سیاوش مفیدی، پلیس نامحسوس خنده بازار
سیاوش مفیدی و همسرش شیوا سلیمی وفرزندشان علی یک خانواده خوشبخت هستند.سیاوش و شیوا می گویند ما برای هم تکراری نمیشویم چون زندگی را با صداقت شروع کردیم وبعد از گذشت ۱۷ سال هر روز نسبت به دیروز یکدیگر را بیشتر دوست داریم
مجله شهرزاد : سیاوش مفیدی را این روزها در تلویزیون زیاد میبینیم. از برنامه جدی «شوک» گرفته تا برنامههای طنز. او كه بازیگری در ژانرهای مختلف را تجربه كرده است و اخیرا با نقش پلیس نامحسوس و شوخی با سرآشپز معروف تلویزیون سامان گلریز جایگاه ویژهای در دل مخاطب باز كرده. درباره حضورش در برنامه شوک اگر بپرسید میگوید: سعی برنامه شوك بر این است كه مشكلات و معضلات جامعه را به تصویر بكشد البته تا آنجاییكه خط قرمزهای تلویزیون اجازه بدهد و این برای من جذاب است.
سیاوش مفیدی تا به حال با همسر و فرزندش در هیچ مجلهای حضور نداشته و میشود گفت این اولین گفتوگوی خانوادگیآنهاست. نكته جالب این گفتوگو در این است كه شیوا سلیمی، همسر وی نیز از شاگردان استاد سمندریان بوده اما ۱۷سال قبل كه با هم ازدواج كردند ترجیح داده كه حضور مستقیم بر تربیت علی مفیدی پسرشان داشته باشد وبه همین دلیل از فضای بازیگری فاصله گرفته؛ با این حال از صمیم قلب میگوید: دوست دارم سیاوش روزبهروز موفقتر شود و سختیهای كار او را تحمل میكنم.
جدیدترین كاری كه در حال حاضر دارم یك فیلم سینمایی است با برادر آقای اطیابی كه در شمال كار میكنیم و كار كودك است و مستند شوك. مستند شوك چند سالی است كه پخش میشود. در بعضی از قسمتها مجری هست و در بعضی از قسمتها مجری نبود. یك قسمت شهاب حسینی برنامه را اجرا كرد، رامین راستاد و بعد یك مجری ثابت آوردند. یك قسمتی به نام رانندگی ایرانی ساختند و با من تماس گرفتند و من نیز قبول كردم چون شوك را دیده بودم و آن را دوست داشتم برای اینكه برنامهای چالشی است و سعی آن بر این است كه مشكلات و معضلات جامعه را به تصویر بكشد تا آنجایی كه خط قرمز تلویزیون اجازه بدهد.
در قسمت رانندگی ایرانی خط قرمزها كمتر بود. برنامه در مورد فرهنگ ایرانی در رانندگی بود. همانطور كه ما میگوییم فیلم فارسی، یك رانندگی هم داریم به نام رانندگی ایرانی كه با همه دنیا متفاوت است و متاسفانه حركتهای پرخاشگرانه ما در حین رانندگی خیلی زیاد و غیرقابل كنترل است. من در برنامه هم گفتم در ایران رانندگی شبیه نبرد گلادیاتورهاست و همه میخواهند در یك مبارزه برنده شوند. ما پشت فرمان دشمن هم میشویم و این خیلی غمانگیز و تاسفبار است. قسمت بعدی در مورد تخریب محیط زیست و معضل زمینخواری در ایران بود كه آن هم پخش شد.
سوژهها هم معمولا با نظر من و تهیهكننده، كارگردان و بقیه بچهها گروه انتخاب میشود و مدیر شبكه، مدیرگروه و سازمان هم نظر میدهند كه سوژه قابل پخش و تولید است یا نه. در صورتی كه مورد تایید باشد ما كار را آغاز میكنیم. در حال حاضر قسمتی را تهیه میكنیم با سوژه اعتیاد به موادمخدر صنعتی مثل شیشه. من خودم فقط اجرا نمیكنم، تحقیق میكنم تا با سوژه آشنایی داشته باشم و بتوانم با تسلط برنامه را جلو ببرم و باید بر موضوع و فردی كه در این زمینه درگیر است اشراف داشته و ذهنیت داشته باشم. كنگره شصت جایی است برای ترك اعتیاد. بعضی جاها سمزدایی میكنند و بعضی جاها روی ذهن فردی كه درگیر است كار میكنند. سمزدایی بخش كوچكی از كار است. شیشه، اسید و كراك قابل ترك هستند و باید سمزدایی شوند تا سم از بدن خارج شود اما مهمترین قسمت كار باقی میماند و آن هم قسمت روحی فرد درگیر است؛ یعنی كسی كه میخواهد ترك كند باید جهانبینی و زندگیاش را تغییر دهد.
فقط نكشیدن ماده مخدر فرد را سالم نمیكند؛ تریاك و هروئین یك طرف و مواد صنعتی یك طرف دیگر هستند؛ دسته دوم به ذهن آسیبهای بیشتری میزنند. مهندس طاهری كه مسئول این كنگره است قدم بزرگی در این زمینه برداشته و آدمهای زیادی در اینجا به سلامت كامل رسیدهاند. خیلیها هم آمدند و وسط راه جا زدهاند و ادامه ندادند اما خیلیها را هم میشناسم كه ترك كردند و زندگی عادی دارند.
نمیدانم جدیدا چرا مد شده كه دانشجوها ادعا میكنند برای شب بیدار بودن و درس خواندن یا برای تمركز بیشتر و شبهای امتحان میتوانند با موادمخدر موفقتر باشند؟ آخر مگر میشود كه یك فرد تحصیلكرده تشخیص ندهد كه موادمخدر آسیبهای غیرقابل جبرانی دارد؟ كلمه تفریحی هم كه در بین معتادها زیاد شنیده میشود. كسی كه ۲بار موادمخدر مصرف كند معتاد است و تفریح یعنی كوه، فیلم، ورزش نه كشیدن موادمخدر. این توجیه است بدن كه به مواد مضر عادت كند دیگر نامش را میگذاریم معتاد و باید به درمان ریشهای فكر كنیم.
شخص معتاد خودش مهمترین نقش را در به دست آوردن سلامت دارد. همانطور كه اطرافیان باعث اعتیاد نمیشوند به همان نسبت هم نمیتوانند عامل ترك باشند.
به نظر من خود آدمی كه گرفتار شده باید به جایی برسد كه تصمیم به سلامت دوباره بگیرد. در این قسمتی كه درحال تولید آن هستیم با پسر جوانی صحبت میكنیم كه به شیشه، اسید و هروئین اعتیاد داشته؛ روزی ۵گرم هروئین و یك گرم شیشه و اسید. اما اکنون این پسر ترك كرده. قبل از حرف زدن از او پرسیدم قصه همان قصه درك نكردن پدرومادر و رفیق ناباب بود؟ گفت نه. همه اینها توجیه است. خود فرد معتاد میشود خود فرد هم ترك میكند چرا گناه و خطای خودم را گردن دیگران بیندازم؟
ما برای هم تكراری نشدیم. زندگی را با صداقت شروع كردیم و هر روز نسبت به دیروز یكدیگر را بیشتر دوست داریم. اینكه میگویند زندگیهای هنری تداوم ندارد اصلا درست نیست. این ربطی به هنر ندارد. هر دو نفری كه عاقلانه یكدیگر را انتخاب كنند و صادقانه ادامه بدهند قطعا همیشه با هم هستند و اگر غیر از این باشد به جدایی ختم میشود، چه هنرمند باشند و چه نباشند. من یك خانم هستم و درك میكنم كه سختی زیادی روی شانه مردهاست. دلیل اصلی اختلافات، روابط خارج از خانواده است كه آدمها تنوعطلب هستند. جامعه نباید رو به این سو پیش برود. این ربطی به شغل ندارد.
سیاوش: این قضیه روابط خارج از خانه و خانواده ربطی به هنرمند بودن ندارد. یك كارمند یا یك خلبان هم میتواند این خطا را انجام دهد. اما دیده نمیشود چون هنرمندها زیر ذرهبین مردم هستند پس خطاهایشان هم بیشتر دیده میشود و این را عمومیت میدهند كه زندگی هنری دوام ندارد و من كاملا با این حرف مخالف هستم. اینكه میگویند سینما كثیف است نه عزیز من! فرد خودش كثیف است و گناه را به گردن محیط میاندازد. جدیدا هم یك عده از همكاران ما از سینما حرف میزنند و هتك حرمت میكنند و تا خودشان كم كار میشوند سینما و آلودگی آن را به میان میكشند و تا پیشنهاد خوب میگیرند دوباره برمیگردند. اگر سینما آلوده است پس چرا شما ۱۰، ۱۵ سال است كه از این حرفه پول در میآورید؟ كلیپ كار میكنید و دیگران و محیط كار و همكاران را زیر سؤال میبرید. این كار زشتی است.
شیوا: من در ایران زندگی كردم و نمیدانم آیا جاهای دیگر هم همینطور است یا نه.... هنرمندان خودشان، خودشان را زیر سؤال میبرند و حرف درست میكنند. همه چیز بستگی به خود فرد دارد. در هر محیطی پیشنهاد بد و خوب وجود دارد. آدمها باید خودشان با وجدان باشند و مسیر درست را انتخاب كنند.
سیاوش: به قول بهرام رادان اگر سینما آلوده است، آقا یا خانم بازیگر! خب شما آن را رها كنید و شغل دیگری داشته باشید... فرهنگ ما خیلی دچار مشكل شده و این جای تاسف دارد..
سیاوش: من اولین كار تلویزیونیام با حسین محباهری بود به تهیهكنندگی خانه ادبیات و دومین كار من با حمید جبلی بود. یك سریال تلویزیونی به نام« غبار نور»را كار كردم و بعد از چند سال تور لیدری را تجربه كردم. باجناقم مرا با این حرفه آشنا كرد. شغل فعال و جالبی است كه یك سالی است آن را انجام ندادهام اما در واقع شغل دوم من همان تور لیدری است.
شیوا سلیمی هستم؛ متولد ۱۳۵۳. ما ۱۷سال است كه ازدواج كردیم. ما هر دو شاگرد آقای سمندریان بودیم. من و سیاوش یك ماه با هم همدوره بودیم. ۲ هفته با هم یك اتود زدیم.
من با یكی از همكلاسیهایم قرار شد نمایش كوتاه كار كنم و دوست كه كارگردانی كار را بر عهده گرفته گفت من یكی از پسرها را به تو برای این نمایش معرفی میكنم كه خیلی موجه است و آن فرد موجه همین آقا سیاوش بود.
۲ هفته كار كردیم، یك اجرا هم در دانشگاه تهران با هم داشتیم. كارگردان نامش مینا بود از بچههای دانشگاه تهران؛ سال ۷۴. از بچههای كلاس ما شهاب حسینی، نیما رئیسی، ستاره اسكندری، پارسا پیروزفر، خدا بیامرز پیمان سنندجیزاده، یوسف تیموری بودند.
ما ۳، ۴ ماه بعد نامزد شدیم و ازدواج كردیم. من ۲۱ ساله و سیاوش ۲۷ ساله بود سیاوش متولد ۴۸ است. ۵ سال بعد از ازدواج علی پسر ما به دنیا آمد. زمانی كه ما با هم ازدواج كردیم، پیشنهاد كار هم گرفتم و پدرم اجازه فعالیت بیشتر به من نداد. پدرم وقتی به كلاسها میرفتم فكر نمیكرد قضیه جدی شود ولی جدی شد و من هم به نظر پدرم اهمیت دادم و فقط تئاتر كار كردم. سیاوش هم بعد مخالفت كرد و من هم ادامه ندادم.
وقتی فکر میکنم میبینم که الان دیگر دلم نمیخواهد، علی را تنها بگذارم و میخواهم روی تربیت او كامل نظارت داشته باشم. ما همرشته بودیم و من كار را كنار گذاشتم اما اصلا غصه نمیخورم و دلم میخواهد سیاوش روز به روز موفقتر شود. من همان زمان به عنوان گریمور وارد كار شدم اما فضا را دوست نداشتم وکلا هنر را کنار گذاشتم.
سیاوش: همیشه دنبال زوایای تازه در زندگی هستم. دنبال نگاه تازه و دید تازه هستم كه بتوانم طراوت زندگیام را حفظ كنم. كار خاصی انجام نمیدهیم اما دنبال نگاههای تازه هستیم و همیشه به هم محبت میكنیم. كار خارقالعادهای نمیكنیم اما با یك هدیه خریدن، خرید رفتن، ایجاد موقعیتهایی كه به همدیگر شادی و نشاط بدهیم تلاش میكنیم كه دچار روزمرگی نشویم؛ حتی با یك دور زدن ۲ نفری در خیابان، قدم زدن و شرح كارهای روزانه، پیامك زدن، تماسهای كوتاه و بامحبت و... باعث میشود زندگی ما هیجان داشتهباشد.
شیوا: به علت این که همه سیاوش را در خیابان میشناسند یكسری محدودیت داریم. زمانی كه بیرون میرویم گاهی محدود میشویم و كار زیاد سیاوش هم باعث میشود كه كمتر با هم باشیم. اما وقتی كم كار كند روحیهاش به هم میریزد البته وقتی سركار نباشد، فوتبال بازی میكند.
سیاوش: من از بچگی فوتبال دوست داشتم و درحال حاضر با بچههای بازیگر و خواننده یك تیم درست كردهایم و در آن مشغول بازی هستیم. (تیم سینما و موسیقی)
اگر بچهها هم دوست دارند، میتوانند عضو تیم ما شوند. عارف لرستانی، كامبیز دیرباز، سام درخشانی، برزو ارجمند، مهدی صبایی، یزدان تهرانی، شهاب عباسی، آرش میراحمدی، جواد رضویان، محسن تنابنده، فرهاد جم، هومن سزاوار و... من هافبك بازی میكنم البته درحال حاضر آسیب دیدهام و در حال فیزیوتراپی هستم...
سیاوش: من پسرمان علی را سر ورزش و گاهی فیلمبرداری هم میبرم. زحمت درسی و كلاسهای علی با شیواست اما تایم آزاد كه دارم حتما برای پسرم وقت میگذارم و او را با خودم به جمعهای مردانه میبرم. البته او را زیاد سر فیلمبرداری نمیبرم. در یكی، دو تا آیتم خندهبازار بازی كرد. دلم نمیخواهد در كودكی آلوده كار شود اما من مانع كار علی نمیشوم.
شیوا: من دلم نمیخواهد علی بازیگر شود. اصلا دلم نمیخواهد مشكلاتی كه سیاوش داشت علی هم داشته باشد، البته سیاوش جاده را هموار میكند و علی راحتتر میتواند به هدفش برسد اما در آخر فعالیت او بهایی ندارد شاید مشكلات در دوره او بیشتر از امروز هم باشد و شاید هم نباشد. اما در كل دوست دارم رشته اصلی و حرفه دیگری داشته باشد كه درآمدش از آن راه باشد و اگر خواست بازیگری را هم انجام دهد. بازیگری حرفه جالبی است و یك چهره برای مردم محبوب و مورد توجه است اما این همه داستان نیست او باید درس بخواند و شغل پولسازی داشته باشد اگر بازیگری را هم انجام داد آن موقع راضی هستم... آینده و امنیت شغلی علی برایم مهم است.
علی موسیقی را شروع كرده و پیانو هم مینوازد... هركلاسی كه دوست داشته باشد او را میبرم تا در آینده خودش تصمیم بگیرد كه میخواهد چه رشتهای را ادامه بدهد...
نظر کاربران
خیلی گلی سیاوش جون.. یه دونه باشی
پس اون دختر کوچولو بچشون نبود؟؟؟؟
فقط از علی حرف زدن!!
پاسخ ها
دختر اصلن ندارن ! منم تعجب میکنم این کیه ؟!
اعضای وبلاگی گفته بودن که این دختر خواهرزاده ی خانومشه
از سلوش مفیدی انتضار نداشتم ادای یاس رو در بیاره واقعا متاسف شدم و نظرم درمورد سیاوش مفیدی عوض شد به خدا دیشب بغضم گرفته بود
واقعا آقای مفیدی بی نظیر در نوع خودشون هستند.اون آیتم های خنده بازار که آقای مفیدی اجرا میکنند را بیشتر دوست دارم.بهشون خسته نباشید میگم.واقعا عالی هستید.
سیاوش مفیدی تنها بازیگر مورد علاقمه خیلی خیلی دوسش دارم.امیدوارم خدا پشتو پناهش باشه و همیشه موفق باشه..خیلی هم خوشتیپه به خصوص تو آیتمی که کاپیتانه و پلیس نامحسوس
سیاوششششش خیلی دوست داشتنیه
چون سیاوش مفیدی در خنده بازار نیست دیگه تماشا نمی کنم
Only Siavash mofidi
عاشقشم
خیلی باحاله من عاشق بازی و خندههاشم. ایشالا در کنار خانواده خوشبخت باشن.