامیده اند که بدون او شاید آثار نویسندگان بزرگ آن دیار مثل ماریو وارگاس یوسا، گابریل گارسیا مارکز، گیهیرمو کابررا اینفانته و کارلوس فوئنتس هیچگاه خلق نمی شدند.
مارسلا والدس می گوید تاثیر بورخس بر ادبیات آمریکایی لاتین مثل تاثیر شروود اندرسون بر داستان نویسی آمریکا است. این تاثیر چنان عمیق بوده که نمی توان هیچ نویسنده هم دوره او را یافت که از بورخس تاثیر نگرفته باشد.
او می افزاید: برخی از آنها به طور غیرمستقیم و از طریق داستانهای کوتاه خولیو کورتاسار و یا رمانهای سزار آیراس و روبرتو بولانیو تاثیر گرفته اند.»

کاوه میرعباسی نقش سیاست در زندگی بورخس را اینگونه می داند: «در زمینه سیاسی بورخس ضد کمونیست بود، ضد فاشیست بود و ضد دولت پوپولیستی پرون نیز بود. در یک فاصله هفت هشت ساله که پرون از ریاست جمهوری برکنار شد، به او بسیار سخت گذشت. فکر میکنم بزرگترین اشتباه سیاسی او این بود که از دولت کودتا جانبداری کرد. به هرحال او یک نوع آقامنشی سنتی داشت و از عوام که طرفدار دولت پوپولیستی و عدالتمحور پرون بودند، خوشش نمیآمد و بیشتر به رفتار نظامیها گرایش داشت. اینها باعث شد تا نویسندگان آن نسل که عمدتا گرایش چپ داشتند، زیاد او را تحویل نگرفتند و بورخس به انزوا رفت .»
سوزان جیل لوین مترجم و سردبیر مجموعه آثار پنج جلدی بورخس که توسط انتشارات پنگوئن منتشر شده است می گوید:«امروزه می توان بورخس را مهمترین نویسنده قرن بیستم قلمداد کرد. چون او یک قاره ادبی جدیدی را بین شمال و جنوب آمریکا، بین اروپا و آمریکا و بین جهان کهن و مدرنیته خلق کرد. بورخس با خلق اصیل ترین و اوریجیننال ترین ادبیات دوران خود به ما یاد داد که هیچ چیزی کاملا تازه نیست و خلق کردن در حقیقت بازآفریدن است، همه ما یک ذهن واحد و متناقض هستیم و به واسطه زمان و فضا با یکدیگر مرتبطیم، و اینکه آدمیان نه فقط خالق و سازنده داستان بلکه خود داستانند، اینکه هر آنچه که ما می اندیشیم و درک می کنیم افسانه است و هر جزء و گوشه ای از دانش ما نیز قصه است.»
خورخه لوئیس بورخس در سال 1986 درگذشت.
نظر کاربران
"هیچ چیزی کاملا تازه نیست و خلق کردن در حقیقت بازآفریدن است"
تشکر