عاقلان دیوانه ای که دنیا را تغییر دادند
این نابغه های روانی!
طی تحقیقی که به تازگی در کشور سوئد و روی نوجوانان ۱۶ ساله انجام گرفت، مشاهده شد نوجوانانی که در این سن از لحاظ درسی موفق ترند، چهار برابر بیشتر از هم سن و سالان خود مستعد ابتلا به بیماری دوقطبی و شیزوفرنیا هستند.
هفته نامه چلچراغ - الهام مشعوف: «سِنِکا» فیلسوف رومی گفته: «برای نابغه بودن اندکی جنون لازم است.»
این جنون در بعضی موارد باعث به وجود آمدن و خلق شاهکارهایی شده اند که باورش شاید سخت باشد. دیوانه و چه به شاهکار! اما آن ها در پس این ظاهر مجنون و ژولیده خود نابغه هستند. نابغه هایی که شاید رفتار و حرکاتشان با آدم های عادی تفاوت داشته باشد.
طی تحقیقی که به تازگی در کشور سوئد و روی نوجوانان 16 ساله انجام گرفت، مشاهده شد نوجوانانی که در این سن از لحاظ درسی موفق ترند، چهار برابر بیشتر از هم سن و سالان خود مستعد ابتلا به بیماری دوقطبی و شیزوفرنیا هستند. افراد موفق دارای ژن ویژه ای به نام 32-DARPP هستند که در به وجود آمدن نبوغ و اختلالات روانی دخیل است. این ژن قدرت تفکر را بالا می برد.
جیمز جویس، نویسنده معروف ایرلندی، دچار سندرم اسپرگر بود که منجر به اجتماع گریزی و عدم توانایی او در برقراری ارتباط با اطرافیانش شده بود. شاید همین ضعف روانی باعث شد جمیز جویس رمان بی نظیر و جاودان «یوولیس» را خلق کند و اگر این مریضی را نداشت، دنیای ادبیات چنین شاهکاری را هم به خود نمی دید.
آن ها دیوانگانی بودند که با وجود هوش بالا از مشکلات روانی رنج می بردند، و احتمالا ترکیب همین دو ویژگی آن ها را تبدیل به افرادی خارق العاده و تاثیرگذار کرده باشد.
ونسان ونگوگ
احتمالا در مورد ونگوگ شنیده اید؛ هنرمند معروف و مجنونی که گوش خود را به خاطر معشوقه اش برید و مدتی بعد خودکشی کرد. مغز او در اثر مصرف طولانی مدت «اَبسینت»، نوعی مشروب الکلی با درصد الکل بالا، آسیب دیده بود و در نتیجه دچار حملات صرع می شد.
ونگوگ دچار افسردگی شدید و بیماری دوقطبی بود، در عین حال نیز علاقه و اشتیاق زیادی به نقاشی کردن داشت. همین دو عامل او را تبدیل به هنرمندی مجنون کرده بود. او هم چنین نویسنده قهاری بود و صدها نوشته از او به جا مانده است.
عده ای بر این باورند که او دچار «هایپر گرَفیا» بوده؛ حالتی که در ناشی از بیماری صرع و شیدایی بوده و فرد مبتلا علاقه سیری ناپذیری به نوشتن در خود احساس می کند.
ویلیامز نمایشنامه نویس و برنده جایزه پولیتزر، خالق آثار «قطاری به نام شهوت»، «باغ وحش شیشه ای» و «گربه روی شیروانی داغ» بود. او حتی پیش از دو اتفاق تلخ زندگی اش هم دچار افسردگی بود. خواهر ویلیامز در سال 1940 به دلیل بیماری «شیزوفرنیا» تحت عمل لُبُتُمی قرار گرفت، در سال 1961 نیز عشق زندگی اش را از دست داد.
این دو واقعه حال روحی او را بدتر کرد، در نتیجه دچار سوءمصرف الکل و مواد مخدر شد. با وجود تلاش هایش برای بهبودی، ویلیامز تا آخر عمر با بیماری افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر دست به گریبان بود.
نویسنده برنده جایزه نوبل ادبی و پولیتزر، ارنست همینگوی، دچار بیماری افسردگی و اعتیاد به الکل بود. درست مثل ونگوگ، او هم تصمیم گرفت با خودکشی به زندگی خود پایان دهد. پدر، برادر، خواهر و نوه او نیز دست به خودکشی زدند. اگرچه مشکلات روحی او به نوعی ارثی بوده و در دی. ان. ای او ثبت شده بود، اما این مشکلات در سال های آخر عمرش، به دلیل مصرف زیاد الکل و عوارض داروهای که مصرف می کرد، تشدید شده بود و در نهایت نیز منجر به بستری شدن او شد. شوک درمانی که روی همینگوی صورت گرفت، باعث شد حافظه خود را از دست بدهد و افسردگی او را چند برابر کند.
او را به خاطر داستان های تاریک و ترسناک و نیز علاقه شدیدش به موضوعات روان شناسی می شناسند. اشتیاق او را می توان از روی نوشته هایش در رابطه با افراد دیوانه و نگارش داستان های هیجان انگیز با دید روان شناسانه، کاملا درک کرد. گریس وُلد از رقیبان پو این سوال را مطرح کرد که آیا خود او هم دیوانه است؟ اگرچه اتهام گریس ولد در مورد احتمال دیوانگی او رد شد، اما از طرفی پو مبتلا به بیماری دوقطبی بود. او به شدت الکلی بود و در نوشته هایش بارها به خودکشی اشاره کرده بود.
نیوتن بی شک یکی از برجسته ترین مغزهای متفکر جهان بوده. او مخترع حساب دیفرانسیل و انتگرال و قانون جاذبه، پش برنده قانین حرکت اجسام و سازنده اولین تلسکوپ بازتابنده بود. نیوتن به سختی با مردم دم خور می شد و رفتار یکنواختی نداشت. خیلی از نویسنده ها بر این بارو بودند که او دچار بیماری دوقطبی و شیزوفرنیا بوده است.
فلم «یک ذهن زیبا» را به خاطر دارید؟ این فیلم براساس زندگی واقعی جان نش، نابغه ریاضی و برنده جایزه نوبل سال 1994 ساخته شده بود. او دکترای خود را ز دانشگاه پرینستون دریافت کرد که بعدها همین دانشگاه، نظریه موازنه او را مورد حمایت قرار داد.
نش از بیماری شیزوفرنیا رنج می برد و دائما دچار توهم می شد و در ذهنش صداهایی می شنید. او برخلاف میلش چندین بار تحت انسولین درمانی قرار گرفت و داروهای ضدروان پریشی برایش تجویز شد. نش رفته رفته بهبود پیدا کرد و در نهایت توانست د ردانشگاه «پرینستون» به تدریس ادامه دهد.
یکی از بزرگ ترین آهنگ سازان تاریخ، لودویگ فان بتهوون، مبتلا به بیماری دوقطبی بود. این اعجوبه موسیقی توسط پدرش کتک می خورد و مجبور به تمرین زیاد می شد. در نتیجه کتک هایی که خورد، شنوایی اش را از دست داد. او نیز از بیماری دوقطبی رنج می برد. خلاقیت و توانایی بالای او در آهنگ سازی و نوازندگی با افسردگی شدید و تنهایی اش توام شده بود. او نیز مثل سایر بیماران مبتلا به افسردگی در این فهرست، به مصرف الکل و مواد مخدر رو آورد.
نقاشی حیرت انگیز روی سقف صومعه سیستین کار میکل آنژ است. طبق تحقیقات انجام گرفته، نقاشی های خارق العاده او در نتیجه مشکلات روحی اش شکل گرفته است. براساس گفته هم عصرانش، میکل آنژ همیشه سعی می کرد از واقعیت زندگی فرار کند، از طرفی در برقراری ارتباط با مردم و دوستی با آن ها دچار مشکل بود. دوستان کمی داشت و حتی در مراسم خاک سپاری برادرش هم شرکت نکرد. با وجود مشکلات روحی، در زمینه هنر و ریاضی نابغه بود. امروزه محققان هوش بالا همراه با مشکلات روحی او را در نتیجه بیماری اوتیسم می دانند.
دانشمندان هم چنان بر سر این که مشکل اصلی داروین چه بوده، در حال تحقیق اند، اما هر مشکلی که وجود داشت، جدی به نظر می رسید. با وجود سفر پنج ساله داروین و نوشتن کتابی که بعدا در مورد این سفر منتشر کرد، همیشه احساس ضعف و خستگی داشت. او دچار حالت تهوع، لرزش، گریه های عصبی و توهمان بصری می شد. داروین این علائم را ناشی از مشکلات و ضعف جسمی می دانست، اما این ها نشانه بیماری «آگروفوبیا» (بیمار انزواطلبی و ترس از مکان های شلوغ) بود که از سن ۳۰ سالگی با آن دست و پنجه نرم می کرد.
ترس داروین از مردم به حدی بود که او حتی از صحبت کردن با فرزندانش هم اجتناب می کرد. دارین هم زمان با انتشار کتابش «خاستگاه گونه ها»، در نوشته هایش چندین بار به خودشکی اشاره کرده بود. احتمالا او به بیماری OCD نیز مبتلا بود.
او از ابتدا علایم مشخصی از افسردگی نداشت تا اینکه به سن میان سالی رسید و نشانه های شدیدی از افسردگی را بروز داد. او دچار تغییرات عمده شخصیتی شد و در مورد همه چیز همه کس سوال می پرسید. زمانی رسید که دارایی ها، همسر و باورش به دین را از دست داد. در دوره ای از زندگی اش تصمیم گرفت نویسندگی را کنار بگذارد، به طوری که یک بار گفت: «هنر بی فایده و حتی زیان بار است.»
تولستوی نمونه کسی است که یک باره از عرش به فرش رسید. او از خانواده ای ثروتمند بود، در عین حال نویسنده ای شهیر و پدر ۱۳ فرزند نیز بود. با این وجود مشکلات روحی اش او را مجبور به خودکشی کرد. به گفته او «امکان خودکشی به انسان داده شده، پس چه بهتر که این کار را بکند.»
نیکولا تسلا یکی از بزرگ ترین مخترعان قرن بیستم بوده است. پایه و اساس مهندسی برق مدرن، اشعه ایکس، رادار و رادیو همه و همه از مغز بی نظیر او نشئت گرفته. با این حال، او ذهن درگیر و در عین حال حافظه خوبی داشت. تسلا با وجود هوش بالایی که داشت، دچار بیماری OCD بود. (در این بیماری روانی، فرد دچار وسواس فکری شده و دائما تصور می کند که حتما باید عمل خاصی انجام دهد تا از درگیری ذهنی ای که دچارش شده، رها شود.)
تسلا روی عدد سه حساسیت داشت و همیشه قبل از ورود به آپارتمانش، سه بار دور آن قدم می زد. او همیشه حجم غذایش را اندازه می گرفت و تعداد دفعاتی را که غذا را می جوید، می شمرد. سر میز غذا ۱۸ دستمال قرار می داد و اگر مجبور بود با زنی سر یک میز غذا بخورد، باید شخص سومی هم در کنارشان می بود.
تسلا از اجسام گرد وحشت داشت، مخصوصا گوشواره یا جواهراتی که دایره شکل بودند. از دست دادن هنگام دیدار با افراد اجتناب می کرد و از لمس کردن موهایش توسط دیگران منزجر بود.
بیماری OCD او به همراه تمایل شدیدش به تنهایی و سایر عادت های عجیبش باعث شد برای مدت طولانی ازدواج نکند و به گفته خود او همین تنهایی باعث شد بیشتر بر روی آزمایشات و تحقیقاتش تمرکز کند.
نظر کاربران
برای بهتر راه رفتن شاید مجبور بشی پات رو محکم روی زمین بکوبی و کسی که نمیدونه چرا این کار رو میکنی فکر میکنه تو وحشی هستی. به نظرم تا کسی کاری خلاف قانون انجام نداده باشه از روی ظاهر اشتباه هست قضاوت کنیم.
پاسخ ها
این چه ربطی به کجا داره ؟؟؟؟!!!!
بی شک هنر و علم بزرگترین سرمایه بشر است
خیلی عالی بو ممنون .
بتهون به دلیل کتک خوردن شنوایی اش رو از دست نداده بوده بلکه به دلیل این از دست داده که هنگام گرما سرش رو زیر اب خیلی خنک می کرده. لطفا در مورد مطلبی که میگذارید بیشتر تحقیق کنید. برای مطمئن شدن از این مسئله به سایت های خارجی و حتی ایرانی مراجعه کنید.
تسلا يك مسلمان واقعي بود نميخواست با يه زن تنها سر ميز بشينه زيرا ميدونست نفر سوم شيطان خواهد بود:دي
كامنت. محمد بيربط نبود.
تسلا هركز ازدواج نكرد جرا يه جوري مي نويسين كه انكار يه وقتي ازدواج كرده؟
راست میگه به نظرم کامنت نفر اوّل بی ربط نیست. خدا رحمتشون کنه.
ولی ظاهراً به قول یکی از دوستام خدا همه چیز را به همه نمیده و همه چیز را هم از همه نمیگیره.
مرسی
سلام. تولستوی خودکشی نکرد. تولستوی با زنش دعواش شد. بر اثر خشم با یک زیر پیراهن به باغ و بعد خیابان رفت و بعد که به خانه برگشت دچار برونشیت شد و فوت کرد.
هر آدمی تو زندگیش ممکنه شرایطی براش بیش پیاد که گاهی دچار بیماریهای روحی بشه دقیقا مثل سرماخوردگی.
مطلبی که نوشتید اصلا ارزش نداره. روانی کسی هست که در کمال صحت عقلی، آشوب جنگ و فقر و بدبختی رو در جهان به پا میکنه.
واقعا دلم می سوزه واسه آدمایی که مشکلی رو حل می کنن یا اختراعی میکنن یا ایده و فکری رو عملی میکنن تا زندگی کردن آسون بشه ولی خودشون از زندگی کردن هیچ لذتی نمی برن.خدایا
من هم دو قطبی هستم، زمانیکه تو بیمارستان بودم دچار شوک درمانی شدم وقتی مرخص شدم تا مدتها با لکنت حرف می زدم که این برای من که بعضی ها به خاطر تکلم قویم به من میگفتن بلبل مث مرگ بود. ولی بعدا بهتر شدم خدا رو شکر، امیدوارم علم پیشرفت کن و روش هایی به جای شوک درمانی استفاده بشه که عوارضی مثل از دست دادن حافظه و ... نداشته باشه